به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه نهم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه توانمندیهای تولید داخل، بازتاب وسیع برنامه دولت برای فروش اموال مازاد و تلاش ایران برای روشن شدن ابعاد حمله به سفارت آذربایجان در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با تیتر مولدسازی سکوت! نوشت: در روزهای گذشته همزمان دو خبر عجیب در جامعه منتشر شد. اول تشکیل هیات مولدسازی داراییهای دولتی و دوم طرح پیشنهادی برخی نمایندگان مجلس برای جلوگیری از اظهارنظر افراد. گرچه این دو مورد از سوی یک نهاد در دست اجرا و تصویب قرار نگرفته ولی آبشخور هر دو یکی است. جالب اینکه نمایندگان به جای آنکه نسبت به طرح اول اعتراض کنند، چون مجلس را از حوزه اختیارات و وظایفش خلع کرده است، با طرح پوم به کمک آن آمدهاند. هیات مولدسازی، موضوع بسیار عجیبی است و به کلی فاقد اعتبار حقوقی است، هر چند آییننامه آن منتشر شده است، ولی اصل چنین مصوبهای هنوز در روزنامه رسمی دیده نمیشود و چیزی که در این روزنامه نیاید، فاقد وجاهت قانونی است، اگر هم بیاید، باید مستندات قانونی آن روشن باشد. تقریبا ۱۰ اصل قانون اساسی را نقض میکند. مساله این است که همه دولتها و بهطور کلی حکومت درصدد بودهاند که داراییهای زائد خود را بفروشند. برای این کار پیشتر سازوکاری قانونی تعریف شده بود و اکنون هم وجود دارد. ولی به عللی به ویژه در این دولت جریان امور پیش نمیرفت. برخی فسادها هم از ابتدای واگذاریها رخ میداد که کم نبود. بهطور کلی خیلیها به لحاظ سیاسی و اقتصادی معتقدند که دولت باید بسیاری از اموال، به ویژه در حوزه تولید و تصدیگری را واگذار کند.
دلایل این ایده فراوان است. هدف اصلی آن نیز باید رونق تولید و افزایش بهرهوری اقتصادی باشد. ولی دولتهای ما بهطور معمول اموال خود را با این هدف واگذار نمیکنند، بلکه هر گاه پول ندارند، دنبال فروش اموال میروند. دقیقا مثل افزایش قیمت حاملهای انرژی. تازه در این مرحله نیز شفاف وارد عمل نمیشوند و هدف اصلی نوعی توزیع رانت خواهد بود و کمک چندانی هم به افزایش تولید و بهرهوری نمیکند. هنگامی که آلمان شرقی سقوط کرد و با آلمان غربی، آلمان واحد را تشکیل دادند، بسیاری از اموال آنجا با یک مارک فروخته شد، مشروط بر نوسازی و حفظ کارگران و افزایش تولید و... و این به سود همگان بود، ولی در ایران مسیر رانتی طی میشود. نمونه آن کارخانه دنا بود که گل سرسبد کارخانجات به ثمن بخس و تا حدی مجانی واگذار شد و بعد از مدتی که سودهای کلان بردند، کارخانه نیز در سراشیبی قرار گرفت.
بنابراین واگذاریهایی که شفاف بود یا باید شفاف میبود، به آن روز دچار شد، به افراد فاقد صلاحیت واگذار شد که بفروشند و پولی به جیب بزنند یا مثلا دانشگاه بسازند! حالا اگر واگذاریها غیرشفاف باشد نتیجه بدتر است و این نوعی اتلاف و حیف و میل اموال عمومی با توجیه ناکارآمدی اموال و مولد کردن آنهاست!
نکته مهم این مصوبه عدم انتشار و مبانی قانونی آن است. حتی در آن جرم و مجازات هم تعریف شده، در حالی که بدیهیترین ضوابط برای تعیین هر جرمی اعلام عمومی آن است و بدون این ضابطه تعیین جرم، مصداق قبیح بودن مجازات بدون بیان است. جالبتر اینکه اعضای هیات را از تعقیب و پیگرد قضایی مصون کرده است. در حالی که اگر آنان مطابق قانون انجام وظیفه کنند، تعقیب نمیشوند و اگر مطابق آن عمل نکنند باید مورد پیگرد قرار گیرند، مگر اینکه بگوییم فعل و تصمیم آنان عین قانون است؟! که چنین چیزی از عجایب خواهد بود.
