بازنشر

آشنایی با دوران بحرانی در زندگی آقایان

مردان در اين دوره شروع به افزايش وزن مي‌كنند، توده عضلاني‌شان كاهش مي‌يابد، احساس افسردگي و اضطراب مي‌كنند، دچار مشكلات خواب مي‌شوند، احساس ضعف مي‌كنند و بارزتر از همه دچار ناتواني جنسي مي‌شوند.
کد خبر: ۲۰۱۶۸۹
|
۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۷ 02 December 2017
|
225310 بازدید
|

يائسگي مردانه كه به آن آندروپوز هم گفته مي‌شود با تغييرات هورموني، فيزيولوژيك و شيميايي كه معمولا در تمام مردان بين سنين 40 تا 55 سالگي رخ مي‌دهد، آغاز مي‌شود و اين تغييرات بر تمام جنبه‌هاي زندگي يك مرد تاثير مي‌گذارد.

به نوشته جام جم، مي‌توان گفت يائسگي مردانه يك وضعيت جسمي است كه جنبه‌هاي رواني، فردي، اجتماعي و روحي متفاوتي دارد. مردان در اين دوره شروع به افزايش وزن مي‌كنند، توده عضلاني‌شان كاهش مي‌يابد، احساس افسردگي و اضطراب مي‌كنند، دچار مشكلات خواب مي‌شوند، احساس ضعف مي‌كنند و بارزتر از همه دچار ناتواني جنسي مي‌شوند.

از ديگر علائم يائسگي در مردان مي‌توان به خستگي و بي‌حوصلگي، افزايش تحريك‌پذيري، گرگرفتگي، كاهش حافظه و سطح كارايي، تكرر ادرار بخصوص در شب، يبوست، ريزش مو و وجود دردهاي استخواني اشاره كرد.

يائسگي مردانه كه گاهي براي توصيف كاهش ميزان تستوسترون با افزايش سن رخ مي‌دهد با يائسگي زنانه كاملا متفاوت است. يائسگي زنانه معمولا در 45 تا 55 سالگي رخ مي‌دهد، ولي در مردان از سن حتي 30 سالگي به بعد يائسگي در هر زماني رخ خواهد داد. آغاز آن بسيار تدريجي‌تر از يائسگي در زنان است، اما عوارض طولاني‌مدت آنها شديدتر است.

تفاوت عمده در نوع حوادث مربوط به يائسگي مردانه و زنانه در نحوه گذار مردان و زنان از اين مرحله است. هنگامي كه زنان مرحله يائسگي را طي مي‌كنند، همه آنها توانايي باروري را از دست مي‌دهند، در حالي كه مردان يائسه هنوز اين توانايي را دارند. در مورد يائسگي مردانه مي‌توان گفت براي آن دسته از مرداني كه تلاش مي‌كنند جوان بمانند اين دوره از زندگي به صورت بحران ظاهر مي‌شود، در حالي كه براي كساني كه متوجه اين نكته شده‌اند تغييرات جسمي، هيجاني و روحي ناشي از اين مرحله جهت آماده‌سازي آنها براي مرحله دوم زندگي مفيد است. اين دوره از زندگي به هيچ عنوان بحران محسوب نمي‌شود.

تغييرات رواني در يائسگي مردان

دگرگوني‌هاي حافظه: همان‌گونه كه با افزايش سن در نيروي فيزيكي مردان كاهش طبيعي ايجاد مي‌شود، افتي در عملكردهاي ذهني نيز به وجود مي‌آيد. اين حقيقت كه فرآيندهاي ذهني،‌ اغلب در حال افت هستند هنگامي آشكار مي‌شود كه مردان متوجه مي‌شوند،‌ تصميم‌گيري‌هايشان به زمان بيشتري نياز دارد.

احساس دلتنگي و نارضايتي: پزشكان به اين حالت هيجاني، ملال مي‌گويند و آن را با عناويني چون تشويش، رنج، نا‌آرامي، بي‌قراري و رخوت توصيف مي‌كنند. اكثر مرداني كه اين احساسات را تجربه مي‌كنند، هرگز در جستجوي كمك نيستند و حتي متوجه نمي‌شوند دلتنگند.

