ترامپ سیاست فشار حداکثری را بر ایران تحمیل کند و به دنبال خفه کردن صادرات بیشتر نفت ایران باشد، عربستان سعودی و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس نگران تأثیر این موضوع بر منافع خود خواهند بود.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «جورجیو کافایرو» در مقالهای که در سایت اندیشکده استیمسون منتشر شد نوشت: شش عضو شورای همکاری خلیج فارس با بازگشت «دونالد ترامپ» به کاخ سفید امیدوارند که وی بتواند صلح را در منطقه به ارمغان بیاورد، اما به طور کلی مضطرب و نگران هستند.
سیاستگذاران در عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین در طی دولت اول ترامپ روابط نزدیکی با ایالات متحده آمریکا داشتند و شاید خوشحالترین افراد از پیروزی انتخاباتی وی باشند.
اولین سفر خارجی ترامپ در دوره قبلی اش به ریاض بود. ترامپ همچنین رابطه نزدیکی با «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی ایجاد کرد که این امر با به حداقل رساندن نقش ولیعهد در قتل «جمال خاشقجی» روزنامهنگار در کنسولگری عربستان در استانبول مشخص میشود.
عدم تاکید بر حقوق بشر برای رهبران شورای همکاری خلیج فارس که از انتقادات دولت اوباما به دلیل حکومت استبدادی در جهان عرب و پاسخ به بهار عربی ۲۰۱۰-۲۰۱۱ ناراحت بودند، خوشایند بود.
کشورهای حاشیه خلیج فارس در اکثر موارد، رویکرد مبادلهای و بسیار شخصی ترامپ در سیاست خارجی را به دلیل شباهت آن به شیوههایی که مقامات شورای همکاری خلیج فارس با یکدیگر و در صحنه بین المللی تجارت میکنند، ارزشمند میدانند.
میزان ارتباط نزدیک شخصیتهای بلندپایه عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی خلیج فارس با ترامپ و حلقه نزدیک وی در طول چهار سال گذشته نیز میتواند نویدبخش توانایی آنها برای معامله با دولت دوم ترامپ باشد.
از سوی دیگر، رهبران شورای همکاری خلیج فارس در مورد غیرقابل پیش بینی بودن ترامپ و اینکه آیا سیاستهای وی میتواند به بی ثباتی بیشتر در خاورمیانه دامن بزند، نگرانیهایی دارند. بازگشت ترامپ به دنبال تغییرات قابل توجهی در منطقه رخ میدهد و مشخص نیست که تیم جدید ترامپ چگونه با محیط جدید سازگار خواهد شد.
تغییر وضعیت ایران در منطقه
برخلاف وضعیت دوره اول ترامپ، زمانی که عربستان سعودی و امارات از آمریکا برای حمایت از محاصره قطر، خروج از توافق هستهای ایران و اعمال فشار حداکثری بر تهران لابی کردند، اعراب خلیج فارس در چند سال گذشته به دنبال حل این موضوعات و اختلافات از طریق دیپلماسی، گفتوگو و همکاری بودهاند. این مهم منجر به کاهش تنشها در شورای همکاری خلیج فارس و تنش زدایی کلی با ایران شده است.
اگر همانطور که برخی پیشبینی کردهاند، ترامپ سیاست فشار حداکثری را بر ایران تحمیل کند و به دنبال خفه کردن صادرات بیشتر نفت ایران باشد، عربستان سعودی و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس نگران تأثیر این موضوع بر منافع خود خواهند بود.
آنها پس از خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸، بار انتقامجویی ایران را متحمل شدند و نمیخواهند در آتش متقابل بین ائتلاف ایالات متحده آمریکا و اسرائیل و ایران گرفتار شوند.
هنوز مشخص نیست که آیا دولت بعدی ترامپ، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را تحت فشار قرار خواهد داد تا با برنامه سیاست خارجی تهاجمی ضدایرانی همسو شوند و دولتهای عربی خلیج فارس چه گزینههایی برای مقاومت در برابر چنین فشارهایی خواهند داشت.
اختلاف بر سر اسرائیل
به جای لابی کردن ترامپ برای منزوی کردن قطر یا تشدید فشار بر ایران، ریاض و ابوظبی احتمالاً به دنبال متقاعد کردن دولت جدید برای استفاده از اهرمهای آمریکا برای مهار اسرائیل و پایان دادن به جنگهای گسترده اسرائیل با حماس، حزب الله و ایران هستند.
