در پي اظهارات اخير مسئولان سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري درباره نحوه همکاري باستان شناسان خارجي و ضرورت حضور آنها در ايران، يک کارشناس فرهنگي به بيان توضيحاتي در موضوع فعاليت مرکز مطالعات ايرانشناسي فرانسه در ايران (ايفري) بويژه بخش باستان شناسي آن پرداخت.
مهندس ايمان صميمي با اشاره لزوم بهره گيري پتانسيل هاي بين المللي متنوع و متخصص در مسايل باستان شناسي ضمن انتقاد شديد از چگونگي حضور باستان شناسان خارجي در ايران در يک سازوکار غير کارشناسانه و دور از اسلوب معين علمي و اداري ، گفت: كه تاکنون هيچ گزارشي از سوي مسئولان امر در اين باره هنوز منتشر نشده است که در آن معين شود كه در موارد مختلف مثلا به چه دليل و با استناد به کدام کمبود علمي داخلي و يا فقدان نيروي متخصص ايراني بايد به آوردن تيمهاي باستان شناسي خارجي اقدام شود؟ پذيرش باستان شناسان خارجي بدون ارايه ادله و شواهد فوق الذكر نه تنها موجب ياس و دلسردي باستان شناسان و دانشمندان جوان ايراني ميشود بلکه به ايجاد وابستگيهاي پوچ، کاذب و بيدليل به بيگانگان ميانجامد.
اين فعال حوزه ميراث فرهنگي به عنوان نمونه به بررسي نقش موسسه ايفري و پژوهشگران آن و همچنين نحوه تعامل هيأتهاي فرانسوي با همکاران ايراني خود پرداخت و افزود: باستان شناسان فرانسوي يکي از پيشتازترين افرادي بودند که بعداز انقلاب و مشخصا سال 1376 و كنگره تهران سعي بر حضور جدي در سايتهاي باستان شناسي ايران داشتهاند و از خود اشتياق وافري براي حضور در ايران نشان ميدهند و البته روند حضور بي حساب وکتاب آنها در چند سال اخير بلاخص از سال 1384 تا کنون شتاب بسيار گرفته است.
هيأتهاي باستان شناسي فرانسوي تنها در آبان و آذر 1384ـ ارديبهشت و خرداد 1385 ـ اواخر ارديبهشت و اوايل خرداد 1386 به سرپرستي رمي بوشارلا(مسئول سابق ايفري در ايران و رييس كنوني موسسه شرق شناسي دانشگاه ليون) علي رغم وجود توانمنديهاي کاملا مشهود داخلي توانستند چندين عمليات بررسي و شناسايي جغرافيايي با سيستم ماهوارهاي GPS را در منطقه حساس مرودشت استان فارس انجام دهند.
اما موضوع مهم و جالب توجه در اين خصوص، انجام يك فصل بررسي صحرايي در مرودشت توسط همين هيأت فرانسوي به سرپرستي رمي بوشارلا در بهار 1384 بدون همراهي هيأت ايراني و يا هر ناظر و شاهد و بازرس ايراني از مقامات رسمي و اداري کشور بوده است كه حتي گزارش آن نيز تا کنون منتشرنگرديده است! و جالب تر آنکه مشاركت هيأت ايراني و يا ناظران رسمي ايراني در بررسي بعدي با اعتراض و واکنش تند و غضب آلود رمي بوشارلا و هيأت فرانسوي همراه بوده است ؟!
صميمي در ادامه افزود کرد: البته اين اقدام فرانسويها مسبوق به سابقه نيز هست؛ هيأت فرانسوي چهار فصل (از سال 1379 تا 1383) نيز بدون مشارکت هيأت ايراني و يا ناظران و نمايندگان رسمي دولت ايران در دشت استراتژيك پاسارگاد به بررسي و شناسايي جغرافيايي و کاوش مشغول بوده است و اين مسئله بار ديگر در زمستان 1385 نيز تکرار شده است و آقاي رمي بوشارلا به عنوان سرپرست هيأت فرانسوي همراه با تيم کاري خود بدون حضور هيأت ايراني و يا نمايندگان رسمي دولت ايران تحت پوشش مطالعات آب و هواي مرودشت به مدت 10 روز در اطراف درياچه طشت اقدام به نمونه برداري كرده است. كه كم و كيف اقدامات آنها تاكنون بر مسئولان امر پوشيده مانده است.
