به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۱۷ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تکلیف خواص در بیانات رهبر انقلاب در جمع فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، خودروهای وارداتی بدون خریدار ماندند؟ بازگشت کنترل حماس در شمال غزه و هدیه ۱۵ هزار میلیاردی نظام بانکی به زرنگ ها! در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با تیتر نفت و تجربه تلخ نفوذ واسطهها نوشت: اگر بخواهیم به فرمایش امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام در مورد حفاظت از آزادی و دستاوردهای آن عمل کنیم که فرمود «فقط کسانی که به لوازم آزادی ملتزم باشند شایستگی آزاد ماندن را دارند و کسانی که به این لوازم پایبندی نشان ندهند به بردگی باز خواهند گشت» باید امکانات کشور را برای رفاه مردم به بهترین شکل بکار بگیریم.
تفکر غلطی که میگوید مردم را باید با زندگی سختی مثل حضور در شعب ابیطالب عادت داد، نه با سیره پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله سازگار است، نه با سبک زندگی جانشینان ایشان ائمه معصومین سلامالله علیهم اجمعین و نه با تعالیم قرآن کریم. اقامت در شعب ابیطالب، یک ضرورت و برای یک زمان موقت بود آنهم برای تمام مسلمانان از خود پیامبر اکرم تا آحاد پیروان آن حضرت.
نگاه پیامبر اکرم به زندگی و معیشت همانست که در کلام آن حضرت آمده «کادَ الفَقرُ ان یَکونَ کُفرا - فقر، مقدمه کافر شدن است». با این نگاه، فقر ریشهکن میشود و رفاه عمومی برای جامعه اسلامی یک اصل است. پیامبر اکرم این نگاه را از وحی گرفته بود و ائمه معصومین سلامالله علیهم اجمعین براساس همین نگاه بود که نجات دادن محرومین از محرومیت و تامین رفاه عموم مردم را در سیره عملی خود از محورهای مهم قرار داده بودند و تا زمانی که عامه مردم از معیشت قابل قبولی برخوردار نبودند، خودشان به سادهترین زندگی اکتفا میکردند.
برخورداری از مادیات، حق آحاد مردم است که اسلام بر آن تاکید دارد و در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی شدیداً مورد توجه است. اصول ۲۸ تا ۳۱ از فصل سوم (حقوق ملت) تامین زمینههای زندگی توام با کرامت انسانی را از وظایف دولت جمهوری اسلامی میدانند. در فصل چهارم نیز، که «اقتصاد و امور مالی» را مطرح میکند، اصول ۴۳ تا ۴۵ با تقسیم اقتصاد به سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی و تعیین تکلیف انفال و ثروتهای عمومی وظایف دولت برای حفاظت از اموال عمومی، تولید ثروت و تقسیم عادلانه آن میان مردم را روشن مینمایند. اگر مسئولان اجرائی در دولتهای مختلف تا امروز به این اصول به درستی عمل میکردند، قطعاً خواسته اسلام و انقلاب اسلامی که برخورداری آحاد مردم از مادیات است تامین شده بود و اکنون دهها میلیون نفر در کشورمان زیر خط فقر نبودند.
یکی از مهمترین محورهای برقراری عدالت اقتصادی و تقسیم عادلانه ثروت ملی، استفاده صحیح از ثروت عظیم نفت است. نفت و گاز از منابع بزرگ درآمدزائی کشورمان هستند که در درجه اول باید از آنها در قالب فرآوردههائی با ارزش افزوده استفاده شود تا کشور از یکطرف در تامین بسیاری از کالاها و حتی صنایع به خودکفائی برسد و از طرف دیگر با صادرات این فرآوردهها و کالاها پول بیشتری به دست آورد و در تولید ثروت گامهای بلندی بردارد. طبعاً تا رسیدن به این مرحله، فروش نفت امری طبیعی برای تامین بخش قابل ملاحظهای از نیازهای مالی کشور است. آنچه نفت را به عنوان یکی از مهمترین محورهای برقراری عدالت اقتصادی و تقسیم عادلانه ثروت مورد توجه قرار میدهد چگونگی فروش آنست. حتی اگر تاکید قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی بر دولتی بودن این بخش از منابع هم نباشد، در این واقعیت نمیتوان تردید کرد که فروش نفت باید در اختیار دولت باشد. تجربه سالهای گذشته و ماجرای بعضی از افرادی که با استفاده از واسطهها توانستند در بخش فروش نفت نفوذ کنند و پولهای زیادی از اموال عمومی را غارت نمایند، باید درس عبرت خوبی برای مسئولین نظام جمهوری اسلامی باشد و آنها را از تکرار این اقدام زیانبار برحذر دارد.
