وقتي سخن از تبعات استفاده «ناصحيح» از اينترنت به ميان ميآيد بسياري تصور ميکنند که اين پيامدهاي منفي، محدود به همان اموري است که به کارگيري ناصحيح برنامههاي ماهوارهاي در پي دارد، پيامدهايي مانند انحرافات اخلاقي و يا عقيدتي. اين يک قياس عجولانه است. دامنه تأثيرات منفي تعامل نامطلوب با مهماني به نام «اينترنت» - که بيش از يک دهه است به طور جدي به زندگي ما وارد شده - بسيار گسترده تر از تبعات بهره گيري نادرست از برنامههاي ماهوارهاي است.
در بحث از رفتار اجتماعي ما ايرانيان در چهار مقاله گذشته، به مسائلي از قبيل روحيه تعجيل (مقاله نهم) ـ که جلوهاي از آن چند روز پيش با هجوم براي خوردن ساندويچ 1500 متري قبل از ثبت رکورد در معرض ديد جهانيان قرار گرفت ـ غفلت از آثار غريبه نوازي (مقاله دهم) و نيز کمبود آموزش (مقاله يازدهم)، به ويژه آموزش مصداقي که بارزترين نمونه آن در رانندگي ما هويداست (مقاله دوازدهم) پرداخته شد.
بررسي رفتار اجتماعي جامعه امروز ما، بدون توجه به نقش پيچيده اين مهمان تازه وارد که هر روز جاي خود را در ميان ما بيشتر باز ميکند توجيه ناپذير است. اينترنت با همه فوايد بي شماري که دارد اگر به درستي مورد استفاده قرار نگيرد ميتواند رفتار اجتماعي يک جامعه را به قهقرا ببرد.
کمتر موضوعي در جهان کنوني بهاندازه اينترنت از ابعاد گوناگون برخوردار است. از اين رو، اين مقالۀ کوتاه نميتواند از يادآوري چند نکته که ذکر آنها در اين سلسله مقالات ضروري به نظر ميرسد فراتر رود. طبق روال اين مقالات، اين نوشتار هم تنها به «آسيبها» نظر دارد.
بحث را با طرح يک پرسش مهم آغاز ميکنم: صرف نظر از تأثير سايتهاي غير اخلاقي، آيا اينترنت، رفتار اجتماعي را در ايران ارتقا بخشيده و يا تنزل داده است؟
البته من با استثنا کردن سايتهاي غير اخلاقي در پرسش بالا به هيچ عنوان نميخواهم مانند بعضي، آثار ويرانگر آنها را کوچک بشمارم. تمهيداتي که بسياري از خانوادههاي غربي در مقابل اين سايتها ميانديشند و نرم افزارهايي که به کار ميگيرند خود براي بيان عمق فاجعه کافي است.
اين سايتها براي مسلمان ساخته نشدهاند همچنانکه براي مسيحي يا حتي غربي پديد نيامدهاند و در واقع مناسب حال انسان کافر و حتي حيوان هم نيستند. سايتهاي پورنوگرافي و شبه آنها فقط موافق حال موجوداتي پست تر از حيوان و به تعبير قرآن «بل هم اضل» اند که هر کاربري فقط يک کليک با آنها فاصله دارد. گرفتار شدن در گرداب اينگونه سايتها يک رفتار فردي و البته همراه با تبعات ويرانگر اجتماعي است که نياز به بررسي جداگانه دارد (در مورد رفتار فردي اشارات کوتاهي در انتها خواهد آمد). موضوع سخن ما رفتار اجتماعي اينترنتي است يعني رفتارهايي که از ابتدا با حقوق ديگران سر و کار پيدا ميکند.
هر کس ممکن است براي پرسش پيچيده بالا پاسخي داشته باشد. به نظر من پاسخ به اين پرسش که بهره گيري از اينترنت بر رفتار اجتماعي جامعۀ ما – و بلکه هر جامعه ديگري – چه تأثيري گذاشته است تا حد بسيار زيادي وابسته به پاسخ به سؤال ديگري است و آن اين است که ميزان رياکاري و عدم صداقت در جامعه ما چقدر است. به عبارت ديگر براي آنکه بفهميم اينترنت چه بر سر رفتار اجتماعي ما آورده است بايد ببينيم چه ميزان از کارهايي که انجام داده و يا نميدهيم به خاطر «ترس از مردم» است.
