اذعان رئیس سازمان صداوسیما بر کاهش شمار مخاطبان صداوسیما که رویکردی متفاوت نسبت به آمارهای فریبنده تعداد مخاطبان برنامههای صداوسیماست، نخستین گام مثبت برای تغییر رویهای است که منجر به ریزش تماشاگران صداوسیما و جذب آنها توسط شبکههای فارسی زبان رقیب شده است؛ رویکردی که اگر صرفاً تاکتیکی نبوده باشد، میتواند بارقههایی از امید را برای بهبود اوضاع این مجموعه عظیم در پی داشته باشد.
به گزارش «تابناک»؛ «همه ما، چه شما به عنوان هنرمند، چه ما به عنوان مسئولین صداوسیما، باید از خودمان بپرسیم چرا احساس علاقهای که مخاطب به هنرمندان و آثارشان داشت، کاهش یافته است؟ چرا بعضی آثار که در گذشته با هزینههای کمتر ساخته میشد، ماندگارترند؟ همه ما مقصریم و نمیتوانیم خودمان را تبرئه کنیم»؛ این بخشی از سخنان پیمان جبلی در دیدار با گروهی از هنرمندان است؛ موضع گیری که نخستین بار یک رئیس صداوسیما همزمان با تصدی این مسئولیت بدان اذعان کرده است.
این موضع گیری از آن جهت اهمیت دارد که تا زمان عدم پذیرش ریزش مخاطبان صداوسیما و از دست رفتن بخش معناداری از شمار مخاطبان یا گرفتن بخشی از سهم مخاطبان صداوسیما توسط تلویزیون فارسی زبان، اقداماتی در راستای تغییر وضعیت انجام نمیشود. تا پیش از این، تکیه بر آمار مرکز افکارسنجی صداوسیما ـ که مخاطبان برنامههای تلویزیون را در موارد متعدد 70 تا 80 درصد اعلام میکرد ـ عملاً چشم بستن بر واقعیتی بود که در فضای عمومی مشهود بود.
تعبیری معروف وجود دارد که تلویزیون حتی وقتی برفک پخش میکند نیز تعداد مخاطبانش بیش از رسانههای مکتوب است و این تعبیر پر بی راه نیست. حتی در عصر شبکههای اجتماعی، تلویزیون مخاطب گستردهای دارد، چون میتواند در خانهها روشن باشد، بدون توجه به آنکه نیاز به تمرکز داشته باشد و در حین فعالیت صرفاً صدایش شنیده شود. با وجود رشد اینترنت و شبکههای اجتماعی، نه در ایران و نه حتی در آمریکا، شبکههای تلویزیونی همچنان مخاطب دارند؛ اما مساله این است: «کدام شبکه؟» مخاطب میتواند به جای شبکههای یک، دو، سه یا چهار سیمای ایران، شبکههای جم، منوتو، بیبیسی و اینترنشنال را نگاه کند و در طول روز که تلویزیونش روشن است، تلویزیون مدام این شبکهها را پخش کند.
در دورانی که شبکههای لس آنجلسی، تنها تلویزیونهای فارسی بودند، سطح برنامهسازی اینقدر پایین بود که اساساً متولیان احساس خطر نمیکردند اما به شکل گیری سایر شبکهها به ویژه بی بی سی، یکباره این جنگ برای نگه داشتن تماشاگر شکل گرفت و در ادامه نیز شبکههای فارسی زبان یک به یک راه افتاد و رقابت سختتر و متنوعتر شد. در واقع همچنان تلویزیون همان کارکرد را دارد و در طول روز در خانه و محل کار مردم روشن است، اما مساله این است که روی کدام شبکه تنظیم شده است؟!
از راهبردهای صداوسیما علاوه بر تلاش برای افزایش کیفیت دکورهای برنامه و ارائه اندک زرق و برق به تولیداتش، پخش شبکههای تلویزیونی از طریق ماهواره در کنار فرستندههای زمینی بود. این اقدام عملاً فرصت تماشای شبکهها را برای آن گروه از مردم که عمدتاً از ماهواره استفاده میکنند، فراهم کرده و دست کم مخاطبان در کنار شبکههای ماهوارهای، فرصت انتخاب شبکههای داخلی را دارند. این انتخاب اما مشروط به این است که محتوا قدرت رقابت را داشته باشد یا سرعت اطلاع رسانی با حذف برخی مصلحت اندیشی به حد کافی برسد؛ اما اینها تنها برخی از ملاحظات است و «تابناک» در گزارشی مجزا به تغییرات مورد نیاز صداوسیما خواهد پرداخت.
با این حال اینکه اکنون رئیس صداوسیما چشمش را روی حقیقت نبسته و همه چیز را به آمارهای غیرطبیعی مرکز افکارسنجی صداوسیما حواله نداده، اتفاق مهمی است که میتواند زمینه ساز تغییر ریل این مجموعه عظیم باشد. در واقع اساساً تا ضعف یک مجموعه پذیرفته نشود، بدیهی است اقدامی برای بهبود آن مجموعه شکل نمیگیرد. البته برخی این موضع گیری را تاکتیکی خوانده و تاکید کردهاند دیدگاه تغییر نکرده، اما چیزی به جز مرور زمان نمیتواند دقت چنین ارزیابیهایی را بسنجد. با این اوصاف، باید صبر کرد و دید آیا گفتههای جبلی منتهی به تغییری میشود یا آب از آب تکان نمیخورد؟