در شرایط دشوار جنگ تحمیلی، مسئولین وقت اقداماتی در زمینه فروش نفت از طریق واسطهها به عمل آوردند که حتی همان اقدامات نیز زیانبار بودند. نه این تجربه و نه تجربه دخالت واسطههای دیگر و همینطور وارد ساختن بعضی دستگاههای دولتی و خصولتی و خصوصی، قطعاً به نفع کشور نیستند. این قبیل اقدامات فقط به فربه شدن افراد خاص، بیشتر شدن فاصله طبقاتی، ایجاد سدی در برابر تقسیم عادلانه ثروت و فقیرتر شدن اقشار ضعیف جامعه منجر میشوند. دولتمردان امروز ما باید از تجربه تلخ دولتهای گذشته در پذیرفتن دخالت واسطهها و بازگذاشتن دست دستگاهها، افراد و مجموعههائی غیر از وزارت نفت برای فروش نفت درس عبرت بگیرند و از تکرار این اقدام زیانبار خودداری نمایند تا بتوانند از امکانات کشور برای رفاه حداکثری مردم استفاده کنند و پشتوانه مردمی نظام را تقویت نمایند.
مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان آمریکا در وضعیت بیگزینهای! نوشت: پس از کشته شدن سه نظامی آمریکایی در پایگاه التنف سوریه، تمام جریانهای سیاسی و رسانهای غرب به صورت یکپارچه از حملات تلافی جویانهای میگفتند که حتی قرار بود دامنهاش به داخل ایران هم کشیده شود. فضا آن قدر رادیکال شده بود که عدهای هر شب در ایران منتظر حملات گسترده و نابود کننده بودند. در نهایت، اما کوه هیاهوی آمریکا، موش زایید. حملاتی با یک هفته تاخیر، آن هم به مکانهایی که عموما تخلیه شده بودند و هیچ کدام از مسئولان عالی گروههای مقاومت در آن حضور نداشتند. اگرچه متاسفانه ۱۹ نفر از اعضای مقاومت به شهادت رسیدند و این سوال ایجاد شد که اگر حمله فوق نمایشی بود یا مقرهای خالی هدف قرار گرفت، پس این تعداد شهدا چیست؟ در پاسخ باید گفت که اولاً منظور از نمایشی بودن، نحوه اعلام و اجرای آن است. این که آمریکا از چندین روز قبل اهداف را اعلام میکند و ساعاتی قبل از حمله دو بمبافکن سنگین را از آمریکا پرواز داده و آن را هم اعلام میکند نشانه وجود جنبه نمایشی این حمله است.
این همه در حالی بود که حمله فوق با استفاده از پهپادها، موشکهای کروز یا جنگندههای حاضر در منطقه نیز ممکن بود و نیاز به این همه سر و صدای قبل و بعد نداشت. ثانیاً هر چند شهدای زیادی وجود داشت، اما تعداد این شهدا به نسبت اهداف مورد حمله بسیار کم است، زیرا خیلی از اهداف خالی بود، ولی به هر روی آمریکا یک سری مقرهایی که برای حفظ زمین، تغییر نکرده بود و یک سری مقرهای جدید را هم هدف قرار داد. ثالثاً ما به هر شکلی نمیتوانیم حمله بامداد شنبه را در دسته حملات موثر طبقهبندی کنیم، زیرا کمترین تاثیر حداقل باید در عرصه بازدارندگی باشد که ۴ حمله به پایگاههای آمریکایی در حین و بعد از حمله نشان از ناکامی حمله در هدف دارد.
در این میان مقاومت هم چند هوشمندی را به کار بست. بیانیه کتائب حزبا... عراق که عموما علل داخلی در عراق داشت، مدیریت مراکز مستشاری، انتقال تجهیزات نظامی به مرزها برای بازدارندگی و پیغامهای صریح به طرف آمریکایی در این زمینه موثر بود. اما مهم است درک کنیم که آمریکا در وضعیت بیگزینهای از لحاظ راهبردی است. شرایطی که آمریکا را در بین گزینههای بدوبدتر نگه داشته است. از یک طرف بازدارندگی درباره کشته شدن نیروهای نظامی آمریکا نقض شده و از طرف دیگر امکان حمله به سران مقاومت برایش وجود ندارد؛ چراکه هرگونه حمله گستردهای ممکن است به جنگ منطقهای برسد. چیزی که بایدن به علت جنگ اوکراین و انتخابات پایان سال میلادی از آن میترسد. بایدن در این وضعیت بغرنج گزینه مانور رسانهای و سپس حمله نمایشی را انتخاب کرده تا هم در افکار عمومی جهانی بازدارندگی را حفظ و هم مسئله داخلی و فشار جمهوری خواهان را کنترل کند.
