به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۶ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که سفر رئیس جمهوری به چین و تحلیلها و گزارشها درباره آن با تیترهایی همچون دوستان دوران سخت، بازگشت پکن، نگرانی آمریکا و جریان غربگرا از گسترش روابط ایران و چین، هیات بزرگ ایرانی با امیدهای بزرگ در پکن و نمایش قدرت در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اصغر میرفردی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با تیتر مسمومیتهای مرموز: خانه امن کجاست؟ نوشت: مدتی است در برخی آموزشگاهها، مسمومیتهای گروهی به صورت پیاپی رخ میدهند. در روزهای گذشته، این رخداد غیرمنتظره و خطرناک در شهر قم، پرشمار شده است. در این زمینه، چند پرسش بنیانی پیش میآید: چرا چنین رخداد ناگوار و دور از انتظاری بدین شکل در جامعه رخ میدهد؟ البته، هر جای دیگری نیز اگر چنین مشکلی رخ میداد، برای نمونه در ادارات، پادگانها، دانشگاهها، مراکز ورزشی، مراسمها و آیینها یا حتی در رستورانها، چنین رخدادی نگرانکننده است و سوال برانگیز. پرسش دوم، اینکه چرا چنین رخدادی در شهری، چون قم تکرار میشود؟ مشکل از حوزه مدیریت شهری است؟ یا مشکل از حوزه مدیریت آموزشی است؟ اگر از شهر است، چرا تنها در مدرسهها چنین پدیده نامیمونی رخ میدهد؟ اگر از مدرسه است، چه تحولی در مدرسهها انجام شده که شاهد این پدیده هستیم؟ پرسش سوم، اینکه چرا با این همه دستگاه عریض و طویل و رشتههای تخصصی و فعالیتهای بینرشتهای، چون پدافند غیرعامل، چنین رخدادهای نگرانکنندهای به صورت پیاپی تکرار میشوند و نه گزارش روشنی از چیستی و چرایی این پدیدهها به مردم داده میشود و نه تدبیر و اقدام کارآمدی برای کاهش چنین مشکلاتی انجام میشود؟ بدیهی است، با پرشمار شدن یک رخداد، دیگر نمیتوان آن را یک حادثه دانست، زیرا حادثه به گونه تک موردی رخ میدهد. برای شناخت چنین پدیدهای، بیش از آنکه نیاز به شناخت ویژگیهای حادثه باشد، نیاز به شناخت زمینهها و انگیزههای انجام آن وجود دارد. اگر مدرسه جای امنی، در زمینههای سلامت جانی و آرامش روانی برای دانشآموزان نباشد، کجا باید دنبال جای امن و ایمنی برای آنها بود؟ اگر مسوولان یک «آن»، خودشان را جای خانوادههای دانشآموزان قرار دهند، دچار نگرانی و اضطراب نمیشوند؟
جایگاه مسئولیتپذیری و مدیریت مدیران آموزشی و در مرتبه بعد مدیران اجرایی در این زمینهها، کجاست؟ گویی مدرسهها رها شدهاند و مدیران محترم آموزش و پرورش، در پی هر رخدادی تنها به فکر تغییر برنامههای آموزشی و محتوای کتابهای درسی میافتند؟! امنیت جسمی و زیستی دانشآموزان، کجای برنامههای آموزشی قرار دارد؟ آیا چنین شماری از مسمومیتها، پرسشبرانگیز و ابهامگونه نیست که مدارس یکی پس از دیگری، دچار این مشکل میشوند؟ چنین رخدادهای نگرانکنندهای، از یکسو و نبود شفافیت و پاسخگویی و همچنین اقدام کارآمد برای پایان یافتن این رخدادها، از سوی دیگر، مردم را بیش از یک رخداد تصادفی نگران میسازد. گویی یک برنامه خطرناکی است که دومینووار در مدرسهها خود را نشان میدهد. این شرایط رمزآلود چیست؟ الی ماشاءالله برای امور گوناگون اتاق فکر، شورا و کارگروه وجود دارد، آیا مسوولان از شناسایی، معرفی و مدیریت چنین مشکلی که محیط مدرسه را برای دانشآموزان ناامن و برای خانوادههای آنها دلهرهآور ساخته است، ناتوانند؟ پس چگونه از مدیریتهای نمونه و افق روشن برای آینده سخن میگویند؟ سلامت جسمی و روانی هر فردی مقدم بر پیشرفت علمی، آموزشی و اجتماعی وی است. اگر در سایه ندانمکاریها یا اقداماتی که ماهیت و ریشه آنها بیان نمیشود، محیط آموزشی به تله وحشت تبدیل شود، دیگر آموزش نسل جوان و نوجوان چه معنایی دارد؟ آیا چنین وضعیت مبهم و مرموزی، به دلسردی دانشآموزان از تحصیل منجر نخواهد شد؟ اگر واقعا تحصیل دانشآموزان به ویژه دانشآموزان دختر ضرورت دارد، که همینگونه است و اگر مسوولان، آموزش اثربخش را بسان یکی از اهداف و رسالتهای کاری خود میدانند، چرا محیط آموزشی برای دانشآموزان ناامن میشود و بدینگونه زمینهای فراهم میشود تا احساس امنیت آنان و خانوادههایشان به کمترین اندازه ممکن فروکاسته شود؟ جامعه منتظر پاسخگویی مسوولان است. در شرایطی که مردم با همه تنگناهای معیشتی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند، تحمل و پذیرش چنین وضعیت نگرانکنندهای در محیط آموزشی خارج از توان ذهنی آنان است. نگرانی از چنین مشکلاتی و درخواست برای مدیریت آنها، چیزی نیست که با گذر زمان به فراموشی سپرده شود.