وي درادامه افزود: اگر حضور هيأتهاي خارجي براي انتقال دانش به کشور و ورزيده و مجرب ساختن دانشمندان ايراني صورت ميگيرد، اين سوالات مطرح است که اولا چرا حضور تيمهاي خارجي در مواردي مانند بررسيهاي ميداني و استفاده از GPS انجام ميپذيرد که در داخل و و خارج كاربردهاي حساس دوگانه دارد ومضاف بر آن ما کاملا در اين زمينهها بي نيازيم؟ ثانيا عدم حضور تيم ايراني و فعاليت يکسويه فرانسويها در ايران ودرسايتهاي باستانشناسي بدون ناظرو بازرس ايراني چه توجيهي دارد؟ و چرا مسئولان ذيربط در سازمان ميراث فرهنگي تاكنون واكنش جدي در قبال حفاظت از منافع ملي كشور انجام ندادهاند؟
وي مدعي شد در حالي كه مديران پژوهشكده باستان شناسي سازمان به اساتيد متعهد داخلي بدون حضور بازرسان سازمان حتي اجازه يك ساعت كار ميداني را نميدهند، اين اقدامات خارج از اصول و مقررات ناظر بر فعاليت اتباع بيگانه در داخل كشور چه معني و مفهومي دارد؟
مهندس صميمي با اشاره به تخلفات فراوان و متعدد هيأتهاي فرانسوي، همچنين به پارهاي اقدامات مشكوك و شبه برانگيز برخي از اعضاي آن هيأتها اشاره کرده و گفت: اين هيأتها به دفعات بر خلاف پروتکلها و معاهدات مرسوم عمل کردهاند و به عنوان مثال در يک اقدام کاملا مغاير با اصول و شرافت علمي و تعهدات ديپلماتيک و البته بسيار خطرناک، که از نزديک شاهد آن بوده ام، يکي از اعضاي هيأت فرانسوي به نام خوليو بندزو از سي وپنج روز مدت ويزاي علمي و تحقيقاتي خود، تنها سه روز را در منطقه مورد نظر حضور داشت و بر خلاف قاعده و مقررات جاري ناظر بر صدور ويزاي تحقيقات و فعاليتهاي علمي و بر خلاف مقررات جاري سازمان در موضوع مشارکت با اتباع بيگانه، هيچ اطلاعي از مکان حضور و اقدامات او درباقي مانده اين مدت در دست نيست!!!
نکته کاملا قابل تامل نيز اينکه سرپرست هيأت يعني آقاي رمي بوشارلا نيز از اين موضوع كاملا مطلع بوده و البته هيچ اقدامي را انجام نداد. اما جاي تآسف بسيار دارد كه مديران پژوهشكده باستان شناسي نيز در برابراين اقدام مغاير با امنيت ملي، هيچ واكنشي از خود نشان ندادند؟! آيا نميتوان پرسيد چرا يک تبعه بيگانه درحالي که کشور متبوع او (فرانسه) نيز سابقه ممتد و آشکاري را در تضييع حقوق ايرانيان و خصومت با مصالح ملي ايران به خصوص در قبال مسئله انرژي صلح آميز هستهاي دارد، بدون اطلاع و برخلاف تعهدات خود اينگونه به سوءاستفاده از امکانات ما ميپردازد؟
در موردي ديگر نيز در نيمه دوم ارديبهشت ماه سال جاري يک هيأت فرانسوي بدون داشتن هيچگونه مجوز قانوني، با حرکت در مسير نوار مرزي شرق کشور، ضمن بازديد از چند سايت باستاني بسيار مهم و البته غيرفعال و طي اقدامي غير دوستانه و بيشرمانه به برداشت چندين نمونه مبادرت ورزيدهاند!!!
