به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه هفتم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که جنگ اوکراین و احیای ناسیونالیسم روسی؟ طرح صیانت به صحن بازخواهد گشت؟ پیامدهای بحران اوکراین بر برجام و مخالفت جهانی با حمله روسیه به اوکراین در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
صلاحالدین هرسنی، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان ایران و لزوم اتخاذ مواضع بیطرفانه در قبال بحران اوکراین نوشت: ولادیمیر پوتین معتقد است که روسیه قصد ندارد اوکراین را اشغال کند و قصد این کشور پرهیز دادن اوکراین از پیوستن به ناتو است. به عبارت دیگر، هدف پوتین در این حمله، به چالش کشیدن قدرت ناتو در قالب نمایش قدرت و به تعبیری نازیسمزدایی در محیطهای پیرامونی و حیاط خلوت مسکو است. اما با توجه به همزمانی مذاکرات وین با بروز چنین بحرانی، آیا اتخاذ موضع بیطرفی بهترین و مناسبترین راهبرد و استراتژی در قبال این بحران نیست؟
چرا ما باید در شرایطی که مذاکرات وین به مرحله حساس و مهمی رسیده است، مواضعی را اتخاذ کنیم که دستمایه برجامآزاری شود؟ در شرایط حاضر تیم مذاکرهکننده ما با کشورهایی در حال مذاکره است که همه آنها در بلوک ناتو قرار دارند و شاید بازی کردن در زمین مسکو، دستمایه واشنگتن و تروئیکای اروپایی در برجام و ایرانآزاری شود و آنکه آنها نخواهند تن به خواستههای ما به ویژه در مساله تضمین و ادامه فعالیتهای هستهای دهند. اتخاذ این مواضع فقط در شرایطی محلی از اعراب دارد که مایل باشیم میز مذاکره را ترک کنیم و منتظر بمانیم که مذاکرات نتواند معطوف به نتیجه شود. ولی در وقت حاضر، همه شرایط دلالت بر آن دارند که زنگها برای احیا و اجرای برجام به صدا در آمدهاند و نیازی به مقصرشناسی در قضیه اوکراین نیست. به ویژه آنکه اگر بخواهیم جانب یکی از طرفین را بگیریم. آیا، چون روابط ما با آمریکا تیره است، باید جانب مسکو را بگیریم؟
آیا چون ما قرار داد ۲۰ساله با روسیه داریم، باید در زمین مسکو بازی کنیم؟ آیا باید بپرسیم تاکنون راهبرد نگاه به شرق یعنی رابطه با مسکو و پکن پاسخگو بوده است؟ آیا، چون ما با اوکراین بابت سقوط هواپیمای اوکراینی در تهران مناقشه داریم، آیا نباید اصل نقض حاکمیت سرزمینی کشورها در راستای نظم حقوق بینالملل برای ما مهم باشد؟ فراموش نکنیم که روسیه یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت است و کارویژه و وظیفه این نهاد بزرگ بینالمللی ایجاد صلح و امنیت است نه ایجاد بحران. در واقع ولادیمیر پوتین با اعلام استقلال و به رسمیت شناختن استقلال دونتسک و لوهانسک در منطقه دونباس اوکراین نه تنها مرتکب نقض آشکار حاکمیت سرزمینی از منظر حقوق بینالملل شده، بلکه به تنهایی موجد بحرانی در حد و قامت یک جنگ جهانی سوم شده است.
تصمیمسازان و تصمیمگیران دستگاه دیپلماسی به ویژه وزیر امور خارجه محترم کشورمان قطعا اطلاع دارند که چرا علی باقریکنی سرپرست تیم مذاکرهکننده بنا به ضرورتی در روزهای اخیر به جهت گزارش وضعیت و کسب اختیارات بیشتر وین را به مقصد تهران ترک کرده و قرار است به زودی به وین بازگردد؟ آیا وزیر امور خارجه کشورمان نمیداند که وزیر امور خارجه عمان برای چه ماموریتی به تهران آمده است؟ در سطحی دیگر، آن سوی قصه و ماجرا نیز کمی غامضتر و پیچیدهتر است به این معنی که چنانچه مواضع ما اگر هم بخواهد همسو با ناتو باشد، یقینا مورد پسند مسکو نیست و مسکو اقدامات ایذایی را با توجه به پیشینه و عملکردی که تاکنون از خود نشان داده است، از حمایت خود در احیای برجام میکاهد و چهبسا که بخواهد با رفتارهای سینوسی موجب تاخیر در نتایج برجام شود.
در شرایط حاضر، مقصریابی ما در قبال بحران اوکراین بیشباهت به راه رفتن روی یک طناب باریک نیست و قطعا بازی ما در هر یک از جبهه ناتو و یا مسکو، به معنای بازی دو سر باخت خواهد بود و بهترین استراتژی برای ما استراتژی بیطرفی است و نیاز به موجسواری بر بحران اوکراین نیست.
