به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز یکشنبه ۵ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که رئیسی علیه دیوان سالاری، افزایش صادرات نفت ایران، تکمیل ظرفیت مرز مهران و نگرانی روسها از تنشزدایی میان ایران و آمریکا در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
محسن خرامین روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان «ترومای آب» ما را رها نمیکند نوشت: آب و بحران هراسناک آب هم اینک فراتر از هر موضوعی به یک مسئله ملی و بینالمللی در ابعاد اقتصادی، استراتژیکی، امنیتی و حتی روانی تبدیل شده است. پرداختن به آب گرچه به مانند سایر حوزهها مستلزم تخصص و تجربه است، اما آب بخشی از زندگی و به عبارت معروفتر «مایه حیات» است و همه چیز و همه کس به طرقی با آن در مواجهه دائمی قرار دارند و برکناری و بیتفاوتی درباره آب بهویژه از طرف حکمرانی، فروپاشی اقتصادی، هویتی و جمعیتی را در پی دارد.
بحران آب یک اَبَر بحران جهانی است که همراه با تغییرات اقلیمی یکی از بزرگترین معضلات و تهدیدات جامعه جهانی بهشمار میرود. برخی کشورها زودتر از سایرین با خطرات و آسیب-های این ترومای وحشتناک در حال دست و پنجه نرم کردن هستند و مراحل تهدید آبی، تنش آبی و بحران آب را طی و بعضا وارد مرحله بیآبی و خشکسالی برگشتناپذیر شدهاند. ایران از ابتدای تاریخ خود تاکنون با مسئله آب درگیر بوده است. آبادی و آبادانی در فرهنگ و ادبیات ما متاثر از آب است. موضوعی که همایون کاتوزیان تحت تاثیر اندیشههای مارکسیستی و بهویژه «کارل ویتفوگل» در کتاب استبداد شرقی تحت عنوان جامعه کمآبی به آن میپردازد و نقش نظام آبی را بسیار تاثیرگذارتر از نقش زمین در تاریخ تحولات اجتماعی و طبقاتی در ایران میداند. متاثر از همین نگاه است که بعدها وقتی قرار بر اصلاحات ارضی در ایران شد باستانی پاریزی گفته بود:«ایران بیش از اصلاحات ارضی به اصلاحات آبی نیاز دارد.»
مشکلات آبی در کشور در حال تزاید و انباشت است و ایران کمتر کشور همسایهای دارد که از حیث آبی با آن کشور در نزاع و اختلاف دیپلماتیک آبی نباشیم؛ ماجرای رودخانه هیرمند و حق-آبه ایران از این رودخانه و یا سدسازیهای گسترده روسیه بر روی رود ولگا و ممانعت از رسیدن آب کافی به دریای خزر و خطر پایین رفتن سطح آب این دریاچه آخرین موارد از این درگیریهاست. در درون کشور و در بین استانها نیز مردم و نخبگان هر استانی به واسطه آب و آنچه خود غارت منابع آبی و انتقال غیراصولی آن میدانند نسبت به استان دیگر گارد گرفتهاند و همدیگر را به غارت منابع متهم میکنند. مافیای سدسازی نیز بدون نگاه کارشناسی هیولاوار در پی غارت آب و منابع آبی و بودجهای کشور با همین بهانه است. و این همه چون چاه ویلی در حال بلعیدن همه چیز و همه کس در کشور است.
عمق نگرانی زمانی تشدید میشود که چشمانداز و اولویت روشنی در رابطه با آب در نگاه بخشهای مختلف دولت، مجلس و تصمیم گیرندگان دیده نمیشود. سالهاست شاهد اخباری مبنی بیآبی و بروز درگیری و اختلافات آبی در بعضی شهرها و روستاها و یا حوزه کشاورزی هستیم که در مواردی به شکل اورژانسی و به مدد امید و وعده صورت مسئله پوشانده شده است و بحران به ناخودآگاه فرستاده میشود تا با سر ریز شدن مجدد، قویتر از دفعه قبل به سطح هوشیاری باز گردد.گاهی هم تنها برنامه و امید بارشهای همیشه کمتر از نرمال در کشور است، که همین حالا هم برخی در پاسخ به وضعیت نگران کننده و متاسفانه از کنترل خارج شده دریاچه ارومیه درمان را به بارشهای احتمالی پیش رو حواله میدهند.