بنابراين پيش از بيان چگونگي نحوه ارتباط ميان اين دو مسأله يعني «روحيۀ تظاهر» و «نقش اينترنت در رفتار اجتماعي ما» مناسب است در مورد اين خصلت ناپسند توضيح مختصري داده شود. (ميان رياکاري، عدم صداقت، و انجام يا عدم انجام يک کار از ترس مردم تفاوتهايي وجود دارد که دخلي در بحث ما ندارد).
گر چه نبايد در هيچ چيز از جمله در بيان خصلتهاي منفي جامعه خود مبالغه کنيم اما بايد اذعان کرد که نشان دادن مصاديق رياکاري در ميان بسياري از افراد جامعه ما کار مشکلي نيست. (اينکه جوامع ديگر بهتر يا بدتر از ما هستند محل بحث نيست). بعضي از اعمال ما براي «حفظ ظاهر» است. به بيان ديگر، بعضي از ما مصداق شکايت دردآور خداوند در قرآن از برخي بندگانش هستيم: از مردم پنهانکاري و شرم ميکنند ولي از خدا نميکنند در حالي که او با آنهاست (نساء/108).
اينکه عالم محضر خداست متأسفانه باعث نميشود برخي انسانها – که چه بسا ما هم از جمله انها باشيم- از انجام کار نادرست خودداري کنند. اما همين افراد غالبا ملاحظه مردم را ميکنند از اين نظر که نميخواهند نزد مردم به فردي حسود، بي انصاف، دروغگو، شايعه پراکن، يکدنده، دو به هم زن، بي توجه به دستورات ديني و يا ظالم شناخته شوند و همين عامل باعث ميشود که در کارهاي خود ملاحظاتي به خرج دهند.
حتي در مسألۀ سادهاي مثل «تعارف» هم ميتوان اين دوگانگي ظاهر و باطن را سراغ داد. گاهي تعارف ميکنيم ولي در حقيقت نميخواهيم طرف مقابل خواستۀ ما را بپذيرد و اگر تعارف ما که «آمد و نيامد» دارد به موافقت وي بينجامد در دل ناراحت ميشويم، گرچه لبخند را حتي الامکان در رخسار نگه ميداريم (البته تعارف هميشه يک امر منفي نيست). اساسا اينکه چرا در فرهنگ و سياست ما بسياري از اموري که قاعدتا نبايد «پشت پرده» داشته باشند پشت پرده دارند قابل تأمل است.
حال ببينيم چگونه است که خصلت رياکاري و يا انجام کار از ترس مردم با تأثيرات اينترنت بر رفتار اجتماعي ما ارتباط تنگاتنگ پيدا ميکند؟ يک فرض ساده ما را به مطلب نزديک ميکند.
فرض کنيد اينترنت به گونهاي طراحي شده بود که هر کس روي هر چيزي کليک ميکرد مشخصات کامل واقعي او همراه با تصويرش در آن صفحه براي هميشه درج ميشد و يا لااقل نام «واقعي» افراد کليک کنندۀ قبلي يک صفحه اينترنتي به راحتي با يک موتور جستجو در همان صفحه در دسترس همگان بود. همچنين هر اظهار نظري که فرد ميکرد، نسبتي که به کسي ميداد همه و همه بدون درج نام واقعي ممکن نبود. به جرأت ميتوان گفت که در اين صورت کمتر کسي از ما دقيقا همان کارهايي را که تا کنون در اينترنت انجام داده انجام ميداد.
