ماجرای رانت گوشتی متهم ردیف اول، سقوط دلار به کانال ۱۲ هزار تومان، چرا به بیژن زنگنه حمله میکنند؟، براندازان چرا خوشحالند؟، مسخشدگی اقتصاد ایران توسط شبهدولتیها، چالش جانشینان «می» یک روز پس از پایان نخست وزیری وی، کوچکترین زندانی سیاسی عربستان در انتظار حکم اعدام، دستور معاون اول رئیس جمهوری برای کاهش قیمت خودرو و واکنشها به استعفای بطحایی، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز یکشنبه نوزدهم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شدند که سفر پیش روی نخست وزیر ژاپن با نیت میانجیگری میان ایران و آمریکا و زمزمه آمریکا برای تحریم پتروشیمی ایران از یک سو و بازتاب اظهارات جدید بیژن زنگنه درباره ظهور زنجانیها و پاسخ به شبهات مطرح وزارت نفت و تحلیلهایی درباره علل واقعی استعفای وزیر آموزش و پرورش از محورهایی اصلی امروز روزنامه هاست که در صفحات نخست آنها برجسته شده است.
روزنامه اعتماد با چاپ تصویری از زنگنه در صفحه نخست خود زیر جمله چرا به زنگنه حمله میکنند؟ عنوان زبان گویا/ جیب بسته و کمربند محکم را تیتر کرده است. این روزنامه همچنین یادداشتهایی با موضوعات صادرات پتروشیمی ایران، توهم شاهزاده اصلاح طلب و صبوری محتاطانه شرق را منتشر کرده است.
روزنامه کیهان با تیتری به استقبال سفرهای دیپلماتیک این هفته به کشورمان رفته و عنوان ژاپن و آلمان میانجی نیستند با کلاه گشاد آمریکا میآیند! را تیتر یک امروز خود کرده است. این روزنامه در یادداشت روز امروز خود که به قلم محمدحسین محترم نوشته شده، چند شرط برای قبول میانجیگری ژاپن از جمله تغییر در میزان خرید نفت از ایران را مطرح کرده است.
روزنامه ایران با چاپ تصویری از بیژن زنگنه عبارت «اجازه نمیدهم بابک زنجانیها شکل بگیرد» را تیتر کرده است. این روزنامه همچنین گزارشی با عنوان ژاپن از وزن مناسب برای میانجیگری برخوردار است را منتشر و این جمله را از سید حسین موسویان نقل کرده است.
روزنامه آرمان امروز نیز تیتر یک خود را از اظهارات روز گذشته زنگنه برگزیده و عنوان جلوتر بیایید افشاگری میکنم را تیتر یک کرده است. این روزنامه با چاپ تصویری از صادق زیباکلام در مرکز صفحه نخست، گفت و گویی از او را با عنوان براندازان چرا خوشحالند؟ منتشر کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها وسرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا ژاپن میانجیگری میکند؟
صلاح الدین هرسنی طی یادداشتی در همدلی درباره میانجیگری ژاپن بین ایران و آمریکا نوشت: اگر چه نمیتوان برای توکیو در کاهش تنش میان – واشنگتن سهمی قایل شد، اما بر خلاف این پندار و تصور اندکی که برای نقشیابی توکیو در مناسبات نظام بینالملل میرود، امیدها به نقش ژاپن در کاهش تنش تهران- واشنگتن افزایش یافته است. ژاپن ایفای چنین نقشی را مرهون جایگاه و نقش تاریخساز نسل جدید رهبران خود در ساختار نظام بینالملل است. ژاپن امروزی دیگر ژاپن شکست خورده جنگ جهانی اول نیست، به واقع ژاپن پس از حادثه هیروشیما و ناکازاکی و البته به مدد دکترین یوشیدا به تدریج و البته پیوسته خود را از حاشیه نقشیابیهای تحولات نظام بینالملل به متن آن قرار داد.