انگشتشمار کنشگران این حوزه نیز وقع گذاشته نمیشوند و برخی هم به مانند فعالین محیط زیستی مدام در معرض تهمت و سیاهنمایی قرار میگیرند. گروهی نیز در پی بنیادسازیهای نمایشی و فانتزی و یا تقلاهای دونکیشوتوار هستند که همانها هم خیلی زود جذب دستگاههای آبهدرده میشوند تا کانال آب میانبر خوبی برای رسیدن به مقصودشان باشد.
«اسلاوی ژیژک» فیلسوف اسلوونیایی متاثر از «ژک لکان» روانکاو فرانسوی که معلول را مقدم بر علت میدانست میگوید: «گاه ریشه و عامل تروما در گذشته نیست، بلکه منشا آن «آینده» است.» او به هراس دائمی بشر از جنگ احتمالی هستهای در این رابطه اشاره میکند و داستان امروز آب بی شباهت به این تئوری روانکاوانه نیست. هر چند به نظر میرسد بحران زودتر از پیش بینیها از هراس روانی اش پیشی گرفته است و همگی همچون چهره کلافه و هراسان شخصیت تابلوی نقاشی «ادوارد مونک» سراب آب را به «جیغ» نشسته ایم. آن چنان که سازمان ملل تخمین زده است، تا نیمه قرن ۲۱، اکثریت جنگها در جهان بر سر آب خواهد بود که هم اینک این درگیریها بسیار زودتر از پیش بینی سازمان ملل آغاز و در حال وقوع است. نگرانی از آب دیگر یک انتخاب نیست، بلکه نگرانی و مسئلهای اپیدمیک به مثابه یک ترومای روانی است که بر روح و روان و زندگی ما مستولی شده است و هر اندازه آن را انکار و یا سرکوب نماییم «آب» ما را رها نمیکند.
روزنامه جوان طی یادداشتی با تیتر کاش در برخورد با لیدرهای آشوب مثل امریکا بودیم! نوشت:نوع رفتار دستگاه قضایی امریکا با دونالد ترامپ به علت تمکین نکردن به نتیجه انتخابات و ایجاد آشوب شهری، اذهان بسیاری را به سمت نوع برخورد دستگاه قضایی ایران با جرم مشابه در ایران برد.
تمکین نکردن به نتیجه انتخابات در ایران بی سابقه نیست و برای مردم ایران چنین جرمی یادآور وقایع تلخ و عبرت آموز سال ۸۸ است، زمانی که قبل از پایان زمان رأیگیری، میرحسین موسوی در نشست خبری رسمی خود را پیروز انتخابات اعلام کرد و وقتی فردا نتیجه خلاف نظر او اعلام شد، کشور را برای ماههای متمادی به آشوب کشاند. موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی، محمد خاتمی از لیدرهای این آشوبهای به اسم جنبش سبز بودند. حتی عاشورای حسینی از گزند هتک از سوی اهل فتنه مصون نماند و باز هیچ برخوردی- تأکید میشود هیچ برخوردی- با لیدرهای فتنه سبز نشد.
حصر موسوی و کروبی و رهنورد هم نه اقدامی برای مجازات، بلکه اقدامی تأمینی برای حفظ امنیت مردم بود که نه در جریان اغتشاشات ۸۸، بلکه بیش از یک سال و نیم بعد و پس از آشوب ۲۵ بهمن ۸۹ که دو کشته بر جای گذاشت، اتفاق افتاد تا دیگر نتوانند امنیت شهر را به هم بریزند.
اما در امریکا، ترامپ به دلیل جرایم سیاسی و ضد امنیتی که در قضیه انتخابات ریاستجمهوری گذشته امریکا مرتکب شد، تحت پیگرد قضایی قرار گرفته و به زندان محکوم شد و روز جمعه گذشته خود را تسلیم مقامات زندان شهر فولتون در ایالت جورجیا کرد. ترامپ پس از بازداشت موقت در زندان ایالت جورجیا با تأمین وثیقه از پیش تعیین شده ۲۰۰ هزار دلاری، این زندان را ترک کرد.
