به گزارش تابناک، رقابت ۱۵ تیرماه، اما خیلی بیشتر از یک رقابت معمولی و ساده بود! هرچند شاید به دلیل مشارکت ۴۹.۷ درصدی که صورت گرفت خیلیها آن را کم اهمیت بدانند، اما از حیث سیاسی و بلوک بندیهای سیاسی موجود در ایران اتفاق مهمی رقم خورد.
مسعود پزشکیان نامزد اصلاح طلبان و ۵ نامزد اصولگرای آن سمت میز در ۸ و ۱۵ تیرماه اتفاقاتی را رقم زدند که تقریبا در تاریخ انتخاباتهای جمهوری اسلامی بی سابقه بود. نخست اینکه فقط یک نامزد غیر همسو تائید صلاحیت شده بود و ۵ نامزد تقریبا همسو، تائید صلاحیت شده بودند و این خود شانس نامزد اصلاح طلبان را بالا برده بود.
دوم اینکه نامزد اصلاح طلبان بدون ارائه هیچ برنامه مشخصی فقط با بازخوانی مسائل و مشکلات اجتماعی و گاها اقتصادی توانست ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ ایرانی را با خود همراه کند و نهمین رئیس جمهور ایران شود، اما رقیب او یعنی سعید جلیلی هم آرای قابل توجهای را در سبد خود جای داد. او فقط ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار رای کمتر از پزشکیان رای آورد، اما همین مغلوب شدن او حالا سبب شده تا اصولگرایان که پیش از ۱۵ تیرماه همه قوای و حتی پارلمانهای محلی را در دست گرفته بودند او را مقصر شروع پروژه سنگر به سنگر اصلاح طلبان بدانند.
در این انتخابات محمدباقر قالیباف، رئیس مجالس یازدهم و دوازدهم حضور داشت که طبق نظرسنجیهای معتبر به ویژه دانشگاه تهران اگر سعید جلیلی در اجماع با او کنار میرفت میتوانست تا حدودی در مرحله اول پزشکیان را مغلوب خود کند و یا در غیر این صورت به دور دوم میرفت.
اما نظرسنجیای که دوباره مراکز معتبر از جمله دانشگاه تهران با درصد خطای ۳.۵ درصد صورت داده بود باز هم محمدباقر قالیباف در دور دوم میتوانست پزشکیان را پشت سر گذاشته و به پاستور راه یابد.
به گزارش تابناک، از سوی دیگر هواداران سعید جلیلی که در این دور از انتخابات با اقبال ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفری مردم ایران رو به رو شدند و این میزان رای در مقایسه با سال ۹۲ بیش از ۴ برابر شده است، علت اصلی باخت خود به مسعود پزشکیان را رای قومیتی میدانند که بیشتر به نظر میرسد که مغلطه گویی سیاسی است و توجیهی اشتباه برای شکست است.
بدون شک یکی از دلایل موفقیت پزشکیان در کسب رای بالا در استانهای شمال غرب کشور، سکونتش در منطقه در بیست سال گذشته است. یعنی او در این مدت به یک سیاستمدار منطقهای تبدیل شده، در حالی که افرادی همچون آملی لاریجانی، محمدباقر نوبخت و یا محمدرضا باهنر به دلیل عدم سکونت در آمل، رشت و کرمان نتوانستند رای مردم این شهرستانها را در انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی بدست آوردند.
در همه شهرهای استان زنجان، پزشکیان نفر اول است، اما رقابت دو نامزد تقریبا نزدیک است در حالی که اگر قرار بود رای پزشکیان قومیتی باشد باید در زنجان هم مثل آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل رای او ۵ برابر سعید جلیلی میشد که نشد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ محسن مهرعلیزاده که متولد تبریز است و سعی هم کرد که رای قومیتی را با خود همراه کند در سه استان اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی ۶۵۲ هزار رای آورد در حالی که اکبر هاشمی رفسنجانی هم در دور اول ۵۱۴ هزار رای آورد و رای مهرعلیزاده فاصله اثرگذار و چندانی با هاشمی رفسنجانی نداشت.
در انتخابات سال ۹۲ نیز رای حسن روحانی در استان آذربایجان شرقی ۵ برابر رای سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف بوده، و یا در استان آذربایجان غربی نیز آرای حسن روحانی ۶۸۲ هزار رای و آرای سعید جلیلی و قالیباف به ترتیب، ۹۳ هزار و ۱۵۱ هزار بوده است و در استان اردبیل هم رای حسن روحانی بیش از ۲ برابر مجموع آرای محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی بوده است؛ آیا مردم این سه استان به دلیل قومیت به حسن روحانی رای دادهاند؟
در استان همدان رقابت بین جلیلی و پزشکیان بسیار نزدیک بوده است به عنوان مثال در بهار و کبودرآهنگ که ترک زبانان اکثریت هستند جلیلی نفر اول شده است و یا در شهر جغتای و جوین خراسان جنوبی که جمعیت قابل توجهی ترک زبان دارد باز جلیلی نفر اول بوده است.
در همه جای دنیا نامزدها و احزاب بازنده دلایل شکست خود را به صورت علمی و دقیق بررسی میکنند تا در رقابتهای بعدی مرتکب چنین اشتباهاتی نشوند و امروز بررسی این شکست نیز باید توسط احزاب به صورت جدی پیگیری و بررسی شود و به جای متهم کردن و مغلطه گویی به هواداران و طرفداران خود با دلیل بگویند که چرا شکست خوردند.