در این میان شیزوآبه از جمله رهبران نسل جدید ژاپن است که خود را میراثدار یوشیدا میداند. همین ویژگی هم اینک سبب شده است که او از حوزه آسیای خاوری به نقشیابی و نقشآفرینی در کاهش تنش تهران- واشنگتن برآید و خود را آماده سفر برای رایزنی با مقامات تهران کند. البته چنین نقشی فقط به توکیو واگذار نشده است، بلکه در کنار توکیو، بازیگران دیگری چون: مسقط، برلین، برن، بغداد، دوحه، اتحادیه اروپا و حتی اسلامآباد نیز در کاهش تنش تهران- واشنگتن به تکاپو افتادهاند. اما به نظر میرسد نقش ژاپن در این میان کاراتر و موثر از سایر نقش واسطهای بازیگران دیگر باشد. امیدها به موفقیت نقشیابی ژاپن محصول شرایطی است. اولین شرایط مرتبط با اعتبار و اعتمادی است که طرفین منازعه، یعنی تهران- واشنگتن، در قبال توکیو دارند. در واقع توکیو وجهالمصالحه تهران- واشنگتن است. در این ارتباط باید گفت که اگر چه توکیو شریک راهبردی و متحد کلیدی واشنگتن در برابر پکن و پیونگیانگ در حیاط سرزمینی شبه جزیره است، اما روابطش با تهران تیره نیست و انتظار میرود که این روابط در مناسبات سیاسی- تجاری و اقتصادی ارتقا یابد. به ویژه آنکه بازار ۸۰ میلیونی ایران، موقعیت مناسبی برای توکیو محسوب میشود و توکیو از آنجاییکه بیمیل نیست سهمی از کیک اقتصاد ایران در پسابرجام داشته باشد، انتظار میرود سطح همکاریهای اقتصادی و سیاسی توکیو- تهران، افزایش و ارتقا یابد. در سطحی دیگر توکیو در زمره خریداران نفت سنتی تهران است و حتی به تناوب با تحریم نفتی واشنگتن علیه تهران مخالفت کرده است و حتی در قبال سیاست تحریمی واشنگتن در مقابل تهران، سیاست مستقل و یکسانی اتخاذ کرده است. به واقع روابط متوازن ژاپن با ایران و آمریکا، بر شایستگی توکیو برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن افزوده است. .
اما دلیل اصلی توفیق توکیو به جهت ماهیت و رسالت نقش میانجی آن است. به واقع رسالت میانجیگری توکیو سمتوسو و صبغه وقت خود را داراست. توکیو در پرتو نقشآفرینی جدید خود بر خلاف مسقط، برلین، برن، بغداد، دوحه، اتحادیه اروپا و اسلامآباد نه برای توقف جنگ، بلکه برای برقراری کانال گفتگو میان تهران- واشنگتن وساطت و میانجیگری میکند. در واقع جدای از توکیو، تصور و پندار همه نقشآفرینان آن بود که قرار است تهران- واشنگتن به سمت جنگ حرکت کنند. در این میان تنها ژاپن بود که توانست پیام صادر شده از سوی ترامپ را برای مصالحه دریافت کند و خود را بهزودی آماده برای رایزنی با مقامات تهران ببیند.
پشت پرده واقعی ترامپ کیست؟
میلاد اکبری در بخشهایی از گزارش ویژه شماره امروز روزنامه ایران با عنوان پشت پرده واقعی ترامپ کیست، نوشت: در ایران شاید کمتر کسی با نام شلدون آدلسون Sheldon Adelson آشنایی داشته باشد. او کسی است که ترامپ از سالها قبل خود را مدیون حمایتهای دوران ورشکستگیاش میداند. زمانی که ترامپ در چند مرحله با بحران ورشکستگی مالی مواجه شده بود، آدلسون با کمکهای وسیع، مانع از فروپاشی سرمایه و تاج و تخت ترامپ گردید.
