به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۲ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که فتنههای دنبالهدار آقای مدیر کل! خالصسازی و فرار مغزها، توافق ۶ میلیاردی در دقیقه ۹۰ اجرا بدون کف و هورا، کمک اون به ولادیمیر و کاهش ضریب جینی خانوارهای ایرانی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
جلال خوش چهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: ترجیح غرب اکنون کنترل یا کاهش تنش با تهران است. نشست کنونی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای، بازتابی از این رویکرد است. آیا میتوان این وضع را به فال نیک گرفت؟ آیا این رویکرد، رفتاری تاکتیکی و زود گذر است یا مقدمهای برای شروع تغییرات بزرگ در روابط پرتنش تهران و غرب؟ ابتکار عمل در این میان با کدام طرف است؛ تهران یا واشنگتن؟ پاسخ روشن به هر یک از پرسشهای بالا سخت خواهد بود، اما آنچه در آن تردید نیست، رویکرد واقع گرایانهای است که دو طرف به آن تمکین نشان دادهاند. نه غرب توانسته در همه سالهای توقف برجام، تهران را در تعقیب سیاستهای واکنشی خود عقب براند و نه تهران توانسته از مطالبات غرب در همه موضوعات مورد اختلاف بکاهد. در این صورت چه عواملی سبب آتشبس کنونی است؟
بیگمان درک این واقعیت که اگر هیچ یک از طرفها در این مقابله تسلیم نشده یا شکست نخورده، اما هیچ طرف هم پیروز میدان نبوده است. در این صورت چاره کار، یافتن میانبرهایی است که عبور از ترافیک سنگین اختلافها را تا حدودی تحمل پذیر کند. این همان تدبیری است که طرفها آن را بر تشدید بحران روابط ترجیح دادهاند. بدیهی است وضع کنونی؛ به ویژه در روابط تهران - واشنگتن، نه شبیه «تنشزدایی» به سبک دوران جنگ سرد و نه تلاش برای عادیسازی روابط است. «آتش بس موقت» شاید نزدیکترین تعبیر برای وضع کنونی باشد. آتشبس کنونی بر سر توافقهای محدود انجام شده؛ تحمل غرب در قبول توانمندی هستهای ایران تا مرز ۶۰ در صد غنی سازی و نه بیشتر؛ حفظ ذخایر اورانیوم در داخل ایران؛ کاستن از تنشهای آبی در خلیج فارس و دیگر تنشها در منطقه خاورمیانه؛ امکان فروش نفت ایران در بازارهای جهانی (اگرچه اصلیترین مشتری آن چین باشد)؛ گشایشهای محدود مالی به اندازه خلاصی بخشی از پولهای بلوکه شده ایران؛ آزادی زندانیان دو تابعیتی در تهران و سرانجام تلاش برای فرصتسازیهای احتمالی در خدمت به ایجاد موقعیتی که ممکن است به جدایی غرب و ایران و عادیسازی روابط کمک کند. آتشبس کنونی بیتردید مدیون گفتگوهای پیدا و پنهان تهران و واشنگتن است.
درواقع وضع کنونی مصداقی بر مدعای عملگرایانه و پر چالشی است که میگوید؛ گره روابط تهران با نه تنها غرب، بلکه با جامعه جهانی، اختلافات حل نشده میان تهران - واشنگتن است. باقی همه فرع موضوع است. نکته مهمتر، اما این که آیا آتشبس کنونی به اقدامی «تاکتیکی» یا به تعبیر عامیانه اقدامی «پرشی» در بزنگاهی حساس و خطرناک است؟ یا محصول بلاتکلیفی در اختلافاتی که در چند دهه گذشته، طرف «پیروز قطعی» و «بازنده قطعی» نداشته است. غرب (اعم از ایالات متحده و اروپا) به این باور رسیده است که هرچه بر هیمنه اختلافاتش با تهران افزوده، سیاستهای آن را بیش از پیش به سوی شرق غلطانده است. درواقع بسیاری از ناظران رویکرد به شرق از سوی تهران را ناشی از سرخوردگیهایی تفسیر میکنند که غرب مسبب آن بوده است. البته این یک تعبیر از تعابیر مربوط به انتخاب سیاست خارجی تهران است. علیای حال، آنچه غرب اکنون نمیخواهد این که تهران بیش از این در سیاست خارجی خود به شرق روی خوش نشان دهد. از این رو مماشات تا در آینده چه پیش آید، در دستور کار غرب قرار دارد.
