به گزارش تابناک، روزنامه های امروز سه شنبه دوم آذر ماه در حالی چاپ و منتشر شد که از راست تا دروغ انتصابات فامیلی که روزنامه ایران برای آن از تیتر کمپین ضدتبلیغاتی علیه دولت سیزدهم استفاده کرده است. جنجال كرسنت بیست سال پس از امضا و جهش سنگین واردات با ارز ۴۲۰۰! در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در شماره امروز روزنامه ها را مرور می کنیم:
الهام حيدري طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان پايان دلار و ظهور پول جديد آسيايي؟ نوشت: سالهاست كه تحليلگران هشدار دادهاند چين و ديگر قدرتها ممكن است تصميم بگيرند دلار را رها و ذخاير ارزي خود را به دلايل اقتصادي يا استراتژيك متنوعسازي كنند. تا به امروز، دليل چنداني وجود ندارد كه فكر كنيم تقاضاي جهاني براي دلار در حال كاهش است، اما روش ديگري وجود دارد كه ممكن است امريكا وضعيت كنوني خود را به عنوان صادركننده ذخيره ارزي غالب جهان از دست بدهد: امريكا ممكن است داوطلبانه هژموني دلار را رها كند، زيرا هزينههاي اقتصادي و سياسي داخلي اين فرآيند بسيار بالا رفته است.
دلايل پايان جهان روايي دلار
- كاهش ارزش دلار
بعد از بحران مالي 2007 و 2008 چهره نظام پولي امريكا تغيير يافت و در زمان كرونا نيز چاپ پول زياد توسط بانك مركزي امريكا منجر به پايين آمدن ارزش دلار شد.
- كاهش ذخاير ارزي دلاري كشورها
براي مثال كشور چين سعي دارد وزن دلار در سرمايههاي خود را كاهش داده و به داراييهاي خود تنوع بدهد؛ اين روزها در حالي كه بسياري از بانكها سهم دلار را به نفع يورو كاهش ميدهند، ساير بانكها نيز منبع پايدار ارزش، يعني طلا را ترجيح ميدهند. همچنين اخيرا اخباري در رسانههاي بينالمللي منتشر شد مبني بر اينكه چين درنظر دارد ذخاير خود از اوراق قرضه امريكا را به فروش برساند، در اين رسانا جيم راجرز، سرمايهگذار معروف امريكايي، گفته بود «دلار در لبه پرتگاه از دست دادن جايگاه خود به عنوان ارز ذخيره اصلي جهان است.»
- بدهي و بحران پولي دلار
راجرز اينگونه استدلال نمود كه بدهي ملي امريكا به ركورد ۲۶.۵ تريليون دلار رسيده و امريكا اكنون به بدهكارترين ملت تاريخ جهان تبديل شده است و ...
اين بدهي به صورت مستمر در حال افزايش است و بدهي بالا به ارز امريكا ضربه خواهد زد. به عقيده راجرز اينكه پكن درنظر گرفته يكپنجم از داراييهاي خود از اوراق قرضه امريكا را بفروشد، واقعا به دلار فشار مضاعف خواهد آورد.