ترامپ چه کرده جز همین اقداماتی که موسوی و خاتمی سال ۸۸ انجام دادند و البته میزان آشوبی که حامیان ترامپ با تحریک او برپا کردند، قابل قیاس با چند ماه آشوب جنبش سبز در تهران نیست. ضمن آنکه فتنه سبز به دلیل برخورداری از حمایت خارجی، تحریمهای بیشتری هم بر مردم ایران تحمیل کرد.
اصلاحطلبان همواره مدل رفتاری حاکمان غربی را به عنوان الگوی دموکراتیک معرفی کردهاند و کاش در این زمینه هم قانونمداری و تن ندادن به بدعتهای غیرقانونی در مسیر اعمال دموکراسی و جمهوریت را –اگر نمیخواهند از جمهوری اسلامی یاد بگیرند- حداقل از همان کدخدای غرب یاد بگیرند!
/پیمان مولوی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: گروه بریکس با پذیرش اعضای جدید موافقت کرد. سیریل رامافوسا، رئیس جمهوری آفریقای جنوبی، میزبان اجلاس بریکس، روز پنجشنبه (۲۴ اوت) در ژوهانسبورگ اعلام کرد، تصمیم گرفته شد تا شش کشور جدید از اول ژانویه ۲۰۲۴ پذیرفته شوند. در این راستا از کشورهای آرژانتین، مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی دعوت به عضویت شده است. تاکنون مهمترین کشورهای نوظهور موسوم به بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی میشده است. با توسعه این گروه، که چین به تأکید خواهان آن بود، قرار است وزن جهانی بیشتری به این بلوک بدهد. کشورهای عضو بریکس همچنین میخواهند وابستگی خود به دلار آمریکا به عنوان ارز برتر جهانی را کاهش دهند. به ویژه چین و روسیه بر وزنه تقابل در برابر غرب پافشاری میکنند، این در حالی است که برزیل مخالف هر گونه تقابل با گروه هفت کشور صنعتی غربی و یا هر گروه دیگری است.
اما آیا ایران از میوه عضویت در بریکس بهره خواهد برد؟ ایران درگیر تحریم های ایالات متحده امریکاست که بخش مالی و بانکی را کاملا هدف قرار داده اند و امروز هیچ بانک خارجی و یا موسسه مالی خارجی در ایران حضور ندارد، همچنین ایرانیان از داشتن بدیهی ترین ابزارهای پرداخت بین المللی نیز محروم هستند و درآمدهای صادراتی نیز با هزینه های تراکنشی بالا به دستشان میرسد و گاها آن هم باید با کالایی تهاتر شود. در این شرایط عضویت در بریکس میتواند معجزه کند؟ چین از پیشقراولان اقتصاد جهان و بریکس حاضر خواهد بود در ایران یک بانک برای حسابهای متقابل ریال یوان افتتاح کند و شهروندان ایرانی میتوانند به سیستم مالی این کشور وصل شوند؟ یا همین هند حاضر خواهد بود سیستم بانکی خود را به روی ایرانیان باز کند و تاجران و فعالان اقتصادی بتوانند حساب روپیه در ایران و بانکی هندی داشته باشند؟
همین سوال برای برزیل و … هم وجود دارد. جواب به لحاظ کارشناسی خیر است، هم هند و هم چین روابط مالی گسترده با ایالات متحده دارند و خود را درگیر تحریم ایران و حتی روسیه نخواهند کرد. به نظر میرسد ایران و روسیه به دو عضو تامین کننده مواد خام برای سایر اعضای بزرگ بریکس تبدیل میشوند آن هم با تخفیفات خاص و بزرگ. بریکس اما برای عربستان که تحریم نیست ابزاری برای امتیاز گیری از غرب بالاخص امریکاست. البته اگر عضویت در شانگهای و بریکس را اهرمی از طرف ایران برای مذاکرات بدانیم میتواند مهم و گامی رو به جلو برای حل مساله باشد و امیدواریم تحریمها از روی اقتصاد ایران برداشته شود تا ایران بتواند نقش تعیین کننده خود را در توازن بین شرق و غرب به درستی بازی کند و از مواهب این عضویت بهرهمند گردد.