بین الملل تابناک: امریکن کانسرواتیو در مطلبی نوشت: شش سال پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا از توافق هسته ای با ایران موسوم به برجام، و تقریباً چهار سال از زمانی که جانشین وی نتوانست دوباره به آن بپیوندد، ایالات متحده هنوز هیچ سیاست قابل قبولی در قبال ایران ندارد. اگر معیار موفقیت با انکار توانایی تسلیحات هسته ای ایران تعریف شود، پس این سیاست شکست خورده است: برنامه هسته ای ایران به طور پیوسته در حال پیشرفت است.
همانطور که رافائل گروسی، مدیر آژانس بین المللی انرژی اتمی در بیانیه خود در شورای حکام در سوم ژوئن اشاره کرد، ایران به افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده خود تا ۶۰ درصد (بسیار بالاتر از حد ۳.۶۷ درصد توافق شده در برجام) ادامه داد. به گفته گروسی، ایران همچنین نتوانسته است به طور کامل با آژانس در تضمین شفافیت در مورد سانتریفیوژهای خود و در حل مسائل حفاظتی باقی مانده در مورد فعالیت های مشکوک گذشته همکاری کند.
در همین راستا، به نظر می رسد گروسی به ویژه نگران اظهارات عمومی در ایران است که به تغییرات احتمالی در دکترین هسته ای ایران یعنی چشم انداز تسلیحاتی اشاره می کند. همه این تخلفات باعث شده است که متحدان اروپایی آمریکا (و سایر امضاکنندگان برجام)- انگلیس، فرانسه و آلمان- در نشست آژانس بینالمللی انرژی اتمی در هفته سوم ژوئن در وین، ایران را محکوم کنند. قطعنامه مربوطه که توسط سه گانه اروپایی ارائه شد، با ۲۰ رای موافق (عمدتا کشورهای غربی)، دو رای مخالف (چین و روسیه) و ۱۲ رای ممتنع (عمدتا کشورهای جنوب جهانی) به تصویب رسید.
همانطور که انتظار می رفت و مطابق با سوابق خود، ایران با تشدید فعالیت های هسته ای خود با بهره برداری از ده ها سانتریفیوژ پیشرفته دیگر در سایت غنی سازی نطنز و اعلام اینکه سانتریفیوژهای بیشتری را در سایت های فردو و نطنز نصب خواهد کرد، واکنش نشان داد. علاوه بر این، بر اساس ارزیابی تهدید جهانی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده، ایران می تواند ذخایر اورانیوم غنی شده را تا ۹۰ درصد (درجه تسلیحات) افزایش دهد.
این اقدامات ایران، به نوبه خود، موجب محکومیت بیشتر انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیهای در ۱۵ ژوئن شد، که شامل هشداری بود مبنی بر اینکه ایران به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (ان پی تی) ملزم به تضمین همکاری کامل با آژانس در زمینه پادمان است. این تشدید ممکن است منجر به ارسال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و تصویب بازپسگیری تحریمها شود؛ مکانیزمی که در برجام گنجانده شده و هر امضاکنندهای را قادر میسازد تا در صورت عدم پایبندی ایران، تحریمهای برجام را دوباره اعمال کند.
این موضوع به نوبه خود میتواند ایران را وادار کند که ان پی تی را کنار بگذارد، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را اخراج کند، و به تواناییهای تسلیحات هستهای، اگر نه خود بمب، دست بزند. چنین اقدامی هم در میان نخبگان و هم در بین عموم مردم ایران محبوب خواهد بود. نظرسنجی ها تغییر محسوسی را نشان می دهد: تقریباً ۷۰ درصد اکنون از داشتن سلاح هسته ای ایران حمایت می کنند.
در حالی که در گذشته این گونه مواضع بیشتر توسط افرادی مانند سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد سابق و در حال حاضر نامزد ریاست جمهوری دفاع می شد، امروز حتی چهره هایی مانند کمال خرازی، مشاور رهبر و وزیر امور خارجه در دولت محمد خاتمی (۲۰۰۵-۱۹۹۷) دیگر چنین گزینه ای را رد نمی کند.