محمد جمشیدی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان آمریکا در حال طراحی امنیتی جدید در نقاط مختلف جهان نوشت: رؤسای جمهوری ایران و روسیه پنجشنبه شب گذشته در شرایطی با یکدیگر پیرامون مذاکرات هستهای و روند اجرایی توافقات دوجانبه گفتگو کردند که روسیه یک روز پیش از آن و در پی تشدید بحران اوکراین، فرمان جنگ نظامی علیه این کشور را صادر کرده بود؛ امری که مانع از آن نشد تا سید ابراهیم رئیسی و ولادیمیر پوتین از اهمیت رایزنیهای دوجانبه برای پیگیری موضوعات مهم در دستور کار غفلت کنند. ناگفته پیداست میان ایران و کشورهای مختلف روندهای متعدد گفتگو جریان دارد که نمونه آن گفتوگوی رئیس جمهور کشورمان با رئیس جمهور فرانسه بود که در روزهای اخیر انجام شد.
یکی از موضوعات مطرح شده توسط پوتین که برنامهریزی آن پیشتر و حدود ۵ روز قبل صورت گرفته بود، «تحولات حوزه اروپای شرقی و اوکراین» بود.
بررسی تحولات عرصه بینالمللی و موضوعات در دستور کار ایران و روسیه در حالی از سوی رئیسی و پوتین دنبال شد که سیاست اعلامی و اعمالی دولت جمهوری اسلامی ایران تعامل حداکثری با همه کشورهای جهان است. دولت توانسته در ۶ ماه گذشته به وضوح نشان دهد که با همه کشورها سیاست تعاملی دارد و رئیسجمهور کشورمان طی این مدت چهار سفر به کشورهای خارجی داشته و توافقات متعددی نیز در راستای تقویت توان اقتصادی کشور و ایجاد پیوندهای زیرساختی بین ایران و کشورهای مختلف صورت گرفته است.
جمهوری اسلامی ایران در عین پیگیری تعامل حداکثری با همه کشورها نسبت به تحولات امنیتی و راهبردی که هم در منطقه و حوزه پیرامونی و هم دیگر نقاط جهان در حال وقوع است، کاملاً هوشیار است. برای نمونه مسائل مربوط به قفقاز که به نقاط بحرانی نزدیک میشد، با نقش آفرینی فعال ایران و برخی کشورهای دیگر مدیریت شد و تحولات افغانستان نیز از زمانی که دولت سیزدهم روی کار آمد، یک تحول ژئوپولیتیک بسیار مهم بوده است.
این در حالی است که امریکاییها در حال طراحیهای امنیتی جدیدی از یک سو در مناطق مختلف غرب آسیا و خلیج فارس و از سوی دیگر در شرق آسیا و اروپا هستند. از این رو آنچه در اوکراین در حال وقوع است، در واقع تحولی است که دارای ریشههای ژئوپلیتیک و هویتی است.
بعد از جنگ جهانی دوم و دوران جنگ سرد، ناتو با هدف ایجاد وحدت نظامی در بین کشورهای غربی با محوریت امریکا تلاش داشت مقابل اتحاد جماهیر شوروی بایستد. ناتو همچنین بعد از فروپاشی شوروی و پیمان ورشو به حیات خودش ادامه داد که این مسأله یکی از نگرانیهای عمده رئیس جمهور روسیه است.
ناتو در حالی که ادعا داشته درصدد تأمین امنیت کشورهای غربی است، طی ۳۰سال گذشته در مناطق مختلف توسعه یافته و برخلاف تعهدات امنیتی که نسبت به روسیه داشته، طی ۵ مرحله در اروپا توسعه نظامی پیدا کرده و حتی در حوزه خلیج فارس هم به دنبال شراکتهای جدید است. حال آنکه امروز هم بحث حضور ناتو در شرق آسیا برای مهار چین مطرح است.
دغدغه امنیتی روسها برای ایران و ناظرانی که با روابط بینالملل آشنایی دارند کاملاً قابل درک است، اما جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با چنین موضوعاتی همواره بر پیگیری دیپلماسی و گفتگو در رفع بحران تأکید داشته است. به هر روی نباید از این مهم غفلت کرد که در خلال چنین بحران نظامی باید منافع مردم و جان و مال غیرنظامیان محترم شمرده شود.
رضا زندی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان چقدر دلار نفتی در راه است؟ نوشت: فرض کنیم این هفته، توافق بازگشت به برجام در وین امضا شود. (پیشبینی من چنین است. اگر همه شرایط همین طور که الان هست، باقی بماند) حالا ببینیم ایران چقدر میتواند نفت خام و میعانات گازی صادر کند و چه میزان پول اضافهتر از بودجه به دست آورد.