رضا صادقیان روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان اداره اقتصاد با توئیت نوشت: با وجودی که رسانههای حامی دولت از فعالیتهای چشمگیر، خستگیناپذیر و تلاشهای شبانهروزی مدیران دولت سیزدهم همانند آنچه به صورت پوشش خبری از تماسهای تلفنی و حضور معاون اول رئیس جمهور در منطقه زلزلهزده شهر خوی انجام شد، گزارشهای خبری تهیه و منتشر میکنند؛ اما آنچه در روزگار امروز شهروندان میگذرد سر و کله زدن با نوسانهای دنبالهدار، دلهره از آینده، تلاش برای حفظ داراییها و ارائه وعدههای بسیار در بخشهای مرتبط با اقتصاد توسط دولتیها و نامشخص بودن نتیجه همین سخنان در زندگی مردم است.
روز گذشته رئیس کل بانک مرکزی برای مرتبهای دیگر از کنترل نرخ دلار گفت، قبلتر نیز از برقراری ارتباط میان بانکهای ایرانی و کشور روسیه خبر داده بود، اما تابلو صرافیها و قیمت دلار در بازار آزاد حکایت دیگری را به مردم نشان میدهد. تصویری که با گفتههای مسئولان دولت تفاوتهای بسیار دارد. اشکالات دولت تنها به توئیتنگاری ریاست بانک مرکزی، وزیر نفت و سازمان برنامه و بودجه ختم نمیشود.
تصمیمات دولت برای کنترل نرخ گوشت قرمز و کالاهای اساسی تا این ساعت نتایج قابلدفاع و مطلوبی را نشان نمیدهد، تازهترین گزارش مرکز آمار از نرخ تورم دیماه نشان میدهد که نرخ تورم سالانه دی ماه ۱۴۰۱ برای خانوارهای کشور به ۴۶.۳ درصد رسیده که نسبت به همین اطلاع در ماه قبل، ۱.۳ واحد درصد افزایش یافته است.
این گزاره نیاز به شرح خاصی ندارد؛ خانواده ایرانی فقط برای خرید کالاهای اساسی ماه گذشته میبایست نزدیک به ۱.۳ درصد هزینه بیشتر پرداخت کند. به این نیز اضافه کنید قیمت خودرو در بازار آزاد که با توجه به تعللهای بسیار و نشر خبرهای پر از وعده و وعید درباره واردات خودرو، ورود خودروهای کارکرده و پلاکگذاری خودروهای خارجی در مناطق آزاد توسط دولت در خبرها آمد، اما تاثیری مثبت در حوزه اقتصاد نگذاشت، چرا که ترسیم تصویر آینده توسط مسئولان دولت سیزدهم به خوبی انجام میشود، ولی تحقق آن به دلایل بسیار ناممکن شده است.
شبح غول نقدینگی یکی دیگر از آفتهای اقتصاد ایران است که دولتمردان امروز گمان میکردند با انتصاب چهرههای جدید در وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و عوض کردن مدیران عامل بانکها امکان توازن بخشیدن به این بخش و جلوگیری از خلق رانتگونه نقدینگی را دارند. این مهم نیز با توجه به آمارهای رسمی و خلق نقدینگی ۳ هزار میلیارد تومان به صورت روزانه در سال ۱۴۰۱ حکایت ناتوانی را دولت را نشان میدهد. نقدینگی که با سفتهبازی، دلالپروری زمین، ملک، خودرو و سایر کالاهای سرمایهای زندگی سایر شهروندان را با مخاطرات جدی روبه رو کرده است.
