وصیتنامهاش را بخوانی او را عاشق پیشهای شمس گونه مییابی. زندگینامهاش را دنبال کنی، یک ژنرال جنگی است.
مدارک تحصیلی و افتخارات علمیاش را روی دیوارها ببینی، با یک مهندس تمام عیار هستهای روبرو میشوی که اگر هنوز زنده بود حتما جزء گزینههای ترورهای اساتید دانشگاهی میبود. کلاننگر که باشی درخواهی یافت که با نابغهای وجیهالمله روبرویی.
او کسی نیست جز مصطفی چمران (۱۳۱۱-1360). بچه محله محله سرپولک باز آهنگرهای تهران، شاگرد اول دانشگاه تهران و برکلی آمریکا، موسس انجمنهای اسلامی دانشگاههای خارج از ایران، چریک دوره دیده مصری، یار غار امام موسیصدر، امین امام در دوران جنگ و مونس همسر خوش قلمش که بیش از دیگران به عمق عشق و دلدادگیش پی برد.
در جمع بورسیههای رژیم پهلوی به آمریکا رفت و زمانی به ایران برگشت که خیلی ها راه 20 سال پیش او را در پیش گرفته و جلای وطن را به بقا در ناامنی آن روزگار ترجیح میدادند. او که حضورش در کرسی استادیمی توانست نسلی نو در عرصه دانش کشور به یادگار بگذارد، پیش از آنکه فرصت یابد از مخزن علمش بیاموزاند، توان مبارزاتیش را در طیق اخلاص گذاشت تا در جنگ داخلی و خارجی به مدد آید. و در این عرصهها هیچ برایش مهم نبود جز «انسان» بودن و «انسان» ماندن.
کودکی او در همان محله بازار و پامنار گذشت که تحصیلات ابتداییاش را در مدرسه انتصاریه، گذراند و بعد هم در بهترین مدارس تهران (دارالفنون و البرز) درس خواند و دیپلم گرفت. مصطفی از کوچکی تدریس میکرد و قسمتی از خرج روزمره خود را از راه تدریس به دست میآورد . او در ریاضیات و بخصوص درس هندسه، توانا و کم حریفی بود. مهدی که از نزدیک روش و منش برادرش را رصد میکرد میدید که مصطفی گاهی برای حل بعضی از مسائل مشکل، ساعتها و گاهی چند روز فکر میکرد. کارنامههای سراسر 20 او نیز حکایت از توفیقش در دوران تحصیل دارد.
او در 15 سالگی با آیتالله سید محمود طالقانی آشنا شد و از او تفسیر قرآن و از شهید مطهری، منطق آموخت. محصل آن روزهای مسجد هدایت بعدها مفسری فصیح در جمل و بیروت شد. چمران در آن دوران به سه موضوع توجه زیادی داشت: مسائل مذهبی، موضوعات سیاسی و ورزش. شبهای جمعه با برادرش تا میدان ارگ با دوچرخه میرفت و آنجا دوچرخه را به مهدی میداد و خودش به به سخنرانی مرحوم راشد از بلندگو گوش میداد. به این ترتیب بنیه مذهبی وی همپای بنیه علمیاش رشد یافت تا اینکه در سال ۳۲ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران قبول و با رتبه شاگرد اول گروه فارغ التحصیل شد.
خارج نشینی از نگاه چمرانچمران در طول عمر49 ساله خود با سفر به آمریکا، مصر و لبنان تجارب علمی-سیاسی و نظامی گستردهای کسب کرد. او که خود نوشته است «در امریکا زندگی خوشی داشتم و از همه ی آنها گذشتم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومان، زندگی کنم. میخواستم اگر نمیتوانم به این مظلومان کمکی بکنم، لااقل در میانشان باشم؛ مثل آنها زندگی کنم و درد و غم آنان را در قلب خود بپذیریم».
او با بورس شاگرد اولی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و همچنان در دورههای کارشناسی ارشد رشته الکتریسیته دردانشگاه تگزاس در آستین و دکتری رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک در دانشگاه برکلی شاگرد اول بود. او سپس به لابراتوار "BLAD" در نیوجرسی که بزرگترین تحقیقات روز انجام میشد و بیش از 5 هزار دکتری و عده زیادی نوبل پرایز در آنجا تحقیق علمی می کردند، رفت تا در ساخت اولین "قمر مصنوعی" مشارکت کند.
