در مقاله‌ای مطرح شد

اعراب خلیج فارس تمایلی به مشارکت در ماجراجویی ترامپ علیه ایران ندارند/ اعراب خواهان گسترش نفوذ اسرائیل در منطقه نیستند

روند رو به رشد کاهش تنش میان ایران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در سال‌های اخیر با انگیزه‌های متفاوتی از سوی دو طرف شکل گرفته، اما در اصل بر اساس عمل‌گرایی استوار است.
کد خبر: ۱۲۹۳۶۱۶
|
۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۲ 11 March 2025
|
3736 بازدید
|

با حملات دریای سرخ در سال ۲۰۱۹، به نظر می‌رسد که رهبران کشور‌های خلیج فارس تصمیم گرفته‌اند که مسئولیت امنیت منطقه بر دوش خودشان است و به‌طور فعال‌تری با جمهوری اسلامی ایران تعامل کنند. رویکرد عمل‌گرایانه دولت‌های عربی خلیج فارس در دوری عمدی از حملات هوایی آمریکا و بریتانیا علیه اهداف حوثی‌ها در یمن از ژانویه ۲۰۲۴ قابل توجه است؛ این اقدام نشان‌دهنده تمایل آنها به پرهیز از ایجاد تنش‌های جدید با ایران یا نیرو‌های نیابتی آن است.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، موسسه خاورمیانه دانشگاه سنگاپور در مقاله‌ای به بررسی روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس پرداخته که در ادامه آمده است.

لازم به ذکر است انتشار مقالات سایتها و اندیشکده‌های خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.

روابط شورای همکاری خلیج فارس (GCC) و ایران طی چند سال گذشته روندی پایدار از کاهش تنش را دنبال کرده است. این روند عمدتاً به دلایل اقتصادی، نیاز به ثبات منطقه‌ای برای پیگیری برنامه‌های اقتصادی، و همچنین تردید کشور‌های عربی خلیج فارس نسبت به قابلیت اتکای ایالات متحده در تأمین امنیت منطقه شکل گرفته است.

روابط شورای همکاری خلیج فارس و ایران طی چند سال گذشته روندی پایدار از کاهش تنش را دنبال کرده است. این روند عمدتاً به دلایل اقتصادی، نیاز به ثبات منطقه‌ای برای پیگیری برنامه‌های اقتصادی، و همچنین تردید کشور‌های عربی خلیج فارس نسبت به قابلیت اتکای ایالات متحده در تأمین امنیت منطقه شکل گرفته است

با این حال، این عمل‌گرایی پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، به‌ویژه با رویارویی ایران و اسرائیل و با دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، مورد آزمون قرار گرفته است. در شرایط نزدیکی مجدد منطقه‌ای، کشور‌های عربی خلیج فارس ترجیح می‌دهند از سیاست «فشار حداکثری» ترامپ بر ایران فاصله بگیرند و به‌جای آن، به‌عنوان میانجی برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای عمل کنند.

اگر پیشگویی‌ها بر پایهٔ واژه‌ها استوار بودند، آنگاه سخنان باراک اوباما، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، که گفته بود عربستان سعودی و ایران باید راهی برای «تقسیم همسایگی و ایجاد نوعی صلح سرد» پیدا کنند، اکنون به واقعیت پیوسته است.

چند روز پس از آنکه ایران در ۱ اکتبر دومین حملهٔ موشکی خود را علیه اسرائیل انجام داد، نیروی دریایی عربستان سعودی برای نخستین بار در کنار نیروی دریایی ایران و سایر نیرو‌های دریایی منطقه در یک رزمایش مشترک در خلیج عمان شرکت کرد. این رویداد نقطه عطفی در روابط میان این دو رقیب دیرینهٔ ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیک بود.

دیپلماسی دفاعی میان این دو کشور یک ماه بعد ادامه یافت، زمانی که رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح عربستان سعودی به تهران سفر کرد.

در رویدادی جداگانه، در ۳ فوریه، چهار ناو ایرانی برای یک بازدید سه روزه وارد بندر خالد در شارجه شدند. این نخستین تبادل نیروی دریایی میان ایران و امارات متحده عربی بود و به‌عنوان بخشی از یک برنامهٔ تبادل بازدید‌های دریایی برای تقویت امنیت دریایی و تضمین آزادی کشتیرانی در منطقه معرفی شد.

تغییر اساسی در خلیج فارس

نزدیکی روابط ایران با همسایگان عرب خود در خلیج فارس، به‌ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، به حدی رسیده است که اکنون حتی در تعاملات دفاعی نیز مشارکت دارند. این تحول، تغییری اساسی در فضای منطقه‌ای در مقایسه با دوران نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ محسوب می‌شود.

در آن زمان، ریاض، ابوظبی و منامه از کمپین «فشار حداکثری» ترامپ علیه تهران حمایت کرده بودند. علاوه بر این، عربستان سعودی و امارات پیش‌تر با برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که توسط دولت اوباما برای کنترل برنامه هسته‌ای ایران تنظیم شده بود، مخالفت کرده و تأکید داشتند که این توافق برای مقابله با تهدیدات ناشی از ایران و گروه‌های نیابتی‌اش کافی نیست.

