به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۴ خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که تغییر ساعت کار کارمندان دولت و حواشی پیرامون، امضای ۱۹ سند همکاری میان ایران و ونزوئلا، دومین وزیر صمت در دومین سال دولت در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
زهرا نژاد بهرام طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان عقب رفتن ساعت زندگی با عدم تغییر ساعت! نوشت: بر اساس قانون مجلس در سال ۱۴۰۱ تغییر ساعت در تابستان که بنا به دلایل مختلف از جمله ذخیره کردن انرژی و بهرهبرداری بیشتر از طول ساعات روز در تابستان بود، همیشه در فروردین هرسال یک ساعت به جلو کشیده میشود و در شهریور هر سال یک ساعت به عقب متوقف میشود. براساس این قانون ساعت در سراسر کشور از شمال شرق تا جنوب غربی یکسان است و تغییر ساعت در تابستان صورت نمیگیرد! در سال ۱۴۰۱ به دلیل آنکه مصوبه با برنامه های دولت همخوانی نداشت به اجرا در نیامد، اما در سال ۱۴۰۲ بنا بر همین قانون؛ کشور مجبور به عدم تغییر ساعت در تابستان شد! دولت برای چاره کار راهی نداشت به جز آنکه ساعت زندگی را یک ساعت به عقب ببرد! ساعت کار کارکنان دولت از خردادماه ۶:۳۰ صبح شد و پایان کار ۱۳:۳۰، اما چه بر سر ساعت زندگی آمد! کارمندان که معمولا خانههایشان در دور از محل کار بود، میبایست در این تغییر هزینههای سنگینی اعم از کمبود امکانات برای نگهداری فرزندان، فشار روحی ناشی از کمبود حملونقل عمومی برای تردد، عدم بهرهبرداری بهینه از زمان کار به دلیل کمبود مراجعهکنندگان در آن ساعات از روز و فشار کاری در ساعات میانی از حدود ۱۰ صبح تا یک بعدازظهر و.. را بدهند! زندگی برای کارمندان و مراجعهکنندگان و خانوادههای ایرانی با نوعی دشواری ناشی از یک مصوبه بدون در نظر گرفتن شرایط خاص کشور در تامین انرژی برای تابستان و ضرورتهای عمومی برای اجرایی شدن این نوع مصوبات سخت و سختتر شد و تصویری ناهماهنگ میان بخش اجرا و قانونگذاری ایجاد کرد!
در این میان توجه به نتیجه گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در خصوص طرح عدم تغییر ساعت کشور قابل تامل است: در جمعبندی این گزارش آمده با توجه به بررسی کارشناسی آثار اجرای قانون تغییر ساعت رسمی کشور بهویژه بر میزان صرفهجویی مصرف انرژی و ساعت پیک بار برق و با توجه به توضیحات مندرج در این گزارش پیشنهاد میشود، کماکان این قانون (۱) همچون سنوات گذشته اجرا شود. بهدلیل توجیهپذیری و مستند بودن نتایج پژوهشهای مطالعه آثار تغییر ساعت رسمی کشور و با توجه به اهمیت جایگاه صرفهجویی انرژی و تنظیم فعالیتهای اجتماعی با توجه به اوقات شرعی، پیشنهاد میشود که این قانون کمافیالسابق در کشور اجرا شود و لذا تصویب طرح پیشنهاد نمیشود (۲).
این مهم در کنار دیدگاههای کارشناسان امور انرژی نیز قابل تامل است، آنها معتقدند که بخش بزرگی از انرژی در تابستان در بخش سازمانهای دولتی است در حالی که با تغییر ساعت این مهم قابل مدیریت است ضمن آنکه بستری متناسب برای بهرهگیری از ظرفیت نور خورشید و کاهش استفاده از روشنایی در ساعات بیشتری از روز میشود. (۳)
ازاین رو به نظر میرسد قانونگذاری بدون توجه به مطالعات پیشین و ضرورتهای تفاهم عمومی میان بخشهای گوناگون اجرایی و قانونگذاری در کنار عنایت به مساله زندگی شهروندان بستری متفاوت ایجاد کرده است که ناگزیر برای رفع بخش بزرگی از مسائل حادثشده هزینه این نوع قانونگذاری بر دوش شهروندان واقع شود! و ساعت زندگی آنها عقب کشیده شده است!