اشتباه نشود. مقصود اين نيست که در فضاي مجازي – که البته از نظر روابط اجتماعي کاملا واقعي است - از اکثريت قريب به اتفاق ما، گناهاني از قبيل غيبت، تهمت، بي انصافي، تمسخر، چاپلوسي و لگد مال کردن حيثيت ديگران سر زده و ميزند. نه واقعيت چنين است و نه من وبال اين تهمت بزرگ را به جان ميخرم. قاعدتا افرادي که هرگز در محيط اينترنت «خلاف شرع» انجام ندادهاند کم نيستند، اما بايد توجه داشت که افرادي که حتي «خلاف شأن» هم در اينترنت انجام نداده باشند ـ مثلا از انجام هر امر لغوي که حلال هم باشد پرهيز کرده باشند ـ کم شمارند.
اينترنت يک ويژگي منحصر به فرد و بسيار مهم دارد که ميتواند در تضعيف کيفيت رفتار اجتماعي افراد يک جامعه سخت مؤثر باشد و آن اين است که به افراد امکان ميدهد که با «هويت پنهان» دهها و صدها نوع کاري که در گذشته جز با اطلاع يافتن فرد يا افرادي ممکن نبود در خفاي کامل انجام دهند.
در گذشته اگر کسي رفتارهاي ناشايست اجتماعي از خود بروز ميداد (مثلا در اظهار نظر بي انصاف بود يا افراد را مورد تهمت قرار داده و آبروي ديگران را ميبرد) چند بار که چنين ميکرد در ميان مردم شناخته ميشد و بسياري اوقات اين حياي از مردم باعث ميشد از اعمال خود دست بردارد و يا لااقل جايگاهش را از دست بدهد. اما فضاي اينترنت عليرغم اختصاص يافتن IP خاص به هر کاربر در هنگام اتصال به شبکه و امکان برخي رهگيريها از طريق تروجان و غير آن، به گونهاي است که در آن، هويت افراد مخصوصا با توجه به تعداد بي شمار کاربران عملا «پنهان» تلقي ميشود.
فضايي که هويت فرد را پنهان ميکند زمينه بروز بيپرده شخصيت افراد را فراهم ميکند. در يک اجتماع چند هزار نفري در يک سالن همه ساکت مينشينند. همين که برق قطع ميشود و امکان شناسايي صاحب صدا از بين ميرود، گاه افرادي شروع به درآوردن صداهاي عجيب و غريب و زدن حرفهاي بي ربط ميکنند چون مطمئن هستند هويت آنان پنهان است.
فضاي بي نظيري که اينترنت پديد آورده، فرد را ترغيب ميکند بدون ترس از افت وجهۀ خود نزد مردم، کارهايي انجام دهد که در صورت اطلاع ديگران انجام نميداد. از اين جهت است که وقتي نظرات درج شده در يک وبلاگ را با هم مقايسه ميکنيم ميبينيم نظرات بي ادبانه، کينه توزانه، سبک و ... غالبا مربوط به کساني است که نام واقعي، آدرس وبلاگ و يا حتي ايميل معتبري از خود به جا نگذاشتهاند.
در مورد اين ويژگي منحصر به فرد اينترنت بايد عميقا انديشيد. در گذشته اگر تنها «گناه فردي» ميتوانست در خلوت انجام شود امروزه خطا و گناه و خيانت اجتماعي را هم ميتوان در خلوت انجام داد! در گذشته وقتي تمسخري بود «تمسخر کننده» هم معلوم بود اما امروزه تمسخر ميتواند وجود داشته باشد اما تمسخر کننده ناپيدا باشد. تعبير «گناه اجتماعي مخفيانه» که در گذشته «خود متناقض» و يا «پارادوکسيکال» شمرده ميشد امروز ديگر چنين نيست.
حتي اگر چند درصد از ميليونها کاربر اينترنت در کشور ما با اطمينان از محفوظ ماندن هويت خود در اينترنت، بي ملاحظه رفتار کنند همين امر براي آنکه رفتار اجتماعي کل جامعه را آلوده سازد کافي است و اين رفتارهاي ناشايست – با توضيحي که در مقاله دهم (خودزني به شيوه ما ايرانيان) بيان شد - در نهايت نه تنها به کل جامعه بلکه به همين گروه بي ملاحظه نيز آسيب خواهد رساند.