روند رو به رشد کاهش تنش میان ایران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در سال‌های اخیر با انگیزه‌های متفاوتی از سوی دو طرف شکل گرفته، اما در اصل بر اساس عمل‌گرایی استوار است

روند رو به رشد کاهش تنش میان ایران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) در سال‌های اخیر با انگیزه‌های متفاوتی از سوی دو طرف شکل گرفته، اما در اصل بر اساس عمل‌گرایی استوار است.

برای رهبران عرب خلیج فارس، عامل اصلی این روند، اعتقاد آنها به ضرورت مسئولیت‌پذیری در قبال امنیت خودشان است، چراکه به‌طور فزاینده‌ای ایالات متحده را شریکی غیرقابل‌اعتماد در تأمین امنیت منطقه‌ای می‌بینند. این نگرش احتمالاً پس از رویداد‌های مربوط به موضوع اسرای اسرائیلی‌ها توسط حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تقویت شده است.

علاوه بر این، برنامه‌های داخلی کشور‌های عربی خلیج فارس، به‌ویژه در ریاض، برای کاهش وابستگی به نفت، نیازمند ثبات منطقه‌ای به‌عنوان پیش‌شرطی برای بازسازی اقتصادی است.

از سوی دیگر، ایران که در سال‌های اخیر با توجه به شرایط منطقه اکنون بیش از گذشته به دیپلماسی منطقه‌ای نیاز دارد. اگرچه در گذشته این دیپلماسی ابزاری برای خروج از انزوای اقتصادی بود، اما اکنون به ضرورتی برای جلوگیری از تضعیف بیشتر موقعیت ژئوپلیتیکی ایران تبدیل شده است.

آغاز گرم شدن روابط

تلاش ایران برای نزدیک شدن به همسایگان خلیج‌فارس خود را می‌توان به سیاست حسن همجواری این کشور در اواخر سال ۲۰۱۹ نسبت داد. مهم‌ترین پیشنهاد ایران در آن زمان در هفتاد و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد، زمانی که دولت روحانی ابتکار صلح هرمز (HOPE) را ارائه کرد. این طرح چشم‌انداز ایران برای ایجاد یک راه‌حل منطقه‌ای در زمینه «امنیت انرژی، آزادی ناوبری، تبادل اطلاعات، کنترل تسلیحات، پیشگیری از درگیری و عدم تجاوز» بود.

رویکرد مصالحه‌جویانه ایران نسبت به همسایگان عرب خود عمدتاً ناشی از آسیب‌پذیری‌هایش و همچنین به رسمیت شناختن وزن فزایندهٔ منطقه‌ای عربستان سعودی و امارات متحده عربی بود. ایرانِ تحت تحریم، کشور‌های عربی خلیج فارس، به‌ویژه امارات و عربستان را به‌عنوان یک شریان حیاتی اقتصادی مهم می‌دید.

در زمان اعلام ابتکار صلح هرمز توسط روحانی، بازیگران عرب در منطقه خلیج فارس امیدوار بودند که سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران نتیجه دهد. با این حال، تا سال ۲۰۲۲ نشانه‌هایی از بازنگری در سیاست خارجی کشور‌های عربی خلیج فارس ظاهر شد.

در مارس ۲۰۲۳، عربستان سعودی و ایران با عادی‌سازی روابط خود پس از قطع آن در سال ۲۰۱۶، توجه جهانی را به خود جلب کردند و امید‌هایی برای ثبات منطقه‌ای ایجاد شد. در این میان، نقش چین به‌عنوان میانجی در مذاکرات میان دو کشور، به موضوع اصلی بحث تبدیل شد و نشان داد که کشور‌های عربی خلیج فارس دیگر تنها به ایالات متحده متکی نیستند.

بااین‌حال، نکته مهم‌تر این است که این کشور‌ها اکنون اراده بیشتری برای مدیریت و کنترل سرنوشت منطقه خود نشان می‌دهند.

در همین حال، ایران و امارات متحده عربی، که اختلافی دیرینه بر سر جزایر تنگه هرمز دارند، در سال ۲۰۲۲ روابط دیپلماتیک خود را به‌طور کامل احیا کردند. امارات، شش سال پیش از آن، در همبستگی با عربستان سعودی، سطح روابط دیپلماتیک خود با تهران را کاهش داده بود؛ اقدامی که پس از موضوع کنسولگری عربستان در مشهد صورت گرفت.

در ماه مه ۲۰۲۴، کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و امارات پس از یک دهه بار دیگر تشکیل جلسه داد و نشانه‌ای از همکاری اقتصادی رسمی میان دو کشور را به نمایش گذاشت. این تغییر نشان‌دهنده گذار از تجارت غیررسمی قبلی بود که در آن شرکت‌های اماراتی کالا‌هایی را خریداری و سپس به ایران ارسال می‌کردند.

