کتاب «سفر به قلهها» پنج گزارش از سیدیاسر هشترودی، مرتضی سرهنگی و هدایتالله بهبودی است که با تقریظ مقام معظم رهبری مزین شده است.
به گزارش خبرآنلاین، گزارشهای «حلبچه» و «سفر به قلهها» نوشته هدایتالله بهبودی، «کردستان عراق، حکایت ناگفتهها» به قلم سیدیاسر هشترودی و دو گزارش »خاکریزهای ایمان» و «بهار در آبان» از مرتضی سرهنگی اند. این کتاب در قطع رقعی و 95 صفحه و با شمارگان 6000 نسخه، سال 1367 توسط انتشارات برگ منتشر شده است.
دستخط مقام معظم رهبری در حاشیه کتاب "سفر به قله ها"
مقام معظم رهبری در یادداشتی بر این کتاب نوشته اند: «گزارش اول، حرفه ای و هنرمندانه، شرح کوتاهی از اولین ساعت بمباران سیانوری حلبچه، ارایه کرده است که بسیار مغتنم است، و نیز اشاره ای به وضع اسرای عراقی در پشت خط اول دارد که آنهم جالب و مهم است. گزارش کوتاه دوم از همان نویسنده است.
گزارش بعدی که به زبان روزنامه ای و در سبک گزارشهای مطبوعات غربی و بتقلید از آنها نوشته شده حاوی مطلبی چندان مهم نیست، به علاوه که گسیختگی در ذهن و نارسائی در زبان هم گاه در آن هست، ولی از این جهت که تصویری ـ گرچه مبهم ـ از کردهای اتحادیه میهنی ارائه کرده، مغتنم است.
گزارش چهارم درباره حمله عراق به جنوب پس از قبول قطعنامه (تیرماه 67) و از آن جالبتر، شرح انهدام منافقین در غرب کشور و تپه حسنآباد است. گزارش خوبی است. تکیه بر بچههای جنوب (فقط) برایم مفهوم نشد هرچند ناگفته ماندن چیز مهمی در آن واقعه، برایم کاملاً مفهوم بوده و هست! گزارش آخر ـ از همان نویسنده ـ (نویسنده گزارش چهارم!) چیزی نیست جز قلمانداز یک نویسنده خوش ذوق که جز پاسخ به احساسات، هدفی از نوشتن ندارد....این گزارشها را در 18 اسفند 70 تمام کردم و نه چندان خوشحال ..!»
بنا بر این گزارش، با توجه به اهمیت حادثه حلبچه، گزارش اول این کتاب پس از 19 سال دوباره در قالب کتاب «سفر به حلبچه» به قلم هدایت الله بهبودی از سوی سوره مهر منتشر شد. در عملیات والفجر 10، شرق حلبچه در دست نیروهای ایرانی قرار گرفت. بر همین اساس صدام برای انتقامگیری این شهر را بمباران شیمیایی و برای اولین بار از گاز اعصاب استفاده کرد.
پس از بمباران شیمیایی، بهبودی به همراه سرهنگی و هشترودی اولین شاهدان این حادثه بودند. همچنین سعید صادقی و احمد ناطقی بلافاصله از حادثه حلبچه عکس گرفتند که تعدادی از آنها در کتاب «سفر به حلبچه» منتشر شده است.
بخشی از متن گزارش بهبودی بدین شرح است:«آخرین تصویرهای غیر جنگی، تا اولین دژبانی منطقه جنگی، تصاویری است از: زنان زحمتکش با کوله بار هیزم و حفظ تعادل بارهای سنگین که با مهارت کامل روی سرهایشان قرار می گیرد و بازی دختران کوچک با لباسهای زری و پسر بچه های بازیگوش که با کفش محلی «اسکی» می کنند.
از این به بعد هر چه بود، چفیه، لباسهای خاکی و ماشین های گل مالی شده بود. نیروهای ما به عنوان زیباترین عناصر، در کنار بهار طبیعت، روی کوهها را پوشانده اند. همه کاره های این مملکت چقدر بی توقع در لابلای کوهها و ارتفاعات جای گرفته اند، آن هم بدون فوق العاده و اضافه کاری!
هوا کاملا «میگی» است، و به همین دلیل صدای خشن ضدهوایی ها خیلی زود دیوار صوتی افکار ما را می شکند...»