به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز دوشنبه چهارم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که توصیههای رهبر انقلاب در دیدار با مداحان از یک سو و ورود قضایی به ماجرای ایربگها و آغاز وام صد میلیونی بدون ضامن در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
فرهاد قنبری طی یادداشتی دز شماره امروز تحریم اقتصادی صورت دیگر بمب اتم در روزنامه مستقل نوشت: «تحریم اقتصادی» در جهان امروز شکل تغییر یافته و جدید «محاصره شهرها» در جهان ماقبل مدرن است.
در جهان ماقبل مدرن و در عصری که هنوز بشر هوش و استعداد ساختِ جت جنگی و موشک و سلاحهای کشتار جمعی را نداشت، جنگها عموماً به درون شهرها کشیده میشد و محاصره اقتصادی امری شایع بهشمار میرفت.
محاصره اقتصادی این گونه بود که قوم مغلوب به درون شهر خود عقب مینشست و دروازههای شهر را به روی دشمن میبست و دشمن هم در پشت دروازههای شهر خیمه میزد و به امید روزی که قحطی و گرسنگی ساکنان شهر را از پا درآورد میماند. این شیوه محاصره تا آنجایی ادامه پیدا میکرد که ساکنان شهر به دریوزگی و فلاکت افتاده [قحطی اصفهان در محاصره این شهر توسط محمود افغان در عصر صفوی را بنگریم] و بهناچار دروازههای شهر را بازمیکردند و زمینه غارت و تجاوز و به آتشکشیدهشدن شهر فراهم میشد. (از گشودهشدن دروازههای تروآ تا سقوط اصفهان در عصر صفوی صفحات تاریخ پر از این داستانهای غمبار پرتکرار است).
حالا امروزه جهان و مناسبات جنگی آن تغییر کرده است و قدرتهای جهانی از «تحریم اقتصادی» بهجای «محاصره نظامی» کشورهای مختلف استفاده میکنند. آنها در این مسیر، فشار اقتصادی خود را تا آنجا ادامه میدهند که ساکنان سرزمین و کشورِ هدف به گدایی و دریوزگی و فلاکت کامل بیفتند و پس از ایجاد چنین شرایطی در نهایت ضربه نهایی را برای فروپاشی آن جامعه فرود میآورند.
تحریم اقتصادی شکل و صورت دیگری از حمله اتمی و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی است و علیه هر شهر و کشوری که استفاده شود یک معنا بیشتر ندارد و آن جنایت علیه بشریت است و هر کسی در هر جایگاهی از آن حمایت کند شریک در این جنایت انسانی است.
فارغ از اینکه در ایران [یا هر کشوری] چه نظام سیاسی و چه شخصی حکومت میکند و این نظام و فرد مشروعیت دارد یا ندارد، آمریکا و هیچ کشوری حق ندارد که دهها میلیون جمعیت ساکن آن کشور را تحریم اقتصادی کند. تحریم یک ملت، نسلکشی سیستماتیک فقیرترین اقشار آن جامعه است.
مهمترین نتیجه تحریم اقتصادی فروپاشی اجتماعی و گسترش فحشا و بزهکاری و از همگسیختگی خانوادههاست. در تحریم اقتصادی بهمانند محاصره نظامی بیشترین آسیب به ضعیفترین اقشار جامعه وارد میشود.
تحریم اقتصادی بیرحمانهتر از حمله نظامی است. در حمله نظامی مردم توپ و تانک و سربازان دشمن را مشاهده میکنند و همین باعث همدلی و وفاق اجتماعی و نزدیکی و اتحاد بیشتر مردم برای ایستادگی در برابر دشمن متجاوز میشود، اما در تحریم اقتصادی، سلاح و سرباز دشمن قابل مشاهده نیست و سقوط اقتصادی باعث به جانهمافتادن مردم و دزدیدن لقمه یکدیگر و فروپاشی اجتماعی میشود.
تحریم اقتصادی نه تنها «نعمت» نیست بلکه بدترین نوع تهاجم است. کسی که تحریم اقتصادی را نعمت میداند یا بهکل از معادلات جهانی پرت است و یا خواسته و ناخواسته در خدمت دستگاه تبلیغاتی دشمن است.
کسی که تحریم اقتصادی را نعمت میخواند بهمثابه این است که دشمن پشت دروازه شهر و خانهاش خیمه زدهاست و او آن را نعمت قلمداد مینماید!
