به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۶ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که عصبانیت آمریکا و دستپاچگی غربگراها از تعامل با شرق (کیهان)، کاهش آمار فوتیهای روزانه کرونا در کشور به ۱۸ نفر، ابهامهای «بنزین برای همه» (جوان)، ناگفتـــههای تـــازه از رحلــــت آیت الله هاشمی (آرمان ملی) و برف، باران، کولاک، سیل (وطن امروز) در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روزنامه جوان طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان مشکوکسازی فوت هاشمی با چه هدفی؟! نوشت: خانواده هاشمی پنج سال بعد از درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، هنوز بر طبل مشکوک بودن فوت او میکوبند، بی آنکه هیچ سندی یا حتی قرینه محکمهپسندی ارائه دهند.
سخنانی که اخیراً محسن هاشمی گفته، آن قدر از فضای اغلب چارچوبدار او به دور است که اگر بدون اسم گوینده و صرفاً با عنوان «فرزند هاشمی رفسنجانی» منتشر شود، کسی گمان نمیبرد این سخنان محسن، فرزند ارشد مرحوم هاشمی باشد و ذهنها سمت دیگر فرزندان او خواهد رفت.
محسن هاشمی، از ناگهانی و شوکآور بودن فوت پدرش برای خانواده و جامعه گفته و ضمن «سخت» توصیف کردن آن برای ملت ایران، مدعی شده که «در دو دهه گذشته-، چون فوت این قدر ناگهانی بود- مردم ایران چنین فوتی را تجربه نکرده بودند و میتوان گفت در آن زمان شوکی به جامعه وارد شد.»
اما روال بحثی که او طرح میکند، عجیب است. میگوید آیتالله هاشمی «سرحال» بودند و همان روز فوت هم هیچ «حال نامساعدی نداشتند.» او حتی از قول خاطرات مکتوب عفت مرعشی هم نقل میکند که «آیتالله سرحال بودند و صبحانه خوردند و رفتند و هیچ موردی نبود و حتی از مجمع هم چند بار به من زنگ زدند.»یا از ملاقات همان روز دکتر قاضیزادههاشمی با ایشان میگوید و اینکه «آقای قاضیزاده هاشمی هم کسالتی را درباره ایشان مطرح نکردند که بعد از آنجا برای شنا تشریف میبرند.»
همه این موارد درباره تأکید بر حال مناسب هاشمی در روز فوتش گفته میشود تا خبرنگار شبهه اصلی را کلید بزند: «موضوع شکی است که بعضی از اعضای خانواده درباره مرگ ایشان داشتند...»
محسن هاشمی موضوع را «حساس» میخواند و در توضیحات بعدی، ضمن اشاره به سابقه ترور هاشمی، به موضوع «ورود مشکوک به دفتر مجمع» اشاره میکند: «این فرد به اتاق منشیها رفته بود و آنجا آتشسوزی ایجاد کرده بود که یکی از منشیها هم در آن حادثه زخمی شد.»و بعد موضوع تغییر تیم محافظان هاشمی در سال ۹۳ را طرح میکند که هاشمی از این تغییرات رضایت نداشته است و به طور مفصل ماجرای عدم دستگیری فرد وارد شده به دفتر منشیها در مجمع را طرح میکند و اینکه هاشمی نوشته «خبر دادند که پرونده آتشسوزی مجمع از سپاه به وزارت منتقل شده. گفتم پیگیری کنند مشکوک است و ریشه دارد.»
گفتنی است که وزارت اطلاعات در سال ۹۳ دست دولت روحانی بود. جالب آنکه خبرنگار چندین بار میخواهد وارد موضوع روز فوت شود، ولی محسن هاشمی اصرار بر ذکر جزئیات این پرونده دارد. خودش هم میگوید: «از این حوادث مشکوک، البته برای چهرههای مشهور پیش میآید، اما اینکه اینها به هم ربط دارد من مسئلهای ندارم، ولی مطرح شدن آن خوب است.»