ايمان صميمي در ادامه تصريح کرد: علي رغم امکانات بي نظيري که توسط کشورمان براي اين خارجيها تدارک ديده ميشود، حتي برخوردهاي فرهنگي آنها نيز متناسب شان کشور ما نيست! به عنوان مثال بايد اشاره کنم که علي رغم اينکه بخش بسيار زيادي ازهزينه اين کاوشها و بررسيها بر دوش دولت و مردم محروم کشور ماست، آقاي بوشارلادر يک حرکت ضد فرهنگي و غير شرافتمندانه اقدام به انتشار گزارشي به اصطلاح علمي به صورت پوستر بدون درج نام هيأت ايراني و نيز بدون اشاره به نقش دولت ايران در اين زمينه، در کنگره مادريد در سال 1385 نموده است.
اما جاي سئوال مهمتر اينجاست كه چرا چنين شخص معلوم الحالي بايد به جاي نماينده رسمي ايران در يك كنگره رسمي بين المللي به ارايه گزارش عملكرد خود در ايران بپردازد ونامي از ايران را نيز بر زبان نياورد؟! قصور و كوتاهي مسئولان سازمان در قبال منافع ملي ايران تا كي و تا كجا؟!
صميمي در ادامه در خصوص پيشينه غير قابل قبول بوشارلا به عنوان يك عنصر نامطلوب خارجي افزود: وي در مدت جنگ تحميلي به عراق عزيمت کرده و ضمن همکاري با اجزاء فرهنگي حزب بعث در عراق كويت و عمان و در سايه حمايت آنها توانسته است به مجوز فعاليت در آن کشورها دست يابد و از آنجا که وي سالهاي سال در دهلران و خوزستان و فارس به فعاليتهاي ميداني مشغول بوده است، مسلما اطلاعات دقيق وثبت شده او به دليل دربرداشتن مسائل ژئوپوليتيک و ژئوميليتاري قابليت استفاده در ارتش متجاوز بعثي براي دستيابي به اهداف نظامي و به خصوص شوش و دزفول و اهواز را داشته است.
وي در ادامه افزود: ارتباط نامبرده با حکومت وقت عراق بسيار دوستانه بوده تا جايي که توانسته بود مجوز فعاليت آزادانه در عراق را در شرايط جنگي کسب نمايد. وي از اولين باستان شناسان فرانسوي است که عنوان مجعول خليج... را مورد استفاده قرار داد و به کرات آن را در نشريات بين المللي تکرار کرد که نمونههاي فراوان آن در شمارههاي مختلف مجله پالئورين (paleorient:2000-2002) وجود است. اين حرکت ناشايست ايشان در عمان در دهه 80 نيز تکرار شد.
همچنين از برجسته ترين نکات در خصوص فرد مذكور را بايد سابقه کارشناسي او در فروش اثر موسوم به «سر سرباز هخامنشي» در حراجي نيويورک در سال1974 دانست که بدون آگاهي دادن به دولت وقت کشورمان اقدام به کارشناسي فروش اثر مسروقه فوق نمود!! وحتي زماني که برخي سايتها در ماجراي پرونده «سر سرباز هخامنشي» اقدام به انتشار اسناد اين مساله نمودند، سازمان با بي تفاوتي محض از کنار آن گذشت! كه البته اين مساله يعني «پيشينه فروش اثر» پس از شکايت سازمان ميراث فرهنگي از حراجي کريستي تاثير بسيار نامطلوبي را بر راي دادگاه داشت.