در کنار این خبر طرح جدیدی را عدهای از نمایندگان در مجلس ارایه کردهاند که خلاصهاش این است. لطفا حرف نزنید. ما در حال کار هستیم! متنی که باید در موزه قانونگذاری ثبت و ضبط شود و به عنوان کارنامه مجلس کنونی در تاریخ خواهد ماند، متنی که حتی ویژگیهای شکلی یک قانون را ندارد، چه رسد به لحاظ محتوا که ضد آزادی است.
اگر در سال ۱۳۵۷ کسی پیدا میشد و میگفت که در دهه فجر ۴۴ سال پس از انقلاب چنین طرحی در مجلس ارایه خواهد شد، حتما او را به عنوان یک دروغگوی تخریبگر، طرد و مسخره میکردند، ولی امروز به عنوان یک طرح از سوی مجلس انقلابی در دستور کار قرار میگیرد.
ترکیب این دو پدیده، یعنی فساد مطلق و نابودی منابع و فقر بیشتر. مجلسی که باید دنبال گرفتن وظایف از دست رفته خودش باشد و حق قانونگذاری را در انحصار خود بداند، در برابر چنین تعرضی سکوت کرده و به جای آن با ارایه طرح سکوت! سکوت مطلق؛ به یاری آن میرود تا هر گونه که خواستند بِبُرند و بدوزند و در فضایی غیرشفاف، اموال و داراییهای عمومی مردم فقیر را به بخشهای خصولتی و خصوصی ویژه و تحت عناوین گوناگون واگذار کنند. کارنامه این مجلس از این جهات بسیار برجسته است. ولی اگر هم طرح آنان تصویب نشود، جای نگرانی نباید داشته باشند، چون همانطور که طرح صیانت تصویب نشد ولی در عمل بدتر از آن به اجرا در آمد، این نیز در همان مسیر قرار خواهد گرفت. آیا هنوز دنبال تعریف فساد نظاممند هستید؟
حشمت الله فلاحتپیشه نماینده ادوار مجلس طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: ایران در کوران تحولات تاریخی خود با کمینگاههای مختلفی مواجه بوده که از خیلی از این کمینگاهها گذشته یا در برخی از کمینگاهها دچار مشکل شده ولی بهطور مشخص از بعد جنگ تحمیلی که هشت سال منابع مادی و معنوی ایران را بلعید، بزرگترین تجربه ایران از آن جنگ این بود که از کمینگاههای مختلف پرهیز میکرد و حداقل به صورت مستقیم وارد جنگ نشد. شاید مهمترین کمینگاه، کمینگاه اولین جنگ عراق با آمریکا بود که یک عده صدام را خالد ابن ولید معرفی میکردند و خواهان شرکت ایران در جنگ عراق و آمریکا بودند. بعد از آن کمینگاه سال ۱۳۷۳ کمینگاه طالبان در افغانستان زمانی که دیپلماتها و خبرنگاران ایرانی را شهید کردند و یک فضای احساسی ایجاد کردند که ایران وارد کمینگاه افغانستان شود جایی که هیچ قدرتی از آن پیروز درنیامده است؛ و البته سلسله بحرانآفرینیهای مختلفی که بین ایران و آمریکا به صورت نیابتی بین صهیونیستها با کشور ایران شکل گرفت ولی ایران از کمینگاهها گذر کرده.
