به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه دوم شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که تازهترین گزارش مرکز آمار درباره تورم، درگذشت اسلامشناس عدالتخواه، طالبان و دمکراسی پنجشیری! و تاکید رئیس قوه قضاییه بر برخورد با اخلالگران سلامت مردم از مواردی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
شهراد شاهرخیطهرانی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان جامعه طالبانی به چه معناست؟ نوشت: خوب میدانیم که در یک جامعه افراد بر اساس پایبندی به اصول انسانیت و اصل انسان بودن زندگی میکنند و بر مدار محبت و راستی زیست کرده و حول محور عشق و همدلی گرد هم میآیند و فارغ از دین و مذهب و هر آیینی انسانیت را اولویت زندگانی در جامعه انسانی قرار داده و عشق به انسانیت را در جامعه به اشتراک میگذارند؛ حوادثی که متاسفانه اخیرا در کشور همزبان و همسایه ما، افغانستان رخ داده و گروه تروریستی طالبان در آن نفوذ کرده است متاسفانه جای نیکبختی ندارد و بلکه بدبختی را برای این ملت رنج دیده مجددا فراهم آورده است و دولتها و حکومتها همچنان سکوت کردهاند و این به سود جامعه جهانی نیست و نخواهد بود، چراکه وجود یک گروه تروریستی و آدمکش که سابقه خونریزی بسیار هم در تاریخ دارد، نمیتواند با خودمحوری و عصیان دست به برپایی حکومتی زند که اساس آن بر پایه تعصبات مذهبی شدید و اندیشههای فاشیستی دینی است که بر اساس آن بخواهد حکمرانی کرده و جامعه انسانی را به سوی آنارشی و فروپاشی انسانیت سوق دهد. همه خوب میدانیم که طالبان گروهی هستند دارای خلق وخوی بسیار خشن و رفتارهای متحجرانه که با سابقه وحشتناک جنایتی که دارند، نمیتوان آنها را به رسمیت شناخت و جامعه جهانی هم باید این موضوع را بپذیرد که نمیتوان با این گروه کنار آمد و حاکمیت ظلم و جبر آنها را به رسمیت شناخت؛ لذا دولتها باید بیدار شوند و این واقعیت را قبول کنند که ورود طالبان به جامعه مدنی و اجتماعی و انسانی که انسانها بر اساس اصول انسانی و هنجارهای صحیح اجتماعی زندگی میکنند، غیر قابل پذیرش است و پدیدار شدن جامعه طالبانی در یک کشور قابل پذیرش و نیز قابل درک نیست و کاملا غیرمنطقی است و با عقل آدمی جور در نمیآید.
اکنون که آنها در کشور رنجدیده و مصیبتزده افغانستان جولان میدهند و متاسفانه در حال تشکیل حکومت هستند، آیا میدانید چه خطری کشورهای همجوار و بلکه دنیا را تهدید خواهد کرد؟ آیا میدانید با تفکری که این گروه افراطی دارند ممکن است پا از حد خود فراتر گذاشته و دست به پیشروی زده و تمایلات زیادهخواهیشان افسارگسیخته و به حریم کشورهای همسایه تجاوز کنند؟ چه میدانیم شاید اینگونه فرجام بدی پیش آید!
متاسفانه مردم آن سامان از جمله بانوان آن دیار دیگر نمیتوانند آزادانه در جامعه رفت و آمد کنند و با وجود افکار طالبانیسم عرصه زندگی بر آنها تنگ خواهد شد و جوانان افغان با محدودیتهای شدیدی روبهرو خواهند شد و استعدادها به سمت سقوط پیش خواهد رفت و جامعه شریف افغان تصمیم به مهاجرت گرفته (که هماکنون شاهد موج بسیار زیاد مهاجرت افغانها به سمت سایر کشورها هستیم) و جامعه افغانستان به سوی یک ویرانی و فرجام بد و بدتر پیش خواهد رفت و البته که این فرجام بد کشورهای همسایه و منطقه را در بر خواهد گرفت.
باید پذیرفت که انسانها در جهانی زندگی میکنند که در حال پیشرفت و تازه شدن است و به سوی نوگرایی پیش میرود و نمیتوان مردم یک کشور و جامعه را به طرف عصر حجر و افکار پوسیده بازگرداند، نمیتوان جامعه و جهان را به سوی عقب و قرنها قبل بازگرداند و چماق زور بر سرشان نشاند و آنها را مجبور به پایبندی به یکسری رفتارها و افکار غلط و ناهنجار و نامعقول و مغایر با اصول انسانی کرد.
انسانها در جوامع آزادند تا با اصول انسانیت و رفتارهای شایسته انسانی در جامعه انسانی به زندگانی پرداخته و با هر اندیشه و تفکری، اما صحیح و درست و برابر با اصول آدمیت با یکدیگر به معاشرت پرداخته و زندگی کنند.