به راستی امر قانونگذاری که برگرفته از نیاز و مطالبه است بدون در نظر گرفتن مطالعات و انجام امور پژوهشی و باز خوردگیری و نظرسنجی از شهروندان و دستگاهها با دشواریهای اجرا و بلاتکلیفی روبهرو خواهد شد! ازاین رو توجه به طرحها از یک سو و گشودن عرصه برای صاحبنظران برای اعلام نظر راجع به آنها و سنجش نظرات شهروندان امری حیاتی برای قانونگذاری است که به نظر میرسد اتاق ملت در نهاد قوه مقننه کمتر به آن توجه دارد!
ازاینرو در کوتاهمدت لازم است که دولت با درخواست از مجلس و نهادهای بالادست از اجرای این قانون که منجر به بههمریختگی وضعیت خدماترسانی و کار و زندگی شهروندان شده جلوگیری کند و در مرحله بعد با تکیه بر مطالعات و نظرات کارشناسان و عواقب و امتیازات این قانون راهکار متناسبی برای این مهم که احتمالا قانونی دیگر برای بازگشت به رویه گذشته در کشور است، بیندیشد!
امید است مسوولان اجرایی و قانونگذاری بر این مهم توجه نمایند که مهم انجام کار درست است نه تاکید بر نوعی رفتار که منجر به بروز مشکلات جدی در جامعه شود اگر مسوولان با توجه به آثار این قانون متوجه تاثیرات بیشمار دشوار آن در کشور هستند بهترین راه توقف آن از سوی نمایندگان و درخواست دولت بر این امر است!
۱- یعنی قانون تغییر ساعت در نیمه اول سال
۲-https: //www.tabnak.ir/fa/news/۱۱۰۹۴۶۱/
۳- https: //www.yjc.ir/fa/news/
هادی محمدی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان بازی برد-برد تهران و کاراکاس نوشت: سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان در سفری پنج روزه در آمریکای لاتین است و در اولین ایستگاه به ونزوئلا رفته است، کشوری با سابقه انقلابی و ایستادگی در برابر استعمارگران اسپانیایی و پرتغالی در گذشته و حالا در برابر آمریکایی ها؛ که از این جهت علقهها و مشترکات زیادی با کشورمان دارد، اما آیا تنها همین اشتراکات تاریخی و فرهنگی باعث نزدیکی دو کشور شده یا موضوعاتی فراتر از این در حوزههای امنیتی، اقتصادی و راهبردی در میان است؟
از ابتدای دولت سیزدهم همواره از سوی رئیس جمهور و وزارت خارجه اعلام شده دولت سیزدهم با جدیت به دنبال اجرای سیاست همسایگی است و در ادامه این تعبیر مطرح شد که همسایگی لزوما به معنای هم مرزی نیست و میتواند مرزهای فرهنگی و تاریخی و اشتراکات دیگر را نیز در بر بگیرد، هرچند اولویت با کشورهای هم مرز است، اما با این نگاه آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین نیز در حوزه این سیاست همسایگی تعریف شدند و دولت سعی کرد در سایه تحریمهای شدید غرب و فشاری که آنها به کشورها برای ارتباط نگرفتن با ایران وارد میکنند تلاش خود را برای توسعه روابط افزایش دهد. به نظر میرسد این رویکرد دولت تا حد زیادی جواب داده و رفت و آمدهای سیاسی سطح بالا میان ایران و کشورهای منطقه و پهنههای گفته شده تاییدی بر موفقیت این سیاست است.
از دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، آمریکا تلاش کرد تا حضور ایران در آمریکای جنوبی محدود شود، اما ایران به ویژه در زمان دولت احمدی نژاد چنین تلاشی را تا حدی عقیم گذاشت و حضور پررنگی را در حیاط خلوت آمریکا در آمریکای لاتین به نمایش گذاشت. محور این نفوذ ایرانی به جنوب آمریکا؛ کشور ونزوئلاست که علاوه بر سیاستهای ضد امپریالیستی دارای معادن عظیم فلزات گران بها و نفت و گاز است، با این حال اگرچه معادن بزرگ و ثروتهای خدادادی روی زمین و زیرزمین دارد، اما به دلیل فشارهای آمریکا در سالهای اخیر و تحریمهای سختی که دچار آن بوده دچار فقر و تورم شدید و در نتیجه استهلاک تجهیزات فناورانه شده و در این حوزه با مشکلات بزرگی روبه روست به گونهای که تا حد زیادی توان تولیدی این کشور را کاهش داده و نمیتواند ثروت زیرزمینی اش را استحصال کند. همین موضوع مهمترین زمینه برای همکاری ایران و ونزوئلاست.