او در سال 41 پس از فارغ التحصیل شدن با خانواده خود به نیوجرسی منتقل شد. تدارک اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در نیویورک جلوی کاخ سفید در واشنگتن و همچنین سفارت ایران در شیکاگو، نیویورک، سانفرانسیسکـو جهت اعتراض به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران بخشی از تلاش و فعالیتهایش در این سالها است. او که در ایران از اعضای از نهضت ملی بود، برای اولین بار انجمنهای اسلامی دانشجویان در خارج از کشور را بنا نهاد.
همین فعالیتهای سیاسی بود که قطع بورسیه وی از سوی دولت پهلوی را به دنبال داشت. اما او که به مدد نمرات A پیاپیش به استادیاری همان دانشگاه درآمده بود، حین تحصیل، تدریس هم میکرد و از دانشگاه پول میگرفت.
بعد از جنگ 1967 بین اعراب و اسرائیل و تهمت و افترا و سرشکستگی عرب و اسلام، طاقت مصطفی تمام شد و او کنج آزمایشگاههای مجهز تحقیقاتی آمریکا را رها کرده و در سال 1346 به مصر رفت و با راهاندازی اولین پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه در زمان جمال عبدالناصر، سختترین دورههای چریکی و پارتیزانی را آموخت.
شمس و مولانا؛ صدر و مصطفیچمران؛ سوغاتی امام موسیصدر در سفر سال 1350 وی به تهران بود که به بیروت برد. بازرگان شاگرد مقیم مصرش را به صدر معرفی کرد تا او را با خود به یادگار به لبنان ببرد و یاریگرش در تشکیل مدرسهای در صور باشد. سابقه آموزشهای نظامی مصطفیدر مصر به مددش آمده و او با همراهی صدر «حرکةالمحرومین» و سپس جناح نظامی آن، یعنی سازمان امل را بنا مینهد.
شاید کمتر کسی بداند که چمران پنج سال قبل از شهادتش نیز وصیتنامهای نوشته بود. او در دومین دوره جنگ داخلی لبنان در سال 55 از سوی امام موسی صدر مأموریت یافت تا برای سازماندهی مقاومت شیعیان، راهی شهرک نبعه شود. او پیش از این عزیمت در وصیتنامهای که در سال 61 پس از بمباران مدرسه ای که در آن درس میداد، کشف شد؛ وصیتنامهای را خطاب به امام موسی صدر نوشت و در آن او را معبود و معشوق خود خوانده و سه ویژگی ممتاز خودش را «عشق»، «فقر» و «تنهایی» برمیشمارد و وصیتش را درباره «عشق و حیات و وظیفه» مینویسد: به خاطر عشق است که فداکاری میکنم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم.... درود آتشین من به روح بلند تو باد که از محدوده تنگ و باریک خودبینی و خودخواهی بیرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست. عشق سوزان من فدای عشقت باد، که بزرگترین و زیباترین مشخصه وجود توست، و ارزنده ترین چیزی است که مرا جذب تو کرده است، و مقدس ترین خصیصه ای است که در میزان الهی به حساب می آید ...
«عشق» در وصیتنامه دوم چمران هم موج میزند. وصیتنامهای که اینبار در ایران و در ماموریت وی به اهواز نوشته شد: به خاطر عشق است که به دنیا با بیاعتنائی مینگرم و ابعاد دیگری را مییابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا میبینم و زیبائی را میپرستم. عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیدهام و بالاتر از عشق چیزی نخواستهام.... این لحظات حساس، لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.
مالک اشتر امامپس از آنکه علی شریعتی به ایران بازگشت، او نیز هوای وطن کرد و در سال 49 تا عراق هم آمد که به او خبر رسید به دلیل سنگینی پروندهاش به ایران بیاید، کشته خواهدشد. به همین دلیل به لبنان بازگشت. در پایگاههای سازمان امل در لبنان و سوریه بیش از 400 رزمنده ایرانی زیر نظر چمران تربیت شدند. هماهنگی لازم با دولت سوریه شده بود که این نیروها را با هواپیما به ایران بفرستند اما انقلاب پیش از ورود آنها به ایران پیروز شد و رزمندگان آموزش دیده در جبهههای جنگ با عراق به کار آمدند.
پس از پیروزی انقلاب، چمران با شماری از جنگندگان «امل» به ایران آمد و به توصیه امام ماندگار شد تا به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب بپردازد. در آبان 58، روزی امام خمینی(ره) او را فراخواند و در شورای عالی دفاع منصوبش کرد. دوستان شهیدش همچون حاج داوود کریمی که نقطه ضعف (بخوانید نقطه قوت) مصطفی را «ولایتپذیری» او میدانستند، مطمئن بودند که او در پاسخ امام میگوید «چشم» و میپذیرد. از همین روی بود که چمران نوشت: سوگند به شیپور جنگ و به فداییان از جان گذشته؛ وقتی شیپور جنگ نواخته شود فرق بین مرد و نامرد، تشخیص داده میشود.
