عزاداری‌های سردار سپه قبل از رسیدن به قدرت

دسته‌ای که در یکی از ایام عاشورا که خود این نویسنده در مسجد بودم رضاخان را که در آن وقت سردار سپه بود دیدم که با دسته‌اش وارد شده، عساکرانش به زدن دور حوض و خودش به پله سوم منبر بر آمده که ناگزیر هم روضه‌خوان که بر صدر منبر نشسته بود لب از سخن بسته کارگردانی را به او واگذار نمود...
کد خبر: ۱۲۴۸۳۱۰
|
۲۶ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۵ 16 July 2024
|
4769 بازدید

نظری به جمعیت و چشمی به چشم مجلسیان گردانده گفت :«می‌دانید امروز چه روزی است که، خاک بر سرم کنند؟» و مشت کاهی از غربال برداشته بسر حضار پاشید و اضافه کرد :«ای امام حسین کجا بود در روز عاشورا رضا که جان خودش و این سربازانش را در راهت فدا بکند» و با همین چند کلمه اشک مردم راه افتاد به نحویکه صد روضه‌خوان کار کشته نمی توانستند و همراه غیه کشیدن و به سینه کوبیدن و غش و ضعف زنان از منبر نزول کرده به راه افتاد و دسته‌اش که دنبالش از مسجد خارج گردیدند.

این یک منظره بود و منظره دیگرش هم غدغن کردن دسته و سینه زنی و هر نوع عزاداری از تعزیه و روضه و نوحه وسیله خود او در وقتی که به سلطنت رسیده تاج گذاری کرده بود، تا آنجا که بر پا دارندگانش را توقیف و به زندان افکنند و آرایش مساجد و عزاخانه ها، مانند تکایا و حسینیه‌ها که مظهر و نمایانگر عزاخانه بودن باشد، حتی افراشتن بیرق سیاه بر سر خانه و دکان و دالان و کاروانسرائی به علامت عزای حسین در حکم بدترین کار خلافي لازم مجازات باشد که صاحبش باید تنبیه بشود و در جمع شدن برای روضه که بانی ۳ و ذاکر و مستمع دستگیر و حبس بشوند.

 تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم/جعفر شهری/ج۵

 «در مراسم عزاداری ایام محرم، نظامی ها هم به رقابت با یکدیگر دسته راه می انداختند. قزاق‌ها در همان میدان مشق قسمتی که از انبار خواربار بود به نام تکیه تزئین می‌کردند و اغلب رجال هم دعوت می شدند... از دسته‌های مهم عزاداری در آن موقع هم یکی دسته قزاقخانه و یکی هم چال‌میدان بود.

دسته که راه می افتاد معمولاً سران دسته، پیاده در جلو دسته بطور جمعی در حرکت بودند. حضرت اشرف (رضاخان سردار سپه) و سایر درجه‌داران ارشد از قبیل سرتیپ و میرپنج جلو دسته قزاق بودند و شخص معینی که در دامن خود کاه داشت کاه به طور پراکنده بر سر دیگران کاه می پاشید و موزیک عزا هم مترنم بود.

یکی از روزها که از سمت بازار دسته قزاق خیلی مفصلی به خیابان ناصریه در حرکت بود و سینه‌زن‌های قزاق نوحه‌خوانی می کردند و مجتمعاً سینه می‌زدند و دم گرفته بودند و این نوحه را می‌خواندند:

اگر در کربلا قزاق بودی                
حسین بی‌یاور و تنها نبودی

بین مردم که کنار خیابان برای تماشا ایستاده بودند تعدادی از اهالی رشت که در زمان میرزا کوچک‌خان در زد و خورد قزاق و متجاسرین مورد غارت و چپاول هر دو طرف قرار گرفته و ناراضی بودند در جواب نوحه‌خوانی قزاق‌ها آن‌ها هم نوحه ساخته و می‌گفتند:

اگر در کربلا قزاق بودی                
چادر از سر زینب ربودی

 رضاخان/ خاطرات سلیمان بهبودی

 دسته‌جات بزرگ كه اسب و يدك داشتند همه از سمت توپخانه آمده مىگذشتند و مىرفتند بازار. يكى از اين دسته‌جات طفلان مسلم درست كرده بودند. يك مردكه نتراشيده نخراشيده هم زره و كلاهخود نموده و شمشير و سپر هيكل نموده حارث شده بود. چند تركه دست گرفته و طفلان مسلم را چوبكارى مىكرد. جلوى سردار سپه چوبها را شديدتر نواخت. يكمرتبه سردار از تخت به زير آمد و به سمت آقاى حارث روان شد. حارث به گمان اينكه جايزه خواهد گرفت و از اين چوبكارى سردار خوشش آمده بنا كرد شديدتر زدن كه سردار رسيد. طناب اطفال را از دست حارث گرفته و بچه ها را آزاد نمود و آنوقت همان چوب‌ها را گرفته و بنا كرد حارث را چوب زدن. صداى زنها از هرسمت بلند شد قربان دستت برويم، قربان چوب زدنت برويم. پس از چوبكارى رفت و به جاى خود‌ جلوس كرد. خدايار خان و محمود آقاخان هم به جاهاى خود!

 بریده خاطرات روزانه عین السلطنه/گردآوری: سهند ایرانمهر

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب ها
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات