بین الملل تابناک: همزمان با برگزاری مذاکرات هستهای بین ایران و گروه ۴+۱ در روزها و هفتههای گذشته، رژیم اسرائیل، که همواره مخالف هرگونه مذاکره با ایران پیرامون پرونده هستهای بوده، بار دیگر تلاش گستردهای برای اخلال در روند مذاکرات هستهای انجام داده است.
هرچند کارشکنیهای رژیم صهیونیستی در خصوص پرونده هستهای ایران و در مذاکرات چندین ساله "برجام" و پس از آن "نجات برجام" امری جدید نیست و مسبوق به سابقهای طولانی است، همزمانی سفر گانتس به اسرائیل، با آغاز دور جدید مذاکرات هستهای، هم نشانگر افزایش حساسیت صهیونیستها به نشستهای جدید وین است و هم حکایت از آن دارد که رژیم نسبت به پذیرش پیشنهادهای جدید جمهوری اسلامی ایران از ناحیه آمریکاییها به شدت هراسناک شده است.
این پرسشی است که روزنامه اسرائیلی جروزالم پست بدان پاسخ داده است. جروزالم پست در این رابطه نوشته است: ترس واقعی اسراییل از توافق آمریکا با ایران به این دلیل است که در آن صورت، آمریکا از خاورمیانه کنار میکشد. دلیلش هم این است که از زمان باراک اوباما تا کنون، آمریکا به روشنی در مسیر کنار کشیدن از خاورمیانه بوده است.
در ادامه این مطلب آمده است: اسرائیل مدتی است درک کرده که نمی توان از مذاکرات انتظار زیادی داشت، اما مخالفت با توافق احتمالی نه تنها به دلیل معنای آن برای ایران، بلکه به دلیل معنایی که توافق جدید برای آمریکا نیز دارد، باید مورد بررسی قرار گیرد.
پرسش این است: آیا بایدن واقعاً به آن اهمیت میدهد؟ این چیزی است که اسرائیل هنوز در مورد آن مطمئن نیست. از یک سو، بایدن قول داده که ایران «هرگز» اجازه دستیابی به سلاح هستهای را نخواهد داشت. از سوی دیگر، امتناع او از برداشتن گامهای تهاجمیتر، برای بالا بردن تهدیدات آمریکا علیه ایران، این نگرانی را در اسرائیل ایجاد میکند که رئیسجمهور آمریکا میخواهد همان کاری را که با افغانستان انجام داد با ایران انجام دهد. یعنی «معامله کنید، خارج شوید و عواقب آن را فراموش کنید».
از همان ابتدا، روشن بود که بایدن برای بازگشت به توافق تلاش کند؛ او این را در جریان مبارزات انتخاباتی به صراحت بیان کرد. هدف اسرائیل این بود که او را وادار به تلاش برای یک توافق سختتر نماید؛ توافقی که تضمین کند ایران از بمب دورتر از قبل میماند.
یکی از مشکلاتی که در نگاه اسرائیل و ایالات متحده به برنامه هستهای ایران وجود دارد، این است که هر یک اغلب دیدگاه متفاوتی نسبت به آن دارند. اسرائیل نمیخواهد ایران حتی به یک کشور در آستانه هستهای تبدیل شود؛ کشوری که اورانیوم غنیشده کافی جمعآوری کرده، بر تمام فرآیندهای ساخت بمب تسلط داشته باشد و اکنون فقط منتظر تصمیم برای انجام این کار است. در مقابل، ایالات متحده به مسائل متفاوت نگاه میکند. همانطور که بایدن گفته است، هدف اصلی آمریکا، عدم دستیابی ایران به بمب اتم است؛ بنابراین، هنگامی که هدف فقط جلوگیری از بمب است، متوقف کردن آن در آستانه ساخت بمب آنقدر هم مهم نیست.
نخستوزیر نفتالی بنت این را میداند، درست همانطور که میداند تمام تهدیدات اسرائیل، توسط ایالات متحده، ایران یا هیچ یک از طرفهای دیگر مذاکرات هستهای جدی گرفته نمیشود. دلیل آن این است که در حال حاضر، اسرائیل گزینه نظامی قابل قبولی در دسترس ندارد.
با این حال، حتی زمانی که یک گزینه نظامی روی میز وجود دارد، طرفداران استفاده از آن باید در نظر داشته باشند که حمله به تاسیسات هستهای ایران مانند حمله به رآکتور سوریه در سال ۲۰۰۷ یا راکتور عراق در سال ۱۹۸۱ نیست، چون تاسیسات اصلی این کشورها روی بود و حمله به آنها تقریباً به معنای پایان برنامه هستهای آنها و علاوه بر این، دانش علمی آن وابسته به خارج بود. در سوریه، راکتور هستهای توسط کره شمالی و در عراق توسط فرانسویها ساخته میشد.
در ایران دانش فنی داخلی است. ایرانیها در حال ساختن تأسیسات و سانتریفیوژها و بهره برداری و غنی سازی اورانیوم هستند. این یک تفاوت بزرگ است، زیرا حتی اگر اسرائیل به برخی تأسیسات حمله و آسیب جدی به آنها وارد کند، دانش همچنان وجود دارد. نمیتوان به همین شکل به آن حمله کرد.
آنچه این وضعیت را برای اسرائیل در برابر ایران بغرنجتر میکند، کاهش دخالتهای آمریکا در جهان و به ویژه خاورمیانه است. آمریکای بی علاقه به خاورمیانه، یعنی آمریکایی که دیگر احساس نمیکند پیشرفتهترین سیستمهای تسلیحاتی را به اسرائیل عرضه کند؛ آمریکایی که نیازی به وتوی قطعنامههای ضد اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل متحد احساس نمیکند و آمریکایی که دیگر به عادی سازی روابط با کشورهای عربی اهمیت نمیهد.
از قضا، دقیقاً همین سیاست در خاورمیانه در دوران باراک اوباما بود که به متحد کردن اسرائیل و کشورهای خلیج فارس کمک کرد. زمانی که امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بحرین دیدند ایالات متحده یک معامله بد با ایران انجام داده است، میدانستند که به یک شریک استراتژیک جدید نیاز دارند و در آن زمان کسی بهتر از اسرائیل وجود نداشت.
هرچند این مثبت است، هنوز جایگزینی برای ایالات متحده و ارزش اتحاد استراتژیک با اسرائیل نیست. با این حال، بدان معنا نیست که اسرائیل نیازی به بررسی این موضوع ندارد که در صورت ادامه این سیاست جدایی چه اتفاقی خواهد افتاد و این چیزی است که در نهایت باعث نگرانی مردم اسرائیل شده است.