اولین ماموریت جنگی امام به چمران، سروسامان دادن به اوضاع پاوه بود که پاسداران زیادی در آن قتل عام شده بودند اما او ظرف 15 روز همه راهها و مواضع راهبردی کردستان را به تصرف نیروهای انقلاب درآورد. تاکتیک چمران برگزاری جلسه با بزرگان شهر و حضور در صف اول مبارزه بود تا حاکمیت دولت مرکزی را استحکام بخشد. هرچند قتل عام مجروحان در بیمارستان از سوی محاصره کنندگان پاوه و برخورد هلیکوپتر مجروحان به کوه «دیوانه کننده»ترین حادثه تلخ آن روزها در کلام چمران است اما از آن پس او را«مالکاشتر امام» لقب دادند. چرا که پس از بازگشت به تهران، از سوی امام وزیر دفاع دولت شد. تا قبل از شهادتش فقط یکبار دیگر بع تهران بازگشت آن هم برای اینکه مرحوم احمد خمینی گفته بود امام دلش برای چمران تنگ شده.
او در سال 59 نماینده پایتخت نشینان در نخستین مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب بود اما بیشتر عمر نمایندگی را در ماموریت جنگی طی کرد. تشکیل «ستاد جنگهای نامنظم»، فتح سوسنگرد با همراهی آیتالله خامنهای و طراحی تسخیر دهلاویه از برگترین دستاوردهای جنگی چمران50 ساله بود و دشت دهلاویه سنگر اخر برای او. 30خرداد 1360 یک ماه پس از پیروزی ارتفاعات اللهاکبر به فرماندهی چمران، او در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی نماینده امام شرکت و از عدم تحرک و سکون نیروها انتقاد کرد و پیشنهاد های نظامی خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود که در آن شرکت داشت. پس از شهادت ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه که «عباس علمدار»چمران بود، او خود فرماندهی جنگ را بر عهده گرفت و به شب نرسیده با اصابت ترکشی به پشت سرش به بیمارستان نرسیده، شهید شد.
همرزمانش میگفتند چمران همیشه توی محاصره است. منتها دشمن ما را محاصره نمیکرد دکتر نقشهای میریخت. میرفتیم وسط محاصره، محاصره را میشکستیم و میآمدیم بیرون. سیاوش گلستان همرزم چمران گفت که شهادت او ستاد «جنگ نامنظم» را متوقف کرد چون پر کردن جای او کاری ناممکن بود. مردی با مدارج بالای علمی و نظامی که خاکسارانه با همه رزمندگان دیده بوسی میکرد و ارتباطش با آنها «دلی» بود نه سلسله مراتبی.
چمران از نگاه غادهمهریه «قرآن کریم و تعهد از داماد که عروس را در راه تکامل و اهل بیت (ع) و اسلام هدایت کند». وقتی عاقد این مهریه را خواند تنها غاده و مصطفی بودند که از آن سر در آوردند نه مهمانان دور سفره عقد! دامادی که ۲۰ سال بزرگتر از عروس باشد، آن هم ایرانی و نه از نژاد لبنان، تازه یکپایش هم در جنگ باشد و پول و پله ای هم نداشته باشد را کسی با مهر و محبت نگاه نمیکرد، جز عروس!
این اولین عقد در «صور» بود که عروس چنین مهریهای داشت. آن هم عروسی که مسحور روح لطیف سردار جنگیای شده بود که قبل از اولین دیدارش با آقا داماد او را مرد قسیالقلبی تصور میکرد. امامموسیصدر که غاده را از نوشتههایش میشناخت ماهها پیش از او دعوت کرده بود که برای شیعیان لبنان در مجلس اعلا قلم بزند و دستمزدی بیش از تدریس در یک مدرسه دخترانه بگیرد که غاده نپذیرفته بود. او را به مدرسهای در صور برای تدریس دعوت کردند که با وجود پیغامهای مکرر صدر باز هم نرفت. چون از جنگ متنفر بود و علاقهای به همکاری با مردان جنگ نداشت. اما عاقبت یک تقویم که از سوی سید غروی -یکی از نزدیکان صدر- به غاده هدیه شد، او را به صور کشاند. تقویمی با 12 تصویر که یکی از آنها شمع کوچکی بود در یک سیاهی ظلمانی و این نوشته که به قدر خودش نورافشانی میکند در برابر این ظلمات.