پس نتیجه میگیریم که افراط و زیادهروی و زیادهخواهی در جامعه جایی ندارد و امیدواریم جامعه جهانی تصمیمی در رابطه با روند افراطیگری طالبان در افغانستان بگیرد.
سید عباس حسینی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان مطالباتی که طالبان بایستی برآورده کند نوشت: آنچه امروز واقعیت جامعه افغانستان است، حضور و سلطه مجدد طالبان بر کیان این سرزمین و به دست گرفتن زمام امور است، اما این طالبان و رهبران و فرماندهان آن، تاکنون، حداقل به ظاهر نشان دادهاند که با طالبان دهه ۷۰ کاملاً متفاوت بوده و تجربه به آنها ثابت کرده که باید تغییر کنند و هوشیار باشند. به همین خاطر، به نظر میرسد که باید رویکرد فعالان اجتماعی و رسانهای و سیاسیون در چنین شرایطی، از رویکرد انتقادی به عملکرد گذشته طالبان، به رویکرد مطالبهگری تغییر پیدا کند و به شرایط به وجود آمده، به عنوان یک فرصت نگریسته شود، تا تهدید، زیرا شخم زدن گذشته، در چنین شرایطی هیچ کمکی به آینده افغانستان و مردم آن نخواهد کرد. منافع مردم افغانستان و همچنین همسایگان نیز اقتضا میکند که در شرایط کنونی از شروع یک جنگ داخلی تمام عیار دیگر در این کشور و تکرار تلخ تاریخ جلوگیری شود و همه با خویشتنداری و کمک به تسریع روند مذاکرات بینالافغانی و اعتمادسازی بین جریانهای سیاسی، از رفتن به سوی چنین جنگی جلوگیری کنند.
قطعاً برنامه امروز امریکا نیز تحریک بیش از پیش گروههای مختلف افغانستانی برای ادامه جنگ و رفتن به سوی یک بحران دیگر است، زیرا در غیر این صورت، این همه شتاب برای خروج از کابل و بستن سفارتخانهها، در حالی که طالبان در سخن و عمل ثابت کرده پس از امضای توافق صلح با امریکا، خونی از بینی حتی یک امریکایی و دیگر نیروهای خارجی خارج نشده است، چه معنایی میتواند داشته باشد؟! با هشدارهایی که این روزها مقامهای پیشین و کنونی نظامی امریکا در مورد خطر بازخیزی داعش در افغانستان میدهند، ناگفته پیداست که امریکا به دنبال راه انداختن موج جدید بیثباتی در این کشور، به دنبال چه هدفی است!
در طول یک هفته گذشته، مردم افغانستان در شهرها و مناطق مختلف در حالی که در ابتدا از طالبان ترس داشتند، آهسته آهسته با اعتماد نسبی به عفو عمومی رهبر طالبان و خویشتنداری فرماندهان ارشد و اعضای این گروه، به زندگی عادی خود برگشته و حتی مطالبات خود را از طالبان بیان میکنند. در این فضا، به خصوص شیعیان افغانستان عظیمترین و باشکوهترین تجمعات و مراسمهای عزاداری حسینی (ع) را حتی نسبت به تمام ۲۰ سال گذشته برگزار کردند.
در چنین شرایطی رهبران و فرماندهان ارشد طالبان، به خصوص مذاکرهکنندگان سیاسی این گروه، همانطور که ملا برادر به آن اذعان کرده، در برابر یک آزمون بزرگ و سرنوشتساز قرار دارند که میتواند سرنوشت افغانستان را تعیین کند؛ رفتن به سوی تشکیل یک دولت فراگیر با حضور همه اقشار و گروهها، یا یک جنگ داخلی ویرانگر دیگر. ایجاد یک دولت فراگیر ملی، احترام گذاشتن به رأی و نظر مردم از طریق برگزاری انتخابات، اولویت دادن به صلح، تسریع مذاکرات بینالافغانی و انعطافپذیری در رسیدن به نتیجه قابل قبول برای همه، فعال ساختن ادارات دولتی و بازگشت نظم و حکومتداری شفاف در جامعه، آزادی عمل گروهای مذهبی- قومی، به خصوص شیعیان و دستیابی آنها به حقوق حقه خود از جمله تداوم رسمیت مذهب جعفری به دنبال اصلاح قانون اساسی، تلاش برای پر کردن شکافهای اجتماعی و رفتن به سوی وحدت و ملتسازی، کوتاه کردن دست امریکا و همپیمانان این کشور از سرنوشت افغانستان، افزایش روحیه تعامل و حسن همجواری با همسایگان به خصوص پاکستان و جمهوری اسلامی ایران و پایان دادن به اختلافات و تنشها، آزادی عمل رسانهها و زنان بر اساس معیارهای اسلام ناب و معتدل از مهمترین مطالباتی است که این روزها از سوی فعالان سیاسی، اجتماعی و مردم افغانستان از طالبان و دولت آینده به رهبری این گروه مطرح میشود. البته رهبران سیاسی و جناحهای مختلف مقابل طالبان نیز در برابر یک آزمون دشوار قرار دارند که آیا با انعطاف و خویشتنداری میتوانند به صلح فراگیر با حضور طالبان دست پیدا کنند یا خیر؟!
