سخنان تازه هیلاری کلینتون که تلویحاً از مخالفان دولت ایران خواست دست به اسلحه ببرند، در کنار سخنان علنی مسئولان امنیتی در جلسه استماع کنگره پیرامون ضرورت ترور مقامات ایرانی، یکی از لطیفههای این روزهای عالم سیاست است وقتی به یاد بیاوریم که چنین کشوری داعیه مبارزه با تروریسم را دارد.
آمریکا که از آغاز نهضت امام، همواره تلاش کرده بود به مقابله با انقلاب اسلامی بپردازد، در مقاطع گوناگون از روشهای متفاوت بهره جسته است؛ گاه حمایتها آشکارا بوده و گاه پنهانی؛ به عنوان نمونه کاملی از این اقدامات، میتوان به نقش آمریکا در هشت سال دفاع مقدس ایران اسلامی اشاره کرد که این کشور در شکلهای گوناگون ایفای نقش نمود.
سه روز پیش از حمله صدام به ایران، سفیر آمریکا در تل آویو با «مناخیم بگین» جلسه داشته و میگوید: چند روز دیگر، هواپیماهایی از عراق بلند میشوند که مقصد آنها فرودگاه اردن است و با شما کاری ندارند. قصد آنها در امان ماندن از احتمال حمله متقابل احتمالی ایران به فرودگاههای عراق پس از حمله به فرودگاه مهرآباد است و از رژیم صهیونیستی میخواهد کاری به هواپیماهایی که احتمالاً از آسمان سرزمینهای اشغالی میگذرند، نداشته باشد.
این نقش آفرینی کاملاً محرمانه بود. همچنین کمکهای مالی 90 میلیارد دلاری عربستان و کویت به عراق در این مدت با مدیریت و پشتیبانی آمریکا انجام شد.
اما از سوی دیگر، بخشی از این فعالیتها آشکار بود. در هشت سال دفاع ملت ما در برابر تجاوز رژیم بعثی عراق، ایران از یازده کشور اسیر و از 39 کشور تجهیزات جنگی غنیمت گرفت.
بخشی از تجهیزات پیشرفته موجود در جبهه مقابل ما تجهیزات اختصاصی ارتش آمریکا بود که در اختیار ارتش عراق قرار گرفته بود. مثلاً یک مجموعه دستگاههای جنگ الکترونیک جهت گریز از پوشش رادار که ما از عراق غنیمت گرفتیم، دستگاههایی بود که تجهیزات خاص ارتش آمریکا بود. آواکسهای آمریکا که مرتب بر بالای سر نیروهای ما بودند و اطلاعات ما را به آنها میدادند، بخش آشکار این تجهیزات بود.
در بخشهای دیگر، کار به مداخله مستقیم آمریکا کشید؛ همچون حمله مستقیم آمریکا به نفتکشها و برخی جزایر ایران که آن زمان این کار بیرون از توان عراق بود و یا حمله به هواپیمای مسافربری ایران بیرون از همه قوانین و حریمهای جهانی مواردی بود که آمریکا سعی بر تظاهر به قدرت و شاخ و شانه کشیدن در برابر ایران را داشت. از سوی دیگر، در همه این سالها آمریکا کوشید چنین القا کند که ایران هم با آمریکا ارتباط دارد، اما پنهانی که ماجرای «مک فارلین» از آن جمله بود.
این رویه همچنان ادامه دارد و رفتار اخیر واشنگتن، دربردارنده همه این رفتارها بدون در نظر گرفتن تضاد بین آنها بود. از یک سو، ایران را به دلیل یک ادعا بدون هر گونه سندی به تروریسم متهم میکند و از سوی دیگر، ترور مقامات ایرانی را رسما در دستور میگذارد و آن را قانونی جلوه میدهد.
اگر از این پارادوکسهای تکراری در مواضع آمریکا بگذریم و از شکستهای متوالی آمریکا در این عرصه همچون تلاش آمریکا برای مشوش جلوه دادن ایران و دیگر اعضای جبهه مقاومت از طریق ترور رفیق حریری ـ که با اعترافات بندر بن سلطان سفیر سابق عربستان در آمریکا آشکار شد ـ نیز بگذریم، یک نکته قابل توجه است و آن این که امروز حتی بسیاری از رسانههای آمریکایی، دروغهای ضد ایرانی آن کشور برای توطئههای جدید را باور نمیکنند و علیه آن مقاله مینویسند.
در چنین فضایی، چهرههای امنیتی آمریکا گمان کردهاند با ترور مسئولان سپاه میتوانند این نهاد پاسدار انقلاب اسلامی را بترسانند و ایران را از موفقیتهای خود بازدارند. این در حالی است که سپاهیان همواره مشتاق شهادت بودهاند و اگر روزی این جمله را بر دیوارهای سنگرهای خود مینوشتند که بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود، امروز خواهیم گفت بکشید ما را، ملتهای به پا خاسته ـ حتی در کشور خودتان ـ بیدارتر میشوند.
رئیس جمهور یکی از کشورهای اسلامی در جریان برگزاری اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی به نخست وزیر وقت ایران گفته بود، اگر واقعه هفت تیر و یا هشت شهریور در هر کشور دیگری رخ میداد، سنگ روی سنگ بند نمیشد. در کشور شما چه نوع حاکمیتی برقرار است که با شهید شدن 72 نفر از مسئولین رده بالای مملکت و یا شهادت رئیسجمهور و نخست وزیر هیچ اتفاقی نیفتاد؟!
اینها این را نمیدانند که در کشور ما یک ملت، همه با هم حکومت میکنند و در سپاه همه با هم سپاهیاند؛ بنابراین، آمار سرداران شهید ما در سپاه نسبت به آمار برادران سپاهی شهید، آمار شگفتانگیزی است و اصولاً تفاوت ما با دیگران این است که ما میکوشیم الگوی جنگ پیامبر ـ صلوات الله علیه ـ و حضرت علی ـ علیه السلام ـ را دوباره زنده کنیم و این رمز پیروزی ملت ما و به دنبال آن، رمز پیروزی سپاه و ارتش و بقیه رزمندگان ماست.