به گفته کلسی داونپورت از انجمن کنترل تسلیحات مستقر در ایالات متحده، اگر ایران در تلافی فشار غرب تصمیم به تولید اورانیوم با درجه تسلیحاتی بگیرد، ممکن است تا یک هفته طول بکشد. بعد از آن، ایران از شش ماه تا یک سال زمان می برد تا بمب بسازد. چنین تحولی یک معضل جدی را پیش روی ایالات متحده قرار می دهد: تحمل بمب ایران یا اقدام نظامی برای جلوگیری از آن؟
گزینه اول از نظر سیاسی برای هر رئیس جمهور ایالات متحده ناخوشایند است، اما دومی در نهایت مستلزم تهاجم تمام عیار به کشوری چهار برابر بزرگتر از عراق با ارتش و شبکه ای از متحدان و نیابت های بسیار قوی تر از صدام حسین. در مقایسه با این عملیات، جنگ در عراق ۲۰ سال قبل، کم رنگ خواهد شد. با درک این خطرات، ایالات متحده در ابتدا با قطعنامه محکومکننده آژانس بینالمللی انرژی اتمی مخالفت کرد.
دولت بایدن مایل است تنش ها با ایران را به ویژه در سال انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کنترل کند. برای این منظور، واشنگتن از طریق قطر و عمان، تهران را در یک گفتوگوی غیرمستقیم در مورد طیف وسیعی از مسائل منطقهای و همچنین در مورد پرونده هستهای وارد کرده است.
با این حال، در پایان، امریکا تسلیم فشار متحدان اروپایی خود شد، زیرا از نظر سیاسی نمیتوانست نسبت به لندن، پاریس و برلین «ضعیفتر» به نظر برسد. در همین راستا، واشنگتن خود را پشت سر انتقاد انداخت که این مسئله یک اشتباه بود. همانطور که اشاره شد، واکنش ایران به این قطعنامه واکنشی سرپیچی بود و هدف آن برای تضمین دسترسی به برنامه هستهای ایران را شکست داد.
علاوه بر این، این قطعنامه، ایران را حتی بیشتر به روسیه و چین نزدیک کرد؛ این سه کشور برای اولین بار بیانیه مشترکی را صادر کردند که محکومیت غرب را رد می کرد، در حالی که در گذشته، مسکو و پکن هر دو در نگرانی های غرب در مورد برنامه هسته ای ایران مشترک بودند. علاوه بر این، برخی از همسایگان ایران که اتفاقاً شرکای اصلی واشنگتن در خاورمیانه مانند ترکیه، عربستان سعودی و قطر نیز هستند، در رای گیری رای ممتنع دادند که نشان دهنده ترجیح آنها برای جستجوی راه حل های دیپلماتیک برای برنامه هسته ای ایران بود.
به طور قابل توجهی، تعداد کسانی که رای موافق دادند از ۲۶ به ۲۰ نفر در مقایسه با آخرین باری که چنین انتقادی تصویب شد (در سال ۲۰۲۲) کاهش یافت، در حالی که تعداد رای ممتنع از پنج به ۱۲ افزایش یافت. این مسیر نشان میدهد که تلاشهای غرب برای منزوی کردن ایران در حال تزلزل است. یک اقدام به مراتب بهتر برای ایالات متحده، پیوستن مجدد به برجام یا مذاکره برای یک توافق جایگزین واقع بینانه بر اساس همان پیشفرضها- محدود کردن برنامه هستهای ایران در ازای لغو تحریمها است.
این امر به واشنگتن اجازه میدهد تا بر چالشهای امنیت ملی که بسیار مهمتر از ایران هستند، تمرکز کند. این مسائل شامل اصلاح مرز با مکزیک، فشار برای پایان دادن به جنگ در اوکراین از طریق مذاکره، و تمرکز بر تنها رقیب همتای ژئوپلیتیکی آمریکا، یعنی چین است.