اکنون معتقدم جنگ اوکراین یکی از خطرناکترین کمینگاههایی است که در تاریخ ایران جدید باآن مواجه هستیم. گام اول این کمینگاه در حوزه سیاسی بود که متأسفانه میبینیم که ایران کمتر از روسیه تاوان جنگی را نمیدهد که عملا ارتباطی با جمهوری اسلامی ایران ندارد. بخشی از آن ناشی از خباثت همیشگی دشمنان غربی ایران است و بخشی ناشی از سوءاستفاده روسها از توهم رابطه راهبردی تهران و مسکوست. ولی شاید خطرناکتر از این کمینگاه سیاسی یک کمینگاه نظامی است که نسبت به آن هشدار میدهم. مسئولین کشور هشدارهای بنده را در مورد کمینگاه سیاسی اوکراین نادیده گرفتند و وقتی که دیدیم عملا برای اولین بار مساله اوکراین باعث شد که اجماعی در پارلمان اروپایی علیه ایران شکل بگیرد و اروپایی که نقش ارائه دهنده ابتکارات تنشزدایی بین ایران و آمریکا را داشت عملا در کنار مثلث ایران هراسی آمریکا، صهیونیستها و متحدان عرب قرار گرفت. الان هشدار بنده نسبت به کمینگاه نظامی است که خطرناکتر از هرگونه کمینی است که تابحال در روبهروی منافع ملی ایران بوده و آن کمینگاه جبهه دوم است.
روسیه میداند که غرب به دنبال فرسایشی کردن جنگ اوکراین است. به رغم خستگی مردم اوکراین و مردم روسیه از جنگ، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی هستند که سعی میکنند جنگ را ادامه دهند و این جنگ آثار کاهندهای در جاهطلبی روسها داشته باشد، معتقدم روسها به دنبال یک کمینگاه جدید هستند و آن ایجاد یک جبهه دوم در خاورمیانه است. جبهه دومی که ایران در کانون آن قرار بگیرد و در خلأ سیاستهای تنشزدایانه بین ایران و غرب، عملا میبینیم که عدهای سعی میکنند که جبهه دومی گشوده شود، جنگ محدودی با ایران شکل بگیرد و این جنگ محدود، جبهه دومی باشد که عملا ایران را در کانون توجهات قرار دهد و به گونهای بار فشار بر روسیه را کاهش دهد. رژیم صهیونیستی که به صورت سنتی همواره سعی کرد از هر امکانی برای کشاندن ایران به یک جنگ استفاده کند. مرتجعان عربی که بزرگترین ربایندگان فرصتهای توسعهای ایران هستند و البته جریانهای نومحافظهکار جنگطلب در آمریکا استقبال میکنند از اینکه در چنین شرایطی ایران را گرفتار یک جنگ کنند و متأسفانه نوعی همسویی بین منافع این مثلث آشوب ساز با منافع نظامی روسها بهوجود آمده. روسهایی که بیمیل نیستند که یک جنگ تازهای حداقل به صورت محدود شکل بگیرد باشد و آن موقع فشار بر روسیه کاهش پیدا کند و کشورهای غربی به سمت دیپلماسی با روسیه بازگردند. جنگی که منجر به بحران انرژی در منطقه خاورمیانه میشود و به همان میزان جایگاه انرژی روسیه را دوباره ترمیم میکند.
اینها مواردی است که شکل گرفته و به مسئولان کشور هشدار میدهم که متأسفانه علاوه بر آن مثلث، بازیگرانی مثل روسیه هم بیمیل نیستند که جبهه دومی شکل بگیرد. این جبهه دوم برای بازیگرانی که نیازمند جنگ هستند از شرق در روسیه و غرب در آمریکا و اروپا و متحدان منطقهای آن، همه منافع خودشان را در این جنگ دنبال میکنند. ولی این جبهه دوم برای ایران یک کمینگاه است؛ کمینگاه خطرناکی که اهداف کسانی که همواره دنبال به چالش کشاندن ایران هستند را تامین خواهد کرد. به همین دلیل معتقدم ایران باید سیاستهای تنشزدایانه را در پیش بگیرد و ضمن اینکه آمادگی نظامی صددرصد خود را مثل همیشه حفظ کند که دچار غافلگیری در هرگونه تحرکی نشود ولی در عین حال هم وارد کمینگاهی نشود که متأسفانه دیگران در آن منافع دارند. اگر جبهه دومی شکل بگیرد، ایران بزرگترین آسیب را خواهد دید و دیگران از این کمینگاه سود خود را خواهند جست.