نشست کنونی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای و بحثهای مربوط به ایران، نشان از مماشاتی دارد که در ترجیح غرب سایه انداخته است. تهران، اما در این بزنگاه، بهگونهای واقعگرا در سیاست خارجی خود قدم زدن در دو خط موازی را دنبال میکند. سرعت گامهایش در هریک از این دو خط، بستگی به دوری یا نزدیکی به اهدافی دارد که نظرات آن را تامین کند. در این حال تهران پس از جنجالهای مربوط به این مهم که برای دستیابی به راه بازگشت به جامعه جهانی، سرانجام، طرف اصلی مذاکره کننده او امریکاست یا تروئیکای اروپایی؟ در این آتش بس با واشنگتن توافق کرده است. این انتخاب اشتباه نیست؛ زیرا سکوت و تمکین اروپا از وضع جاری، نشان میدهد که گره اصلی را در کجا میتوان باز کرد؛ همانگونه که در سال ۲۰۱۵ میلادی و امضای توافقنامه برجام تجربه شد. این توافق همچنین نشان داد که برخلاف ادعای «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس، سیاست بر نگاه فنی و مستقل این نهاد بینالمللی سنگینی دارد؛ اگر بنا بر توافق و یا تفاهم میان طرفهای اصلی باشد. بیانیه پایانی نشست این فصل شورای حکام، نمودی خواهد بود از توافق یا تفاهمی که اجرای آن با آزادسازی بخشی از پولهای بلوکه شده ایران و نیز آزادی زندانیان دو تابعیتی در فاصله اندک با پایان نشست، در دستور کار طرفها قرار دارد. این توافق یا تفاهم، نه مفهوم عادیسازی روابط را با خود دارد و نه هنوز به مفهوم تنش زدایی نزدیک است. آتش بس موقت شاید نزدیکترین تعبیر برای وضع موجود باشد؛ وضعی که همچنان شکلی ژلاتینی و لغزنده خواهد داشت.
محسن فایضی کارشناس مسائل اسرائیل طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: دلیل اصلی طرح ادعای علنی ترور مقامات ایرانی در ادامه مطرح شدن ترور رهبران مقاومت در لبنان و غزه، بالاخص شخص صالح العاروری است. حدود ۱۰ روز پیش رسانهها، مقامات و حتی شخص نتانیاهو در جلسه کابینه از قصد خود برای ترور العاروری از رهبران حماس که ساکن بیروت است سخن میگفتند. صهیونیستها بهانه ترور وی را اقدامات و برنامهریزی این شخص در کرانه باختری ذکر کردند. نکته آنجاست که اسرائیلیها در وضعیت نابسامان حقوقی و اقتصادی داخلی، با یک بحران جدی و کمسابقه در کرانه باختری و بالاخص مناطق شمال آن یعنی جنین نیز روبهرو هستند. آنها میدانند اگر این روند عملیاتهای مسلحانه و تثبیت قدرت گروههای مقاومت در جنین ادامه پیدا کند، بخشی از شمال کرانه باختری به وضعیتی شبیه نوارغزه تبدیل و کنترل امنیتی آن غیر ممکن خواهد شد. آنها برای تغییر شرایط جنین که نتیجه عملکرد صالح العاروری و مقاومت میدانند، برای نخستین بار در ۲۰ سال اخیر جنگ و حملات گستردهای علیه جنین آغاز کردند که البته خیلی زود با انفجار بمب زیر ماشینهای زرهی خاص ارتش اسرائیل که ببر مینامند، ناکام ماند.
نتیجهگیری صهیونیستها آن است که تنها راه متوقف کردن برنامه مقاومت در کرانه باختری، هشدار علنی، تهدید به ترور و بالا بردن هزینه برای طرف مقابل است. ضمن آنکه شرایط خاص داخلی این رژیم و نیاز شخص نتانیاهو به بحرانسازی و القای داشتن دست برتر علیه دشمنان را هم نباید نادیده گرفت. نمونه اخیر آن، هیاهوسازی نتانیاهو از طرح کریدور هند تا اروپا در حاشیه اجلاس است که G۲۰ آن را هم میتوان در این پازل دید. نخستوزیر اسرائیل سعی میکند طرحی را که تا اجرا فاصله دارد و جزئیات آن هم مشخص نیست اقدامی تاریخی جا بیندازد و خود را در مسیر عادیسازی با کشورهای عربی موفق جلو دهد.
بنابراین، لیست ترور ارائه شده از سوی رسانههای صهیونیستی، افرادی علنی و شناسایی شده هستند و گویا تنها هدف، برداشتن سنگ بزرگ با هدف هیاهوسازی رسانهای است؛ مگرنه صهیونیستها هم کموبیش میدانند که شخصیتهای گمنام دیگری از ایران، حزب الله، حماس و جهاد اسلامی در یک اتاق فکر مشترک در حال پیادهسازی گام به گام تسلیح کرانه باختری اند.