١- بر اساس بودجه ۱۴۰۱، ایران قرار است ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه نفت خام و میعانات گازی با قیمت ۷۰ دلار بفروشد. به عبارت سادهتر، درآمد عمومی حاصل از صادرات نفت و میعانات گازی ایران در سال آینده شمسی ۳۵ میلیارد دلار و ٧٠٠ میلیون دلار خواهد بود. (جدا از تهاتر و...)
٢- اگر توافق احیای برجام امضا شود ایران میتواند تولید نفت خام خود را به ۳ میلیون و ۸۵۰ هزار بشکه و تولید میعانات گازی را به ۷۵۰ هزار بشکه در روز برساند. از این میزان، روزانه ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت خام و ۵۵۰ هزار بشکه میعانات گازی در پالایشگاههای داخلی مصرف میشود.
٣- بنابراین پس از احیای برجام و از سال آینده، ایران میتواند روزانه حداقل ۲ میلیون و ۱۵۰ هزار بشکه نفت خام و ۲۰۰ هزار بشکه میعانات گازی، صادر کند. مجموعا ۲ میلیون و ۳۵۰ هزار بشکه در روز. حالا این عدد را از روزانه ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه بودجه عمومی ۱۴۰۱ کم کنید.
٤- به عبارت دیگر، در صورت احیای برجام، ایران میتواند روزانه حدود ۹۵۰ هزار بشکه بیشتر از سقف در نظر گرفته در بودجه سال آینده، نفت و میعانات گازی بفروشد. حالا اگر این عدد را در ۷۰ دلار در هر بشکه ضرب کنید، اضافه درآمد ناشی از برجام میشود: ٢٤ میلیارد و ٢٠٠ میلیون دلار.
٥-، اما فقط این نیست. ایران بیش از ۱۰۰ میلیون بشکه نفت و میعانات گازی فروش نرفته روی آب دارد که میتواند به سرعت با قیمتهای بالای ۱۰۰ دلار آنها را بفروشد. این مقدار به تنهایی میتواند حدود ۱۰ میلیارد دلار به درآمدهای ایران اضافه کند.
٦- پس درآمد ناشی از فروش نفت خام و میعانات گازی بدون برجام در سال آینده حدود ٣٥ میلیارد و ٧٠٠ میلیون دلار پیش بینی شده است. (که بازگشت پول آن هم به سخت است.) و برجام میتواند سال آینده، درآمد نفتی ایران را ٢٤میلیارد و ٢٠٠ میلیون دلار اضافه کند.
٧- ١٠ + ٢٤/٢ + ٣٥/٧ میلیارد دلار، یعنی اینکه احیای برجام میتواند درآمد نفتی ایران را در سال آینده به حدود ٧٠ میلیارد دلار برساند؛ آنهم با دسترسی کامل به دلارهای نفتی. (بیش از دو برابر درآمد امسال با تحریم) به این میزان دسترسی به دلارهای نفتی بلوکهشده در کشورها را اضافه کنید.
٨- وقتی برجام میتواند این همه در افزایش درآمد ملی نقش داشته باشد دیگر چه جای تردید. آیا اقتصاد ایران برای این حد از افزایش درآمدهای نفتی آماده است؟ آیا سیستم بانکی ایران با سیستم متعارف بانکی جهانی همسو شده است که بتواند درآمدهای نفتیمان را جابهجا کند؟
٩- آیا پروژههای سرمایهگذاری بخشهای مختلف از جمله در صنعت نفت برای این حد از درآمدهای نفتی آماده شده است؟ یا دوباره این درآمدها صرف امور روزمره و واردات پرتقال و ... خواهد شد؟ بسیاری از بخشهای کشور از جمله صنعت نفت برای اشتغالزایی، تشنه سرمایهگذاری فوریاند.
١٠- حالا یک سوال، در این شرایط چه لزومی دارد که مجلس بخواهد این هفته با تصویب «بند ی» تبصره ۱ بودجه، به میزان حدود ۱۰ میلیارد یورو از فروش نفت و میعانات گازی را از دست دولت خارج کند؟! پس بهتر است کمیسیون تلفیق، همین امروز این بند را کامل حذف کند.
١١- بحران اوکراین، از طرفی باعث افزایش قیمت نفت شده و از طرفی تقاضا برای نفت و میعانات گازی ایران را افزایش داده است. جدا از آن موضع ایران را در چانهزنیهای بینالمللی تقویت خواهد کرد، به شرط آنکه تدبیر درست کنند. فرض کنیم امروز فردای پس از برجام است. چه خواهید کرد؟!