سپس، در اکتبر ۲۰۲۴، رؤسای جمهور ایران و امارات در حاشیه نشست سران بلوک بین‌دولتی بریکس (BRICS) با یکدیگر دیدار کردند. اهمیت این تحولات در آن است که امارات، که پیش‌تر سیاست خارجی تهاجمی‌تری در پیش گرفته بود و این سیاست در سال ۲۰۲۰ با امضای توافقنامه ابراهیم برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل به اوج خود رسید، اکنون نشانه‌هایی از تعدیل رویکرد خود را نشان می‌دهد.

شاید مهم‌ترین بخش از روند نزدیکی منطقه‌ای، روابط میان ایران و بحرین باشد. بحرین، به دلیل جمعیت قابل‌توجه شیعه خود، همواره به‌عنوان کشوری آسیب‌پذیر در برابر نفوذ ایران تلقی شده است. بااین‌حال، روابط دیپلماتیک میان دو کشور اکنون در آستانه ازسرگیری قرار دارد

شاید مهم‌ترین بخش از روند نزدیکی منطقه‌ای، روابط میان ایران و بحرین باشد. بحرین، به دلیل جمعیت قابل‌توجه شیعه خود، همواره به‌عنوان کشوری آسیب‌پذیر در برابر نفوذ ایران تلقی شده است. بااین‌حال، روابط دیپلماتیک میان دو کشور اکنون در آستانه ازسرگیری قرار دارد.

پادشاه بحرین، حمد بن عیسی آل خلیفه، در ماه مه ۲۰۲۴ اعلام کرد که «هیچ دلیلی برای تأخیر در عادی‌سازی وجود ندارد.» با وجود برخی مسائل حل‌نشده، ازجمله شرط بحرین مبنی بر توقف حمایت ایران از مخالفان بحرینی، در طول سال ۲۰۲۴ سطح تعاملات دیپلماتیک میان دو کشور افزایش یافته است. در همین راستا، وزیران امور خارجه ایران و بحرین در سال ۲۰۲۴ چندین دیدار در سطح کاری برگزار کرده‌اند، آن‌هم در شرایطی که فضای منطقه‌ای همچنان تنش‌آلود است.

عوامل مؤثر در آغاز کاهش تنش

یکی از عوامل کلیدی که عربستان سعودی و امارات متحده عربی را به سمت عادی‌سازی روابط با ایران سوق داد، افزایش تردید‌ها درباره قابلیت اتکای ایالات متحده به‌عنوان تضمین‌کننده امنیت منطقه بود.

کمپین فشار حداکثری ترامپ علیه ایران در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش نتیجه‌بخش نبود. درعوض، عربستان و امارات خود را در معرض حملات نیرو‌های نیابتی ایران یافتند و درگیر جنگ یمن شدند، جایی که نیروهایشان به‌طور مداوم هدف حملات حوثی‌ها قرار گرفتند.

علاوه بر این، واکنش آمریکا به حملات سال ۲۰۱۹ علیه تأسیسات نفتی عربستان و کشتی‌های سعودی و اماراتی، تردید‌های جدی درباره تعهدات امنیتی واشنگتن ایجاد کرد. دو روز پس از حمله حوثی‌ها به تأسیسات نفتی بقیق در شرق عربستان، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، گفت: «این حمله به عربستان سعودی بود، نه به ما.»

علاوه بر این، واکنش آمریکا به حملات سال ۲۰۱۹ علیه تأسیسات نفتی عربستان و کشتی‌های سعودی و اماراتی، تردید‌های جدی درباره تعهدات امنیتی واشنگتن ایجاد کرد. دو روز پس از حمله حوثی‌ها به تأسیسات نفتی بقیق در شرق عربستان، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، گفت: «این حمله به عربستان سعودی بود، نه به ما»

واکنش کند دولت بایدن به حمله پهپادی دیگر حوثی‌ها در ژانویه ۲۰۲۲ که منجر به کشته شدن سه نفر در ابوظبی شد، این بی‌اعتمادی را بیشتر کرد. ژنرال کنت مک‌کنزی، فرمانده وقت فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM)، ۲۲ روز پس از حمله به ابوظبی سفر کرد، اما رئیس امارات، شیخ محمد بن زاید، عمداً از دیدار با او خودداری کرد.

این نارضایتی اعراب در تصمیم کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس برای امتناع از حمایت از رأی‌گیری تحت رهبری آمریکا در آوریل ۲۰۲۲ برای تعلیق عضویت روسیه در شورای حقوق بشر سازمان ملل منعکس شد.

با حملات دریای سرخ در سال ۲۰۱۹، به نظر می‌رسد که رهبران کشور‌های خلیج فارس تصمیم گرفته‌اند که مسئولیت امنیت منطقه بر دوش خودشان است و به‌طور فعال‌تری با جمهوری اسلامی ایران تعامل کنند. رویکرد عمل‌گرایانه دولت‌های عربی خلیج فارس در دوری عمدی از حملات هوایی آمریکا و بریتانیا علیه اهداف حوثی‌ها در یمن از ژانویه ۲۰۲۴ قابل توجه است؛ این اقدام نشان‌دهنده تمایل آنها به پرهیز از ایجاد تنش‌های جدید با ایران یا نیرو‌های نیابتی آن است.