صلاحالدین هرسنی کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: مناقشه قرهباغ در سالهای مختلف باعث درگیری بین آذربایجان و ارمنستان شده است. آخرین مناقشه مربوط به سال ۲۰۲۰ بوده که به واسطه جنگ ۴۴روزه ایروان و باکو و به دلایلی، چون روابط منازعهآمیز طرفهای درگیر، تداوم رقابتهای ژئوپلیتیک و رویکردهای متضاد بازیگران منطقهای، اتخاذ آتشبس یعنی ترک موقت مخاصمه به جای صلح دائم، ورود بازیگران نیابتی مانند ترکیه متعلق به جبهه آذربایجان و ورود روسیه به جبهه ارمنستان، کنار گذاشتن ایران از طرحهای آتشبس و صلح در منطقه و فقدان تدارک طرح و اصول حقوقی برای حل بحران، آذربایجان توانست بخشی از قرهباغ و ۷ ناحیه اطراف آن را تحت کنترل خود درآورد. در شرایط حاضر نیز اعلام مواضع نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان به مناسبت تصویب اعلامیه استقلال قرهباغ کوهستانی زخم کهنه قرهباغ دوباره سر باز کرده است، چراکه در پاسخ به این اعلام مواضع نیکول پاشینیان، الهام علیاف رییسجمهوری آذربایجان قویا اعلام کرده که اظهارات پاشینیان به جهت آنکه یک دستکاری سیاسی جعلی و دروغین است، در تضاد با مواضع قبلی وی بوده و مواضع جدید او به مثابه ضربهای جدی به روند صلح سال ۲۰۲۰ است.
به این ترتیب و با پاسخ متقابلی که از سوی علیاف در قبال مواضع پاشینیان داده شده است، میتوان گفت که دو کشور بهرغم صلح نیمبند در پایان مناقشه ۲۰۲۰ در شروع و آغاز یک بحران قرار گرفته اند. اینکه آذربایجان قصد تحریک ارمنستان را به واسطه جمعآوری نیرو در مرزهای ارمنستان دارد و کاروان نظامی آذربایجان نیز به حوالی مرزهای ارمنستان در حال پیشروی هستند، همگی دلالت بر آن دارند که اظهارات پاشینیان با مذاق و مزاج علیاف سازگار نبوده و آذربایجان به جهت مستظهر بودن به حمایت ترکیه به عنوان برادر بزرگتر نیاز و با نیمنگاهی به تلآویو قصد توسعه بحران را دارد و قرار نیست از کوبیدن بر طبل جنگ عقبنشینی کند. به این ترتیب با تحرکاتی که از سوی آذربایجان در حوالی مرزهای ارمنستان انجام شده، حمله آذربایجان منتفی نیست و همین سبب شده ارمنستان نیز بخواهد یگانهای یکم، دوم، سوم و چهارم نظامی خود در مرزهای متعارف با آذربایجان را فعالانه تقویت کند.
البته اعلام مواضع آذربایجان و تجهیز یگانهای دفاعی ارمنستان همه اسباب و علل مناقشه جدید آذربایجان با ارمنستان نیست. این مناقشه جدید تا میزانی متاثر از موضوع امنیت و حمایت از حقوق ارامنه قرهباغ است که بهزعم نیکول پاشینیان حلنشده باقی مانده است و میتواند همچون آتشی زیر خاکستر باشد. ضمن آنکه رزمایش جدید ارمنستان و آمریکا تحت عنوان «شریک عقاب ۲۰۲۳» آن هم در چارچوب آمادهسازی برای شرکت در عملیاتهای صلحبانی بینالمللی، دستمایه مخالفت روسیه شده است. در این ارتباط، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در نشست جی۲۰ با اظهار تاسف نسبت به رزمایش برنامهریزی شده آمریکا و ارمنستان گفت: «تلاشهای ناتو برای نفوذ در این منطقه نتیجه خوبی نخواهد داشت. ما هیچ خروجی خوبی در این نمیبینیم که یک کشور متخاصم ناتو سعی دارد در قفقاز جنوبی نفوذ کند. فکر نمیکنم این برای هیچکس خوب باشد؛ از جمله ارمنستان. از این تصمیم رهبری ارمنستان متاسفم.»
از سوی دیگر ارمنستان اعلام کرده تمامیت ارضی آذربایجان را به رسمیت میشناسد و قرهباغ را به عنوان بخشی از آذربایجان میپذیرد، اما روسیه که در مقابل میخواهد امنیت ارمنستان را به خود وابسته کند و نمیخواهد امنیت ارامنه را تضمین کند، خود زمینه را برای یک جنگ پرشدت دیگر همچون جنگهای دیگر آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه کوهستانی ناگورنو قرهباغ فراهم میکند. به نظر هم نمیرسد مسامحه و تلاش رو به انحلال «گروه مینسک» و التزام به موافقت و پروتکلهای نشست بروکسل بتواند از ورود ایروان و باکو به یک جنگ پرتنش جلوگیری کند.