به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه هفتم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که زیاده خواهی طالبان و پاسخ قاطع نیروهای مرزبانی ایران، تحلیلهایی از دستاوردهای سفر پادشاه عمان به ایران، و دوئل نهایی اردوغان و قلیچدار اوغلو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
وحید شقاقیشهری اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: نگاه معاملهگران بازار ارز این روزها به تغییرات قیمت دلار و ارائه تصویری روشن از آینده این بازار معطوف شده است. بهطور کلی دو دسته عوامل بر قیمت دلار تاثیر میگذارند؛ عامل نخست مسائل بینالمللی و انتظارات تورمی است و عامل دوم نیز مسائل و شرایط اقتصادی داخلی کشور اعم از ناترازی بودجه، ناترازی بانکی، ناترازی تجاری و ... است.
هرچند در حال حاضر اقداماتی برای کاهش ناترازیهای اقتصادی آغاز شده، با این حال این اقدامات از کفایت لازم برخوردار نبوده و در نتیجه تلاشها برای رفع ناترازیهای یادشده هنوز به نتیجه مطلوبی نرسیده است. بر این اساس ناترازیهای اقتصادی به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر بازار ارز هنوز برطرف نشده و کماکان زمینهساز افزایش قیمت دلار میشود.
واضح است که در روزهای اخیر شدت نوسانات قیمتی در بازار ارز بیشتر شده و خبرهایی که در این بین دست به دست میشود تعیین میکند که قیمت دلار در مسیر کاهش قیمت حرکت کند و یا افزایش قیمت. یکی از این خبرها گزارههای اخیر وزیر امور خارجه است مبنی بر اینکه مذاکرات برجامی در پشت صحنه در حال انجام است و دولت مساله برجام را رها نکرده است. خبر دیگر موضوع تبادل زندانیان سیاسی میان ایران و بلژیک است. موضوع قابل توجه اینکه این قبیل اتفاقات عمدتا با میانجیگری کشور عمان صورت میگیرد. سفر سلطان عمان به ایران را نیز میتوان شاهدی بر این مدعا دانست که آزادی زندانیان سیاسی با واسطه عمان انجام شده است. برگزاری نشست شورای حکام در خرداد ماه نیز خبر دیگری است که این روزها بر روند معاملات ارزی در بازار اثرگذار بوده با این حال این خبر برخلاف دو خبر دیگر باعث تغییر جهتگیری بازار به سمت افزایش قیمت شده است.
مسائل یادشده هرچند بر قیمت ارز در بازار تاثیرات آنی و کوتاهمدت میگذارند، اما آنچه میتوانست تاثیر بلندمدت بر قیمتها در بازار ارز داشته باشد رفع تحریمها و احیای برجام است. واقعیت این است که ایران فرصت برجام را طی حدود دو سالی که دموکراتها بر سر کار آمدهاند از دست داده و این نگرانی را تقویت کرده که برجام بعد از زمان طولانی صرفشده برای رفع تنشها سرنوشت مشخصی نداشته باشد. این مساله زمانی روشنتر میشود که بدانیم در سال جاری انتخابات درونحزبی آمریکا را در پیش داریم و هر دو کاندیدای احتمالی جمهوریخواهان یعنی دونالد ترامپ و ران دسنتیس (فرماندار فلوریدا) مواضع تندی نسبت به ایران دارند. موضع تند کاندیداهای یادشده برای انتخابات درون حزبی آمریکا میتواند یکی از نگرانیهای جدید در عرصه سیاست خارجی ایران و تشدیدکننده انتظارات تورمی در ماههای پیشرو باشد.
مساله بعدی نیز در پیش بودن انتخابات بینحزبی آمریکاست که پیشبینی میشود در شش ماه آینده نامزدهای انتخابات از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه مناظرات انتخاباتی خود را آغاز کنند و آماده آغاز انتخابات در آبانماه سال آینده شوند. بدون شک مسائل مرتبط با ایران در کنار مسائل مرتبط با چین جزو مباحث چالشبرانگیز بین کاندیداهای درونحزبی و بینحزبی خواهد شد. در شرایط کنونی به نظر نمیرسد آمریکاییها حاضر به آمدن پای میز مذاکره باشند و رییسجمهور کنونی آمریکا نیز دیگر تمایلی برای تداوم مذکرات با ایران ندارد. با این تفاسیر میتوان اذعان کرد که ایران فرصت طلایی مذاکرات و رفع تحریمها را با روی کار آمدن دموکراتها بر سر کار طی سه سال گذشته از دست داده است.