حمیدرضا شکوهی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با عنوان آیا صادرات نفت ایران بیشتر شده است؟ نوشت: در روزهایی که قیمت جهانی نفت رکورد زده و روزنامه کیهان بدون توجه به عوامل متعدد افزایش قیمت نفت در ماههای اخیر، موشکهای پرتاب شده از یمن به ابوظبی را عامل رکوردشکنی قیمت نفت توصیف کرده، مانور دولت رئیسی روی افزایش صادرات نفت، جالب است. رییسی روز ۲۳ دی ماه در حاشیه سفر استانی خود به هرمزگان گفت: «صادرات نفتی ایران به حدی افزایش یافته که ما دیگر نگران صادرات آن نیستیم، صادرات نفت در دولت سیزدهم ۴۰ درصد افزایش یافته و پول حاصل از صادرات نیز در حال بازگشت به کشور است.» برخی تصور کردند منظور رئیسی، افزایش چهل درصدی ارزش صادرات نفت ایران است چراکه با توجه به رشد قیمت نفت در یک سال اخیر، این امر امکان پذیر بود؛ اما دو روز بعد، جواد اوجی وزیر نفت در حساب کاربری خود در توئیتر تایید کرد که منظور رئیسی افزایش «میزان» صادرات نفت بوده است! او نوشت: «ریاست محترم جمهور بهدرستی از افزایش ۴۰ درصدی «میزان» صادرات نفت در دولت سیزدهم خبر دادهاند. »
به نظر میرسد آمار اشتباهی از صادرات نفت در اختیار ابراهیم رئیسی قرار گرفته و بعد هم وزیر نفت در صدد تایید آن بر آمده است. چراکه واقعیت آن است که میزان صادرات نفت ایران در دولت سیزدهم افزایش نداشته است.
مروری بر نمودار میزان صادرات نفت ایران بر اساس آمار اوپک نشان میدهد صادرات نفت ایران از آبان ماه سال گذشته روند صعودی پیدا کرده؛ یعنی زمانی که هنوز خبری از دولت ابراهیم رئیسی نبود. جالب اینجاست که روزنامه کیهان در گزارشی که با تیتر «رابطه معکوس مدیریت غربگرایان و قیمت نفت» منتشر کرد، عملا این موضوع را تایید کرد که افزایش صادرات نفت در دولت روحانی آغاز شد و نه در دولت رئیسی؛ اما دلیل آن را نه عملکرد دولت قبل، بلکه تغییر رویکرد نظام دانست و نوشت: «روند صعودی صادرات نفت ایران چند ماه قبل از روی کارآمدن دولت سیزدهم آغاز شده است که این موضوع به دلیل تغییر رویکرد نظام در گسترش تعاملات استراتژیک با کشورهای همسو از جمله چین و انعقاد تفاهم همکاری ۲۵ساله در فروردین ماه ۱۴۰۰ رخ داده است، رویکردی که با روی کارآمدن دولت سیزدهم به طور جدیتری در دستور کار دولت قرار گرفته است.»
اما آمارها چه میگویند؟ بر اساس آخرین گزارشی که اوپک منتشر کرده تولید نفت ایران در ماه دسامبر - منتهی به دهم دی ماه امسال - ۲ میلیون و ۴۷۸ هزار بشکه در روز بوده است. میانگین تولید نفت ایران در سال ۲۰۲۱ هم که دسامبر، آخرین ماه آن است، ۲ میلیون و ۴۰۴ هزار بشکه در روز بوده است. مروری بر نمودار میزان تولید نفت ایران بر مبنای آمارهایی که ماهیانه از سوی اوپک اعلام شده - و البته تا دو ماه بعد از آن اندکی اصلاح میشود که عموما تفاوت چندان قابل اعتنایی با آمارهای اعلام شده قبلی ندارد-نشان میدهد میزان تولید نفت ایران از دی ماه گذشته تا شهریور امسال یعنی زمان روی کار آمدن دولت رئیسی روند صعودی داشته و از اکتبر (دهم مهر تا دهم آبان ماه) کمی هم کاهش یافته است!
تولید نفت ایران در سال ۲۰۲۱ (میلیون بشکه در روز)
ژانویه: ۲.۰۸۴
فوریه: ۲.۱۶۷
مارس ۲.۳۲۸
آوریل ۲.۴۲۲
می: ۲.۴۳۷
ژوئن: ۲.۴۷۰
جولای: ۲.۴۹۳
آگوست: ۲.۴۸۲
سپتامبر: ۲.۵۰۳
اکتبر: ۲.۴۸۳
نوامبر: ۲.۴۷۴
دسامبر: ۲.۴۷۸
در واقع بر خلاف آنچه توسط ابراهیم رئیسی و جواد اوجی اعلام شده، میزان تولید نفت ایران هیچ رشدی در دولت سیزدهم نداشته و مطابق با میانگین تولید نفت ایران در یک سال میلادی اخیر بوده است. وقتی میزان تولید ما افزایشی نداشته و میزان مصرف داخلی و ظرفیت پالایشی کشور هم کاملا مشخص است، رشد ۴۰ درصدی صادرات نفت از کجا آمده است؟!
