سرویس دفاع مقدس ـ او بارها در اوج عملیات با رشادت و خستگی ناپذیری و زیر آتش، به استقبال شهادت رفت، چندین بار مجروح و مصدوم شیمیایی شد، ولی بدون خستگی و با انگیزش پرشور به کار خود ادامه داد.
به گزارش «تابناک»، احمد سیاف زاده در سال 1335 در منزلی محقر در محله مستضعف نشین باغ شیخ اهواز در خانوادهای مؤمن و متدین چشم به جهان گشود.
پدرش از متدینین معروفی بود که با زحمت و مشقت فراوان در کار بنایی ساختمان، مخارج زندگی حلال خانوادهاش را تأمین میکرد تا بتواند بر سر سفره توسل و ولایت در زندگی، لقمه حلال را توشه عشق فرزندانش به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ سازد.
احمد بر سر سفره پدر، بزرگ شد و از همان کودکی از نمازگزاران همیشگی مسجد محل بود و در کنار فراگیری درس و مدرسه، از معارف و تعالیم مذهبی و جلسات قرآن بهره میبرد.
نوای خوش و صوت دلنشین اذان و قرآن که هنر ذاتی همه فرزندان این خانواده بود، آرامبخش مؤمنین و اهالی مسجد و محله بود. احمد نیز از این نعمت برخوردار بود.
بینش انقلابی و روحیه عمیق مذهبی احمد که با شرکت در جلسات وعظ و تفسیر قرآن در مساجد و هیأتهای مذهبی شکل گرفته بود، او را به صف مبارزان و تشکلهای پنهانی و انقلابی در پیش از انقلاب سوق داد و با پیوستن به گروهی از مبارزان مسلمان و انقلابی در کوی طلاب مشهد که در ارتباط با روحانیونی چون شهیدهاشمی نژاد و شهید آیت الله مطهری بود، مشی چریکی و انقلابی خود را در مسیر نهضت امام خمینی(ره) با آموزشها و اقدامات انقلابی از جمله پخش اعلامیههای افشاگرانه و تکثیر سخنرانیهای امام خمینی (ره) علیه نظام ستمشاهی استحکام بخشید.
از معروفترین این مبارزان که احمد در کنار آنان فعالیت داشت، شهدای گرانقدر خانواده شهید فاضل الحسینی اند که سه تن از عزیزان خود را به نامهای سید هادی، سید مهدی و سید حسن فاضل الحسینی را تقدیم امام و انقلاب اسلامی کردند.
با ورود احمد به خدمت سربازی نیز فعالیتهای مذهبی و انقلابی احمد در محیط پادگان نیز ادامه داشت، ولی با اوج گرفتن انقلاب اسلامی و فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر ترک پادگانها، احمد بی درنگ و علنی به همراه شماری از دوستانش، پادگان را ترک کرده، به گونهای که همواره از سوی مأموران امنیتی تحت تعقیب بود و از این بابت مزاحمتهای فراوانی برای خانوادهاش پدید آمد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، احمد از نخستین افراد مؤمن و متعهدی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اهواز پیوست و پس از یک دوره فشرده چریکی در شکل گیری سپاه اهواز نقش فعال و اساسی داشت و به دلیل شایستگی علمی و عملیاش از همان آغاز، مسئولیت طرح و عملیات سپاه خوزستان را به وی واگذاردند.
احمد از بنیانگذاران واحد طرح و عملیات سپاه بود و در سازماندهی و نقش آفرینی کارای آن به پشتوانه قدرت طراحی و تدبیر علمی و عملیاتیاش، جایگاه موثر و بی بدیل آن را در نظام تصمیم سازی فرماندهی جنگ ارتقا بخشید.
هر چه تنور جنگ گرمتر شد، پختگی و قدرت طراحی عملیاتی احمد در عین جوانی برای برنامهریزی راهبردی جنگ بیش از پیش افزون میشد، به گونهای که شایستگی و صلاحیت کاری او از نخستین شبیهخونهای آغاز جنگ با گروهی معدود از پاسداران سپاه اهواز به فرماندهی برادر شمخانی تا عملیاتهای سازماندهی شده طریق القدس، فتح المبین، بیتالمقدس و در ادامه آن عملیاتهای رمضان، خیبر و بدر و طراحی عملیاتهای برجسته والفجر 8 و کربلای 5 همپای ارتقای سازمان رزم سپاه تا پایان جنگ شایستگی و صلاحیت مدیریتی احمد به اثبات رسید و کارنامه سراسر موفق او را در راستای مردان بزرگ جنگ قرار داد.
سردار احمد سیاف زاده در سالهای دفاع مقدس با اخلاص و لیاقت در عمل، مسئولیتهای متعددی را تجربه کرد.
مسئولیت عملیات سپاه اهواز.مسئولیت عملیات سپاه خوزستان.مسئولیت طرح و عملیات قرارگاه های نجف و کربلا.فرمانده دافوس سپاه و ... .او بارها در اوج عملیاتها با رشادت و خستگی ناپذیری و زیر آتش، به استقبال شهادت رفت، چندین بار مجروح و مصدوم شیمیایی شد، ولی بدون خستگی و با انگیزش پرشور و سینهای پر از عطش شهادت به امید وصل به یاران و رفقایش، بی صبرانه به رغم قابلیتهای به ظهور رسانده بی ادعا و عاشقانه (پس از دوران رسمی خدمتش) به توجیه و هدایت کاروانها و اردوهای راهیان نور مشغول شد و بی قرار وصل شهدا و در آرزوی جان باختن در راه خدا که همواره در دلش شعله میکشید، به هر بها و بهانهای، خود را به مناطق جنگی میرساند تا شاید شرمنده رفقای شهیدش هچون شهیدان غیور اصلی، حسین علم الهدی، حسن باقری جواد داغری و علی هاشمی نباشد.
و سرانجام با همان احترام همیشگی عشق و با کوله باری از اخلاص و عشق در حالی که آماده رفتن به این مناطق بود، در شب رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت حسن مجتبی(ع) معراج معبود را آرام و مطمئن و بی هیچ درنگی در آغوش کشید و به ملکوت اعلی عروج کرد .
دعایش که همیشه در قنوت دل میخواند:
الهم الحقنی بالشهداء والصدیقین والصالحین و حسن اولئک رفیقاحاج احمد نیز رفت و به خیل رفقای شهیدش پیوست.
عاش سعیداً و مات سعیدا
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.