روزنامه ج. ان طی یادداشتی با عنوان منبع موردنظر «با عرض شرمندگی مدتی در دسترس نیست!» نوشت: صفحات اینستا و توئیتر اکانت «۱۵۰۰ تصویر» با جمله «با عرض شرمندگی ما نیستیم یک مدت. برمیگردیم. مخلصیم» یک خداحافظی ظاهراً موقت را اعلام کرد. ۱۵۰۰تصویر یک حساب کاربری ضدایرانی در شبکههای اجتماعی توئیتر، اینستاگرام و تلگرام بود که ابتدا برای پیگیری و بازنشر تصاویر و اخباری که ادعا میکرد در مورد کشتهشدگان آبان۱۳۹۸ است، شروع به فعالیت کرد، اما پس از آن در نقش یک منبع شایعات ضدنظام ایفای نقش میکرد. در جریان آشوبهای پس از مرگ مهسا امینی در پاییز سال جاری هم این نقش برجستهتر دنبال شد. عدد ۱۵۰۰ اشاره به ادعای رویترز در مورد تعداد کشتهشدگان اغتشاشات و اعتراضات آبان۱۳۹۸ دارد.
خبر دروغین و آمارسازی رویترز در مورد آبان ۹۸ و سپس اکانت- رسانه زدن به نام آن، در کنار سابقه کشتهسازی براندازان در آشوبهای مختلف، نشان میداد برنامهریزی برای جا انداختن این کشتهسازی هزارو ۵۰۰ تایی از قبل و به شکل هماهنگ انجام شده است. از سویی، هویت گردانندگان این اکانتها هم مشخص نیست و تاکنون تیم پشت پرده آن معرفی نشده است.
نکته جالب توجه آنکه بسیاری از رسانههای ضدایرانی غربی از این اکانت به عنوان منبع خبری استفاده میکردند و تصاویر و اخبار آن را مورد پوشش قرار میدادند. همین رویداد باعث اعتبار کاذب این اکانت نزد ضدانقلاب شد. بیبیسی، سیانان، گاردین، دویچه وله، رادیو فردا و صدای امریکا در مواردی اقدام به بازنشر مطالب این اکانت کرده بودند.
با این توضیحات و شناخت اجمالی این اکانت برانداز، حال میتوان جالب بودن این توئیت را که مدتی نیستیم، بیشتر درک کرد. یکی از آخرین سوژههای این اکانت و همفکران مجازی و رسانهایاش، ادعای دستگیری، شکنجه و به کما رفتن «حسن فیروزی» بود که تصاویر بدن مجروحش و فایل صوتی او از اوین هم منتشر کردند. با این حال با اعلام دستگاه قضایی ایران مبنی بر نبودن فردی به این نام در زندان و سپس دستگیری حسن فیروزی و افشای اینکه همه آنچه انجام شد، یک سناریو بوده، این اکانتها و رسانهها دچار شکست بدی شدند. همین ضربه برای رفتن به مرخصی اجباری کفایت میکرد.
از سویی، با نتیجه نگرفتن از آشوبها، طبیعی است که پروژه و صرف بودجه برای آن، حداقل تا مدتی متوقف شود. این اکانتها از «شنبه تغییر نظام» و «جمهوری اسلامی اولین برف امسال رو نمیبینه» رسیدند به «شرمنده یک مدتی نیستیم» و به نظر میرسد بودجه مربوط به این پروژه حداقل فعلاً به پایان رسیده است.
حال باید دید رسانههایی همچون بیبیسی و رادیوامریکا و غیره، به سکوت خود در مورد خداحافظی منبع خبریشان ادامه خواهند داد یا در این زمینه اطلاعرسانی خواهند کرد. مثلاً بیبیسی چرا در مورد هویت گردانندگان این اکانت گزارش نمیرود یا با افراد در زمینه چرایی تعطیلی آن مصاحبه ترتیب نمیدهد؟