او که سرمایه خود را از قمارخانهداری و کازینوداری به دست آورده و هنوز هم در بین سرمایهداران این صنوف یکی از مطرحترینهای آنها میباشد، یک دوتابعیتی اسرائیلی- امریکایی است. اکثر هزینههای تبلیغاتی ترامپ در ۲۰۱۶ را نیز همین آدلسون تقبل نمود و ترامپ پیروزی خود را مدیون اوست. شلدون آدلسون، برنارد مارکوس و پاول سینگر سه نفر از کسانی هستند که مبالغ سنگینی بابت هزینههای کمپین انتخاباتی ترامپ پرداخت کردهاند. مارکوس و آدلسون هر دو از اعضای «ائتلاف یهودیان جمهوریخواه» و عضو حزب لیکود هستند.
آدلسون از امکان مکالمه تلفنی مستقیم با ترامپ برخوردار است و به طور مرتب هر یکماه یک مرتبه با ترامپ دیدار خصوصی دارد. آدلسون و همسرش اعتقاد دارند که «کنترل جمهوریخواهان بر مجلس سنا و کنگره امری حیاتی برای حفظ سیاستهای دست راستی و طرفدار صهیونیسم و تأثیر آنها بر واشنگتن و کاخ سفید میباشد.
از جمله سیاستهایی که متأثر از کمکهای آدلسون بودهاند، میتوان به انتقال سفارت امریکا از تلآویو به بیتالمقدس، کنار کشیدن امریکا از برجام و تصمیم اخیر امریکا از عدم کمک به آژانس حمایت از پناهندگان فلسطینی سازمان ملل متحد اشاره کرد. آدلسون یک بار گفته است: «چیزی به عنوان یک فلسطینی وجود ندارد!» به گفته خود آدلسون، در ازای این کمکها فقط از ترامپ ۲ خواسته داشته: ۱- خروج از برجام ۲- بردن سفارت اسرائیل به بیتالمقدس.
نقش دیگر آدلسون، گردهم آوردن سیاستمدارانی است که سالها جزو معتمدین او به شمار آمدهاند از جمله نیکی هیلی (که سالها دریافت کننده کمکهای نقدی آدلسون در کمپینهای انتخاباتی بوده و قبلاً سفیر امریکا در سازمان ملل بود). مایک پمپئو (رئیس سابق سیا که حامی بمباران ایران بوده و اکنون وزیر خارجه امریکاست) و جان بولتون (یار غار آدلسون که اکنون مشاور امنیت ملی امریکاست) آدلسون همچنین در برکناری رکس تیلرسون و مک مستر از پستهای خود نقش اساسی داشته است.
در زمان مذاکرات مربوط به برجام، آدلسون به طور علنی حمایت خود را از یک حمله اتمی (ناگهانی و بدون اطلاع قبلی) به ایران اعلام کرده است. او اعتقاد داشته این حمله باعث میشود امریکا بتواند درخواستهای خود از ایران را از موضع قدرت اعمال کند.
به نظر آدلسون هرگونه اقدام دیپلماتیک با ایران «بدترین تاکتیک مذاکره است که میتوان تصور کرد.» تاکنون ترامپ نشان داده است که قطع نظر از عواقب «توصیههای» (جنگطلبانه) آدلسون، تمایل به برآوردن نظرات او دارد. به نظر میرسد اطاعت از آدلسون اساسیترین گامی است که ترامپ و سایر جمهوریخواهان باید انجام دهند تا در مسند قدرت باقی بمانند.
آدلسون همچنین از حامیان اصلی مالی نتانیاهو است و نقش مهمی به عنوان مالک و بنیانگذار روزنامه عبری زبان پرتیراژ Hayom دارد. بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ توسط دانشگاه پرینستون انجام شده، بی شک امریکا دارای یک حکومت الیگارشی است که حامی منافع ثروتمندان و صاحبان قدرت است و اکثریت شهروندان این کشور در آن نفعی ندارند.