به مدرسه که رفت، مصطفی را برای اولین بار با آنچنان آرامشی در رفتار و گفتار دید که فراموش کرد همصحبت مرد جنگ شده است. همان تقویم را در دستان مصطفی دید و گفت که از تصویر شمعی که در آن چاپ شده بسیار متاثر شده است اما نمیدانست که اکنون نقاش همان شمع در مقابلش زانو زده است. در آن روز رویایی غاده از ازخودگذشتگی شمع سوزان گفت و گریست و مصطفی از نوشتههای غاده که منجر به پرواز روح آن دو با هم شده بود.
نخستین هدیه مصطفی به غاده که در راه سفر آن دو به صور که در آن تدریس میکرد، تقدیم شد. آنها هنوز ازدواج نکرده بودند و غاده بیصبرانه کاغذ کادو را پیش چشمان مصطفی باز کرد. یک روسری قرمز با گلهای درشت! شگفتزده چهره متبسم او را نگریست و شنید: « بچهها دوست دارند شما را با روسری ببینند». غاده را از آن پس کسی بیحجاب ندید.
غاده در کتاب «چمران به روایت همسر شهید»، نوشته است: بیشتر روزهای کردستان را در میروان بودیم. آنجا هیچ چیز نبود. روی خاک میخوابیدم. خیلی وقتها گرسنه میماندم و غذا هم اگر بود هندوانه و پنیر و ... خیلی سختی کشیدم. یک روز بعدازظهر تنها بودم روی خاک نشسته بودم و اشک میریختم. که مصطفی سرزده آمد. دو زانو نشست و عذرخواهی کرد و گفت: من میدانم زندگی تو نباید اینطور باشد. تو فکر نمیکردی به این روز بیفتی. اگر خواستی میتوانی برگردی تهران ولی من نمیتوانم این راه من است... گفتم: میدانی بدون شما نمیتوانم برگردم... گفت: اگر خواستید بمانید به خاطر خدا بمانید نه به خاطر من.
مصطفی یک شب قبل از شهادتش به خانه آمد و آنگاه که غاده او را در خواب میبوسید از او رضایت خواست تا فردا به شهادت برسد. غاده از مراوده مصطفی و خدایش تعجب کرده بود اما نیک میدانست که مصطفی فردا خواهد رفت. وصیت مصطفی به غاده دو چیز بود. یکی اینکه در ایران بمانم و دوم ازدواج کنم. غاده با اشک پذیرفت و بعدها با اشک دست نوشته مصطفی را بارها خواند که برایش نوشته بود: «خدایا من از تو یک چیز میخواهم. با همه اخلاصم که محافظ غاده باش و در خلأ تنهایش نگذار. من میخواهم که بعد از مرگ او را ببینم در پرواز. خدایا! میخواهم غاده بعد از من متوقف نشود و میخواهم به من فکر کند مثل گلی زیبا که در راه زندگی و کمال پیدا کرد و او باید در این راه بالا و بالاتر برود. میخواهم غاده به من فکر کند مثل یک شمع مسکین و کوچک که سوخت در تاریکی تا مرد و او از نورش بهره برد. برای مدتی بس کوتاه. میخواهم او به من فکر کند مثل یک نسیم که از آسمان روح آمد و در گوشش کلمه عشق گفت و رفت به سوی کلمه بینهایت.»
غاده دومین همسر مصطفی بود و علیرغم آنکه او کتابی درباره همسرش نوشته است، تا کنون از همسر اول چمران (پروانه) در آمریکا و سه فرزند وی (دو دختر و یک پسر)، مطلبی منتشر نشده است. محمد نصرالله عضو هیئت رئیسه جنبش اَمل گفته بود که آنها همراه چمران به لبنان آمده بودند اما چون تاب زندگی محرومانه وی را در این کشور جنگ زده نداشتند، چمران از همسرش جدا میشود تا آنها به آمریکا و زندگی راحت خود بازگردند. مهدی چمران در یک برنامه تلوزیونی از وضعیت آنها ابراز بیاطلاعی کرد اما صادق طباطبایی گفت که از آنها باخبر است. البته سازنده مستند چمران در آمریکا در نظر دارد که با خانواده وی در این کشور گفتوگو کند. مستندی که فعلا به دلیل عدم صدور روادید متوقف شده است.
منبع: خبر آنلاین