2 برادر در دسیسهای شوم آدمکش اجیر کردند تا پدرشان را به قتل برساند.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از 26 مهرماه سال 1400 بهدنبال پیدا شدن جسد یک مرد میانسال در راه پلههای آپارتمانش در شهرستان بهارستان آغاز شد. شواهد نشان میداد این مرد که اکبر نام دارد از سوی مردی ناشناس در راه پلهها مورد حمله قرار گرفته و با ضربههای چاقو کشته شده است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران به تحقیق از همسایهها پرداختند.
خونسردی عجیب اعضای خانواده بعد از جنایت
یکی از همسایهها به مأموران گفت: تازه وارد ساختمان شده بودم که صدای داد و فریاد شنیدم. من بهسرعت به راهرو رفتم و اکبر را دیدم که خونین مقابل آسانسور افتاده بود. همسر و 2 پسر اکبر خونسرد بودند که تعجب برانگیز بود.
همسایه دیگر به مأموران گفت: چند دقیقه قبل از این ماجرا از پنجره بیرون را نگاه میکردم که مرد جوانی را مقابل ساختمان دیدم که کلاه کاسکتی بر سر داشت. او وارد حیاط شد و از داخل جورابش چاقو و دستکش درآورد. من که از رفتار او تعجب کرده بودم با گوشی موبایلم از او فیلم گرفتم.
در حالی که تحقیقات پلیسی ادامه داشت برادر قربانی به مأموران گفت: برادرم با همسر و 2 پسرش رابطه خوبی نداشت. من به آنها مشکوک هستم. مأموران به بررسی تماسهای تلفنی همسر و دو پسر قربانی پرداختند و دریافتند یکی از فرزندان مقتول به نام شهرام از چند روز قبل تا دقایقی بعد از جنایت با مردی به نام صمد بارها تماس تلفنی داشته است.
به این ترتیب شهرام تحت بازجویی قرار گرفت و اعتراف کرد با همدستی برادر و دوستش نقشه قتل پدرش را کشیده است.
اعتراف به قتل پدر
شهرام گفت: صمد که معتاد است از دوستان قدیمی ما است اما پدرم دوست نداشت به خاطر اعتیاد صمد با او در ارتباط باشیم. من و برادرم دل خوشی از پدرمان نداشتیم به همین خاطر تصمیم گرفتیم با همدستی صمد پدرمان را از سر راه برداریم. من و برادرم چاقو خریدیم و کلید خانه را به صمد دادیم. طبق نقشه قرار شد وقتی پدرمان وارد ساختمان شد، صمد هم وارد خانه شود و کار را تمام کند.
در ادامه بازجوییها صمد شناسایی و بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.
وی گفت: خانواده اکبر را از قبل میشناختم. مدتی قبل همسر او به نام مریم با من تماس گرفت و گفت از بدخلقیهای همسرش خسته شده است. او از من خواست تا همسرش را بکشم. من هم با همدستی دو پسر مقتول او را کشتم. قرار بود از فرزندان مقتول پول بگیرم تا مشکلات زندگیام حل شود.
وی در تشریح جزئیات قتل گفت: کلید خانه و چاقو را از شهرام گرفته بودم. طبق نقشه به حیاط رفتم و پشت یک خودرو پنهان شدم تا اکبر وارد شود. او مقابل پلهها قصد داشت سوار آسانسور شود که به او حمله کردم و چند ضربه به کتف، قفسه سینه و دستش زدم. وقتی روی زمین افتاد ضربه آخر را هم به گردنش زدم و فرار کردم. چاقو را در رباط کریم به سطل زباله انداختم. به دنبال اظهارات این مرد شهرام نیز بازداشت شد و اظهارات تکاندهندهای را مطرح کرد.
وی گفت: ما 3 بار نقشه قتل پدرم را کشیدیم اما موفق نشدیم تا اینکه آخرین بار صمد کار را تمام کرد.
پسر دیگر قربانی به نام بهرام نیز گفت: من و برادرم با پدرمان رابطه خوبی نداشتیم و مدام با هم درگیر بودیم. اما من از نقشه برادرم برای قتل اطلاعی نداشتم. با اعترافات متهمان و بازسازی صحنه جرم برای صمد به اتهام قتل و برای دو برادر به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص را مطرح کردند.
سپس صمد به اتهام قتل عمد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من طبق نقشه فرزندان قربانی، اکبر را کشتم. اکبر از من متنفر بود و دوست نداشت با فرزندانش در ارتباط باشم. به همین خاطر کینه او را به دل داشتم. اما حالا پشیمان هستم. من بعد از مرگ پدرم حال روحی خوبی نداشتم که دست به این اشتباه زدم.
سپس شهرام به دفاع ایستاد و گفت: من معاونت در قتل پدرم را قبول ندارم. قبول دارم برای صمد چاقو خریدم و کلید خانه را در اختیارش قرار دادم اما قصدم کشتن پدرم نبود. من تحت تأثیر مواد مخدری که صمد به من داده بود قرار گرفتم و حال عادی نداشتم.
بهرام نیز گفت: من معاونت در قتل را قبول ندارم. بعد از قتل متوجه شدم برادرم و دوستش این نقشه را کشیده و آن را عملی کردهاند.
شهرام نیز اظهارات برادرش را تأیید کرد و گفت: برادرم در جریان قتل قرار نداشت.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و صمد را به اتهام قتل به قصاص محکوم کردند. شهرام نیز به 10 سال زندان محکوم شد. قضات دادگاه بهرام را از دست داشتن در جنایت تبرئه کردند.
محاکمه دوباره
با اعتراض اولیای دم به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و قضات عالیرتبه حکم قصاص صمد و تبرئه بهرام را تأیید کردند، اما حکم 10سال زندان شهرام شکسته شد تا وی بار دیگر در شعبه همعرض از خود دفاع کند.
در دور جدید رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، بار دیگر اولیای دم درخواست اشد مجازات را مطرح کردند.
سپس شهرام روبه روی قضات ایستاد و گفت: من امروز پشیمانم و کاش وارد این بازی خطرناک نمیشدم. پدرم صمد را شناخته بود. به همین خاطر نمیخواست دوستیام را با او ادامه دهم. پدرم سالها قبل معتاد بود و با پدر صمد مواد مخدر میکشید. تا اینکه پدرم مواد را کنار گذاشت و ارتباطش را با پدر صمد قطع کرد، اما چون صمد معتاد بود پدرم نمیخواست ما هم به دام اعتیاد بیفتیم.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: من به خاطر دوستی با صمد معتاد شدم و تحت تأثیر موادمخدر، با صمد تصمیم گرفتم که پدرم را به قتل برسانم. من پشیمان هستم. حالا هم تقاضای بخشش دارم و می خواهم به پدربزرگم بگویم واقعاً قصد کشتن پدرم را نداشتم. سپس وکیل وی به دفاع ایستاد و گفت: بررسی پرونده نشان میدهد صمد از سالها قبل با قربانی اختلاف داشته و انگیزه کافی برای قتل داشته است.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده این بار نیز شهرام را به 10 سال زندان محکوم کردند.