دست کم، دستیابی به آتشبس پایدار در غزه و لبنان ضروری خواهد بود اگر ترامپ امیدوار باشد که بر دستاوردهای خاورمیانهاش در اولین دوره ریاستجمهوری خود موسوم به توافقنامه ابراهیم که روابط بین اسرائیل و چهار کشور عربی را عادی میکند، تاکید کند.
حتی در آن زمان بعید است که عربستان سعودی با به رسمیت شناختن اسرائیل بدون گرفتن امتیاز در مورد موضوع تشکیل دولت فلسطین موافقت کند که دولت و پارلمان کنونی اسرائیل به شدت با آن مخالفت کردهاند.
دولتمردان عرب در صورت حمایت از روابط آشکار و نزدیکتر با اسرائیل نگران واکنشهای داخلی و منطقهای هستند. در نتیجه قتل عام ۱۳ ماه گذشته در غزه و گسترش جنگ به لبنان، ممکن است سالها طول بکشد تا سایر کشورهای عربی پیوستن به اردوگاه عادی سازی را بررسی کنند، حتی اگر به دنبال حفظ یا گسترش روابط اقتصادی و دفاعی با واشنگتن هستند.
بررسی وضعیت یمن
وضعیت یمن همچنین تأثیر عمدهای بر نحوه ارزیابی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از دور دوم ریاست جمهوری ترامپ خواهد داشت.
زمانی که ترامپ در اوایل سال ۲۰۲۱ کاخ سفید را ترک کرد، جنگ عربستان سعودی علیه یمن همچنان ادامه داشت و دولت ترامپ فروش تسلیحات گسترده به ریاض و دیگر پایتختهای عربی را ستونی از سیاست خاورمیانهای خود قرار داد.
با این حال از آوریل ۲۰۲۲ بین عربستان سعودی و انصارالله که نام رسمی شبه نظامیان حوثی است، آتش بس برقرار شده است. سعودیها و اکثر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از پیوستن به عملیات دریایی به رهبری ایالات متحده آمریکا و بریتانیا برای مقابله با هدف قرار دادن کشتیهای تجاری حوثیها خودداری کردهاند و بمباران اهداف حوثیها توسط آمریکا و انگلیس را غیرمولد و بی ثبات کننده میدانند.
ریاض از ایالات متحده آمریکا میخواهد که از اقداماتی که خطر حملات مجدد حوثیها علیه پادشاهی را افزایش میدهد، اجتناب کند. این کشور بر دستیابی به اهداف بلندپروازانه اقتصادی چشم انداز ۲۰۳۰ خود متمرکز است.
باید دید که آیا رهبری امارات میتواند دولت آتی ایالات متحده آمریکا را متقاعد کند روابط خود را با شورای انتقالی جنوبی (STC) -گروه جداییطلب جنوبی تحت حمایت امارات متحده عربی در یمن به عنوان سنگری موثر در برابر حوثیها ارتقا دهد.
هر گونه اقدام دولت ترامپ برای مشروعیت بخشیدن به این گروه باعث ناراحتی عربستان سعودی و عمان خواهد شد که به شدت طرفدار وحدت یمن هستند و در مورد نیات و توانایی آن برای اداره یک کشور جدا شده در جنوب نگرانی دارند.
با توجه به تمایل ترامپ به پیوند زدن تجارت و سیاست همراه با «دولتگرایی تجاری»، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بدون شک از لابیهای خود در واشنگتن و روابط شخصی با ترامپ، بستگان وی و سایر اعضای تیمش برای تأثیرگذاری بر دولت بعدی ایالات متحده آمریکا استفاده خواهند کرد.
در غیاب اصول روشن یا چشماندازی جامع برای خاورمیانه، ترامپ احتمالاً به شیوهای خاص با منطقه برخورد خواهد کرد و احتمالاً سیاستگذاران شورای همکاری خلیج فارس را به چالش میکشد تا تصمیمات وی را به راحتی درک کنند. اگر ترامپ نتواند نظر کشورهای حاشیه خلیج فارس را به واشنگتن جلب کند، بازگشت وی ممکن است کشورهای عربی را به تنوع بیشتر اتحادها و ایجاد روابط عمیقتر با چین، روسیه و حتی ایران سوق دهد.