انتظار میرود دولت و به ویژه بانک مرکزی با یک تقویم بینالمللی مبتنی بر انتظارات، خود را برای تلاطمهای جدید قیمتی در بازار ارز آماده کنند. همانطور که خبر سفر پادشاه عمان به راحتی توانست قیمت دلار را کاهش دهد این احتمال نیز وجود دارد که با شروع مناظرات درونحزبی و برونحزبی در آمریکا و یا تشدید شیطنت برخی کشورهای اروپایی انتظارات تورمی در ایران بار دیگر تشدید و زمینهساز التهابات قیمتی در بازار ارز شود. با تصویری که از آینده سیاسی کشور داریم، در خوشبینانهترین حالت میتوان دامنه نوسان قیمت دلار را در محدوده ۵۰ هزار تومان پیشبینی کرد. با در نظر گرفتن سه مساله کاهش قیمت جهانی نفت، در پیش داشتن انتخابات درونحزبی و برونحزبی آمریکا و همچنین رویکرد اروپاییها در خصوص ایران و مواضع سختگیرانهای که در قبال کشورمان در پیش گرفتهاند اما، دولت باید خود را برای تشدید انتظارات تورمی و احتمال رشد دوباره قیمتها در بازار ارز به واسطه تحولات بینالمللی آماده کند.
/ژوبین صفاری طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: اخباری که این روزها از هوش مصنوعی و ابعاد آن شنیده میشود، گاه ترسناک به نظر میرسند و گاه امیدوارکننده برای چشمانداز مثبت در جهان پیش رو. اما اگر همه آنچه درباره اثرات توسعه هوش مصنوعی گفته میشود، درست باشد باید گفت که انسان به زودی وارد مرحله جدیدی از زیست خود خواهد شد. چنانکه پیش از این اینترنت و گسترش فضاهای مربوط به آن با زندگی بشری چنین کرد.
همچنین هر پدیده نوظهور میتواند با خود تخریبها و در عین حال سازندگیهایی را به همراه داشته باشد. برای مثال ظهور تاکسیهای اینترنتی اگرچه موجب تعطیلی تاکسی تلفنیها و بخشی از رانندگان معمولی تاکسیها شد، اما درنهایت اکثریت مجبور شدند تا به این فرآیند تن داده و از آن بهره ببرند. این مثال ساده شاید نتواند ابعاد بزرگ و گسترده تغییرات در فضای زیستی انسان را به واسطه گسترش هوش مصنوعی شرح دهد، اما برای تشریح این سوال که تا چه حد آماده ورود به این عصر تازه هستیم، میتواند راهگشا باشد.
به بیان دیگر در حالی که نشانههای بزرگ تغییر قابل مشاهده است و چنانکه گفته میشود حتی موتورهای جستوجوگر هم با توسعه هوش مصنوعی به محاق میروند، باید پرسید که آیا ما آمادگی ورود به این عصر تازه را داریم یا همچنان مانند همان صاحبان تاکسی تلفنیها به دنبال اعتراض برای ظهور چنین پدیدهای هستیم؟
واقعیت آن است در حالی که برخی مباحث رسانهای ما (اعم از رسمی و غیر رسمی) معطوف به مسائلی ماقبل اینترنت است، بعید به نظر برسد که در مجموع آمادگی لازم برای ورود به این عرصه را داشته باشیم. تردیدی نیست که پیشرفتهایی در زمینههای مختلف علمی، تحقیقاتی حاصل شده که در اشل جهانی قابل رقابت است، اما واقعیت آن است که برخی سیاست گذاریها همچنان یک پایش در گذشته جا مانده و هنوز باور ندارد که قطار توسعه به سرعت در حال پیشروری است و شاید فرصتی برای درجا زدن ندارد.