علی شعبانی طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز نوشت: این روزها در حالی که مردم ایران در رنج بیماری کرونا یا در غم از دست دادن عزیزانشان بر اثر این بیماری هستند، عدهای که گویا کرونای روحی و قلبی گرفتهاند به دنبال بازی کثیف سیاسی در این شرایط دشوار هستند. آنهایی که چشمانشان را بر کوتاهیها و سیاستهای غلط همحزبیهای خود در ۲ سال گذشته بسته بودند، حالا مدعی شدهاند و نظام را متهم به تعلل و ممانعت از ورود واکسن میکنند. آن روز که عضو کمیته علمی ستاد کرونا اعلام کرد من واکسن اسپوتنیک نمیزنم و آن زمان که سازمان نظام پزشکی برخلاف اخلاق حرفهای و در یک کنش سیاسی با نامه به آقای روحانی (رئیسجمهور وقت) علیه واردات واکسن از روسیه موضع گرفت، آیا اینها وجدانشان خفته بود؟ آن روز که مؤسسه کوواکس (زیر نظر بهداشت جهانی) بهرغم قرارداد تحویل ۱۵ میلیون دوز واکسن و حتی دریافت وجه آن بدعهدی کرد، این مدعیان کجا بودند؟ آن زمان که آمریکا مانع تبادلات مالی برای خرید واکسن توسط ایران شد، چرا از دادگاههای بینالمللی درخواست محاکمه این جنایتکاران بینالمللی را نکردند؟ آن روزی که بیماران سرطانی، پروانهای و... در رنج فراوان به سر میبردند و آمریکای خبیث اجازه واردات دارو را به دلیل تحریم به ایران نمیداد، چرا مدعیان دلسوزی برای مردم، فریاد برنیاوردند؟
چرا به مردم نمیگویند که تمام دوستان آمریکا در منطقه از ترکیه، امارات، عربستان و... همگی از واکسنهای غیرآمریکایی استفاده کردند؟ چرا نمیگویند کانادا (که هم همسایه و هم رفیق باوفای آمریکاست) بهرغم عقد قرارداد با آمریکا مدتها در انتظار واکسن آمریکایی ماند به طوری که مسؤولان کانادایی به این موضوع اعتراض کردند و در نهایت مقدار کمی واکسن از آمریکا دریافت کردند؟ چرا به مردم نمیگویند که آمریکا در بین تولیدکنندگان واکسن، کمترین صادرات را حتی برای کشورهای غربی داشته است؟
چرا عدم تلاش برای واردات واکسن معتبر از سایر کشورها را از دولت دوازدهم مطالبه نکردند؟ چرا رئیس دولت مورد حمایت شما مانند آقای رئیسی که برای واردات واکسن با رؤسایجمهور کشورهای چین و روسیه تماس گرفت، اقدام نکرد؟
روزهایی که مردم با کرونا دستوپنجه نرم میکردند، دولت مورد حمایت شما مشغول مذاکرات احیای برجام بود و اگر این حجم مذاکره و جلسه را با کشورهای تولیدکننده واکسن داشت و این موضوع را پیگیری میکرد تا به حال همه مردم واکسینه شده بودند.
چرا نمیگویند از زمانی که نخستین محموله واکسن برکت وارد چرخه تزریق شد؛ چارهای جز باز کردن راه برای واردات واکسن به ایران نداشتند؟
روزی محکمه عدل الهی تشکیل خواهد شد و باید پاسخ دهند: چرا به نظام نسبت دروغ (ممنوعیت در واردات واکسن) دادند؟ مگر رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۹ دیماه ۹۹ نگفتند واردات واکسن از آمریکا و انگلیس ممنوع است، اما از سایر منابع هیچ اشکالی ندارد؟ مگر در ۲ سخنرانی عمومی دیگر نیز بر تسریع در واردات واکسن در کنار تولید داخل تأکید نفرمودند؟
چرا به مردم نمیگویند جدا از موضوع واکسن، کشور ما به سویه دلتا بعد از هندوستان زودتر از سایر نقاط جهان درگیر شد و این موج ابتلا و تلفات را به همراه آورد و پیشبینی شده این موج جدید بزودی به اروپا و حتی آمریکا برسد و منجر به افزایش تلفات در آن کشورها شود؟ افزایش ابتلا در آمریکا به بالای ۱۰۰ هزار نفر و بیش از هزار فوتی در روز حاکی از ورود موج جدید است.