محسن هاشمی موضوع دیر رسیدن آمبولانس را طرح میکند: «یکی از ایرادهای اساسی این است که همیشه باید آمبولانس با تجهیزات کامل همراه تیم باشد که نبوده... خود این موضوع اجازه دهید نگوییم مشکوک، اما اهمال تیم حفاظت است.» و بعد نکاتی که چندان نکته هم نیستند: «محافظان داخل استخر نمیرفتند در زمانی که ایشان تنها شنا میکردند، ولی پشت در حضور داشتند. نکته دوم این بود که این تنها جایی است که ایشان تنها بودند؛ ما در تمام رسیدگیهایی که انجام شده هنوز نمیتوانیم بگوییم که نه دلیلی بر کشته شدن ایشان داریم و نه دلیلی بر عدم کشته شدن ایشان؛ یعنی خودمان هم در وسط هوا و زمین قرار داریم؛ لذا نمیتوانیم با استدلال قوی بگوییم که ایشان توسط یک گروهی کشته شدند یا توسط گروهی کشته نشدند.»
و بخش بعدی: «یکی از محافظان گفته- اینجا ضد و نقیض است- پزشکان میگویند آب در ریه ایشان نبوده. شاید هم ضد و نقیض نباشد، چون پاسدارها میگویند که ایشان کمی نبض داشته است و فوراً ایشان را به بیمارستان شهدای تجریش آوردهاند.» بعد نکات بی اهمیتی همچون کدام پزشکان معاینه کردند، نبض کجا قطع شده و این جمله که بعد از کمیسیون پزشکی «مشخص شد که سیاست نظام و حاکمیت این است که این فوت طبیعی است و هنوز هم این سیاست ادامه دارد.»
این مشکوک جلوه دادنها برای چیست وقتی نتیجه کمیسیون پزشکی فوت بر اثر ایست قلبی بوده؟ این همه جوان در صحت و سلامت دچار ایست قلبی ناگهانی میشوند، فقط برای هاشمی مشکوک است؟! خانواده هاشمی در این کشور دارای قدرت بودند و هستند، جزیی از حاکمیت هستند، چه کسی میخواهد فوت هاشمی را طور دیگر جلوه دهد؟ این مدل تشکیک و تشویش اذهان عمومی چه سودی دارد؟
یوسف مولایی استاد حقوق بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان قرارداد ایران و چین؛ تضمینها و سود طرفین؟ نوشت: قرار داد ۲۵ ساله ایران و چین بسیار کلی است و هیچ اطلاعاتی از جزئیات آن به بیرون درز نکرده و همه از آن بیخبرند. صرفا مفاهیمی کلی آورده شده که تبیین و تفسیر درستی هم از آن صورت نگرفته است. مثلا در این سند آمده که همکاریهای علمی، همکاری در زمینه قدرت نظامی، همکاری در زمینه راه و ترابری و... در حالی که باید مشخص شود که حدود این همکاریها و نحوه آن از نظر مادی، تعهدات طرفین، حقوق ایران، تضمینها و سود مورد انتظار همه باید مشخص شود که بدانیم این قرار دادها تا چه حدی میتواند قابل قبول وسودآور باشد. برای هرکدام از بندهای این موافقتنامه کلی شاید باید چند قرار داد جزئی منعقد شود و در اختیار مردم قرار بگیرد و یا حداقل کارشناسان آن را ببینند تا بتوانند اظهار نظرهای دقیقی انجام دهند. در غیر این صورت و به صورتی که کلیات بیان شده این توافقنامه خوب است و شامل همه زمینهها نیز میشود. چین هم که آماده همکاری است. ولی چین در جاهایی که سرمایهگذاری کرده و از محلی که باید سرمایه مستهلک نشده اتفاقات عجیب و غریبی رخ داده است. از در اختیار گرفتن بنادر تا تحریمها، رفتارهای متفاوتی را از چین شاهد بودیم؛ لذا به این صورت هم نیست که، چون چین در حد آمریکا سلطهگر نیست پس میتواند کاملا مورد اعتماد قرار گیرد. اولین بحث این است که جزئیات این قراردادها در اختیار کارشناسان قرار گیرد تا سمت و سوی واقعی چینیها را بدانیم.