امروز، بازده سرمایه‌گذاری آنها در دیپلماسی با ایران روشن است: هرچند اختلالات در دریای سرخ به‌طور کامل متوقف نشده است، اما این دو کشور خلیج فارس عمدتاً از بحران‌های پس از ۷ اکتبر مصون مانده‌اند.

پشت جستجوی کشور‌های عربی خلیج فارس برای ثبات منطقه‌ای، یک دلیل وسیع‌تر مبتنی بر صلح برای توسعه نهفته است. هر کشور خلیج فارس دیدگاه بلندمدتی برای کاهش وابستگی به نفت دارد، و داشتن یک حیاط خلوت پایدار و عاری از خطرات ژئوپلیتیکی به‌عنوان یک ضرورت برای بازسازی اقتصادی موفقیت‌آمیز تلقی می‌شود. ابتکار عمل برای برقراری ارتباط با ایران در واقع در چارچوب یک برنامه تنوع‌بخشی به مشارکت‌های بین‌المللی قرار دارد، به‌ویژه در مورد امارات متحده عربی و عربستان سعودی که روابط بین‌دولتی آنها شامل پذیرش عضویت در بریکس (BRICS) نیز می‌شود.

پنج سال پس از آغاز چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی، ولیعهد محمد بن سلمان در آوریل ۲۰۲۱ در تلویزیون دولتی ظاهر شد و تأکید کرد که ثبات و عدم دخالت در امور داخلی اصول مهمی هستند و سپس افزود: «عربستان می‌خواهد ایران شکوفا و رشد کند.»

این انگیزه چیست؟ ولیعهد توضیح داد: «برای پیشبرد رشد و شکوفایی منطقه و جهان.» ثبات به‌ویژه برای سعودی‌ها حیاتی است، زیرا پروژه‌های کلان چشم انداز ۲۰۳۰ وارد مراحل حساس اجرایی خود می‌شوند.

گفت‌و‌گو با وجود جنگ همسایه

حوادث پس از به اسارت گرفتن اسرائیلی‌ها توسط حماس در ۷ اکتبر تأثیری بر تعاملات بین کشور‌های عربی خلیج فارس و ایران نداشت. پس از ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس، در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۴ و سریال ترور‌های هدفمند از اعضای گروه‌های حزب‌الله و حماس، تعدادی دیدار‌های دیپلماتیک میان کشور‌های عربی خلیج فارس و مقامات ایرانی انجام شد، به‌ویژه زمانی که به نظر می‌رسید تلاش‌های دولت بایدن برای محدود کردن اسرائیل به نتیجه نمی‌رسد.

آخرین تلاش دیپلماتیک ایران برای جلب حمایت کشور‌های عربی خلیج فارس زمانی مشخص شد که ایران خود را درگیر رویارویی مستقیم با اسرائیل دید. پس از حمله موشکی ایران به اسرائیل در ۱ اکتبر، وزیر امور خارجه ایران به چندین کشور عربی از جمله عربستان سعودی سفر کرد و خواهان حفظ بی‌طرفی اعراب در رویارویی ایران و اسرائیل شد.

هدف اصلی این بود که شرکای عرب خلیج فارس که حضور نظامی ایالات متحده در آنها برقرار است، ابتدا پیام را – به‌طور مستقیم یا از طریق ایالات متحده – منتقل کنند که اسرائیل باید از هدف قرار دادن سایت‌های هسته‌ای و میادین نفتی ایران خودداری کند و دوم، استفاده از حریم هوایی خلیج فارس برای حملات به ایران ممنوع شود. برخی از واسطه‌های مستقر در خلیج فارس گفته‌اند که پیام ایران، اگرچه به‌طور ظاهری در قالب درخواست مطرح شده بود، در حقیقت تهدیدی بود که حاکی از این بود که کشور‌های عربی ممکن است از حمله در امان نمانند.

تهدید پنهان ایران به نظر می‌رسد که به نتیجه رسیده است. رهبران کشور‌های عربی خلیج فارس حملات هوایی تلافی‌جویانه اسرائیل علیه ایران را به‌طور یک‌صدا محکوم کردند و نگرانی واقعی خود را از احتمال بروز یک درگیری وسیع‌تر در منطقه ابراز کردند. سپس، ولیعهد عربستان سعودی، محمد بن سلمان، در نشست ویژه‌ای از کشور‌های عربی و اسلامی در ریاض در نوامبر ۲۰۲۴ از جامعه بین‌المللی خواست تا اسرائیل را ملزم به «احترام به حاکمیت ایران و عدم نقض سرزمین‌های آن» کند. بیانیه او که پیش از آن یک تماس تلفنی با رئیس‌جمهور ایران، مسعود پزشکیان، انجام شده بود، همچنین اسرائیل را به «نسل‌کشی جمعی» متهم کرد.

این پیام‌ها نشان‌دهنده تغییر عمده‌ای در مواضع عربستان از محکومیت صرف اقدامات اسرائیل به سمت مواضع شدیدتر است. افزایش جدیت بیانیه‌های سعودی، همراه با تأکید دوباره بر ضرورت تشکیل دولت فلسطین به‌عنوان پیش‌شرطی برای صلح، به این معناست که سعودی‌ها انتظار دارند قدرت اسرائیل محدود شود. به‌طور مشابه، بیانیه‌های امارات نیز از ابراز نگرانی صرف نسبت به تشدید خشونت‌ها میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها به محکومیت فزاینده اقدامات اسرائیل تغییر کرده است؛ همه اینها با وجود روابط رسمی با اسرائیل است.