اين فعال حوزه ميراث فرهنگي و باستان شناسي، در خصوص اقدامات سازمان ميراث فرهنگي پيرامون تلاش براي صيانت از مسايل ملي در بعد فرهنگي مانند نام «خليج فارس» و همچنين فعاليتهاي سازمان مانند تلاش براي ثبت جهاني آثار ايران در کنار برگزاري کنفرانسهاي متعدد فرهنگي با هدف يادآوري نام تاريخي «خليج فارس» يادآوري کرد: متاسفانه سازمان ميراث فرهنگي در حالي مدعي صيانت از نام تاريخي و شريف خليج فارس است که چاپ کتابي با نقشههاي مجعول خليج... با مقدمه نويسي رياست پژوهشگاه ميراث فرهنگي يعني «آقاي طه هاشمي» را در کارنامه خود دارد! جالب آنجاست که علي رغم ايرادات فراواني که بر کتاب وارد است و با وجود ادعاهايي که پيرامون برخورد با خاطيان مطرح گرديده است،تنها پس از اصلاحات بسيار ناچيز ، تا يک هفته قبل هنوز اطلاعيه فروش اين كتاب به همراه يک نسخه از آن در تابلو اعلانات برخي نهادها و دانشگاهها وجود داشته و در معرض ديد بينندگان قرار گرفته بوده است.
صميمي با بيان اين مطلب كه مقدمه مدير ميراث فرهنگي استان كرمان در همين كتاب، نشانهاي از آشفتگي مديريتي در سازمان ميراث فرهنگي و نا آشنايي و بي خبري بعضي از مديران آن سازمان با مسائل فرهنگي و منافع ملي است بر وجود ايرادات اساسي در مقدمه، توضيحات مولف، نامگذاريهاي كاذب سياسي و همچنين ارائه تصاويري از کتاب، تآكيد كرد و افزود بيشترين تحريفات و جعليات در اين کتاب از سوي باستان شناسان فرانسوي صورت پذيرفته است
وي در ادامه گفت: علت چاپ مقالات پر از جعل و تحريف فرانسويها در اين کتاب رابطه نزديک آقاي يوسف مجيدزاده با هيأتهاي فرانسوي بوده است تا جايي که از 4 عضو خارجي هيات علمي كتاب و پروژه جيرفت سه نفر از موسسات فرانسوي معرفي شدهاند و اين خود عدم استفاده از تمامي ظرفيتها و جامع نبودن کتاب و همايش جيرفت را نشان ميدهد.
تصوير صفحه 395 کتاب: مقاله آقاي ميشل کازانوا باستان شناس فرانسوي،به جاي استفاده از عنوان تاريخي «PERSIAN GULF» مانند خطوط هواپيمايي عربي تنها از واژه «GULF» استفاده کرده است و همچنين به جاي نام متداولتر «درياي عمان» با جعل عنوان «AR... SEA» به آن هويت عربي بخشيده است.همچنين در تصوير صفحه 157 کتاب، مقاله آقايان اريک فوآش، داميين گارسون، دومينيک روسه و همچنين گي سنشل باستان شناسان فرانسوي، در اين مقاله نيز با خودداري ازاستفاده از نام «PERSIAN GULF» و استفاده ازعنوان «PLAQUE AR...» بر روي موقعيت «خليج فارس» در نقشه آشکارا آن را بخشي از فلات عر... (؟!) دانستهاند!
مطالبي که اخيرا توسط آقاي طه هاشمي معاون سازمان در خصوص ضرورت حضور هياتهاي خارجي در كشور در کنفرانس خبري خود در 27 خرداد 1387 به عنوان بهانه حضور باستان شناسان خارجي عنوان گشته، غيرقابل قبول است.