ایران با توانمندی که در این سالها یافته میتواند در حوزه تجهیز و تعمیر پالایشگاههای پتروشیمی و ساخت و تجهیز نیروگاه برق و صادرات فنی و مهندسی کمکهای گستردهای را به ونزوئلا داشته باشد و در مقابل ونزوئلا که هم معادن عظیم نفت و هم طلای بسیار با کیفیتی دارد، به راحتی میتواند هزینه این صادرات فنی و کمکهای لجستیکی را به ایران پرداخت کند همان طور که در این سالها هیچ گاه ونزوئلا بدهکار ایران نبوده و به روشهای مختلف بدهیهای ونزوئلا به ایران صفر شده است. این همکاری به حدی برای دو طرف شیرین بوده که ونزوئلاییها پیشنهادهای آمریکا را نیز رها کرده اند و به دلیل فناوری بالای ایرانی و قیمت مقرون به صرفه خدمات کشورمان و نیز سابقه بد آمریکایی ها، ایران را انتخاب کردند.
اما آن چه این سفر را تا حد زیادی متفاوت از قبل کرده، این است که ایران توانسته با اورهال سه پالایشگاه در ونزوئلا عملا به پالایشگاه فراسرزمینی برای تولید فراوردههای نفتی دست یابد که اقدامی بسیار مهم و راهبردی در منطقه آمریکای لاتین به شمار میرود. با این کار نفت ایران که از لحاظ کیفیت بسیار بهتر از نفت ونزوئلاست، در پالایشگاههای این کشور با نظارت ایران به فراورده تبدیل میشود و در بازار ونزوئلا، آمریکای مرکزی و جنوبی به فروش میرسد. از طرفی ایران میتواند به فروش یک میلیون بشکه در روز نفت خودش مطمئن شود و از سوی دیگر یک کشور دوست ایران در منطقهای نزدیک به آمریکا، مشکل سوخت خود را برطرف کرده است.
ایران و ونزوئلا در سالهای قبل تجارت چندان زیادی نداشتند و به ویژه در سالهای کرونا این میزان کاهش شدیدی یافت. ایران در سال ۱۴۰۰ به حجم تجارت ۶۰۰ میلیون دلاری با ونزوئلا رسید و حالا گفته شده این رقم با رشد ۵ برابری در دو سال اخیر به بیش از ۳ میلیارد دلار رسیده است که افزایش چشمگیری به شمار میرود هر چند به گفته سران دو کشور در کاراکاس این رقم مطلوب نیست و در دو مرحله باید به ۱۰ میلیارد دلار و ۲۰ میلیارد دلار برسد.
امضای ۱۹ تفاهم نامه در یک سفر دوجانبه میان رئیسی و مادورو اتفاقی کم نظیر محسوب میشود، اما نشان از روابط بسیار دوستانه و فراتر از یک دوستی میان تهران و کاراکاس دارد که امیدواریهای زیادی را در آینده خواهد داشت. آیندهای که میتواند برای کشورمان ثروت و اشتغال به همراه آورد و از سوی دیگر در حوزه امنیتی و راهبردی به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک ونزوئلا در اقیانوس اطلس و نزدیکی به ایالات متحده آمریکا آوردههای مهم و موثری به همراه داشته باشد که بحث مفصل دیگری است.
محمد صادق عبداللهی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان آموزش و پرورش انگیزه کش نوشت: نتایج مطالعه بینالمللی پیشرفت سواد خواندن (پرلز) ۲۰۲۱، در هفتههای گذشته منتشر شد و افت نمرات و رتبه دانشآموزان ایرانی در این آزمون یکبار دیگر وضعیت وخیم و نگرانکننده آموزش و پرورش را عیان کرد. دانشآموزان پایه چهارم ایرانی باز هم رویه افت نمره در ۱۰ سال گذشته را تکرار کردهاند و حالا در جایگاه ۵۳ از ۵۷ کشور حاضر در آزمون ایستادهاند و تنها کشورهای اردن، مصر، مراکش و آفریقایجنوبی پایینتر از ایران قرار گرفتهاند. علاوه بر آنچه در نتایج کلی مطرح است، بررسی جزئیات این آزمون در کنار نتایج مطالعه بینالمللی روند ریاضیات و علوم (تیمز) ۲۰۱۹ گویای نکتهای است که جهت توجه به آن آمارهایی مستخرج از دو آزمون مذکور را در ادامه مرور میکنیم.