اگرچه کشور‌های عربی خلیج فارس از کاهش قدرت ایران خوشحالند، که به‌ویژه با وجود نزدیکی فزاینده‌شان به ایران، همچنان به آن اعتماد کاملی ندارند، آنها همچنین خواستار کاهش تنش‌های منطقه‌ای هستند تا از هرگونه حرکت ناامیدانه ایران به سمت دستیابی به توان هسته‌ای پیشگیری کنند. در عین حال، کشور‌های عربی خلیج فارس از یک دولت راست‌گرای اسرائیلی بی‌ثبات که برتری نظامی بی‌چون و چرا در منطقه دارد نیز محتاط خواهند بود.

در حقیقت، کشور‌های عربی خلیج فارس اکنون شاهد نمونه عملی از چگونگی سرعت اعزام نیرو‌های ایالات متحده به منطقه هستند – زمانی که این اقدام به نفع منافع آنها باشد. به‌دنبال آغاز حمله زمینی اسرائیل به غزه در اکتبر ۲۰۲۳، کاخ سفید دو ناو هواپیمابر آمریکایی را به‌منظور «بازداشتن [..] هرگونه تلاش برای گسترش این جنگ» به منطقه اعزام کرد. به‌تازگی، اعزام بمب‌افکن‌ها، جنگنده‌ها و ناو‌های جنگی ایالات متحده به خاورمیانه سریع و قاطع بوده است – اما تنها برای تأکید بر «تعهد آهنین» به اسرائیل. هرچند این اقدامات ممکن است به‌عنوان وسیله‌ای برای تضمین امنیت منطقه‌ای تلقی شوند، تجربه به کشور‌های عربی خلیج فارس آموخته است که سرعت اعزام نیرو‌های آمریکایی ممکن است همیشه شامل حال آنها نشود.

رویکرد کلی دولت‌های عربی همچنان بی‌برنامه و پراکنده است. به‌ویژه، در مورد اتخاذ اقدامات تنبیهی علیه اسرائیل، اجماع وجود ندارد، همان‌طور که در نشست مشترک اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی در نوامبر ۲۰۲۳ در ریاض و نشست اتحادیه عرب در بحرین در ماه مه گذشته مشاهده شد

با این حال، رویکرد کلی دولت‌های عربی همچنان بی‌برنامه و پراکنده است. به‌ویژه، در مورد اتخاذ اقدامات تنبیهی علیه اسرائیل، اجماع وجود ندارد، همان‌طور که در نشست مشترک اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی در نوامبر ۲۰۲۳ در ریاض و نشست اتحادیه عرب در بحرین در ماه مه گذشته مشاهده شد. این احتمالاً به این دلیل است که منافع ملی برای کشور‌هایی مانند بحرین و امارات، امضا‌کنندگان توافقات ابراهیم، اولویت دارد و این کشور‌ها در صورت اتخاذ موضع قوی‌تر علیه اسرائیل ممکن است منافع اقتصادی خود را با این کشور از دست بدهند. با این حال، هدف از رهایی منطقه از درگیری‌ها همچنان پابرجاست.

با در نظر گرفتن دولت ترامپ که به نظر می‌رسد اختیار بیشتری به نخست‌وزیر اسرائیل، نتانیاهو، بدهد، اختلافات میان رهبران خلیج فارس و رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده ممکن است در افق قرار گیرد، به‌ویژه اگر ترامپ اجازه دهد اسرائیل اقدامات نظامی خود علیه ایران را تشدید کند. نکته دیگری که مورد اختلاف است، پیشنهاد عجیب ترامپ برای غزه است که اعتبار کشور‌های عربی خلیج فارس به‌عنوان حامیان تشکیل دولت فلسطین را به چالش می‌کشد و بار مسئولیت تأمین مالی هر طرح بازسازی برای غزه را بر دوش آنها می‌گذارد.

عملگرایی یا ضرورت برای ایران؟

در حالی که ابتکار اولیه ایران برای برقراری ارتباط با همسایگان عرب خلیج فارس به‌دلیل تمایل به شکستن انزوا اقتصادی بود، تفاوت اکنون این است که اسرائیل به‌شدت استراتژی بازدارندگی ایران را که در جنگ نامتقارن از طریق نیرو‌های نیابتی‌اش مانند حزب‌الله، حماس و اخیراً نیرو‌های بشار اسد در سوریه پیاده می‌کرد، آسیب زده است.

بدتر از آن، ترور موفقیت‌آمیز اسماعیل هنیه، رهبر حماس، در زمان مراسم تحلیف مسعود پزشک‌یان در تهران، پیامی به ایران ارسال کرد که هیچ جایی امن نیست و همین‌طور شک و تردید‌هایی درباره قابلیت‌های امنیتی ایران به‌وجود آورد. با تضعیف شدن ابزار‌های بازدارنده ایران و بازگشت یک دولت تندرو تحت رهبری ترامپ، دیپلماسی تهران اکنون از موضع ضعف دنبال می‌شود و تعامل با همسایگان عرب آن تبدیل به یک ضرورت برای ایران عملگرایانه شده است تا از تشدید تنش‌ها جلوگیری کند.