اما تحلیلگران میفهمند که وضعیت او چقدر ضعیف است. به نظر میرسد آمریکاییها به همان نتیجهای رسیدند که مقاومت سه ماه در تلاش برای القای آن به طرف غربی است. این که کلید تمام وقایع در توقف جنگ غزه است. ناتوانی آمریکا و انگلیس از کنترل یمن و دریای سرخ، حملات حزبا... در شمال، ۱۷۰ حمله مستقیم به پایگاههای آمریکا و احتمال جنگ مستقیم با ایران باعث شده تا بایدن تمام توان خود را برای جنگ غزه بگذارد. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، علاوه بر شکست رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهدافش در غزه، آمریکا هم با شکستی بزرگ در منطقه مواجه شده و عملا خواسته جبهه مقاومت را پذیرفته است.
حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان اقبال مجرمان به ذخایر خانگی دلار و طلا نوشت: گرانیهای طلا و دلار با اینکه منجر به بروز اخلال در نظم اقتصادی میشود، مایه شعف سارقان است. بررسی پروندههایی که ما در ماههای اخیر گزارش های آن را منتشر کردهایم، حکایت از اقبال ویژه سارقان سراسر کشور به سرقت از منازل شمال و غرب تهران دارد. اینکه اعضای یک باند با محاسبه نرخ طلا و ارز موفق میشوند با دستبرد به یک خانه بیش از ۱۰ میلیارد تومان ارز و طلا سرقت کنند، وسوسه سرقت را به جان خیلی از مجرمان میاندازد، برای همین باندهای سرقت از نقاط مختلف کشور راهی پایتخت میشوند و با توسل به شیوههایی که بر آن تسلط دارند به اهداف مجرمانهشان میرسند و بعد از سرقت به شهرهای خود برمیگردند.
بررسیهای ما در جریان گفتگو با برخی سارقان حکایت از پدیدههای نوظهوری دارد که نه به خاطر قرار گرفتن در تنگناهای معیشتی، بلکه برای زندگیهای زودگذر لاکچری دست به سرقت میزنند و همه دستاوردهای سرقت را صرف خوشگذرانی و عیاشی میکنند. بسیاری از این افراد از تحصیلات بالایی برخوردار هستند و به راحتی میتوانند با تخصصی که در آن مهارت دارند، کسب درآمد کنند، اما تقویت باور پولدار شدن یکشبه در جامعه سبب شدهاست نگاه بسیاری از مجرمان به خانههای طلایی شمال و غرب تهران جلب شود. در حالی که بخش عمده طبقه اجتماعی در تنگناهای معیشتی گرفتار هستند، خانهها در محلههای اشاره شده به گاوصندوق نگهداری طلا و ارز تبدیل شدهاست. با اینکه پلیس همواره تأکید دارد شهروندان اموال باارزش خود را در خانه نگه ندارند، اما سرقت از صندوق بانک ملی شعبه دانشگاه تهران نشان داد صندوق امانات بانکها هم میتواند جای امنی برای محل نگهداری از اموال باارزش نباشد برای همین بسیاری از شهروندان ترجیحشان این است در خانههایشان از داراییهایشان مراقبت کنند.
بررسی خبرهای سرقت در یک دهه گذشته حکایت از این دارد که همزمان با افت ارزش پول ملی نگاه سارقان از سرقت پول ملی به سمت ارز و طلا معطوف شدهاست برای همین سرقت از بانکها یا مشتریان بانک که تا یک دهه گذشته امری مرسوم بین مجرمان بود به طور کلی منسوخ شده است. نگاه محاسباتی مجرمان این است که با سرقت از یک مشتری بانک که با ریسک زیادی همراه است ۱۰ یا ۲۰ میلیون سرقت میکنند، اما با صرف همین زمان با ریسک بسیار پایینتر میتوانند با سرقت از یک خانه ۱۰ یا ۲۰ میلیارد تومان سرقت کنند. تحمل شرایط زندان در صورت دستگیری مجرمان را هم نمیشود امری آسان در نظر گرفت، اما بالا بودن کفه سود آن نسبت به زیانش سبب شده است سلولهای زندانها همواره با تراکم جمعیت بالایی برخوردار باشد. در وضعیت کنونی افراد متمول با اینکه از همه امکانات مراقبتی برای نگهداری از سرمایههایشان استفاده میکنند، اما تغییر نگاه سارقان به رویدادهایی که در بدنه اجتماعی جریان دارد، حکایت از این دارد که آنها چندگام از ساختارهای بازدارنده جلوتر حرکت میکنند برای همین با شدت گرفتن روند افزایشی قیمتهای ارز و طلا بخشی از طبقه اجتماعی احساس ناامنی بیشتری خواهند کرد، چراکه مجرمان برای رسیدن به اهدافی که دنبال میکنند چیزی برای از دست دادن ندارند.