نکته قابل توجه این است که هم اکنون امریکا تحت کنترل «یک فرد» (شلدون آدلسون) میباشد، مردی که مکرراً نشان داده احترامی برای زندگی انسانها قائل نیست. قدرت او در رسانههای امریکایی به حدی است که میتواند مقالات و اخباری را که علیه خودش منتشر میشود با پول خریداری و از سایتها و رسانهها حذف نماید. در ضمن آدلسون زمینه انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی امریکا را فراهم آورد. آدلسون قبلاً یک بار گفته بود آرزو میکرده به جای ارتش امریکا در ارتش اسرائیل خدمت میکرده است.
شروط کیهان برای قبول میانجیگری ژاپن
محمدحسین محترم در بخشی از یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان میانجیگری برای هیچ درباره سفر این هفته نخست وزیر ژاپن به ایران نوشت: ژاپن نمیتواند نقش مثبت و موفقیتآمیزی بازی کند و پیشاپیش باید مأموریت شینزو آبه را شکستخورده تلقی کرد، چون اولا ژاپن اگر میخواهد نقش او در منطقه موفقیتآمیز باشد باید در اولین گام تحریمهای آمریکا را نادیده بگیرد و خرید نفت از ایران را به سقف اوایل دهه شصت که حدود ۶۰ درصد واردات نفت خود و یا حداقل به سقف قبل از تشدید تحریمها که ده درصد کل واردات نفت خود بود، افزایش دهد و به میدان گازی آزادگان که با تشدید تحریمهای آمریکا آنجا را ترک کرده بود، برگردد تا نقش بیطرفی خود را بهعنوان یک میانجیگر صادق به اثبات برساند. ثانیا میانجیگری ژاپن یک امر بیسابقه و عجیبی است چرا که توکیو هیچگاه یک میانجی مستقل نبوده و متحد اصلی آمریکا و مجری سیاستهای کاخ سفید است.
حال چگونه میتواند نقش یک میانجی بیطرف را ایفا کند؟ ثالثا انتخاب ژاپن برای میانجیگری نیز به نظر میرسد که حسابشده باشد و در قالب همان ادعای خام و جاهلانه است که گفته بودند «دنیای آینده دنیای گفتمان است، نه دنیای موشک»! ژاپن این ماموریت را برعهده گرفته تا همان سخن جریان غربگرا را القا کند که ژاپن بدون داشتن قدرت نظامی و نقش بینالمللی و منطقهای توانسته با رابطه با آمریکا پیشرفت کند! رابعا شینزو آبه در یک داستان دیپلماتیک تصور میکند با سفر به تهران میتواند ضمن دعوت از آقای روحانی برای شرکت در نشست گروه بیست در پایان ماه ژوئن در اوزاکای ژاپن، در باره برگزاری دیدار وی با ترامپ رایزنی کند. خامسا ژاپن از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون نقش بسیار اندکی در مسائل جهانی ایفا کرده و از بیش از چهار دهه قبل این نخستین نخستوزیر ژاپن است که به تهران سفر میکند. در سال۶۰ در اوایل جنگ تحمیلی نیز پدر شینزو آبه به عنوان نخستوزیر ژاپن برای میانجیگری بین ایران و عراق به تهران آمد، اما به دلیل مستقل عمل نکردن با شکست مواجه شد.
۴- هرچند برخی در داخل کشور با بازی در میدانِ فضاسازی آمریکا ادعا میکنند برای هرگونه مذاکره با آمریکا در چارچوب احترام متقابل آمادهاند، اما این جریان منفعل باید بدانند که آمریکاییهای گاوچران با چنین ادبیاتی آشنا نیستند و در قاموس آنها کلماتی مثل احترام وجود ندارد و تنها واژه تسلیم بیقید و شرط و فوری و باجخواهانه را بلدند!
۵- عقبنشینی پمپئو و ترامپ از شروط دوازدهگانه خود و میانجی فرستادن به ایران از یکسو در حقیقت نخستین اعترافشان به تسلیم در برابر ملت ایران و قدرت و منطق جمهوری اسلامی است و از سوی دیگر نشان از وجود مشکلات فراوان در سیاست خارجی واشنگتن دارد که رهبر معظم انقلاب چند بار به آنها اشاره داشتند.