اضطراب و بي‌خوابي: شايد در زندگي يك مرد اضطراب و ساير نشانه‌هاي آن مانند سردرد، مشكلات معده و تشويش وجود داشته باشد، اما او ممكن است آن را دست‌كم بگيرد يا انكار كند. معمولا افراد زماني كه مضطرب مي‌شوند، اغلب در خوابيدن دچار مشكل مي‌شوند. اغلب مرداني كه در دهه‌ 40 و 50 سالگي سالم هستند، ولي در خواب رفتن مشكل دارند يا در طول شب بيدار مي‌شوند و قادر به خوابيدن دوباره نيستند، احتمالا از يائسگي مردانه در رنج هستند.

ترس و دلهره: هنگامي كه مردان به ميانسالي مي‌رسند، ترس از مرگ به افكارشان راه مي‌يابد. آنها ممكن است نگران مرگ والدين، همسر، فرزندان يا خودشان باشند.

بي‌كفايتي: صرف‌نظر از ميزان موفقيت مردان، اغلب آنها در اين مرحله از زندگي، احساس يك بازنده را دارند. آنان اغلب احساس مي‌كنند در تمامي جنبه‌هاي زندگي‌شان شكست خورده‌اند. امور جنسي و توان فيزيكي در حال افت، هسته مركزي مردانگي‌شان را تضعيف مي‌كند.

در اين مرحله برخي مردان احساس مي‌كنند بايد شغل خود را رها كنند يا سرسختانه تصميم مي‌گيرند كه تا اوج بروند. بعضي مردان احساس مي‌كنند بايد به سوي جزيره روياها بروند تا در آنجا هميشه جوان بمانند و تا ابد شاد زندگي كنند. دسته ديگر نيز سعي مي‌كنند خود را با زحمت به بالاي نردبان ترقي بكشانند. تحقيقات بيشتر، رابطه بين تغييرات روان شناختي و هورموني تاثيرگذار بر مردان در دوره يائسگي را نمايان مي‌كند. به عنوان مثال مشخص شده است سطوح تستوسترون در مرد افسرده افت مي‌كند و انگيزه جنسي او كاهش مي‌يابد و برعكس هنگام كاهش سطوح تستوسترون كه با پير شدن در مردان اتفاق مي‌افتد، آنها را دچار افسردگي كرده و تمايل جنسي‌شان را كم مي‌كند. طبق تحقيقات مشخص شده است مرداني كه موقعيت اجتماعي بالايي دارند به نسبت مردان با سطوح پايين‌تر تستوسترون، سطح بالاتري از تستوسترون در خون و تجربيات جنسي بيشتري دارند. همچنين مشخص شده است در مسابقات فوتبال، سطح تستوسترون طرفداران تيم برنده از تستوسترون طرفداران تيم بازنده بالاتر است. به نظر مي‌رسد مقام و موقعيت بالا و موفقيت باعث افزايش تستوسترون مي‌گردد و خلاف آن نيز صادق است. اگر سطوح تستوسترون در مردان حتي مصنوعي بالا برده شود، آنها قاطع‌تر مي‌شوند و در جذب شريك جنسي موفق‌تر هستند.

نشانه‌ها

ـ ترميم زخم‌ها و بيماري‌ها در مدت طولاني‌تر

ـ توانايي كمتر براي فعاليت‌هاي شديد جسمي مانند دويدن، بلند كردن اشياي سنگين، عدم توانايي در پياده‌روي بيش از يك كيلومتر، ناتواني در خم شدن

ـ احساس چاقي يا اضافه وزن

ـ مشكل در خواندن نوشته‌هاي ريز و كوچك

نكته: مردان اغلب به افسردگي به عنوان يك بيماري زنانه نگريسته و حتي در مواردي كه مي‌دانند مبتلا به اين بيماري هستند، به دنبال درمان آن نيستند. همچنين بيشتر مردان از افسردگي‌شان آگاه نبوده، بنابراين هرگز شانس درمان را نخواهند داشت

ـ فراموشكاري يا از دست دادن حافظه

ـ از دست دادن يا نازك شدن موها

ـ بي‌قراري، افسردگي، اضطراب و ترس

ـ عدم توانايي تصميم‌گيري

ـ از دست دادن اعتماد به نفس و حس لذت

ـ احساس تنهايي، عدم جذابيت و دوست داشتني بودن

ـ كاهش علاقه به فعاليت جنسي

ـ افزايش مشكلات ارتباطي و دعوا بر سر مسائل جنسي

ـ افزايش اضطراب و ترس در مورد تغييرات جنسي

برخي نشانه‌هاي شايع يائسگي مردانه نيز شامل موارد ذيل است:

بروز خستگي: مرداني كه اين دوره را تجـــربه كرده‌اند به خاطر از دست دادن انرژي رنج مي‌برند.

