به این منظور تابناک، در این نوشتار تلاش خواهد کرد تا اولویتهایی برای تحول در حوزههای علمیه، با تاکید بر حوزههای علمیه خواهران را طرح نماید:
"اولویتهای تحول در مدارس علمیه خواهران"
تحول در پذیرش طلاب
سالهاست که جامعهالزهرا به عنوان بزرگترین حوزه علمیه خواهران در جهان تشیع، جهت پذیرش طلاب، علاوه بر آزمون علمی ورودی، مصاحبه عقیدتی-سیاسی-اخلاقی، خاصی را به عنوان فیلتری برای پذیرش طلاب در تمامی سطوح برگزار میکند.
عملا خروجی چنین مصاحبههایی پذیرش طلابی است که آشنایی نسبی با علوم و معارف دینی دارند و سبک زندگی و خصوصا پوشش مورد نظر عرف متشرعین را دارند. این امر باعث میشود حتی در سطوح مقدماتی، مطلقاً امکان پذیرش بانوانی سلب شود که هیچ زمینه قبلی آشنایی با معارف دینی در خانواده و گروههای دوستی نداشتهاند اما علاقمند هستند حقیقت معارف دین را بیواسطه بخوانند و بشنوند. لذا چنین سدی در برابر جامعه طیفی و متکثر زنان ایرانی، با اهداف تاسیس حوزههای علمیه و افقهایی که رهبر انقلاب نیز برای این مجموعهها در نظر دارند، مغایر است.
ضمن آنکه عدم تحمل و رواداری تکثر زنان جویای شناخت و کند و کاو در معارف و منابع دین و طرح آزادانه شبهات و ایدههایشان، تحقق پویایی و رشد و بالندگی علمی حوزههای علمیه خواهران را مخدوش میسازد.
این موضوع در مورد مدارس علمیه خواهران که وابسته به مرکز مدیریت حوزههای خواهران هست از اهمیت بیشتری برخوردار است. چون بسیاری از این مدارس موجود در سطح شهرها، حتی آزمون علمی ورودی نیز ندارند و صرفا با یک مصاحبه و تحقیق اقدام به پذیرش بانوانی میکنند که استانداردهای پوششی و عقیدتی سیاسی مورد نظر را دارند، هر چند که بعضاً هیچ انگیزه علمی پژوهشی جدی ندارند جز گرفتنمدرکی معادل لیسانس برای بهرهبرداری از آن در آزمونهای استخدامی یا دیگر مزایای مادی آن در کنار خانهداری و همسری. چنین پذیرشهای فاقد انگیزه، از علل تنزل منابع درسی مدارس علمیه خواهران به جزوات کم بار و خارج از شان عنوان طلبگی بوده است.
تحول در منابع درسی
همانطور که در بند قبل نیز اشاره شد، منابع درسی در حوزههای علمیه خواهران دچار تنزل جدی بوده است، خصوصا نسبت به سالهای اولیه افتتاح حوزههای علمیه خواهران در سطح کشور. دلایل متعددی نیز زمینهساز چنین پدیدهای بوده است، از جمله آنکه طلاب خواهر تعارض نقشها را از دلایل درخواستهای مکررشان برای معرفی منابع تلخیصی و ترجمه از منابع اصیل حوزهها، عنوان کردهاند.
اما باید توجه داشت که بدون تسلط طلاب بر منابع اصیل و دست اول نمیتوان امید داشت که زنان حداقل در مسائل مستحدثه حوزه زنان، نوآوری و گشایشی را رقم بزنند. ضمن آنکه به مرور در حوزههای علمیه خواهران، وزن دروس فقهی و فلسفی به نفع دروسی مرتبط با فرزندپروری و روانشناسی اسلامی، کاهش یافته است.
هر چند که دروس مرتبط با مادری و فرزندپروری نیز از اهمیت ویژه برخوردار است اما نباید رسالت اصلی حوزههای علمیه را استحاله کرده، در حالی که چنین دروسی در رشتههای مختلفی در دانشگاه ارائه و بحث میشود.
تقویت پیوند حوزه و دانشگاه
هر چند حوزههای علمیه خواهران در سیستم برنامههای آموزشی خود مثل اجرای برنامه ترمی واحدی و حتی به نوعی در چارت سازمانی خود ، از همان سیستم دانشگاهها تبعیت میکنند اما در تقویت پیوند علمی پژوهشی حوزه و دانشگاه چندان موفق نبودهاند.