امیرعلی ابوالفتح، تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: از آنجا که آمریکاییهــا مرتــکب بدعهدی شـــدند و ترامــپ بدون هیچ سختی از برجام خارج شد، ایران اصرار دارد که آمریکاییها بایــد به ایران اطمینان دهند و این اطمینان در واقع به سرمایهگذاران و طرفهــای تجاری ایــران است. دولت آمریکا ادعا میکند کــه مــا نمیتوانیم تضمینی بدهیم و این ادعا به لحاظ قانونی درست است. یعنی طبق قانون اساسی آمریکا هیچ رئیسجمهوری نمیتواند برای دوره بعدی ریاست جمهوری تعیین تکلیف کند. هر رئیسجمهوری مسئول عملکرد دولت خود است و نمیتواند قول و قراری بدهد، به لحاظ حقوق بینالملل، حاکمیت ملی تفکیکناپذیر است و تعهدات یک کشور برای همه دولتها ساری و جاری است. اما واقعیت این است که در عرصه عمل این اتفاق نمیافتد. دولتها نه تنها تصمیمات دولتهای قبلی را زیر پا میگذارند، بلکه در بسیاری از مواقع دولتها تصمیمات قبلی دولت خود را نیز نقض میکنند و شیوههای دیگری را برمیگزیند؛ از این جهت رئیسجمهور آمریکا نمیتواند چنین تضمینهایی را بدهد. حتی تأیید در کنگــره آمریکا نیـــز تضمیندهنده نیست یعنی در چارچوب پیمان اگر تأیید سنا نیز داشته باشد، خود کنگره میتواند آن را نقض کند. در دولت ترامپ نیز شاهد بودیم که دولت آمریکا از چند نمونه از پیمانهایی که این کشور به آن پیوسته بود و توسط سنا تایید شده بود، خارج شد. اما این مشکل آمریکاییهاست.
به هر حال آمریکا باید برای مسأله بیاعتمادی که در ایران وجود دارد و همه نیز میپذیرند که رفتار دولت آمریکا موجب این بیاعتمادی شد، راهکاری پیدا کنند. برای ایران مهم نیست که ترکیب تیم مذاکرهکنندگان آمریکایی از چه کسانی باشد چون خروجی تیم مذاکرهکننده مهم است نه ترکیب اشخاص آن؛ بود و نبود ریچارد نفیو به خودی خود برای ما مهم نیست مگر اینکه در رویکرد آمریکا تغییری ایجاد شود که فعلاً اصل خبر تأیید نشده است. در صورتی که اصل خبر تأیید شود باید منتظر بمانیم و ببینیم که در رویکرد آمریکا تغییر ایجاد میشود یا خیر. از آنجا که تصمیمات در سطوح بالا گرفته میشود و شورای امنیت ملی آمریکا و شخص رئیسجمهور در خصوص مذاکرات نظر میدهند، به نظر من ترکیب تیم مذاکرهکننده تأثیری در رویکرد ندارد و کارمندی در میانه وزارت خارجه آمریکا قدرت چندانی ندارد که بتواند جهتگیریها را تغییر دهد. به نتیجه رسیدن مذاکرات برای رأیدهندگان آمریکایی موضوع مهمی نیست اما به نتیجه نرسیدن آن شاید مهم باشد؛ آن هم از این جهت که اگر توافقی حاصل نشود و ایران فعالیت هستهای خود را توسعه بدهد، به عنوان نقطه ضعف دولت بایدن است. هیچ رئیسجمهوری دوست ندارد که کشورهای خاورمیانهای به سلاح هستهای دست یابد. از این جهت تلاش صورت میگیرد تا توافقی حاصل شود، اگر توافقی هم حاصل نمیشود، دولت بایدن تلاش خواهد کرد تا حداقل شرایط از وضع کنونی بحرانیتر نشود. برای رأیدهندگان معمولی آمریکا، این مباحث سطوح میانی جامعه، حائز اهمیت نیست بلکه برای آنان، بیکاری، بیمه، مالیات و مهاجرت موضوعات با اهمیت است. ایران اعلام کرده است که به هیچ عنوان با قرارداد موقت موافقت نمیکند این خبر نیز پایه و اساس ندارد.
به هر حال این اخبار علیه دولت آقای رئیسی که اخیراً سفری به روسیه داشتهاند، بوده است. تا آنجا که در جریان هستیم بحثی برای توافق موقت وجود ندارد. برجام یک سری جداول زمانی دارد، برخی از آنها پشتسر گذاشته شده و برخی نیز باقی مانده است. تحریم تسلیحاتی ایران منقضی شد و ایران امروز تحریم تسلیحاتی نیست. طی سه سال آینده نیز تحریمهای موشکی منقضی خواهد شد. ده سال بعد از اجرای برجام نیز نوبت برداشته شدن محدودیتها برای کار روی سانتریفیوژهای جدید نیز منقضی خواهد شد. یک محدودیت ۲۵ ساله نیز برای نحوه بهرهبرداری از معادن اورانیوم در نظر گرفته شده است. برخی از محدودیتها هم ابدی است؛ به عنوان مثال دسترسی ایران به سلاح اتمی تعهدی دائمی است که ایران متعهد شده به آن سمت حرکت نکند.