به گزارش «تابناک»، روزنامه آفتاب یزد در گزارشی از سیل ویرانگر در استان یزد نوشت: از یزد در مسیر جنوب غربی، ۸۵ کیلومتر که دور میشوی، روستایی تکیه داده به «کوههای خیبر» پیش روی تو سبز میشود با چشماندازی از یک دشت وسیع که ارنان کوه»، ماندگارترین تصویری است که در ذهن میماند.
غائلهی سیل یزد از روستای زردین شروع شد
اگرچه یزد برای همیشه هفتم مرداد ماه را به خاطر خواهد داشت اما «زردینی ها» دو شب قبل تر، پنجه در پنجهی «سیل سیاه» انداختند و زمینگیر نیز نشدند.
روستای زردین که تنها ۱۲ کیلومتر از «نیر» فاصله دارد با جمعیتی ۰۰۵، ۰۰ ۶ نفره، مردمانی سختکوش، مهربان، تیزهوش، با پشتکاری مثال زدنی و بینهایت میهمان نواز و سخاوتمند در خود جای داده است. دیدار چهره به چهره اگر با این مردمان داشته باشید قطعا با روحیهترین مردمان این سرزمین را در این روستا ملاقات کرده اید.
سیل بود یا زلزله؟!
حوالی ظهر و سه روز پس از سیل به زردین میرسیم. اولین فردی که پیش روی ما سبز میشود حدود 35 سال دارد؛ میپرسم: بیحوصلهای یا خسته؟ میگوید سه شبانه روز است که نخوابیدهام، میگوید دیشب با بیل مراقب بودیم، سیل روستای پایین دست را خراب نکند. میگوید: همه آمدند عکس گرفتند و رفتند و من میگویم: مسئولان که بیشتر از این وظیفه ندارند، دارند؟
میگوید: بیایید از باغها شروع کنیم و اصل ماجرا، باغهایی است که شاید دیگر به حالت قبل باز نگردند!
میگوید: همهی ماجرای سیل در ۴۰ دقیقه خلاصه شد گویی فقط آمده بود ما را به خاک سیاه بنشاند!
پیرزن که گفتگوی ما را میشنید، خندید و گفت: سیل؟ کو... کجا است؟ آمد، عجله داشت رفت ولی چون نگذاشتیم زندگیمان را ببرد، خشمگین شد خانههایمان را ویران کرد!
او در حالی میخندد که تقریبا از خانه و زندگیاش جز همان صندلیای که روی آن نشسته چیزی باقی نمانده بود!
به داخل روستا باز میگردیم، همه مشغول اند، برخی دارند «مسجد جامع روستا» را آماده میکنند برای محرم، برخی هم دسته جمعی به خانهها سرکشی میکنند که مشکلات زودتر رفع شود.
حجم خرابیها بالا است گویی سیل نبوده و زلزله آمده است، خانهای را چنان در هم کوبیده که باور نمیتوان کرد آب این چنین بلایی بر سر آن خانه آورده باشد. فضای روستا آرام است و گروههایی که بیشباهت به گروههای جهادی نیستند همچنان در حال تخلیهی آب و گل و لای داخل خانهها هستند.
برخی خانهها دیگر قابل سکونت و بازسازی نیست و قطعاً باید خراب شود. از خانم خانه داری که یک سینی چای در دست دارد میپرسم: آمدند برای رسیدگی؟ در حالی که از من دور میشود میگوید: عادت نداریم منتظر کسی بمانیم!
سیل از بالادست آبادی حرکت کرده، یکی از اهالی روستا که نزدیک به ۶۰ سال دارد میگوید: نه سیلبندی شکست و نه سدی فرو ریخت، هر آن چه میبینی قدرت آب بارانی است که ۴۰ دقیقه دیوانهوار بارید!
در مجموع شاید بتوان گفت نیمی از روستا دیگر قابل سکونت نباشد اما نگاه و پیشینهی مردمان این روستا گواهی میدهد بیآن که منتظر این مسئول و آن مقام باشند خیلی زود زندگی را به روستا بازخواهند گرداند.
مشاهدات خبرنگار آفتاب یزد حکایت از آن دارد که مهمترین مسئلهی این روستا در کنار مسئلهی بازسازی خانههای تخریب شده، جاده و آب آشامیدنی است؛ موضوعی که به جد اهالی این روستا را به خصوص در ایام عزاداریهای محرم، نگران کرده است.
آن طور که اهالی میگویند، بالادست این روستا، یکی - دو روستا به طور کلی ویران شدهاند که اگر چه سکنهی زیادی نداشتهاند اما حجم خسارتها به دلیل تلف شدن احشام و ویرانی خانهها قابل تامل است...
آمادهی برگشتن میشویم با صحنههایی که بازهم تا مدتها رهایمان نمیکند ولی عادت کردهایم در مقاطع زمانی مختلف به مناطق حادثهدیده سر بزنیم شاید در سرکشیهای بعدی مهمتر و موثرتر باشیم.