دنیا به دنبال جایگزینی طلا یا رمز ارز یا پول مشترک براساس فکتهای موجود اقتصادی امروز امریکا مانند بدهیهای بانکی، افت ذخایر دلاری، تورم بالا و رکود پیشبینی یک بحران موسوم به بحران دلاری که شدیدتر از بحران مالی سال ۲۰۰۸ خواهد بود منطقی است. آثار بحران دلاری برای امریکا شدیدتر و سختتر خواهد بود، چراکه در زمانی که بحران مالی ۲۰۰۸ پیش آمد فدرال رزرو برای جبران این بحران امکان چاپ دلار داشت، اما در بحران دلاری که دیگر کسی به دنبال دلار نیست با چاپ دلار مشکلی حل نمیشود. برخی کارشناسان بر این باورند که دنیا در حال کنار گذاشتن دلار است و میخواهد استانداردهای مالی خود را براساس طلا تعریف کند و برخی دیگر بر این باورند که دنیا درصدد انتخاب ارز دیگری برای دلار است. اين ارز كدام خواهد بود؟ يوآن يا يك ارز مشترك منطقهاي؟ آيا رمز ارزي براي جايگزيني دلار طراحي و معرفي خواهد شد؟ واقعيت مبرهن اين است كه زماني كه دنيا ارز ديگري را انتخاب كند همه چيز تمام خواهد شد و اين پايان بازي با دلار امريكا است. براساس اعلام اقتصاددانان دلار امريكا به پايان راه ميرسد و بهترين راهكار اين است كه خود امريكا بهرهبرداري از دلار را كنار بگذارد؛ چراكه فروپاشي خودِ دلار نزديك است. آنها معتقدند كه براي كاهش فشارهاي مالي راهكار منطقي اين است كه طلا خريداري كنند، چراكه بازار طلا و نقره جاي چانهزني بيشتري دارد و تعدادي از كارشناسان و نخبگان اقتصادي امريكا نيز به دنبال جايگزين نمودن يك رمز ارز امريكايي ميباشند .
جعفرگلابی روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان حساسیتهای قومی واجتماعی دوران خشکسالی نیست: بلایا و مصائب طبیعی افزون بر متن، گاهی حاشیههای پررنگ وتهدید کننده دارند چنانچه همین حاشیهها با بیتدبیری تبدیل به بحران میشوند. درموضوع خشک سالی و کمبود شدید منابع آبی علاوه برانبوه مشکلات اصلی و فشارهایی که به مردم وارد میشود امکان وقوع حوادث جانبی و بروز انشقاق وچندگانگی وتعارض منافع گروهای مختلف اجتماعی و قومی ومحلی زیاداست و از هم اکنون باید حساسیت وِیژه داشت و از آن جلوگیری به عمل آورد. رودها وحوضچهها و منابع آبی نه تنها در مناطق و نواحی گوناگون داخلی به یکدیگرمتصلند بلکه ازمرزهای رسمی کشورها عبور میکنند و از این رهگذر اغلب مسئله آفرینند. درحال حاضرکه گرم شدن کره زمین موضوع آب را به صدر مسائل ژئوپلوتیک ارتقا داده است رفته رفته آب به چالشی بزرگ میان کشورها تبدیل می شود. اما در بحران آبی که ما با آن روبهروهستیم مدیریت همین آبهای اندک باقیمانده از اهمیت وحساسیت فوق العادهای برخورداراست. وقتی با کمبود شدید منابع آبی روبهرو هستیم سوالهای مهم وزیادی پیش رویمان قرار میگیرندکه پاسخ علمی و عادلانه طلب میکنند. وقتی سرچشمه یک رودخانه در استانی قرار دارد استانهای دیگر تا چه حدحق تحصیل آب از این سرچشمه را دارند؟ اولویت مصرف آب درهراستان چگونه تعریف میشود؟ آیا قابل قبول خواهد بود که دریک منطقه آب آشامیدنی با کمبودشدید روبهرو باشد و در منطقه دیگرآب برای کشاورزی یا صنعتی مورد استفاده قرار گیرد؟ آیا امکان پذیر هست که به هر منطقه فارغ از نوع نیاز و جمعیت آن آب مساوی داده شود ؟حال که موضوع از اهمیت بالایی برخوردار شده است اختیار تخصیص منابع آبی با کیست؟ آیا دولت به تنهایی میتواند در این زمینهها تصمیم بگیرد؟
بهعبارت دیگر در حال حاضر بهجز تمهیدات ویژه و اساسی وگستردهای که باید برای تامین آب کشور صورت گیرد و حتی در سیاستهای کلی دخالت داده شود، توزیع آبهای موجود از حساسیت فوقالعاده ای برخوردار است که اندکی بیدقتی ممکن است به تنشهای گسترده اجتماعی منجر شود و بحران خشک سالی را وارد فاز اجتماعی و قومیتی کند و خسارتها را به نقطه اوج خود برساند. بر همین اساس به نظر میرسد که برای تصمیمگیری در این امور قوانین و رویههای جاری ازکارآمدی لازم برخوردار نیستند ولازم است که شواری عالی آب با حضور وحق رای استانداران و نمایندگان هر استان و حتی نمایندگانی از قوه قضائیه و همچنین نهادهای مدنی و محیط زیستی کاملتر شود تا تصمیمات متخذه جامعتر و عادلانهتر شوند و ظرفیت پذیرش عمومی پیدا کنند. مسلما درشرایط سخت آبی لابیها و ذینفعان هر منطقه به میزان قدرت و نفوذ خود ورود پیدا میکنند و عدالت در تصمیمها را مخدوش میسازند. منطقهای که از مراکزصنعتی بزرگ برخورداراست قطعا از توان لابیگری بیشتری برخوردار است و امکان تاثیرگذاری برسیاستها را دارا خواهد بود. تاثیرهایی که مورد توجه جدری مردم است و از آن در نمیگذرند.