در کنفرانس خبری حاشیه‌ای در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر گذشته، پزشکیان اعلام کرد که ایران «آماده است تمامی سلاح‌های خود را کنار بگذارد به شرطی که اسرائیل هم همین کار را انجام دهد.» هرچند که واکنش رسانه‌های سخت‌گیر داخلی موجب شد وزیر خارجه ایران برای کنترل بحران بگوید که رئیس‌جمهور «هرگز چنین بیانیه‌ای نداد»، ایران که دو نیروی آسیب‌دیده در حماس و حزب‌الله دارد، به‌وضوح می‌خواهد از تشدید تنش‌ها جلوگیری کند و به روابط بهبود یافته با همسایگان عرب خود نیاز دارد تا از انزوای دیپلماتیک خارج شود. رئیس‌جمهور ایران همچنین از پذیرش مذاکره مجدد بر سر توافق هسته‌ای (برجام) در ازای کاهش تحریم‌ها امتناع نکرده است و معاون او، محمدجواد ظریف، دوباره تمایل به احیای این توافق با یک ترامپ «معقول» را تأکید کرده است.

ایران اکنون باید با رئیس‌جمهوری جدید در کاخ سفید رو‌به‌رو شود که قصد دارد آن را بیشتر منزوی و تضعیف کند. در این زمینه، ایران می‌تواند اندکی خوش‌بینی داشته باشد که دیپلماسی با کشور‌های عرب خلیج فارس، که پایگاه‌های نظامی ایالات متحده را در خود جای داده‌اند و از سوی واشنگتن به‌عنوان شریک یا متحد شناخته می‌شوند، می‌تواند به‌عنوان یک کانال ارتباطی جایگزین با دولت جدید ایالات متحده عمل کند

ایران اکنون باید با رئیس‌جمهوری جدید در کاخ سفید رو‌به‌رو شود که قصد دارد آن را بیشتر منزوی و تضعیف کند. در این زمینه، ایران می‌تواند اندکی خوش‌بینی داشته باشد که دیپلماسی با کشور‌های عرب خلیج فارس، که پایگاه‌های نظامی ایالات متحده را در خود جای داده‌اند و از سوی واشنگتن به‌عنوان شریک یا متحد شناخته می‌شوند، می‌تواند به‌عنوان یک کانال ارتباطی جایگزین با دولت جدید ایالات متحده عمل کند.

مورد استثنا

رابطه قطر و ایران در میان فضای بهبود روابط در دیگر کشور‌های خلیج فارس شایان توجه است. سیاست خارجی دوحه از دهه ۱۹۹۰ تاکنون شامل حداکثر کردن شرکا و حداقل کردن دشمنان خود بوده است. مهران کامراوا، استاد علوم سیاسی در دانشگاه جورج‌تاون قطر، می‌نویسد که استراتژی این کشور کوچک مبتنی بر «پوشش ریسک» است، «یک شرط بزرگ به‌سمت یک طرف، مانند ائتلاف‌ها و شراکت‌های امنیتی، و تعدادی شرط کوچک‌تر در جهت مخالف، مانند حفظ روابط دیپلماتیک و ظاهراً دوستانه». دیپلمات‌های قطری به گفته‌اند که دیالوگ و برندسازی ملی از اجزای مهم دیپلماسی این کشور و تلاش برای قدرت نرم هستند.

بر اساس این سیاست، در برخورد با ایران که بزرگ‌ترین میدان گاز جهان، میدان پارس جنوبی/دوم شمالی را با آن به‌اشتراک می‌گذارد و اکنون در حال پیگیری پروژه‌ای مشترک برای ساخت طولانی‌ترین تونل زیرآبی جهان است، قطر به‌طور مداوم تلاش کرده است از به‌وجود آوردن دشمنی با جمهوری اسلامی اجتناب کند. 

از دیدگاه دوحه، ایران به‌عنوان یک تعادل‌دهنده مفید در مقابل عربستان سعودی و ایالات متحده عمل می‌کند، در حالی که شورای همکاری خلیج فارس به‌عنوان یک سازمان جمعی «حفاظت دیپلماتیک مورد نیاز قطر را فراهم می‌آورد تا سیاست‌هایی اتخاذ کند که مخالف منافع ایران باشد و تهران را ناراضی کند». 

اگرچه قطر در سال ۲۰۱۶ به‌منظور نشان دادن حمایت از سعودی‌ها که کنسولگری آنها در مشهد توسط معترضان ایرانی مورد حمله قرار گرفته بود، سفیر خود را از ایران فراخواند، سیاست پوشش ریسک دوحه نتیجه داد: حدود یک سال بعد، زمانی که چهارگانه سعودی، امارات، بحرین و مصر محاصره‌ای علیه قطر آغاز کردند، ایران پنج هواپیمای حامل مواد غذایی به دوحه فرستاد. دو کشور به‌زودی روابط دیپلماتیک کامل خود را از سر گرفتند.

