طی روزهای اخیر در خوزستان اتفاقی رقم خورد که احتمالا به زودی دودش به چشم خیلیها خواهد رفت!
به گزارش «تابناک»؛ در روزهایی که تالاب هورالعظیم در جنوب غربی کشورمان و در منطقه مرزی با عراق، وضعیت خوبی ندارد و بحرانی که سال هاست گریبانش را گرفته، در حال اوج گرفتن است، اقدامی در دستور کار مسئولان استان خوزستان قرار گرفت که به ظاهر ستودنی مینمود، اما با اندک تاملی میشد دریافت که نتایج قابل قبولی به دنبال نخواهد داشت و متاسفانه این گونه هم شد.
نقطه شروع ماجرا، باز کردن دریچههای خروجی سد تنظیمی حمیدیه در چهاردهم ماه جاری (تیرماه) بود تا دبی خروجی این سازه به ۱۶۰ متر مکعب بر ثانیه برسد؛ بالاترین توان خروجی آب از این سد که معنای آن رهاسازی آب به سمت پایین دست رود کرخه، یعنی تالاب هورالعظیم است؛ همان تالابی که ابتدا نفت و بعد جنگ تحمیل شده توسط عراق به کشورمان، از آن موجودی متفاوت و البته به شدت آسیب پذیر ساخته است.
صحبت درباره هورالعظیم بسیار است؛ اما اگر طی سالهای گذشته بحران ریزگردها به وجود نیامده و مردم را جان به لب نکرده بود، چه بسا اکنون هیچ اثری از آثار این تالاب کم نظیر نمانده بود و جایش را برهوتی گرفته بود که بین ایران و عراق به شکل نامساوی تقسیم شده و نه از کرخه پر آب نشانی داشت و نه قابل باور بود که بخشی از اقلیم افسانهای بین النهرین است که حالا بخشی از خاک عراق شده.
البته هورالعظیم هنوز نفس میکشد؛ هرچند با دشواری بسیار و در مقاطعی همراه با تنفس مصنوعی! تنفسهایی که نه مرهون اقدامات مسئولان ایرانی و عراقی، که بیشتر نتیجه امدادهای غیبی و دست قدرتمند طبیعت است که در مقاطعی با وقوع سیلاب و ناگزیر کردن مسئولان به رهاسازی آب، باقی مانده این تالاب را از مرگ حتمی دور کرد و موقتا مانع از مرگش شد.
آخرین بار که طبیعت به داد این تالاب رسید، همین چند سال قبل بود که سیلاب ویرانگر مناطقی از کشورمان را در برگرفت و تقریبا تمامی خوزستان را با بحرانی وسیع دست به گریبان کرد؛ سیلابی که اگر بدانیم دبی آن در منطقه ورودی سد کرخه به حدود ۸ هزار و ۴۰۰ متر مکعب بر ثانیه رسید، بهتر پی خواهیم برد تا چه اندازه قدرتمند و عظیم بوده است.
نکته قابل تامل آنجاست که هنوز آثار و تبعات آن سیلاب مهیب از بین نرفته و پابرجاست؛ آثاری که از جمله آنها، رهاسازی آب سد در این روزهای سال است که ظاهرا اقدامی در راستای حفظ هورالعظیم و دورکردن تهدید خشکسالی از سر آن است؛ اما مسئولان استانی به خوبی میدانند که این موضوع بهانهای بیش نیست و دریچههای سد به دلایلی دیگر گشوده میشوند!
برای توضیح این ماجرا باید به دوران پس از آخرین سیلاب بازگردیم که مسئولان وقت تصمیم گرفتند برای کمک به کشاورزان و مردم آسیب دیده از سیلاب، نه تنها مجوز کشت محصولات آب بر را صادر نمایند، که با تشویق مردم به این کشت ها، به نوعی از بحران به وجود آمده فرصت بسازند و اوضاع اقتصادی استان و حتی کشور را بهبود ببخشند.
بر اساس این تصمیم، کشت محصولاتی مانند برنج در مناطق وسیعی از خوزستان در دستور کار قرار گرفت، غافل از آنکه سال بعد اوضاع تغییر خواهد کرد و تغییر کشت به روال سابق، کار سادهای برای مسئولان کشورمان نیست؛ موضوعی که موجب شد مطالبه آب، حق کشاورزان منطقه شود و یکی دو سال بعد که خشکسالی باز رخ نشان داده بود هم، رهاسازی آب در این مقطع از سال با دخالت مسئولان مختلف در دستور کار قرار گیرد.
اقدامی که حالا رویه شده و ظاهرا کسی با آن مشکلی ندارد؛ هرچند میبینیم با عناوینی مانند پرداخت حقابه هورالعظیم از این رهاسازی آب یاد میکنند؛ عنوانی که پوچ بودن آن زمانی مشخص میشود که بدانیم به تاکید مقامات محیط زیست این استان، قطرهای از آب رها شده با عنوان حقابه به هورالعظیم نرسیده و از آن بدتر، برداشت آب در بالادست به گونهای بوده که کشاورزان پایین دست هم از آن محروم مانده اند!
بلبشوی عجیبی که کمترین نتیجه آن، آسیب دیدن شماری از کشاورزان در پایین دست و در محدودههای نزدیکتر به هورالعظیم است که شلتوک هایشان خواهند سوخت و چه بسا لازم است با تدابیری ویژه، به یاری شان شتافته شود؛ هرچند آسیب بزرگتری هم ممکن است در راه باشد که عبارت است از شکل گیری و شدت گرفتن توفانهای گرد و غبار که نفس اهالی استان و بخشهای دیگری از کشور را به شماره خواهند انداخت.
اتفاقی که پیشتر بارها و بارها رخ داده، اما درس عبرت نشده است، که اگر شده بود، از خیلی پیشتر تغییر الگوی کشت در دستور کار قرار میگرفت و تحقق این هدف با جدیت دنبال میشد، به ویژه وقتی میدانیم در نتیجه خشکسالیهای اخیر، آب به کالایی نایاب در مناطقی از خوزستان تبدیل شد و اگر امثال طرح آبرسانی غدیر نبود، فاجعهای دور از انتظار رقم میخورد.
نکته تامل برانگیز ماجرا آنجاست که آب رها شده از سد، آن هم در بازهای که مخزن سد به کمینهترین مقدار خود نزدیک میشود، یکی از منابع تامین آب شرب در مناطقی از استان هم هست. به عبارتی، منابعی در اختیار گروهی از کشاورزان (و نه همه آنها) قرار میگیرد که ممکن است در ماههای آینده، حکم کیمیا را بیابد و برای جایگزینی شان، اقدامات ملی نیاز باشد.
آیندهای که امیدواریم به گونهای دیگر رقم بخورد؛ اما ظاهرا بیش و پیش از ما، مسئولانی به رقم نخوردنش باور دارند! مسئولانی که میدانند آب به هورالعظیم نمیرسد، ولی رهایش میکنند، بی آنکه در مسیر آن تا تالاب، پایشی را در دستور کار قرار دهند، با متخلفان برخورد نمایند یا حتی از قبل فکر اینجا را کرده و دست کم مانع کشت انواع پر آب بری مانند برنج شوند. مسئولانی که ظاهرا دیده اند با وقوع بحران هم گزندی متوجه شان نمیشود و همه چیز به گردن طبیعت میافتد که یک سال ترسالی دارد و سال دیگر خشکسالی!