بروز افسردگي: يكي از سخت‌ترين مواردي است كه مرد و خانواده‌اش با آن درگير مي‌شوند.

كاهش ميل جنسي: همزمان با كاهش تدريجي تستوسترون رخ مي‌دهد و بر بسياري از جنبه‌هاي زندگي جنسي مردان تاثير مي‌گذارد.

پيري زودرس: كاهش تستوسترون مي‌تواند منجربه افزايش خطر بروز مشكلات قلبي شود. پژوهش‌ها نشان داده است كاهش تستوسترون يا افزايش استروژن در برخي موارد مي‌تواند به عنوان يك نشانگر بيماري‌هاي قلبي تلقي شود. كاهش سطوح تستوسترون كه بر جريان خون اثر مي‌گذارد، مي‌تواند منجر به سردي دست و پاها در تعدادي از مردان يا گرگرفتگي در برخي ديگر شود. بعلاوه احساس از دست دادن توان و انعطاف‌پذيري به صورت سفتي عضلات و دردهاي منتشره، از نشانه‌هاي پيري زودرس است.

مشكلات مربوط به اين دوران

اغلب مردان اين مشكل را انكار مي‌كنند، درباره‌اش با كسي صحبت نمي‌كنند، همسر يا خودشان را سرزنش مي‌كنند، كناره‌گيري مي‌كنند، اعتماد به نفسشان از بين مي‌رود و روابطشان خراب مي‌شود. آنچه اغلب وضع را بدتر مي‌كند، شرمي است كه بسياري از مردان احساس مي‌كنند. آنها تصور مي‌كنند تنها فردي هستند كه دچار اين حالت شده‌اند و يقين دارند همراه با اين اختلال (جنسي)‌ مردانگي‌شان از دست مي‌رود. در واقع مشكل‌ترين مرحله براي اين دسته از مردان، تشخيص مشكل، صحبت كردن با يك فرد قابل اعتماد و طلب كمك هنگام ادامه مشكل است.

اين حالت ترس‌ها و تعارض‌هايي را در مردان به وجود مي‌آورد، چراكه در بسياري از مردان اين تمايل، تنها مورد باثبات در زندگي‌شان است. آنها ازدواج مي‌كنند، بچه‌دار مي‌شوند، چاق مي‌شوند، دوباره ازدواج مي‌كنند و... زندگي‌شان ممكن است دائم در حال تغيير باشد، ولي ميل جنسي و عملكرد آن همراه دائمي و بخشي از وجودشان است. زماني كه اين دوست مورد اعتماد نيز آنها را ترك مي‌كند، احساس فنا شدن مي‌كنند. در واقع افسردگي از شايع‌ترين شكايات يائسگي مردان بوده و ارتباط نزديكي با كاهش ميل و عملكرد جنسي آنان دارد. بيشتر مردان حتي با وجود بروز علائم اصلي افسردگي درونشان هنوز نمي‌توانند خودشان را به عنوان فردي افسرده تلقي كنند. علائم افسردگي در اين دوران شامل مواردي چون غمگيني، انديشيدن در مورد مرگ، كاهش تمركز، احساس بي‌ارزشي، كاهش انرژي، از دست دادن حس لذت در زندگي و افزايش وزن است. از نكات مهمي كه مي‌توان در مورد افسردگي مردان متذكر شد اين است كه مردان اغلب به افسردگي به عنوان يك بيماري زنانه نگريسته و حتي در مواردي كه مي‌دانند مبتلا به اين بيماري هستند، به دنبال درمان آن نيستند. همچنين بيشتر مردان از افسردگي‌شان آگاه نبوده، بنابراين هرگز شانس درمان را نخواهند داشت. از ديگر نكات مهم در مورد افسردگي مردان اين است كه اين افسردگي اغلب تشخيص داده نمي‌شود، زيرا اين بيـماري به صورت عصبانيت مزمن، بي‌قراري و احساس خصومت خود را نشان مي‌دهد. همچنين در مردان افسردگي با سرزنش ديگران، همسر، روسا و مسائل اقتصادي بروز مي‌كند. به طور كلي احساساتي كه مردان در اين دوران دارند، اغلب درهم و برهم و آشفته است و در فهم تمايلاتشان دچار اشكال هستند. آنها در اين دوره اگر فرزندان نوجوان داشته باشند، تغييرات خودشان، تنش‌هاي معمول بين والدين و فرزندان را وخيم‌تر مي‌كند، بخصوص اگر مانند بسياري از مردان در حالت انكار اين تغييرات باشند.