تاسیس دانشگاه در حاشیه حوزههای مطرحی همچون جامعهالزهرا نیز کمکی در این پیوند نکرده است. عملا عدم رواداری میان حوزه و دانشگاه، خصوصا در بحثهای حوزه زنان و خانواده همچنان پررنگ است و نیاز جدی به تعامل سازنده و نشستها و مناظرات جدی در بحثهای مناقشهبرانگیز قدیمی و جدید احساس میشود.
برای نمونه در دانشکدههای فقه و حقوق دانشگاههای تهران، مباحث و نشستهای جدی فقه مقاصدی مطرح است اما همچنان موضع حوزههای علمیه شیعیان، روشن نیست و با وجود مبانی قابل توجه آن در روایات و سنت، از ظرفیتهای آن بهرهگیری نمیشود.
جای خالی پژوهشهای بنیادین
عالمان فقه، همواره تاکید داشتهاند که از آفات فقه، جزئینگری است. در حال حاضر جسارت نگاههای کلاننگرانه در حوزههای علمیه خواهران بسیار محدود و محتاطانه است و این با انتظار تحول و پویایی در مواجهه با مسائل روز، خصوصاً مسائل نوپدید زنان و خانواده، مغایرت دارد. علاوه بر اینکه رشد گرایش طلاب خواهر به سمت موضوعات پژوهشی مربوط به علوم تربیتی و پرورشی بیشتر بوده، حتی در مسائل فقهی و کلامی نیز بیشتر مسائل خرد و اغلب انضمامیتر و بعضاً موضوعات بسیار تکراری حقوق و مسئولیتهای مالی و معنوی زنان، در پژوهشها دیده میشود. در حالی که ظرفیتهای عظیمی از فقه و کلام در پژوهشهای بنیادین مطالعات جنسیت مغفول مانده که پرداختن به آنها میتواند نقش روشنگرانه داشته باشد و چراغ راه مواجهه با مکاتب فکری-فلسفی غربی و التقاطی باشد.
تقریب ادیان و مذاهب/مطالعات فقه مقارن
مطالعات ادیان و مذاهب با هدف رفع سوءتفاهمات و تبادل اندیشهها و پرورش ایدههای نو در حل مسائل زنان در جوامع مذهبی، از رسالتهای مهم حوزههای علمیه تحولخواه و مترقی است.
همچنین ظرفیتهای فقه مقارن در حل تعارضات احکام با مقتضیات زمان و مکان مورد غفلت حوزههای علمیه ما میباشد. به خصوص که مسائل حوزه زنان و خانواده در میان علما و فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و گفتمانسازی بین مذاهب از وظایف حوزههای علمیه است. در مسائل خاص زنان نیز با پایبندی بر اصول و چارچوبهای مذهب امامیه، میتوان از ایدههای دیگر مذاهب الگو گرفت.
بکارگیری روشهای نوین تبلیغ
با وجود پیشرفت روزافزون تکنولوژی، تغییر سریع سبک زندگی زنان و جوانان و از همه مهمتر انقلابی بی سابقه در وسایل ارتباط جمعی و رسانهها، ضرورت تحول در شیوههای تبلیغ از طرف حوزههای علمیه بر کسی پوشیده نیست.
در این میان حضور فعال طلاب خواهر در امر تبلیغ دین با بهرهگیری از ابزار و شیوههای نوین، علاوه بر افزایش جذب مخاطب و تاثیرگذاری عمیقتر، میتواند حاوی یک پیام مهم برای آن دسته از زنان جامعه باشد که تحت تاثیر تهاجم فکری-فرهنگی مکاتب ضد دینی، دین را مانع ابراز وجود زن و عامل انفعال و انزوای او میدانند. به دیگر سخن حضور فعال طلاب خواهر در عرصه تبلیغات فرهنگ دینی با تسلط بر اقتضائات دنیای رسانه و شبکههای اجتماعی، شبهه عقب نگاه داشته شدن زنان به واسطه دستورات دین را بیتاثیر میسازد.
در مجموع حوزههای علمیه و خصوصاً حوزههای علمیه خواهران به تحولات چند جانبه علمی، پژوهشی و تبلیغی هم راستا با تحولات و مقتضیات زمان برای پاسخگویی به مسائل نوپدید و شبهات جامعه زنان مسلمان و همچنین ارائه الگوی زن مسلمان فعال و موثر در سطح جهانی، نیاز دارد. همچنین برای سیاستگذاریهای فرهنگی لازم توسط نهادهای مربوط و مسئول نیاز به برآورد دقیق وضعیت فعلی و احصای چالشها و ضعفها برای برنامهریزی متناسب جهت نیل به نقطه مطلوب و آرمانی، ضروری است.
کوثر خسروی