آقاي طه هاشمي در اين كنفرانس خبري به حضور کمرنگ باستاننشاسان خارجي در ايران بعد از جنگ تحميلي اشاره کرده وعنوان نمودهاند: «يكي از دلايل تحريف نام خليج فارس هم شرايط كشور بود كه مانع از حضور كارشناسان و باستانشناسان خارجي در ايران شده بود. اما در حال حاضر با تاييد و مجوز وزارت امور خارجه و وزارت اطلاعات ورود باستانشناسان از كشورهاي مختلف به ايران صورت گرفته و همين موضوع بر تائيد نام خليجفارس نيز كمك خواهد كرد.» اين در حالي است که واقعيت و اسناد چيز ديگري را نشان ميدهند و عملا ما تا قبل حضور بي برنامه باستان شناسان خارجي در کشور که پس از دفاع مقدس رخ داد موردي از تحريف نام خليج فارس را به صورت کنوني و به اين وسعت شاهد نبوديم، ولي با حضور باستان شناسان خارجي در ايران به صورت غير کنترل شده و در کنار مديريت غير تخصصي حاکم بر ميراث فرهنگي شاهد بروز ايرادات عمده و عديده ميباشيم.
پس از انتشار خبري کوتاه و بسيار مختصر از ايرادات کتاب فوق الذكر انتظار اين بود که با معرفي خاطيان و لغو مجوز آن دسته از باستان شناسان خارجي شود که به استفاده از عنوان مجعول مبادرت ورزيدهاند با آنها برخورد قانوني شود، والبته اگر اين به ظاهر باستان شناسان حاضر به پذيرش و تصحيح رسمي اشتباه خود و تاييد حقوق مردم ايران باشند خبر عذرخواهي وپوزش آنها را منعکس نمايند.
ولي متآسفانه دقيقا متضاد با اين مساله، نه تنها با آنها برخورد و يا حتي تذکري صورت نگرفت، بلکه با صدور مجوز فعاليت آنها گسترده تر شده و به نوعي پاداش داده ميشود! نمونه موردي اين اقدامات غير موجه مطالعات به اصطلاح عصر مفرغ در ايران توسط فرانسويان و کساني است که چند روز قبل از اين حاتم بخشي سازمان با ناديده گرفتن اصول و قواعد مسلم تاريخي به جاي عنوان خليج فارس از عبارتهاي مخدوش استفاده کرده بودند وبدين ترتيب منافع ملي وحساسيتهاي ميهني مردم ما را به هيچ انگاشتهاند مضافا در شرايطي كه متخصصان برجسته و تراز اول منطقه پيرامون مطالعات عصر آهن بي شک وبي هيچ تعارفي ايراني هستند.لذا واگذاري اين پروژه به فرانسوي ها هيچ توجيهي ندارد.
تصوير صفحه 2 ضميمه روزنامه خراسان رضوي 31/3/1387در اين خبر و در کادر رنگي نام آقاي اريک فوآش و خوليو بندزو که پيشتر به سوابق و عملکرد آنها اشاره شد به وضوح ديده ميشود
انتشار خبر اعطاي کاوشهاي جديد به خاطيان و حضور خوليو بندزو و اريك فوآش در اين كاوشها به جاي برخورد يا حداقل چاپ اصلاحيه آنها، آن هم تنها اندکي پس ازچند روز از نشر غرض ورزيهاي اين ميهمانان در كنگره و کتاب جيرفت، فعالان حوزه ميراث فرهنگي را دچار حيرت کرد.
صميمي همچنين در پاسخ به سوالي مبني بر نحوه عملکرد ساير موسسات خارجي نظير موسسه باستان شناسي آلمان "داي" در ايران گفت: درگذشته به برخي موارد به صورت اجمالي اشاره شد که متاسفانه بعضا مورد سوءاستفاده قرارگرفت و اميدوارم در آينده نزديک بتوانم به دور از هياهوهاي سياسي مطالبي را عنوان کنم.
وي در ادامه افزود: شخصا طرفدار تعامل علمي و تبادل اطلاعات به منظور به روز رساني آگاهيهاي باستان شناسي كشور هستم، ولي آزادي عمل خارج از مقررات موجود و استفاده افرادي كه در ماهيت فعاليت آنها ترديد وجود دارد اين شايبه را تقويت مي كند که حضور باستان شناسان خارجي يک برنامه علمي از پيش طراحي شده است که به دنبال پاسخ يابي براي سوالات بومي در حوزه مسائل هويتي نمي باشد.