اگر مردان قادر به رويارويي مستقيم با ترس‌هاي ميانسالي خود نباشند، ممكن است احساسات خود را روي پسران و دخترانشان فرافكني كنند.

۵ مقطع خطرناک و بحرانی در زندگی مشترک و راه‌های جلوگیری از جدایی در این دوران

رابرت لوییس استیونسون، نویسنده سرشناس بریتانیایی جمله ای جالب و ماندگار در زمینه ازدواج و زندگی مشترک دارد که بدین شرح است:” ازدواج مانند یک گفتگوی طولانی است که گاهی اوقات با مشاجره به تیرگی می انجامد”. دیر یا زود، زندگی مشترک یک زوج وارد مرحله ای بحرانی می شود و چنین بحران هایی در زندگی مشترک غیرقابل اجتناب هستند. خبر خوب این است که هنگام رخ دادن این بحران ها، زوجین به سطح تازه ای از رابطه و زندگی مشترک خود می رسند و راه های جدیدی برای داشتن زندگی شادی در کنار هم پیدا می کنند. بدین ترتیب می توان گفت که زوجین نباید از بروز بحران در زندگی مشترک واهمه ای داشت زیرا همین بحران ها و درگیری هاست که نشان دهنده شکل گیری یک رابطه عمیق است.

تنها راه معقول برای پیروزی بر این بحران ها بدون شک تسلیم نشدن و تلاش برای دستیابی به راه هایی برای غلبه و کنار آمدن با تفاوت هاست. در ابتدای آشنایی و پیش از رسمی شدن ازدواج دو نفر، آن ها قول می دهند که در تمامی شرایط و در سختی ها و خوشی ها در کنار یکدیگر باشند و زوجین باید در موارد بحرانی نشان دهند که این گفته هایشان تنها یک گفتمان پوچ و توخالی نبوده است. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۵ مرحله خطرناک و بحرانی در طول دوران زندگی مشترک زوجین آشنا کنیم که مدیریت آن ها باعث می شود شانس جدایی و طلاق گرفتن زوجین از یکدیگر به شدت کاهش یابد.

اولین سال ازدواج: مرحله شناخت

پینک خواننده مشهوری است که بسیاری از علاقمندان به دنیای موسیقی او را می شناسند. او کسی بود که برای ازدواج با همسر آینده اش پیشقدم شد اما این دو پس از یک سال زندگی مشترک از هم جدا شدند و مدت کوتاهی بعد بار دیگر با هم ازدواج کرده و اکنون ۲ فرزند دارند. ریتا دی ماریا، یک کارشناس حوزه ازدواج و خانواده، این دوره بحرانی را «مرحله شناخت» می نامد. این بحران معمولاً پس از ۶ تا ۱۲ ماه زندگی مشترک رخ می دهد. دوران عشق و علاقه شدید و گاه کورکورانه اولیه دیگر سپری شده و رفته رفته متوجه نقص ها و نقاط ضعف شریک زندگی خود می شوید و رفتارهای ناخوشایندی از طرف مقابل که روزگاری به آن ها اهمیت نمی دادید برای شما جدی و گاه غیرقابل تحمل می شوند. به گفته دی ماریا «زمان آن رسیده که یاد بگیرید مانند یک تیم کار کنید».

در این مرحله بحرانی از زندگی مشترک چه باید کرد؟ بورلی هیمن، روانشناسی برجسته در این حوزه است که در جواب به این سوال چنین می گوید:” اگر قبل از ازدواج در مورد مسایل بسیار مهمی مانند مسایل مالی، بچه، دیدار با بستگان، اوقات فراغت و غیره صحبت نکرده اید اکنون زمان آن رسیده که این کار را بکنید”. باید بسیار صادقانه در مورد ارزش ها و اولویت های خود صحبت کنید. به احتمال فراوان بین ارزش ها و اولویت های شما و شریک زندگیتان تفاوت هایی کم و بیش وجود خواهد داشت. در چنین شرایطی است که دو طرف باید سعی کنند با هم صلح کرده و به توافق برسند به نحوی که تنها یک طرف مجبور به کوتاه آمدن نباشد. بسیار مهم است که در طی این دوره بحرانی به توافقی محکم بر سر موضوعاتی مهم و گاه دردناک دست یابید.

