به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه سیزدهم شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که سفر رئیس جمهور به مناطق محروم سیستان و بلوچستان و دیدار با کپرنشینان، مقاومت پنجشیر در مقابل طالبان و رایزنی درباره مذاکرات و واکسن در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان طبقه استیجاری نوشت: اگر بپذیریم دولت سیزدهم در غیاب بخش عمدهای از طبقه متوسط شکل گرفته است، باید به این پرسش پاسخ بدهیم چه طبقاتی و با چه میزان آرا این دولت را به قدرت رساندهاند و اینکه طبقه متوسط الان کجاست و چه میکند. آنچه مکرر گفته میشود این است که دولتهای اصولگرا -اگر دولت رئیسی را اصولگرا بدانیم- آرای ثابتی در میان حامیان خود دارند و در هر دوره از انتخابات آرای دیگری از مردم نیز در صندوق رأی آنان ریخته میشود، آرای مردمِ ناراضی از دولتهای پیشین یا آرای سرگردان دلبخواهی. با اینکه دولت سیزدهم دولتی اصولگراست، اما نمیخواهد دولتِ فراگیر همه طیفهای اصولگرا باشد. دولت رئیسی حتی بدش نمیآید پوسته سخت اصولگرایی را بشکافد و طبقه متوسطی را که همواره حامیان دولت اصلاحات بودهاند، به سمت خود بکشاند. این فرصت مغتنمی برای دولت رئیسی است، چراکه اصلاحطلبان در حضیض سیاست به سر میبرند و اعتماد طبقهای را که خود برساختهاند از دست دادهاند. رئیسی میداند رابطه طبقه متوسط با اصلاحطلبان رابطهای براساس منافع فیمابین بوده است که اصلاحطلبان در گذر ایام و با دشوار شدن شرایط اقتصادی فقط توانستهاند از موقعیت خود و حامیانِ بورژوای خود صیانت کنند. شرایط دشوار اقتصادی و بیاعتنایی دولت دوازدهم به خواستههای طبقه متوسط که تصور میکرد با دولت اصلاحطلب منافع مشترکی دارد، باعث جدایی آنان از دولت روحانی و اصلاحطلبان شده است.
دولتهای اصلاحطلب نتوانستند به وعدههای خود در قبالِ طبقه متوسط عمل کنند. اینک با این جدایی، چهره اصلاحطلبان بیش از پیش عیان و مخدوش شده و طبقه متوسط دریافته است که هرگز یک طبقه به معنای واقعی نبوده و چه بسا برساخته جریانهای سیاسی برای کشاندهشدن به عرصه انتخابات بوده است. آنچه امروز شاهدیم اضمحلالِ اصلاحطلبان و «بحران هویت» در طبقه متوسط است. این روزها بهندرت سخنی از اصلاحطلبان و سوسیالدموکراتها در ستایش طبقه متوسط میشنویم. انگار اصلاحطلبان و حامیان طبقه متوسط همگی در این برهه تاریخی غیب شدهاند. برخی از اصلاحطلبان مترصد بازگشت و جذب در حکومتاند. برخی دیگر در کمین وقایع غیرمترقبه سیاسی نشستهاند تا باز به عرصه سیاست بازگردند و برخی نیز در همین ایام اعلام بازنشستگی خواهند کرد، چراکه دیگر از تحلیل شرایط کنونی واماندهاند و از درکِ شکافی که میان دولت و ملت و مهمتر از آن شکافی که میان اصلاحطلبان و طبقه متوسط افتاده عاجزند؛ اما در این میان وضعیت طبقه متوسط بحرانیتر از همه است. عنوان برساخته طبقه متوسط نخنما شده و کابوس مردمان این طبقه محقق شده است و به طبقه فرودست درغلتیدهاند. رفتار اصلاحطلبان و دیگر حامیان طبقه متوسط، آنان را دچار بحران هویت کرده است و آنچه بیش از هر چیز آنان را آزار میدهد، احساس فریبخوردگی است.
طبقه متوسط اینک به این خودآگاهی رسیده که طبقهای به نام طبقه متوسط گویا فریبی بیش نبوده است. فریبی که خود به امید راهیابی و گذر به طبقهای فراتر (بورژوازی)، جانانه در آن مشارکت داشته است؛ اما اینک نهتنها رؤیایشان تعبیر نشده، بلکه کابوسِ ریزش به طبقات فرودست محقق شده است. اینک آنان بیش از هر زمان دیگری مفهومِ عدالت را درک خواهند کرد، مفهومی که در سخنان اصلاحطلبان غایب بوده است. آنان ناگزیرند باور کنند که دیگر بخشی از طبقه فرودستاند و تنها در اتحاد و ائتلاف با آنان میتوانند عدالت واقعی را دریابند.
احسان شادی طی یادداشتی در ستون نقد روز روزنامه جهان صنعت با عنوان آقای پوتین! کمکهای روسیه به ایران را لیست کنید نوشت: همه ایرانیان ساکن این سرزمین که در سالهای ۱۳۵۸ تا چند سال بعد در مراکز آموزشی به ویژه در مدارس و در مقاطع گوناگون درس میخواندند هنوز طنین صدای مرگ بر شوروی پس از مرگ بر آمریکا در یاد و حافظهشان باقی مانده است.
آن روزها نظام سیاسی ایران روسیه را مظهر و نماد امپراتوری کمونیستی میدانستند که با مکتب اسلام ناسازگاری ذاتی دارد. در آن سالها شوروی یکی از کشورهای اصلی در تجهیز نظامی صدام حسین در جنگ با ایران بود. با فرو ریختن شوروی کمونیستی و روی کار آمدن بوریس یلتسین و نیز ولادیمیر پوتین مناسبات ایران با روسیه که حالا دیگر اقمار خود را از دست داده است جور دیگری شد. ایرانیان به مرور شاهد کاهش و سپس مرگ بر شوروی شدند و این داستان ادامه دارد. خصومت نظام سیاسی ایران، اما با آمریکا هرگز بهبود نیافته است و در هر دوره از دورههای پس از جنگ بر میزان خصومت افزوده شده است. نظام سیاسی حاکم بر آمریکا در همه سالهایی که از پیروزی انقلاب اسلامی سپری شده، در آشکار و پنهان کوشش کرده است به ایران آسیب بزند و با دو تحریم گسترده در اوایل دهه ۱۳۹۰ و تحریمی که از ۱۳۹۷ شروع شد و ادامه دارد اقتصاد ایران را زیر فشار قرار داده است و این راه را تا رسیدن به یک توافق ادامه خواهد داد. آمریکاییها، اما با صراحت در این باره اظهارنظر کرده و عمل میکنند. ایران برای رهایی از تنگناهای سیاسی و اقتصادی محاصره از سوی آمریکا رویکرد به شرق را در دستور کار قرار داده و بر این کار اصرار دارد.
ولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه به جای اینکه درباره پیشرفتهای مناسبات ایران با کشورش سخن بگوید از اینکه آمریکا به ایران در داستان پاندمی کرونا کمک نمیکند سخن گفته است. به گزارش اسپوتنیک، ولادیمیر پوتین، طی سخنانی در نشست عمومی مجمع اقتصادی شرق با اشاره به وضعیت شیوع ویروس کرونا در ایران گفت: ایران امروز با توجه به شرایط همهگیری نیاز به کمک دارد، اما غرب محدودیتها علیه این کشور را لغو نمیکند.
ایرانیان در روزهای تازه سپری شده خبرهایی از بدعهدی روسیه در ارسال و فروش واکسن اسپوتنیک به ایران شنیدهاند و از اینکه روسیه خود را دوست ایران میداند، اما از دادن کمک به ایران خودداری کرده است بسیار ناراحت هستند. به آقای پوتین باید گفت لطفا کمکهای روسیه به ایران را در این سالها در حوزههای گوناگون مثل فروش تجهیزات موشکی یا تسریع در ساخت نیروگاه دوم بوشهر یا کمک به ایران برای صادرات نفت یا سرمایهگذاری برای بهرهبرداری از نفت و گاز ایران و کمک به ایران برای اینکه صادرات نفت را ادامه دهد، فهرست کند.
