اینستکس تحریم شدنی است؟ سفر نخست وزیر ژاپن پس از ۴۱ سال به ایران، آزادی زاکا برمحور حسننیت و نزدیکی ملتها، اموال مسئولان زیر ذرهبین، خطر پوپولیسم بیخ گوش انتخابات، سناتورکشی در آمریکا، تکذیب فرار و دستگیری چند تن از سرداران سپاه، سینما قربانی بزرگ قوانین ناقص درحوزه فرهنگ، صنعت خودرو گروگان مدیران سیاسی و تحریف «چرنوبیل» به روایت «نیویورکر»، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۲ خردادماه در حالی از چاپخانهها روانه پیشخوان مطبوعات کشور شدند که سفر شینزو آبه نخست وزیر ژاپن به تهران یکی از اصلیترین محورهای خبری بیشتر روزنامههای امروز شده و در صفحات نخست آنها برجسته شده است. تیترهای انتخاب شده برای این سفر دیپلماتیک در روزنامههای جریانهای سیاسی کمی متفاوت است. روزنامه جوان با چاپ تصویری از آبه عنوان ایران و ژاپن منهای امریکا را تیتر کرده و نوشته است؛ «ایران و ژاپن منهای امریکا» میتواند یک رویکرد و راهبرد درست باشد، اما «ژاپن میانجی امریکا در ایران» با شناختی که جهان نسبت به امریکا پیدا کرده است، هیچ آوردهای برای ژاپن و ایران نخواهد داشت. در حالی که روزنامه اعتماد سفر نخست وزیر ژاپن پس از ۴۱ سال به ایران را فرصت ژاپنی عنوان کرده و از ظرفیتهای اقتصادی منجر به کاهش تنش در منطقه یاد کرده است. روزنامه جهان صنعت نیز برای نخست وزیر ژاپن در تهران عبارت سفیر صلح را استفاده کرده است.
اموال مسئولان زیر ذرهبین قوه قضاییه که در نشست خبری روز گذشته سخنگوی دستگاه قضا مطرح شد نیز از برجستهترین بخشهای این نشست خبری در روزنامههای امروز است که در بعضی روزنامهها با عنوان شفافیت اموال مسئولان در فاز اجرا و تعقیب کیفری وزیران ۱۰۰۰ میلیاردی در صفحات نخست برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
توضیحات وزیر نیرو: نگفتم مردم یک وعده غذا بخورند ـ از مردم متشکرم
رضا اردکانیان وزیر نیرو که اظهار نظر او در یک گفتوگو درباره مصرف گرایی مردم ایران و یک وعده غذا خوردن چینیها حاشیه ساز و با انتقادات فراوانی مواجه شد، در یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران با عنوان از مردم تشکر میکنم نسبت به حواشی مطرح شده واکنش نشان داد و در بخشی از این یادداشت که طی آن به توضیحات بیشتر دربارهی گفته خود پرداخته نوشت: برای خبرنگار محترم توضیح دادم که برخی مصرفکنندگان خیلی بیشتر از الگو مصرف میکنند و گفتم که اگر از مصرفکننده پرمصرف، قیمت واقعی دریافت کنیم، هم او عقلانیتر مصرف میکند و هم میتوانیم برای اقشار ضعیف آب و برق ارزانتر ارائه کنیم. تصریح کردم که «دنبال اصلاح خودمان و پایبندی به اخلاقیات و ایمن کردن جامعه از حیث شیوههای مصرف باشیم.» به مقتضای بحث رایج این روزهای جامعه درباره تحریمها به خبرنگار محترم گفتم «تحریم روی جامعهای اثر میگذارد که آلوده به بدمصرفی باشد.
اگر جامعهای آلوده به بدمصرفی و بیمار نباشد، تحریم کنند چه اتفاقی میافتد؟ ... وقتی وابستگیمان به نفت کمتر شود یعنی کارآییمان را بالا بردهایم، یعنی تولیدمان را بالا بردهایم یعنی میزان کار و بهرهوری را افزایش دادهایم.» موضوع بدمصرف بودن جامعه ایران اولاً با توجه به اینکه همه ایرانیان پرمصرف نیستند و برخی مصرفکنندگان خارج از الگو مصرف میکنند را طرح کردم و در ضمن بر ضرورت کاستن از وابستگی به نفت تأکید نمودم.