۳ تا ۴ سال پس از ازواج: «منطقه آرامش» خطرناک

ازدواج شان پن و مدونا تنها ۳ سال دوام داشت اما این دو در مصاحبه هایشان بارها گفته اند که هنوز هم به یکدیگر علاقه دارند. شاید آن ها در تصمیمشان برای جدایی عجله کردند. تحقیقات انجام گرفته در بین ۲.۰۰۰ زوج بریتانیایی نشان می دهد که بعد از ۳ سال و نیم زندگی مشترک، زوجین دیگر همدیگر را پذیرفته و طرف مقابل را جزیی جداناپذیر از زندگی خود می داند. بعد از این مدت دیگر زوجین خوابیدن را به رابطه جنسی ترجیح داده و دیگر خبری از «دوستت دارم» گفتن به یکدیگر نخواهد بود. هر یک از زوجین «منطقه آرامش» مخصوص و مجزای خود را پیدا خواهد کرد.

از یک طرف چنین شرایطی، حسی فوق العاده دوست داشتنی از امنیت و آرامش را به زوجین هدیه می دهد و از طرف دیگر، که طرف منفی ماجرا نیز هست، موضوعات نسبتاً ناخوشایند در زندگی این دو مانند باز گذاشتن در هنگام دستشویی رفتن شبانه یا پوشیدن لباس های نامناسب هنگام خواب و یا هر عادت ناخوشایند دیگری از جانب زوجین دیگر طبیعی می شود. اگر چه ۸۲ درصد از زوجین مورد مطالعه قرار گرفته گفته بودند که از ازدواج خود راضی و خوشحالند اما ۴۹ درصد از آن ها گفته بودند که دوست دارند همسرشان رفتارهای رمانتیک بیشتری داشته باشد.

در این مرحله بحرانی از زندگی مشترک چه باید کرد؟ باید درجه ای از رمانتیک بودن را در زندگی خود حفظ کنید. سعی کنید نقاط ضعف یکدیگر را پوشش داده و به تحسین دستاوردهای طرف دیگر در زندگیتان بپردازید. بهتر است از گفتن هر آنچه که در ذهن شما می گذرد خودداری کنید و گاهی اوقات بهتر است ساکت بمانید. اگر حس می کنید بین شما و همسرتان مشکلی پیش آمده است بدون متهم کردن او و خیلی آرام بحث در مورد آن را شروع کنید. قبل از هر چیز باید به درون خود نگاه کنید و رفتارهای خودتان را قضاوت نمایید. بهبود شرایط در زندگی مشترک و رشد زندگی خانوادگی زمانی اتفاق می افتد که هر یک از زوجین بتواند خود را از دید دیگران دیده و میزان مشارکت و عدم مشارکت خود در پیشبرد رابطه زناشویی را به درستی درک نماید.

۵ تا ۷ سال پس از ازدواج: «درد ۷ سالگی»

دیوید شویمر، که همه او را به خاطر بازی در سریال محبوب «دوستان» می شناسند، و همسرش زوی باکمن اعلام کردند که پس از ۷ سال زندگی مشترک می خواهند مدتی دور از هم زندگی کنند و بسیاری امیدوارند که این جدایی موقتی باشد. در زمینه روانشناسی ازدواج یک عبارت بسیار مشهور وجود دارد با عنوان «درد ۷ سالگی». این دوره یکی از بحرانی ترین و سخت ترین دوران در زندگی مشترک هر زوجی به شمار می آید. بورلی هیمن می گوید بعد از ۷ سال زندگی مشترک، زوجین زندگی آرام و متوازنی دارند؛ رابطه آن ها کاملاً طبیعی بوده و طوری با هم رفتار می کنند که انگار روی سیستم خودکار قرار دارند که البته اشتباه بسیار بزرگی است.

ابراز علاقه و روابط جنسی بین طرفین تنها به یک امر روتین و از پیش برنامه ریزی شده تبدیل می شود. به نظر می رسد زوجین همه چیز را در مورد یکدیگر می دانند. در این برهه زمانی است که زوجین تصمیم می گیرند برای نجات زندگی خود و ایجاد تغییری مناسب و مثبت در آن، صاحب اولین و گاه دومین فرزند شوند. اما زوجین باید توجه داشته باشند که فرزند یک شخصیت سوم است و نه وسیله ای برای نجات زندگی زن و شوهر.

