همان روزهای آغاز به کار مسعود پزشکیان، وقتی که بعد از دیدار با وی، در صفحه مجازیاش نوشت: «از پاستور بیرون آمدم... جملهای در سرم تکرار میشد... اینبار مسعودخان پزشکیان برخلاف ستارخان کبیر در تهران تنها نخواهد ماند.» از همین جمله مشخص بود نویسنده آن بهزودی میتواند در دولت سمت خوبی بگیرد. مخصوصا وقتی در این دولت، عنوان پزشک را هم با خود یدک بکشد.
به گزارش تابناک، علیرضا رحیمی که چند روزی است معاون وزیر ورزش و جوانان شده، قبلا هم گفته بود نمیگذارد پزشکیان در تهران تنها بماند. او از تبریز به تهران آمد و معاون امور جوانان وزارتخانهای مهم برای نسل جوان شد.
دو عملکرد ویژه در آغاز مسئولیت
اما مهمترین خبرسازی او در آغازین روزهای معاونتش، سجده بر خاک جزیره ابوموسی در برابر دوربینها بود که همه اینها نشان میدهد، او با همین عاشقانهها همچنان پیشرفت خواهد کرد. شیوه بهرهبرداری از اتفاقات و فرصتها را تخصص ویژهای لازم است. تخصصی که الزاما ربطی به کار و حوزه مدیریتی هم ندارد.
مراسم لاکچری با عنوان تجدید دیدار با علیرضا رحیمی بعد از رسیدن به معاونت یک وزارتخانه، دومین عملکرد مهم این پزشک ۴۷ ساله تبریزی بعد از سجده خبرسازش است.
لحظه ورود علیرضا رحیمی به جمع میهمانانی که برای «تجدید دیدار» آمدهاند اوج داستان این مراسم عجیب است؛ لحظهای هیجانی و ظاهرا حماسی را خلق میکند که شاید در مراسمی مانند تجلیل از قهرمانان عرصه ورزش و هنر و صنعت و ... به یاد داشته باشیم.
مجری برنامه از میهمانان میخواهد «به افتخار معاون امور جوانان وزارت ورزش...» استقبال ویژهتری رقم بخورد.
تاج و دسته گلهای میلیونی آذینبخش مراسم این خدمتگزار تازه به دورانِ معاونت رسیده است. دسته گلهایی از خانواده معروف عظیمزاده، تا هیات گلف استان و شورایشهر ممقان که دکتر اصالتش به این شهر برمیگردد!
رحیمی در سخنانی عنوان میکند که «دولت پزشکیان و خدماتش نجاتبخش ما و مشکلات کشور خواهد بود.»
این متخصص طب فیزیکی و صاحب کلینیک درد در تبریز از دوستان پزشک دیگر هیات دولت، یعنی شهرام دبیری است که اینک او، معاون پارلمانی پزشکیان است.
رحیمی بهعنوان یکی از اعضای هیئت مدیره باشگاه فرهنگی ورزشی دبیری و بیمارستان ولیعصر تبریز _که مدیر و مؤسس آن شهرام دبیری اسکویی ماست_، فعالیت داشته و تا همین اواخر هم این روند جریان داشت.
دردآشنایی که شعر میگوید
از تخصصهای دیگر رحیمی، علاوه بر طب فیزیکی توانبخشی، شعر گفتن است. ظاهرا در عرصه شعر گفتن هم دستی بر آتش دارد و از جمله سوژههای اشعار وی، باشگاه تراکتورسازی تبریز است. او سال ۱۳۹۳ معاون ورزشی هلدینگ تراکتور و مدیر باشگاه تراکتور شد.
رحیمی عضو انجمن جهانی درد است و به خوبی میداند چگونه از لابلای زخمها و دردها میتوان روزنهای برای امید و پیشرفت داشت.
معاون وزیر ورزش و جوانان به خوبی میداند اگر هر فرد دیگری غیر از پزشکیان رئیس جمهور میشد، ارتقاء وی تا سطح معاونت و احتمالا در آینده به مدارج بالاتر به این سادگی امکانپذیر نبود. شاید اصلا برای همین است که تصویری از خودش در قاب دوربینها با عنوان «سجده شکر در ابوموسی» را به یادگار میگذارد و مراسم تجدید دیدار بعد از بازگشت از تهران به تبریز برگزار میکند.
حضور افرادی که شوق آنها به ریاست و برجسته شدنشان در سطوح بالاتر خیلی به چشم میآید و به ذوق میخورد، طبیعتا با درسهایی که مسعود پزشکیان، درباره وظایف و نگاه مسئولان به امانت در اختیارشان از نهج البلاغه، یاد گرفته و به دیگران یاد داده، فاصله بسیاری دارد. مخصوصا آنجا که حضرت، بارها به کارگزاران تذکر مى دهد مقام و حکومت لقمه چربى نیست بلکه امانتى است که باید جوابگوى آن بود:
«و انّ عملک لیس لک بطعمة ولکنّه فى عنقک امانه.»
«و قد اسْتکفاک اَمرهم و ابتلاک بهم.»
یادش به خیر... روزهای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری چقدر از شنیدن چنین جملاتی لذتها بردیم و شورها انگیختیم.
لطفا ...
در خاطرم هست یکی از دوستان، وقتی همکاران و کارمندانش درگیر حواشی و بگو بخندهای بیش از حد در محیط کار میشدند، خیلی ملایم و نرم میگفت: راستی بچهها اگر وقت کردید لابلای شوخیها و پیامکزدنها، دو تا کار هم برای اداره انجام بدهید».
حالا اگر خبرسازیها و تجدید دیدارها و سجده گزاریها به پایان رسیده، مسئولان محترم بد نیست خبری از حال و هوای حوزه مسئولیتشان هم بگیرند. ناسلامتی ما دردمندیم و شما دردآشنا...!
*مهدی محمدی- دبیر سرویس اجتماعی