از طرف دیگر اینکه این قرارداد چه کمکی به اقتصاد کشور میکند باید گفت که وقتی مناسبات بینالمللی کشورمان را گسترش دهیم و بتوانیم زمینه مناسبی برای سرمایهگذاری متعارف در کشور ایجاد کنیم قطعا میتوانیم شاهد تاثیرات بسیاری در وضع اقتصادی کشور باشیم. صرف اینکه یک شرکت خارجی برای کشور سرمایه میآورد، سرمایهگذاری نیست و نمیشود که فی نفسه اعلام کرد که این به نفع کشور است. باید بدانیم که حاصل این سرمایهگذاری چیست و با چه شیوه، روش، تضمینها و چه سودی میخواهیم این سرمایهگذاری انجام شود. ولی اگر این سرمایهگذاری به طور متعارف صورت بگیرد در حوزه امنیت ملی هم کمک بزرگی میکند، چون به هر حال باعث شکوفایی اقتصادی کشور میشود. از طرفی اینکه هنوز جزئیات این قرار داد ۲۵ ساله مطرح و منتشر نشده شاید به این دلیل باشد که هنوز دو کشور وارد جزئیات نشده باشند، پلن کلی برای همکاری داشته باشند و حوزههای همکاری را مشخص کردند و میخواهند به صورت دراز مدت ادامه دهند. البته این قرار داد در حوزه هر سازمان یا وزارتخانهای که قرار میگیرد باید مذاکرات مختص به همان حوزه انجام شود. مثلا در مورد همکاریهای انرژی و نفت باید مشخص شود که نفت را با چه قیمتی و به چه صورتی پیش فروش میکنیم و سرمایهگذاری چین در میادین نفتی بالادستی و پایین دستی کشورمان به چه صورت و بر اساس کدام قرار داد است.
مهدی جابری طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز با عنوان خودروسازان بوق! نوشت: «خودروسازهای داخلی ۴ میلیون دستگاه خودرو را به علت نقص فاحش فنی فراخواندند و درباره ۲۰ میلیون خودروی دیگر، به مالکانشان هشدار مراقبت دادند». این جمله اگر واقعیت داشت، میتوانست بهترین خبر برای اصلاح اساسی صنعت خودروسازی کشور باشد.
به گزارش «وطنامروز» با کشف «جعبه سیاه» تصادف زنجیرهای بهبهان که متاسفانه ۵ فوتی و دهها مصدوم به جا گذاشت، انتقادها از شرکتهای خودروساز بالا گرفته است. هر چند خودروسازان و مقامات وزارت صمت در سکوتی عجیب به سر میبرند، اما اقدام قاطع و جسورانه رئیس پلیس راهور در اعلام جزئیات این سانحه تلخ، موجب حساسیت نهادهای تصمیمساز، رسانهها و افکار عمومی به عملکرد عجیب خودروسازان شده است.
مطابق اعلام سردار «سیدکمال هادیانفر» ایربگ و ترمز ABS خودروهای ساخت داخل در تصادف زنجیرهای بیستم دیماه عمل نکرده است. این اطلاعات را سرهنگ «عینالله جهانی» معاون اجتماعی و فرهنگ ترافیک پلیس راهور ناجا تکمیل کرد و گفت: ۲۸ خودروی سواری در این تصادف زنجیرهای حضور داشتند که فقط ایربگ یک خودرو باز شد که آن هم ایرانی نبود!
افشاگری پلیس راهور ناجا، اکنون همه حواسها را به ماجرا جمع کرده است. نمایندگان مجلس، نهادهای حقوقی، مدیران استاندارد و کارشناسان صنعت خودرو هر روز با همراهی خبرنگاران و رسانهها در حال اظهارنظر درباره ابعاد مختلف موضوع هستند. وجه مشترک همه این اظهارات، ضرورت پاسخگویی خودروسازان به افکار عمومی است، چرا که آنها تا امروز مدعی ایمنی تولیداتشان بودند، اما یک تصادف زنجیرهای، واقعیتهای پشت پرده را برملا کرده است تا آنها چند روز اخیر را در سکوت مطلق سپری کنند (!)