بین الملل تابناک: سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیرا مقاله ای با قلم «الکساندر لانگلویس» در مورد شهادت «اسماعیل هنیه» توسط رژیم صهیونیستی و گسترش مناقشه در منطقه خاورمیانه منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
تصمیم اسرائیل برای ترور «اسماعیل هنیه»، رهبر سیاسی حماس و «فواد شکر»، فرمانده ارشد حزب الله لبنان در 30 و 31 ژوئیه، موجی از شوک را در منطقه خاورمیانه ایجاد کرده است. این ترورها نقطه عطف خطرناک دیگری برای منطقه هستند زیرا ایران و اسرائیل به تشدید جنگ سایه و مبادلات نظامی آشکار ادامه می دهند.
با این حال ترورها در کنار خشونت گستردهتر، به جنگ منطقهای یا درگیری در غزه پایان نخواهد داد. در عوض این اقدامات احتمالاً بیثباتی بیشتری ایجاد میکند و در عین حال فرصتهای اشتباه محاسباتی را افزایش میدهد.
اسراییل، «شکر» را در حومه جنوبی بیروت در ضاحیه، پایگاه حزب الله ترور کرد. در طی این حمله حداقل هفت نفر کشته و حدود هفتاد نفر مجروح شدند. اسرائیل همچنین هنیه و محافظش را در مهمانسرای مقامات خارجی ایران در شمال تهران ترور کرده است – گرچه هنوز این موضوع را تایید نکرده است.
ایران و رهبران «محور مقاومت» متعهد به انتقام از اسرائیل برای این ترورها شدند و «حسن نصرالله»، رهبر حزبالله اعلام کرد که جنگ با اسرائیل اکنون وارد مرحله جدیدی شده است. ایالات متحده آمریکا همچنان مدعی است که از حمله تهران آگاه نبوده، اگرچه در مورد حمله بیروت نسبتاً سکوت اختیار کرده و در عین حال استدلال میکند که اسرائیل حق دفاع از خود را دارد. واقعیت این است که رقبای ایالات متحده آمریکا و جمعیت منطقه معتقدند ایالات متحده با اسرائیل همکاری می کند.
به این ترتیب، پاسخ آتی به ترورهای اسرائیل خطر یک درگیری گسترده تر در خاورمیانه را به همراه دارد. این درگیری مدتی است که با انجام عملیات نظامی اسرائیل در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، ایران و یمن در کنار دریای مدیترانه و دریای سرخ آغاز شده است. ایران و نیروهای همسو با آن در هر یک از این وقایع، عملیات مشابهی را علیه اسرائیل انجام داده اند. نکته مهم این است که خصومت ها فراتر از وقایع 7 اکتبر است و جنگ سایه طولانی مدتی را بین اسرائیل و ایران، ترسیم می کند.
کشمکش بین این رقبای سرسخت در نهایت به وقوع رویدادهای 7 اکتبر کمک کرد و در عین حال همچنان مانع از مذاکرات آتش بس که برای پایان دادن به جنگ در غزه طراحی شده بود، می شود.
در حالی که برخی استدلال می کنند فشار نظامی بر حماس توافق بهتری را برای اسرائیل به همراه خواهد داشت، ترور رهبر و مذاکره کننده اصلی، شرایط را برای پذیرش هرگونه توافق پیچیده می کند. با در نظر گرفتن نقش هنیه به عنوان یک عملگرا در مقایسه با رهبر نظامی حماس، یحیی سنوار و شاخه نظامی گسترده تر آن، اکنون قدرت نسبی داخلی بیشتری را در اختیار خواهد داشت و دیدن توافق آتش بس در کوتاه مدت دشوار است.
ترور هنیه در قلمرو ایران طی مراسم تحلیف ریاست جمهوری مستلزم پاسخی است – پاسخی که اسرائیل می تواند از آن برای جلوگیری از قطع توافق آتش بس با حماس استفاده کند.
«بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل با توجه به عدم علاقه به آتش بس با حماس که احتمالاً منجر به فروپاشی دولت راست افراطی وی می شود، به این نتیجه امیدوار است.
بنابراین همه نشانهها حاکی از تشدید تنش منطقهای در امتداد جبهههای متعدد است که نشاندهنده واکنش مشابه از سوی اسرائیل است که مواضع طرفهای مذاکرهکننده را سختتر میکند و از نفوذ خارجی که اقدامات را تعدیل میکند، جلوگیری میکند. با توجه به نقش بلندمدت «شکر» در این سازمان، احتمالاً حزبالله پاسخ تندتری خواهد داد. همگی خطوط قرمزی برای این گروه هستند که میتوانند واکنش بزرگی را به دنبال داشته باشند - احتمالاً حمله به سایتهای نظامی در شمال اسرائیل که قبلاً در فیلمهای پهپادی حزبالله برجسته شده بود.
ایران احتمالاً بر روی سایتهای نظامی احتمالاً از طریق دیگر نیروهای نیابتی در عراق و سوریه تمرکز خواهد کرد، اگرچه متعهد شده است که واکنشی «ویژه» نشان دهد که میتواند نشان دهنده حمله ای شدیدتر باشد. اما ایران و «محور مقاومت» نمیخواهند به اسراییل تظاهر کنند جنگی گستردهتر را انجام می دهند که احتمالاً درگیری ایالات متحده آمریکا را به همراه خواهد داشت. تهران برای اثر بازدارندگی متحدان منطقه ای خود ارزش بیشتری قائل است تا جنگی که می تواند از آن اجتناب کند؛ بهویژه که اسرائیل با شکست استراتژیک در غزه مواجه است.
در واقع این شبکه یک استراتژی دفاعی رو به جلو است. از دست دادن حزب الله بدترین سناریو در این زمینه خواهد بود زیرا ایران به این گروه برای جلوگیری از حملات مستقیم به خاک ایران و دیگر زیرساخت های بازدارندگی داخلی مانند سایت های هسته ای خود نیاز دارد. صرف نظر از این واقعیت، ترورها منطقه را برای هیچ بازیگری امن تر نمی کند و نیروهای آمریکایی در عراق، سوریه و اردن همچنان در معرض خطر هستند.
نتیجه محتمل چنین ترورهایی یک «محور مقاومت» ضعیفتر نیست، بلکه ائتلافی خشمگینتر و غیرقابل پیشبینی از بازیگرانی است که آماده استفاده از قدرت گسترده برای دستیابی به اهداف خود و ایجاد بازدارندگی هستند. این فقط یک گام تشدید کننده دیگر را ایجاد می کند که درک بازدارندگی را به روش هایی تغییر می دهد که در صورت اشتباه محاسباتی و ایجاد یک جنگ منطقه ای، می تواند پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت داشته باشد.