اگر به این نکات مهم و حساس توجه نشود بیتردید مشکلات و تشنجات اجتماعی از راه میرسند وگرهها کور و بازنشدنی میشوند. موضوع آب آشامیدنی وکمبود آن چیزی نیست که مردم یک منطقه هرچند محروم و فقیر باشند بتوانند از کنار آن عبور کنند وحیات خود و منطقهشان را به امان خدا رها سازند. دیدیم که بلافاصله پس ازکشاورزان و مردم اصفهان مردم شهرکرد هم به خیابانها آمدند و حقوق خود از منابع آبی را طلب کردند تجمعی که متاسفانه کمتربه آن توجه شد! گویی مردم با خواستههای مشترک تفاوت دارند! اگر تصمیمها پیرامون تامین وتوزیع آب با دقت، وسواس و عدالت کارشناسانه اتخاذ شوند و مردم هرمنطقه هم قانع شوند و احساس کنند که دولت حداکثر امکان آبرسانی برای مناطق را بکار برده است مسلما زیاده خواهان به حداقل خواهند رسید و میتوان ایشان را به ملت معرفی کرد و از تشنجآفرینی احتمالیشان جلوگیری بهعمل آورد. نیاز به اعتماد میان دولت و ملت در چنین بزنگاههای مهم و حساس خود را نشان میدهد که اگر برقرار باشد خوف هیچ تعارضی وجود ندارد و خصوصا نیاز به مجلسی که از متن مردم برخاسته باشد امکان تعادل آفرینی را خواهد داشت. متاسفانه در موضوع مهم و دامنهدار بحران آب که این روزها درصدر اولویتها قرارگرفته است خبری از نقش آفرینی نمایندگان مجلس نیست و حتی صداوسیما هم سراغ نمایندگان نمیرود که خواسته مردم را از آنها جویا شود! وقتی انتخابات مجلس آنگونه و تحت نظارت استصوابی حداکثری برگزارشد، باید میدانستند که در چنین شرایط بغرنجی نمیتوان از موقعیت طبیعی نمایندگان و وظایف ضروری آنها استفاده کرد و برآرامش جامعه افزود.