- در آزمون تیمز ۲۰۱۹ نشان داده شد که معلمان پایه چهارم ایران از حیث رضایت شغلی که مؤلفههای آن راضیبودن از شغل معلمی، هدفمند و معنادار دانستن معلمی، داشتن شور و اشتیاق نسبت به کار، الهامبخش دانستن حرفه و داشتن احساس غرور از کار است، در بین ۵۸ کشور حاضر در آزمون، رتبه سوم را دارند و ۸۷ درصد معلمان از شغل معلم خیلی راضی و ۱۱ درصد تا اندازهای راضی هستند.
- براساس تیمز ۲۰۱۹، ۵۵ درصد دانشآموزان ایرانی در پایه چهارم به مدرسه تعلق خاطر بالا و ۸ درصد تعلق خاطر کم دارند، اما در پایه هشتم ۳۶ درصد به مدرسه تعلق خاطر بالا دارند و ۱۴ درصد تعلق خاطر کم دارند.
- بر اساس تیمز ۲۰۱۹، ۵۹ درصد دانشآموزان پایه چهارم، یادگیری ریاضی را خیلی زیاد دوست دارند و ۱۱ درصد دوست ندارند. همچنین ۷۰ درصد درس علوم را خیلی زیاد دوست دارند و تنها ۵ درصد یادگیری علوم را دوست ندارند. این آمار، اما در پایه هشتم متفاوت میشود و در درس ریاضی دوست داشتن خیلی زیاد به ۳۴ درصد کاهش مییابد و میزان دوست نداشتن یادگیری ریاضی به ۲۷ درصد تقلیل مییابد. در درس علوم نیز دوستداشتن خیلی زیاد ۵۳ درصد و دوست نداشتن علوم به ۱۱ درصد میرسد.
- بر اساس آزمون پرلز ۲۰۲۱، ۴۲ درصد از دانشآموزان همه کشورها و ۶۶درصد از دانشآموزان ایرانی ابراز داشتهاند که مطالعه را خیلی دوست داشتهاند.
- در آزمون پرلز ۲۰۲۱ کمتر از یک چهارم والدین ایرانی گزارش دادهاند که از مطالعه لذت میبرند.
نتایج فوق نشان میدهد که چه دانشآموزان و چه معلمان ایرانی از حیث انگیزه یادگیری و شوق و ذوق آموختن و آموزش در میان کشورهای حاضر سرآمدند و همواره در ردههای نخستین بودهاند، اما نتایج پایین یادگیری گویای آن است که نظام آموزش و پرورش نهتنها نتوانسته است این انگیزه و شوق را به یادگیری منتج کند، بلکه موجب نابودی آن شدهاست به نوعی که از پایه چهارم تا هشتم میزان دوستداشتن علوم و ریاضیات و تعلقخاطر به مدرسه کاهش یافته و درنهایت نیز ۶۶درصد دانشآموزانی که ابراز داشتهاند علاقه فراوانی به یادگیری دارند، یحتمل به آنجا میرسند که مانند عموم والدینشان (بیش از ۷۵درصد) که آنها نیز در همین نظام آموزشی درسخواندهاند، از مطالعه لذتی نبرند. از سویی معلمان باانگیزه نیز نتوانستهاند یادگیری را به خوبی محقق کنند که به نظر میرسد میتواند نشئت گرفته از ضعف مهارتهای معلمی، شیوههای تدریس نامتناسب و محتواهای درسی غیرکاربردی و حافظهمحور باشد. خلاصه آنکه آموزش و پرورش دچار دردهایی شدهاست که اکنون حاصل آن نابودی مهمترین انگیزههای انسانی است؛ این درد را هر چه سریعتر باید درمانی جست وگرنه نوشدارو پس از مرگ سهراب حاصلی نخواهد داشت.