بهواقع به بدمصرف بودن جامعه و اقتصاد ایران اعتقاد دارم. ما در مصرف بنزین، آب، برق، گاز و مواد غذایی بدمصرف هستیم. شهرهایی با آلودگی هوا، انبوه نان خشک، سطلهای زباله مملو از مواد غذایی هدر شده و شدت بالای مصرف انرژی در این کشور نشانه بدمصرفی است. بدیهی است مردم تنها مقصر بدمصرفی نیستند. ساختارهای صنعتی، شهرسازی، کشاورزی و آب و انرژی ما به اندازه کافی کارآمد نیست، اما به واقع اخلاق و عادات رفتاری نادرست ما هم در بدمصرفی سهیم است.
آن یک عبارت درباره غذا خوردن مردم چین نباید سبب شود ایده اصلی بدمصرفی جامعه و اقتصاد در ایران امروز را به فراموشی بسپاریم. از مردم تشکر میکنم که آنقدر به سخنم حساسیت نشان دادند تا برای روشن شدن مسأله در اینجا مقصودم را با صراحت بیشتری تشریح کنم و حتی فرصت مجددی برای گفتگو درباره آن دست دهد، اما از همین مردم هشیار تقاضا میکنم از کنار ایده بدمصرفی جامعه ایرانی و ضرورت مطالبه برای اصلاح آن به سادگی عبور نکنند. ۱۷ سال از نزدیک با چینیهای بسیاری ارتباط داشته و به مدت ۱۰ سال در سمتهای مدیریتی در مجموعههای مرتبط با آب سازمان ملل متحد فعالیت کرده و پروژههایی را نیز در چین اجرا کردهام. شناخت خوبی از چین دارم و کاملاً آگاهم که چینیها به علل مختلف از جمله برخی سیاستهای صنعتی، جمعیت زیاد اقتصادی، قدرت اتمی بودن و سطح گسترده تجارت با جهان، آسیبپذیری کمتری در مقابل تحریم دارند. اما سختکوشی و کممصرفی جامعه چینی را هم از نزدیک دیدهام بالاخص در دورانی که سالهای آغازین حرکت به سمت توسعه صنعتی امروزین را پشت سر میگذاشتند و عزم خود را جزم کرده بودند تا به قدرتی اقتصادی در جهان بدل شوند.
عبارتی که درباره چین بیان کردم اولاً بدان معنا نبود که ایرانیان باید یک وعده غذا بخورند، بلکه معنایی نمادین داشت و تأکید بر سختکوشی و ظرفیت تحمل جامعه چینی برای رسیدن به اهداف متعالیتر را بیان میکرد. ثانیاً کماهمیت جلوه دادن سایر ابعاد سیاستهای دولت و جامعه چین برای توسعه را نیز مدنظر نداشتم. ثالثاً، در عرصهای بیارتباط با حوزه فعالیت تخصصی خودم سخن نمیگفتم، بلکه بحث کاملاً در ارتباط با مسأله مصرف آب و انرژی بود.
مثالی را برای خبرنگار محترم ایلنا ذکر کردم که ماهیت رویکرد من به بدمصرفی را نشان میداد و اتفاقاً نگاه انتقادی آن مثال هم متوجه مسئولان بود. برای ایشان گفتم من در سفری که به یکی از شهرهای گرمسیری داشتم، در پاویون فرودگاه، دفتر مقامات استانی و حتی دفتر مدیر شرکت تابعه وزارت نیرو، در حالی که دمای محیط در آن زمان ۳۵-۳۴ درجه بود و دمای آسایش هم ۲۵-۲۴ است، بدون استثنا دمای کولر گازی تمام ساختمانها روی ۱۶ و ۱۷ درجه تنظیم شده بود. این یعنی وضع مدیریت مصرف خیلی نامناسب است و خیلی بدعادت و بدمصرف شدهایم. آن عبارت درباره چین بر بستر چنین بحثی و در حد چند کلمه ذکر شده و نه تنها نکته محوری و پیام مصاحبه نبوده، بلکه حاشیهایترین نکته مصاحبه بهشمار میرود.