جواد محرمی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان وزیر ارشاد جدید گامهای اول را چگونه برمیدارد! نوشت: نامههای سرگشاده چند هنرمند به وزیر ارشاد جدید که از میان آنان پرویز پرستویی و علی نصیریان شاخصتر بودند و به نوعی میتواند به عنوان استقبال از تغییر تعبیر شود، نشان میدهد حضور وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی امید را در دل اهالی خسته و محنتزده فرهنگ و هنر تازه کرده و به طور عادی به مطالبه تحول در سیاستها و رویکردها برای تقویت و سروسامان دادن به مشکلات و مصائب در میان همه اقشار این عرصه دامن زده است.
وزیر محترم ارشاد در جریان ارائه برنامه به مجلس شورای اسلامی جهت اخذ رأی اعتماد، نمایی کلی از وضعیت بغرنج کنونی عرصه فرهنگ ارائه داد؛ وضعیتی که به اعتراف همه طرفهای درگیر از نابسامانیهای عدیده رنج میبرد و در شأن جامعه ایرانی نیست. سینما، تئاتر و موسیقی ما فارغ از اینکه ویروس کرونا چقدر به اقتصاد آن لطمه زده به طور جدی دچار بحران معنا و هویت است. اینکه چطور و چگونه قرار است این سطح بحرانزده از محتوای آثار هنری که زخمی نگاهها و مدیریتهای منفعل و سطحی بودهاند، ترمیم شده و ستون خیمه فرهنگ و هنر قرار است با چه تدابیری قدعلم کرده و نسیمی خنک و رایحهای خوش را به مرور از خود ساطع کنند نیاز به آسیبشناسی و برنامهریزی دقیق دارد که به طور عادی باید مدتها پیش به طرزی موشکافانه و کارشناسانه تنظیم شده باشد. پیش از این در همین ستون به این اشاره کردیم که وزیر ارشاد دولت رئیسی به ایجاد همدلی و اعتماد درون مجموعه هنر و فرهنگ به عنوان یک پیشنیاز برای پیشبرد سیاستها و ایجاد تحول نیاز دارد و تا این فضای اعتماد و همدلی ایجاد نشود و خدایی نکرده فضای بدبینی و سوءتفاهم حاکم باشد،
بهترین برنامهها نیز در پله اول دچار سستی و مشکل شده و راه پیشرفت آن سد میشود. به نظر میرسد این فضا با نگاه خوشبینانهای که به عنوان نمونه در نامههای سرگشاده چهرههایی، چون پرویز پرستویی و استاد علی نصیریان قابل مشاهده است تا حدی ایجاد شده و حالا این وزیر محترم ارشاد است که باید پاسخ این استقبال را با تدابیر خود بدهد. اینکه سینما و تئاتر و موسیقی دچار ابتذال هستند را همه میدانیم، اما اینکه چطور باید برای تقویت فرهنگ اقدام کرد و این اقدامات باید چه باشند، مسئلهای است که در شش ماه ابتدایی آغاز به کار وزیر جدید خود را نشان خواهد داد. به عبارتی دیگر برای اینکه معلوم شود نسیم تحول وزیدن گرفته یا نه شش ماه یا کمتر زمان کافی است. اصلیترین مرحله در مدیریت برای تحول چینش نیروی انسانی است. مدیران اصلی که انتخاب شدند میتوان تا حدود زیادی با توجه به سابقه و عملکرد آنها درباره آینده کار آنها نظر داد، امید است که این فضای مثبت و امیدوارکننده با اقدامات اولیه وارد مرحلهای شود که بتوان از آن به عنوان یک شروع خوب و طوفانی یاد کرد. اگر تصمیمات سرنوشتساز اولیه درست و دقیق باشند، به طور طبیعی تصمیمات و سیاستگذاریهای بعدی از دقت و اثرگذاری مطلوب بهره خواهند برد. امید است وزیر ارشاد گامهای اول را درست و اصولی بردارد و دریچهای به روی اصحاب فرهنگ و هنر در همین ماههای ابتدایی باز شود.