همین آمار را با سال ۱۳۹۳ مقایسه کنیم که خلق نقدینگی ۳۹۰ میلیارد تومان بوده است؛ بنابراین نه تنها رشد نقدینگی توسط بانکها و موسسههای مالی و قرضالحسنه در این مدت متوقف نشده است، بلکه همچنان شاهد بینظمی و جزیرهای عمل کردن بانکها هستیم. رئیس کل بانک مرکزی فعلی اطمینان داشته باشد از طریق نشر توئیت با داشتن تیک آبی در این شبکه اجتماعی امکان حل ابربحران خلق نقدینگی، کنترل نرخ دلار و بینظمی بانکها امکانپذیر نیست، چرا که اگر این مسیر درست میبود و آوردهای داشت قبلتر از ایشان سیاستهای وزارت ارتباطات و توئیتهای وزیر جوان دولت حسن روحانی به سرانجام خرسند کننده رسیده بود!
حسن بهشتیپور تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: ایران باید مستقل از اینکه چه کشوری با چه کشورهایی مناسبات و روابطی دارد بر اساس منافع ملی خود با چین رابطه داشته باشد؛ اما نه اینکه تمام تخممرغهای خود را در سبد چین قرار دهد. به عبارت دیگر باید سعی کنیم با همه کشورها از جمله با چین، هند، روسیه، تروئیکای اروپا، برزیل و آرژانتین در آمریکای لاتین، ونزوئلا و سایر کشورهای تاثیرگذار مثل مصر باید نوعی روابط متوازن موثر ایجاد کنیم. حال در موضوع خلیج فارس و مساله خلیج فارس و جزایر سهگانه نیز نباید به هیچ عنوان کوتاه بیاییم و موضع خود را رسما اعلام کنیم. از طرفی اینکه پس از ۲۰ سال رئیسجمهور ایران به چین سفر کرده و یک دیدار رسمی با رئیسجمهور این کشور در پکن دارد مساله مهمی است که باید ابعاد و زوایای آن را مورد بررسی قرار داد. یکی از مسائلی هم که قطعا در این سفر بدان پرداخته خواهد شد بحث قرارداد ۲۵ ساله است که به نظر میرسد یک کلیتی است و باید در موضوعات مختلفی قرارداد امضا شود و برای هر کدام از سرفصلهای روابط دوجانبه قراردادهای جداگانهای امضا شود که در سفر آقای رئیسی به چین نیز گویا بخشی از این قراردادها امضا شده است. به هر حال باید سعی کنیم بهطور واقع بینانه یک توازن مثبتی را در روابطمان با سایر کشورها داشته باشیم.
آنچه مورد تاکید است اینکه دیگر مفهوم شرق و غرب در دنیای امروز از دست رفته است؛ لذا ما با کشورها و موقعیتهای جغرافیایشان کاری نداریم بلکه با منافعمان کار داریم و باید با هر کشوری که بتواند تامین کننده منافع ملی کشورمان باشد رابطه داشته باشیم. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که امروز کشورمان در شرایطی تحریمی قرار دارد و در شرایط تحریم شدید اینکه کشوری حاضر است با ما رابطه برقرار کند و از ما نفت بخرد خود امتیاز بزرگی است. ممکن است نسبت به وضعیت تحریم انتقاد داشته باشیم ولی بالاخره امر واقع این است که در بدترین شرایط تحریمی در طول تاریخ ایران هستیم. چرا که تاکنون هیچ کشوری تا این حد مثل ایران در ابعاد مختلف تحریم نشده است. حتی روسیه که ۲ هزار مورد تحریم دارد، اما به جهت کیفیت و تاثیرگذاری تحریم هنوز به پای تحریمهای ایران نرسیده چرا که اقتصاد ایران با روسیه بسیار متفاوت است. باید توجه داشته باشیم که در این شرایط تحریمی وقتی با یک کشوری رابطه برقرار میکنیم بخشی از توافقات را به دلیل همان ملاحظاتی که در موضوع تحریم وجود دارد نمیتوانند اعلام کنند. آن بخشی هم اعلام که میشود کلی گویی است و از جزئیات خبری نداریم.
با این حال آنچه مهم است اینکه باید حواسمان باشد اکنون خریدار عمده نفت ایران چین است وایران هم به فروش نفت نیاز دارد و اقتصاد ایران و چین هم مکمل یکدیگرند. بر عکس ایران و روسیه که هر دو صادر کننده نفت و گاز هستند. این مساله فی حد الذاته یک امر مطلوب است که چین از یک طرف به ایران بهخاطر نفت و گازش نیاز دارد. ایران نیز به درآمد نفتی حاصل از فروش نفت به چین و همچنین کالاهایی که دیگران به ما نمیدهند، اما میتوانیم از چین وارد کنیم. منتها ایران برای اینکه قدرت چانه زنی خود را افزایش دهد بهتر است همه توجهات خود را معطوف چین نکند و با سایر کشورها نیز مناسبات موثر و مطلوب خود را داشته باشد.