اما آشتی منطقه‌ای جاری، که با درگیری‌ها و یک رئیس‌جمهور جدید در کاخ سفید همراه است، دستورکار سیاست خارجی قطر را پیچیده می‌کند. به‌طور خاص، میانجی‌گری – ابزاری در فهرست قدرت نرم قطر – اکنون به‌دلیل نقشی که در مذاکرات آتش‌بس بین حماس و اسرائیل ایفا می‌کند، به‌طور فزاینده‌ای دشوار شده است.

در ماه‌های بلافاصله پس از حملات ۷ اکتبر، دوحه در موضع دفاعی قرار گرفت زمانی که سناتور آمریکایی مایک لی در توییتی نوشت که «قطر خون روی دستانش دارد.... رئیس‌جمهور باید از قطر بخواهد که رهبران حماس را بازداشت کند و دارایی‌های آنها را ضبط کند.» دوحه از سال ۲۰۱۴ میلیون‌ها دلار کمک مالی به غزه و به‌طور غیرمستقیم به حماس اعطا کرده است – با تأیید ضمنی اسرائیل، ایالات متحده و تشکیلات خودگردان فلسطین – و به رهبران این گروه پناه داده است. 

منتقدان دوحه از این موضوع برای متهم کردن آن به تأمین مالی گروه‌های رادیکال استفاده کرده‌اند، که این امر مقامات قطری را مجبور به روشن‌کردن موقعیت‌شان بار‌ها و بار‌ها کرده است. قطر اکنون باید در محاسبات خود برای سرمایه‌گذاری بلندمدت در حماس تجدیدنظر کند، با توجه به جهت‌گیری سیاست خارجی که توسط رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده تعیین خواهد شد، کسی که احتمالاً انتظارات متفاوتی از وضعیت قطر به‌عنوان یک متحد بزرگ غیرناتو از ژانویه ۲۰۲۲ خواهد داشت. دوحه به‌خوبی از حمایت‌های اولیه ترامپ از محاصره منطقه‌ای علیه قطر در سال ۲۰۱۷ قبل از تغییر موضع در اوایل ۲۰۱۸ آگاه است.

علاوه بر این، آخرین پیشرفت در مذاکرات آتش‌بس که پس از یک دوره بی‌تحرکی به دست آمد، تنها با مداخله واشنگتن به دست آمد که نشانه نگران‌کننده‌ای از بی‌اثری میانجیگری قطر است. حملات متقابل بین اسرائیل و ایران در طول سال ۲۰۲۴، با حضور اسرائیل در مذاکرات آتش‌بس و ایران که در مرکز محور مقاومت خود شامل حماس است، همچنین بر میانجی‌گری قطر تأثیر گذاشت.

علاوه بر این، فضای جاری در منطقه برای آشتی ممکن است نقش میانجی‌گری قطر در روابط آمریکا و ایران را زیر سوال ببرد. اگرچه دوحه به‌عنوان کمک‌کننده در تسهیل تلاش‌های واشنگتن در سال ۲۰۲۳ برای آزادی پنج زندانی آمریکایی در ایران شناخته شده است، اما ایالات متحده ممکن است در آینده بتواند از کانال‌های ارتباطی که کشور‌های همسایه خلیج فارس با تهران برقرار کرده‌اند، استفاده کند.

به دست آوردن مالکیت منطقه‌ای در دنیای ترامپ

تا کنون هیچ نشانه‌ای از گسست در آرامش روابط خلیج فارس با تهران دیده نمی‌شود، هرچند که ماهیت و گستره دیپلماسی ممکن است در روابط دوجانبه خاص متفاوت باشد. کشور‌های عرب خلیج فارس هیچ تمایلی ندارند که در تیررس ایران (یا نمایندگان آن) قرار گیرند، اما به همان اندازه از قدرت نظامی فزاینده اسرائیل که به طور فزاینده‌ای بی‌چک و چانه است، نگران هستند و نمی‌خواهند تل‌آویو اراده خود را بر منطقه تحمیل کند. 
با توجه به جنگ در غزه و لبنان، احتمال موج آینده‌ای از رادیکالیزاسیون از گروه‌های عربی ناامید که هنوز باقی مانده‌اند، می‌تواند مایه نگرانی باشد. در این زمینه، ادامه تعامل با ایران، مانند اشتراک‌گذاری اطلاعات و همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم، می‌تواند به عنوان یک نوع بیمه برای کشور‌های عرب خلیج فارس عمل کند.

با حضور ترامپ در کاخ سفید برای چهار سال آینده، هم کشور‌های عرب خلیج فارس و هم ایران باید آب‌های غیرقابل پیش‌بینی را طی کنند. برای کشور‌های عربی، حفظ یک کانال ارتباطی با تهران با توجه به درخواست‌های ترامپ برای تقسیم بار، و همچنین به‌عنوان راهی برای نشان دادن مفید بودنشان، مناسب است. 