احسان شادی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان تحریم صادرات نفت برداشته شده است؟ نوشت: همه کارشناسان اقتصاد سیاسی در ایران و کشورهای دیگر که با اقتصاد ایران آشنا هستند میدانند و میگویند و مینویسند که سیاست خارجی ایران و چگونگی حرکت و سمت و سوی آن تعیینکنندهترین متغیر در نظام تصمیمگیری ایران شده است. واقعیت تلخی که درآمد نفتخام صادراتی را از خزانه دولت ایران دور کرده است در این چهار سال تازهسپریشده نشان داده و میدهد که دولت بدون این درآمد یک تماشاگر ناتوان در بازی پیچیده اداره اقتصاد ایران به حساب میآید. در این سالها به ویژه تا پیش از اینکه جو بایدن دموکرات سکان دولت آمریکا را در دست بگیرد معلوم بود که میزان صادرات نفت ایران حتی به صورت قاچاق و پنهان به کمتر از ۵۰۰ هزار بشکه سقوط کرده و بخش بیشتر آن را نیز چین وارد میکند و قیمت آن هم پنهان شده است. کوتاه شدن دست دولت از دستیابی به درآمد صادرات نفت بیشترین پیامدش در لایحههای بودجه سالانه و نیز در اجرای آن خود را نشان داده است و آنطور که مقامهای دولت سیزدهم میگویند کسری بودجه سال ۱۴۰۰ رقمی در دامنه ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار میلیارد تومان است که بخش اصلی آن از ناتوانی دولت در به دست گرفتن درآمد صادرات نفت است. در حالی که منتقدان دولت روحانی که حالا مجلس و دولت را در اختیار دارند هر روز با توپ و تفنگ و خمپاره به دولت قبلی تیراندازی میکنند که کسری بودجه درست کرده است اما انتشار یک خبر در خبرگزاری فارس شگفتیساز خواهد شد اگر در کانون توجه کارشناسان و نیز علاقهمندان به اقتصاد سیاسی قرار گیرد و کالبدشکافی شود.
خبر فارس این است: «از وزارت نفت نیز خبر میرسد صادرات نفتخام از ۵/۱ میلیون بشکه در روز فراتر رفته و سقف اول بودجه سال جاری را پر کرده است. بنابراین با فرض ۵/۱ میلیون بشکه صادرات نفتخام و قیمت ۶۰ دلار به غیر از درآمد صادرات گاز (۵/۳ میلیارد دلار)، ۸/۳۲ میلیارد دلار درآمد ارزی کسب خواهد کرد. با فرض ۲/۱ میلیون بشکه و قیمت هر بشکه ۶۰ دلار، درآمدی حدود ۲/۲۶ میلیارد دلار ارز در اختیار دولت قرار میگیرد.»
در صورتی که خبر وزارت نفت درباره میزان صادرات نفت درست باشد و ایران روزانه ۵/۱ میلیون بشکه نفت صادر میکند دولت سیزدهم باید اعلام کند تحریم صادرات نفت ایران در عمل حذف شده است و دولت بایدن بدون اینکه با ایران مذاکره کند تحریمها را برداشته و ایران روزانه ۵/۱ میلیون بشکه نفت صادر میکند که با توجه به سهمیهبندی اوپک در شرایط کرونایی جهان به اندازه سهم ایران است. به این ترتیب میتوان تصور کرد مذاکرات وین از نقطه خوبی شروع خواهد شد.
از طرف دیگر این پرسش پیش میآید که اگر بنا به خبر درجشده خبرگزاری فارس این میزان صادرات نفت سقف اول بودجه سال جاری را پر کرده است پس این صداهای بلند کسری بودجه چیست که هر روز شنیده میشود؟ مساله بعدی این است که این اتفاق یعنی صادرات ۵/۱ میلیون بشکهای صادرات نفت از چه تاریخی اجرایی شده و با چه قیمتی فروخته میشود و با کدام نرخ تبدیل به ریال میشود و آیا این دلارها به خزانه دولت و بانک مرکزی واریز میشود؟
اعداد ارائهشده در این خبر به طور مثال این عدد که بررسی وضعیت تدوین بودجه سال ۱۴۰۱ نشان میدهد با بهبود اوضاع صادرات نفت حداقل ۵/۲۷ و حداکثر ۳/۳۶ میلیارد دلار درآمد ارزی از این محل به دست میآید از سوی این خبرگزاری که احتمالا بر اساس خوشبینی مجموعه تصمیمگیران سیاست خارجی و اقتصاد کلان بوده و به سازمان برنامه و بودجه به مثابه متغیر محقق شدنی عرضه شده تا در لایحه بودجه ۱۴۰۱ بیاید نشان از سازش در حذف تحریم نفت میدهد. لایحه بودجه نشان میدهد که ایران و آمریکا در حذف تحریم نفت به توافق رسیدهاند. البته انتشار این اعداد میتواند خیالپردازیهای تکراری برای فرونشاندن آتش در حال شعلهور شدن بازار ارز نیز باشد.