 

در این مرحله بحرانی از زندگی مشترک چه باید کرد؟ رابرت تیبی، که یک روانشناس خانوادگی است برای حل این مشکل و گذار از این مرحله بحرانی پیشنهادهایی به شرح زیر دارد:

  • ارتباطاتتان را با هم قطع نکنید. باید کمتر رسمی رفتار کند. به جای این که بگویید:”روزت چطور بود؟ خوب بود؟”. بهتر است مهربانانه تر و با صدقت بیشتری صحبت کنید.
  • به محض این که مشکلی بین شما پیش می آید برای حل آن اقدام کرده و نگذارید مشکلات، دلخوری ها و درگیری ها روی هم انباشته شوند.
  •  به خودتان گوش دهید. هرازچندگاهی شرایطتتان را مورد بررسی قرار دهید. فهرست خواسته ها و نیازهایتان و همچنین دیدگاه هایتان نسبت به آینده را بررسی و روزآمد کنید. افکار خود را با همسرتان در میان بگذارید.
  • در مورد آینده زندگی مشترک خود با همسرتان صحبت کنید. برای سال آینده چه برنامه هایی دارید، یا ۵ یا ۱۰ سال آینده؟ بار دیگر نکته مهم در تمامی این مراحل صداقت و بازگویی تمام خواسته ها و احساسات است. در این دوره باید از بیش از حد مودب بودن و بیان مبهم خواسته ها و مشکلات خودداری نمایید.

۱۰ تا ۱۵ سال پس از ازدواج: سن مشکل ساز

مگان فاکس و برایان آستین گرین بعد از ۱۱ سال زندگی مشترک نزدیک بود از هم جدا شوند اما این دو موفق شدند زندگی مشترکشان را نجات داده و اکنون دارای ۳ فرزند شده اند. بر اساس تحقیقی که اخیراً انجام شده، ۱۰ سالگی هر رابطه ای یک تاریخ آستانه ای بسیار مهم و سخت است. در مصاحبه ای که با ۲.۰۰۰ زن متاهل آمریکایی صورت گرفت مشخص شد که از دیدگاه آن ها ۱۱اُمین سال ازدواج سخت ترین و بحرانی ترین دوره در زندگی مشترک زوجین است.

در این دوره زنان حجم بسیار زیاد و گاه غیرقابل تحملی از مسئولیت را دارند: آن ها باید از فرزندانشان مراقبت کنند، وظیفه مدیریت فضای خانه را بر عهده دارند و همزمان بسیاری از آن ها باید خارج از خانه نیز کار کنند. از آنجایی که همواره با کمبود زمان مواجه می شوند؛ کیفیت رابطه آن ها با همسرشان به شدت کاهش می یابد. در همین دوره است که مرد دیگر زنش را یک زن جذاب، مانند آنچه که در گذشته به نظر می رسید، نمی بیند. مطالعات آماری نشان می دهد که عمر متوسط یک زندگی مشترک در اروپا ۱۱ سال است که این موضوع بحرانی بودن این دوره زندگی را نشان می دهد.

در این مرحله بحرانی از زندگی مشترک چه باید کرد؟ خبر خوب این است که اگر بر بحران این دوره از زندگی مشترک غلبه کنید، رضایتمندی شما از رابطه با همسر خود در ۲۰ سال آینده زندگی تان به طور مدام در حال افزایش خواهد بود. دانا فیلمور و ایمی بارنهارت، ۲ روانشناس فعال در حوزه خانواده، در این باره توصیه می کنند که در این دوره بهتر است کمی شوخ طبعی و ملاحت را وارد رابطه خود کنید. سعی کنید بیشتر با هم بخندید و سطح انتظاراتتان را کاهش دهید. اگر چه شاید زندگی مشترک و ازدواج شما بی نقص نباشد اما آن قدرها که فکر می کنید نیز بد نیست. تمرکز خود را بر روی جنبه های مثبت زندگی مشترک و همسرتان قرار دهید.