با حضور ترامپ در کاخ سفید برای چهار سال آینده، هم کشور‌های عرب خلیج فارس و هم ایران باید آب‌های غیرقابل پیش‌بینی را طی کنند. برای کشور‌های عربی، حفظ یک کانال ارتباطی با تهران با توجه به درخواست‌های ترامپ برای تقسیم بار، و همچنین به‌عنوان راهی برای نشان دادن مفید بودنشان، مناسب است

ریاض هیچ زمانی را برای ارائه خود به‌عنوان هاب دیپلماسی ترامپ در خاورمیانه تلف نکرده است: نه تنها ولیعهد سعودی اولین رهبر خارجی بود که از رئیس‌جمهور آمریکا تماس گرفت، بلکه این پادشاهی اکنون میزبان مذاکرات ایالات متحده و روسیه در مورد اوکراین است و پیشنهاد کرده است که میانجیگری بین واشنگتن و ایران در توافق هسته‌ای جدید را انجام دهد.

 اما احتمال بروز درگیری میان ایالات متحده و کشور‌های عرب خلیج فارس در صورت راه‌اندازی مجدد کمپین فشار حداکثری علیه ایران وجود دارد، به‌ویژه از آنجایی که دولت‌های عربی خلیج فارس به طور قابل توجهی در دیپلماسی برای ثبات با تهران سرمایه‌گذاری کرده‌اند. 

برای ایران، افزایش فشار از سوی ایالات متحده آن را مجبور خواهد کرد که گزینه سلاح هسته‌ای را حتی با ریسک بیگانگی با همسایگان خلیج فارس بازنگری کند. رهبران عرب خلیج فارس و ایران به نهاد‌های تجاری و به رویکرد شخصی ترامپ در سیاست توجه خواهند کرد. به هر حال، انتظارات از یک دولت ترامپ به‌طور قابل پیش‌بینی بالا خواهد بود.

آنچه که کلیدی است، حفظ چتر امنیتی ایالات متحده در منطقه است که علیرغم گزارش‌های قبلی مبنی بر کاهش یا تطبیق اندازه آن، آزمون زمان را پشت سر گذاشته است. همانطور که چاوِسکو کوک، ژنرال فعال در ستاد مشترک پنتاگون می‌نویسد، نقش آمریکا در خاورمیانه به رویکردی «قابل انعطاف و مقیاس‌پذیر» نیاز دارد که اگرچه ممکن است گیج‌کننده باشد، اما «ثبات استراتژیک» را در واکنش به «تهدیدات کوتاه‌مدت و هدف بلندمدت تنظیم موقعیت نظامی‌اش برای چالش‌های آینده» نشان می‌دهد. 

در سرتاسر خلیج فارس، کوچکترین درک از عقب‌نشینی آمریکا، اضطراب در سطح منطقه‌ای را به دنبال خواهد داشت. بنابراین، در یک محیط ژئوپولیتیکی نامشخص، حفظ مالکیت منطقه‌ای همچنان معتبرترین مسیر پیش‌رو است.

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۵ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
منابع و تاریخ و موقعیت ایران قابل مقایسه با هیچ کدام از کشورهای منطقه نیست ولی با مدیریت فوق جهانی مسئولان آنها از فرش به عرش رسیدند ما هم ..............
رضوک
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
اعراب خلیج فارس تمایلی به مشارکت در ماجراجویی ترامپ علیه ایران ندارند
این روحیهتحکمی که در نشست با زلینسکی از ترامپ دیدیم حالشون رو میگیره حسابی میگیره
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۴۶ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
نیازی ندارند، ربطی به تمایل ندارم
بعد هم لازم ندارند هر کاری رو که دوست دارند و انجام میدهند نمایش بدهند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۶ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
وقتی بنا به ماجراجویی شد ، اعراب شده در حد تهیه چایی صبحانه ی سربازهای آمریکایی ( حداکثر کاری که از دستشان بر می آید ) کنار آمریکا خواهند بود .
ناشناس
|
Canada
|
۱۴:۰۷ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
بازم پرچم ایرانو نزاشتن که
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۲۶ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
چون مقام شون در یک سطح نیست
ناشناس
|
India
|
۱۵:۲۶ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
مگر دست آنها است کل منطقه و کاخهایشان را به آتش میکشیم
احمد
|
Norway
|
۱۵:۵۷ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
این تفسیرها فقط کشک است زیرا در حمله به ایران آمریکا تمها نیست بلکه ناتو هم هم دخالت مستقیم مینماید دقیقا مانند حمله به عراق در آنصورت احتیاجی به دخالت اعراب خلیج در حملات آمریکا و ناتو نیست
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۷ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
آره، ادعاهای مستمر عربها در مورد جزایر سه گانه ایرانی، نشانه کاهش تنش است !
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۰۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
موافقت یا مخالفت اعراب حاشیه خلیج فارس هیچ تاثیری در زم احتمالی ترامپ و نتانیاهو برای حمله به ایرا
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# قیمت دلار # فیلترینگ # ترامپ # ایران و آمریکا # قیمت طلا # تعطیلی مدارس # کالابرگ # مهدی تاج # سید حسن نصرالله
الی گشت
نظرسنجی
کدام دولت عملکرد بهتری داشته است؟