آب در دولت آقای رئیسجمهور
مسعود پیرهادی سردبیر روزنامه رسالت در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان آب در دولت آقای رئیسجمهور در یادداشتی انتقادی از رئیس جمهور نوشت: رئیسجمهور هفدهم خردادماه ۹۴ در مراسم دهمین دوره جایزه ملی محیطزیست گفتهاند: «اینکه میگوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود، بعضیها چشمهایشان را زیاد نچرخانند! تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید، تا مسئله محیطزیست حل شود تا اشتغال جوانان حل شود، تا مشکل صنعت جامعه حل شود تا آب خوردن مردم حل شود، تا منابع آبی زیاد شود.»
خب دیدیم که به برکت زبانشناسی جناب پرزیدنت، تحریمها بالمره لغو و از اشتغال جوانان تا آب خوردن مردم حل شد!
«احیای دریاچه ارومیه، دستاورد بزرگ دولت یازدهم و دوازدهم است!» این سخن چند هفته قبل جناب آقای رئیسجمهور در جمع اعضای هیئتدولت است؛ یک دستاورد آبی که آنقدر انتسابش به دولت یازدهم و دوازدهم نمکی و ملیح است که لبخند بر لب همگان مینشاند. دستاوردی که اگر وجودش را بپذیریم باید از دست و دلبازی ابرها تشکر کنیم تا دولت یازدهم و دوازدهم؛ همان ابرهایی که به پایین نگاه میکنند که اگر درخت بود ببارند وگرنه عبور کنند! همان بارندگیهایی که موجب احیای دریاچه ارومیه شد، در آق قلا و گمیشان در گلستان گرفته تا معمولان و کوتعبدالله در لرستان و خوزستان، سیل آفرید و زندگی و خانهها و مزارع مردم را ویران کرد، ولی اینبار به هیچ ترتیبی نمیشد دستاوردی از آن بیرون کشید؛ سیلی که در ذهن همون ملت ایران، یادآور غیبت بسیار حیاتی شخص رئیسجمهور در روزهای اول بحران و همچنین استاندار و ضعف و ناکارآمدی فرمانداران و مسئولان دولتی مدیریت بحران است، لذاست که سعی میکنند روی موج این آبها حرکت کنند تا مبادا در دریای ناکارآمدی پدید آمده غرق شوند. آب مایه حیات است اگر تدبیر باشد وگرنه همین آب مایه خسارت به جان و مال مردم میشود.
از آب بگذریم، این از آب گذشتهها هم که میآیند، دردی از ما دوا نمیکنند؛ «ماس» و «آبه» که جای خود، بزرگ تران آنها هم نه تنها منافع ایران هیچ موضوعیتی برایشان ندارد، بلکه منافع خود را در تضاد منافع ما میبینند، چون در برابر کدخدایان یعنی آمریکا ایستاده ایم. گرهزدن آب و نان و گوشت و محیطزیست و شغل جوانان به دستان آلوده به خون وحشیهای غربی یا از سر غفلت است یا خیانت که البته نتیجه هر دوی آنها یکی است.
روی این سخن با مخاطب بایدهاست! به جای آن که درصدد دستاوردسازی از عوامل طبیعی و یا امیدوار به دستان خارجی باشید، ظرفیتهای عظیم داخلی را دریابید. همان مردم و به ویژه جوانانی که در نبود دستگاههای دولتی، بحران سیل را مدیریت کردند، میتوانند اقتصاد و اشتغال را هم به سامان برسانند. یکبار هم که شده به فکر نان باشید که خربزه آب است!