۲۰ تا ۳۰ سال پس از ازدواج: بحران میانسالی و «طلاق خاکستری»

دنی دویتو و ریا پرلمن پس از ۳۰ سال زندگی مشترک از هم جدا شدند که این موضوع باعث شوکه شدن طرفدارانشان شد. اما یک سال بعد این دو اعلام کردند که در تصمیم گیری برای جدایی دچار اشتباه شده و بار دیگر با هم ازدواج کردند. بحران ۲۰ سالگی زندگی مشترک و ازدواج به دلیل بحران میانسالی زوجین رخ می دهد. این تاثیر با یک حالت خاص به نام «سندروم آشیانه خالی» تشدید نیز می شود. این سندروم زمانی رخ می دهد که فرزندان بزرگ شده و راه خود را در زندگی دنبال می کنند و بدین ترتیب زن و شوهر پس از مدت های طولانی به یکباره تنها می شوند، درست مانند شرایطی که در ابتدای رابطه خود داشتند.

شاید زوجین فکر کنند به دلیل این که مهم ترین ماموریت آن ها به پایان رسیده، ازدواج آن ها طراوت سابق را ندارد از این رو از هم فاصله می گیرند. یک روانشناس آمریکایی این جدایی را «طلاق خاکستری» می نامد زیرا در این مرحله از زندگی مشترک، موهای زوجین رو به خاکستری شدن نهاده است. در دنیای مدرن تعداد طلاق ها در این مقطع زمانی از زندگی مشترک زوجین افزایش یافته است.

در این مرحله بحرانی از زندگی مشترک چه باید کرد؟ از یکدیگر فاصله نگیرید. به دنبال دلایل و انگیزه های دیگری برای در کنار هم ماندن بگردید. اگر زوجین مشکلاتشان را به دلیل فرزندانشان نادیده گرفته باشند، اکنون که دیگر تنها شده و خبری از فرزندان نیست، درگیری ها و اختلافات بین این دو شدت بسیار بیشتری خواهد داشت. از طرف دیگر زمان و فرصت بسیار بیشتری برای حل مشکلات و اختلافات دارید و زمان بسیار خوبی برای بازسازی ازدواجتان است. استیو سیبولد یک مشاور رفتاری زوجین است که در این باره می گوید: بهتر است با هم ورزش کنید یا اهداف مشترکی برای همدیگر تعیین کنید، برای مثال سفر، کسب و کار جدید، کلاس های زبان یا هر کاری که به شما کمک کند تجربه های فراموش نشدنی داشته باشید.

توصیه هایی برای غلبه کردن بر بحران های زندگی مشترک

مورت فرتل، یک روانشناس و مشاور روابط زوجین است بر این باور می باشد که در جریان گذاشتن احساسات با همسر و یا مشاوره گرفتن از یک روانشناس و مشاور همیشه نمی تواند باعث نجات زندگی مشترک زوجین شود زیرا این راه حل ها نمی توانند به طور دقیق به شما بگویند که چه کارهایی باید برای غلبه قطعی بر بحران انجام دهید. فرتل برای غلبه بر بحران های زناشویی توصیه هایی دارد که تعدادی از آن ها به شرح زیر می باشند:

۱- سعی کنید حتی به تنهایی زندگی مشترکتان را نجات دهید. همواره گفته می شود که زندگی مشترک تنها زمانی نجات داده می شود که هر دو طرف برای انجام این کار تلاش کنند. اما حتی تلاش های صورت گرفته توسط یکی از زوجین نیز می تواند شرایط کنونی رابطه زناشویی را تغییر داده و حتی سرسخت ترین و لجوج ترین همسران را نیز به مشارکت در فرآیند برون رفت از بحران ترغیب نماید.

۲- از خودتان سوال های اشتباه نپرسید. از خودتان نپرسید:” آیا برای انتخاب همسر بهترین انتخاب را داشته ام؟”. کلید موفقیت در ازدواج پیدا کردن همسر درست و بی نقص نیست، بلکه نکته کلیدی در این موضوع این است که توانایی دوست داشتن کسی که انتخاب کرده اید را داشته باشید. شانس هیچ تاثیری در عشق ندارد بلکه چیزی است که خودتان انتخاب می کنید و عشق را باید در انتخاب خود جستجو کنید نه در شانس.

 

۳- فاصله گرفتن موقت شما را از هم دور خواهد کرد نه نزدیک تر. گفته می شود که جدایی های موقتی یا فاصله گرفتن می تواند احساسات شما را بازیابی نماید اما واقعیت این است که این روش شما را بیش از پیش از همه دور خواهد کرد، به ویژه در شرایط بحرانی رابطه که هدف این است بار دیگر به هم نزدیک شوید.