درنهایت اینکه باید گفت وضعیت به گونهای است که ناگزیر از تطبیق با سیر تحولات هستیم. تطبیقی که میتواند حتی دستاوردهای بزرگی برای مردم ایران به همراه داشته باشد. موضوعی که اگر جدی گرفته نشود، ممکن است باز هم خسران به بار آورد. کمااینکه تفاوت نسلی به وجود آمده بین دهههای بالاتر و پایینتر برای بسیاری تبدیل به یک شگفتانه شد که ناشی از همین نشناختن فضاهای جدید بود. این تفاوت میتواند عمیقتر هم بشود اگر در برابر پذیرش واقعیت مقاومت کنیم.
حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: پلیس راهور تهران با هشدار به رانندگانی که پلاک خودروهایشان را مخدوش میکنند، اعلام کرده است مخدوش کردن و دستکاری ارقام پلاک جرم است و مجازات شش ماه تا یک سال زندان برای مرتکبان پیشبینی شده است. هشدار پلیس را میتوان به عنوان عنصری بازدارنده برای متخلفان در نظر گرفت که به آنها یادآوری میکند عمل متخلفانهشان میتواند عملی مجرمانه تلقی شود و مجازات حبس برایشان به دنبال داشته باشد، اما اینکه این هشدار پلیس تا چه میزان میتواند روی رفتار متخلفان و مجرمان تأثیرگذار باشد به عملکرد مستمر پلیس در این حوزه و میزان فرهنگسازی رسانهای برای آگاهیسازی عمومی بستگی دارد.
مخدوش کردن پلاک در تهران و شهرهای بزرگ بیشتر برای فرار از دوربینهای طرح ترافیک صورت میگیرد. عمده متخلفان در نقاطی که دوربینهای مورد نظر نصب شده است پلاک خودروهایشان را به وسیله پارچه، برف شادی یا هر وسیله دیگری مخدوش میکنند و چند متر آن طرفتر آثار آن را برطرف و به مسیرشان ادامه میدهند. رفتار این دسته از رانندگان را نمیتوان عملی مجرمانه تلقی کرد، چراکه تغییری در ارقام پلاک صورت نمیگیرد و صرفاً برای فرار از جریمه دست به تخلف میزنند. پلیس برای شناسایی این دسته از متخلفان به صورت رندومی عمل میکند، به این صورت که با کمین در نقطهای کور، متخلفان را به دام میاندازد و آنها را جریمه میکند. فرد متخلف هم بعد از پرداخت قبض جریمه، آنگونه که مرسوم است دوباره به همان شیوه عمل میکند و با پوشاندن پلاک خودرویش از کنار دوربین عبور میکند. روشن است که مجازاتهای در نظر گرفته شده و برخوردهای پلیس در این حوزه نتوانسته زنجیره تخلفها را قطع کند. یکی از دلایل مهم آن هم میتواند سادهانگاری جریمه باشد، به این مضمون که فرد متخلف با این ذهنیت که در بدترین حالت با پرداخت جریمه میتواند دوباره مرتکب همان تخلف شود، ترسی از تکرار تخلف ندارد تا جایی که این موضوع به ذهنتی فراگیر تبدیل شده است.
در مورد مجرمانه شدن عمل رانندگان، اما برخورد قاطع با مرتکبان مطالبهای عمومی است. مثلاً رانندهای که در بندرعباس رانندگی میکند با دستکاری اعداد پلاک، مرتکب تخلف یا جرم میشود و پلیس با بررسی شماره پلاک مورد نظر رانندهای را که ساکن شهر دیگری است تحت تعقیب قرار میدهد. افرادی که مرتکب چنین عملی میشوند مالک خودرو هستند که یا نیتی مجرمانه دارند یا برای فرار از جریمه مرتکب عمل مجرمانه میشوند؛ بنابراین از آنجا که رفتار آنها افراد بیگناه دیگری را درگیر عملی مجرمانه میکند قانون باید در برخورد با این افراد قاطعیت به خرج دهد. برخوردهای پلیس در این باره نباید منوط به اجرای طرحهای مقطعی باشد. طرحها و برخوردهای مقطعی در این باره منجر به سادهانگاری رفتارهای مجرمانه میشود و برخوردهای بعدی را برای پلیس دشوار میکند.