چه انتظاری از سفر امروز نخست وزیر ژاپن به تهران دارید؟
امیرحسین یزدان پناه در سرمقاله امروز روزنامه خراسان با عنوان آبی از «آبه» گرم میشود؟ درباره سفر امروز نخست وزیر ژاپن به کشورمان و تحلیل آثار احتمالی این سفر نوشت: شما چه انتظاری از سفر امروز نخست وزیر ژاپن به تهران دارید؟ احتمالا تعداد زیادی ممکن است پاسخ دهند که این سفر «شینزو آبه» سفر یک میانجی میان ایران و آمریکا به تهران است. با توجه به فضای روانی که در این روزها در اطراف این موضوع ایجاد شده چنین برداشتی ممکن است، اما این برداشت از سفر «آبه» چقدر مطابق واقع است؟ و نخست وزیر یک کشور دیگر حتی کشوری مانند ژاپن چقدر احتمال دارد که بتواند واسطه حل اختلافات ایران و آمریکا باشد؟
یک میانجی میان ایران و آمریکا حتی برای حل اختلافات دو سال اخیر دو کشور بر سر برجام باید چند اقدام مهم انجام دهد. اول این که باید آمریکا را به توافق هستهای برگرداند و تحریمهای فراسرزمینی آمریکا را حذف کند که واضح است چنین اتفاقی یک عقب نشینی بزرگ از سوی آمریکا محسوب میشود از این رو انتظاری محال است. دوم باید آمریکا را وادار کند حداقل در ظاهر از اقدامات خصمانه علیه ایران دست بردارد که این کار هم با سیاست و ژست سردمداران کاخ سفید نظیر ترامپ، بولتون و پمپئو غیر ممکن به نظر میرسد.
سوم آن که اساسا سیاستها ورفتارهای منطقهای و بین المللی آمریکا و مبانی سیاست خارجی و ایدئولوژی این کشور آن قدر در تضاد با جمهوری اسلامی هست که بتوان گفت: یک میانجی نمیتواند این حجم از اختلافات و مسائل را حل کند. اما آن چه انتظار هااز سفر آبه را تا حد زیادی کاهش میدهد آن است که ترامپ و کاخ سفید اگر واقعا به دنبال اعزام میانجی بودند در آستانه سفر «آبه» تحریم علیه پتروشیمی ایران را اعمال نمیکردند و روز گذشته هم از تحریم اینستکس (سازوکار تجاری مالی اروپا برای مراوده با ایران) سخن نمیگفتند تا نخست وزیر ژاپن را خلع سلاح نکنند. اکنون سوال این است که جو رسانهای که برخی رسانههای خارجی و حتی داخلی درباره این سفر به راه انداخته اند و با عنوان میانجی آن را برجسته میکنند چه منشائی دارد؟
به نظر میرسد این فضا را باید در ادامه «نمایش مذاکره» از سوی آمریکاییها دانست که با هدف تکمیل راهبرد «فشار» علیه ایران درحال اجراست. به راه انداختن فضای رسانهای که مدعی میانجیگری «آبه» است باهدف اثر گذاشتن روی نظام محاسباتی مسئولان ایران است تا حداقل در میان برخی مقامات این تلقی و ذوق زدگی را ایجاد کند که شاید زمان خوبی برای مذاکره با آمریکا ایجاد شده است. همین مسأله عملا میتواند صف متحد مقامات کشورمان مقابل دشمن را تضعیف کند. این تلقی اشتباه و اختلال نظام محاسباتی مقامات ایران اگر در مذاکرات محرمانه با «شینزو آبه» هم وجود داشته باشد پس از گزارشی که او به ترامپ خواهد داد، عملا ممکن است پیام تضعیف صف متحد ایران مقابل دشمن را به کاخ سفید مخابره کند.
البته این مسأله اصلا به این معنا نیست که نباید حرفهای «آبه» را حتی درباره آمریکاییها شنید. بلکه همه حرفهای او را چه از جانب آمریکاییها باشد و چه از جانب خودش باید خیلی دقیق و هوشمندانه شنید، اما باید مراقب پیامی که به وی صادر میشود بود. سیاست اصولی ایران همیشه این بوده که برای همه رفتارها و سیاستهای خود منطق محکم داشته است؛ بنابراین اولا باید طرف ژاپنی به خوبی و عیان درک کند که جمهوری اسلامی ایران اهل منطق و گفت و گوست، اما نه گفتگو همراه با فشار و تهدید. ایران هرگز عزت ملی خود را فدای هیچ گفت و گویی نمیکند. پیام دوم که «آبه» باید از دیدار مقامات کشورمان برداشت کند پرهیز از ذوق زدگی برای مذاکره و صفوف متحد ملت و مسئولان مقابل آمریکایی هاست. راهبرد فشار آمریکاییها تاکنون نتوانسته است ایران را تسلیم کند به همین دلیل آنها به دنبال تاکتیکهای مکمل برای راهبردشان هستند؛ موضوعی که هم جامعه ایران و هم مسئولان باید مراقب آن باشند.