۴- کمتر در مورد مشکلات صحبت کنید. صحبت کردن در مورد مشکلات زندگی زناشویی و ازدواج آن ها را حل نخواهد کرد بلکه باعث عمیق تر شدن آن ها خواهد شد. این گونه بحث ها باعث مشاجره و عصبانیت خواهد شد. صحبت کردن در مورد یک مشکل بدین معنا نیست که آن را حل کرده اید. کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید. برای حل مشکلاتتان راه حل های عملی و واقعی پیدا کنید.

۵- فکر نکنید که یک روان شناس جواب های بسیار دقیقی برای حل مشکلات زناشویی به شما خواهد داد. جلسات مشاوره ای به زوجین این امکان را خواهد داد که با هم صحبت کنند و دیدگاه فکری همدیگر را درک نمایند اما پاسخ قطعی در مورد این که چه باید کرد تا مشکلات زناشویی حل شوند به شما نخواهند داد. در نتیجه ممکن است زوجین حتی از نتیجه جلسات مشاوره نیز ناامید شوند.

۶- در مورد مشکلات و بحران های زناشویی خود با بستگان و دوستانتان صحبت نکنید. یکی از مهم ترین ارزش های بین زوجین در زندگی مشترک، حس اعتماد و محرمانه ماندن مشکلات بین زوجین است از این رو صحبت کردن در مورد رابطه مشترک با همسرتان با دوستان و آشنایان یک اشتباه بسیار بزرگ خواهد بود. این کار باعث می شود که اعتماد و اطمینان همسرتان را زیر پا بگذارید و کار نادرستی است که شرایط را برای طرفین بغرنج تر خواهد کرد.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۵
در انتظار بررسی: ۶
انتشار یافته: ۶۳
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۲
ما تو سن 30 سالگی همه اینها رو تجربه کردیم :)
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۱
قرار نيست كل عمر را مثل 20 سالگي زندگي كنيم اين قانون طبيعته
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
من کارمندم با 29 سال سابقه کار سخت و زیان اور تو 50 سالگی هستم اکثرا این موارد را که گفتید ندارم اینها نسبی هستند نه قطعی بستگی به شرایط زندگی و موقعیت و رفتار فرد دارد
مبتلا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۲
مطلب جالب وخواندنی دقیقا همانطور است 20
ناشناس
|
Germany
|
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۲
جالب بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۲
خب ، حالا را ه حل چيست؟
پاسخ ها
نرگس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۰
راست میگه تورو خدا راحل بدید....شوهر من همینطوری شده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۷
مرگ بر کسانی که جوونی ما رو به باد فنا دادن و بدون لذت بردن از زندگی حالا به سن میانسالی رسیدیم مرگ بر ظلم و ظالم
پاسخ ها
مریم
| United States of America |
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۴
تو از کی شاکی ای؟از حامعه؟از ملت؟از مردم؟از زنها؟یا از عامل بدبختیها یعنی :مَرد"
واقعا از کی؟
از چی مینالین؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۱
بسيار جالب بود و اين موضوع در ايران بسيار رواج دارد ولى به علت شرم به دنبال درمان آن نيستند و تشنجات خانوادگى و حتى طلاق را در ميان خانواده ها با قدمت بيست تا سي و پنج سال بالا برده كه متأسفانه بيشترين آسيب را فرزندان اين خانواده ها مى برند بنابراين بايد به صورت گسترده در وسائل ارتباط جمعى به آن پرداخت
یه اشنا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۵
مرسی از اطلاعات مفیدتون خیلی جالب بود.لطفا درمانش رو هم بفرمایید.سپاس فراوان
یه اشنا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۵
مرسی از اطلاعات مفیدتون خیلی جالب بود.لطفا درمانش رو هم بفرمایید.سپاس فراوان
غريبه
|
Germany
|
۰۶:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۲
در اين زمان مردان حتى شكاك خواهند شد ولى اين مشكل رو همسر ميتونه براحتى از بين ببره

در ضمن با ناشناس موافقم خيلى جالب بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۴
به نطر من بستگی به روش زندگی افراد داره متعادل زندگی کردن غذا و مواد غذایی خوب مصرف کردن تاثیر مثبتی داره در ضمن دارو های تقویتی هم از پنجاه به بالا برای اقایان موثره... و یه مرد پنجاه ساله با یکم تحرک بهتر زندگی میکنه... موفق با شید.....
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