در اينجا پرسشي پيش ميآيد؛ حال که تکنولوژي با پيشکش کردن «هويت پنهان» به ما در فضاي اينترنت، عامل بازدارندهاي به نام «شرم يا ترس از مردم» را منتفي کرده است چه عامل يا عواملي ميتواند ما را در محيطي که جرأت بر خطا در آن فراهم است کمي هشيار کند؟ تحليل آنچه ما در اينترنت انجام ميدهيم ميتواند تا اندازهاي ما را به دقت بيشتر در رفتار اينترنتي خود وادارد که من آن را با توجه به سه ويژگي اينترنت بيان ميکنم.
در گذشته اگر کسي غيبتي ميکرد، تهمتي ميزد يا به فردي بي حرمتي ميکرد به راحتي ميتوانست ضمن کسب حلاليت از طرف مقابل، حقيقت حال را براي جمع کوچک شنوندگان غيبت يا تهمت بازگو کند. اما امروز يک «غيبت اينترنتي»، «تهمت اينترنتي»، «بي انصافي اينترنتي» به سرعت در اينترنت پخش ميشود و ميتوان گفت بسياري از رفتارهاي نادرست اجتماعي اينترنتي، به تمام معناي کلمه «جبران ناپذير» است.
غيبتي که مثلا با ايميل به گروهي از کاربران ارسال شده معمولا به سرعت در قالب «ايميلهاي گروهي» براي ديگران فرستاده شده و حتي اگر تکذيبيه و يا عذرنامه براي گروه اول فرستاده شود تضميني وجود ندارد که آنها آن را براي گروه دوم ارسال کنند. يا اگر تهمتي در يک سايت خبري يا وبلاگ درج شود تکذيب بعدي را معلوم نيست همان بينندگان ديروز ببينند. بنابراين جبران مافات عملا محال است.
با اين وصف، گرچه پنهان ماندن هويت به نوعي ما را در فضاي اينترنت بي خيال ميکند اما ويژگي «جبران ناپذيري» بسياري از خطاهاي رفتاري اجتماعي و تأثيرات گوناگون و غير قابل جبران آنها بر جامعه ميتواند مقداري ما را به خود آورد.
ويژگي ديگر اينترنت اين است که تا حد زيادي حرمت «شکستن حرمت» را شکسته است. کاري که شخص در عالم واقع از انجام آن پرهيز دارد چون در عالم اينترنت نام «کليک» به خود ميگيرد به راحتي انجام ميشود. بگذاريد مثالي بزنم.
فرض کنيد دوستي را به خانه دعوت کردهايد. اگر در فاصلهاي که براي آماده کردن چاي به آشپزخانه رفته و برمي گرديد يکدفعه ببينيد او به خيال اينکه شما ديرتر برمي گرديد سراغ کشوهاي اتاق خواب شما رفته و حريصانه مشغول تماشاي عکسهاي خصوصي شما و همسرتان است چه احساسي نسبت به آن فرد به شما دست ميدهد؟ همان دوست صميمي ناگهان در نزد شما چنان سقوط ميکند که ديگر حاضر نيستيد رويش را تا آخر عمر ببينيد و شايد هرگز او را نبخشيد.
صورت اينترنتي همين کار بسيار زشت چيزي جز يک کليک ساده نيست. کسي که روي عکس خصوصي لو رفته يک فرد کليک ميکند و يا به دنبال عکسهاي دوربين مخفي در اينترنت ميگردد، در واقع همان کار را انجام ميدهد اما چون تمام کار با يک کليک آن هم در کنج خانه انجام ميشود قبح کار به چشم نميآيد.
همين طور کسي که به محض ديدن خبر خطاي اخلاقي يک نفر بي درنگ روي آن خبر - که چه بسا دروغ باشد و در فرض صحت به لحاظ حرمت تجسس (جز موارد خاص) حق کنجکاوي درباره آن را نداريم - کليک ميکند فکر ميکند خطاي کوچکي انجام داده است. شايد تعبير کردن از عالم اينترنت به «عالم مجازي» يکي از عواملي باشد که بعضي از ما را چنين در رفتار اينترنتي بي ملاحظه کرده است.
ويژگي سوم که نبايد از نظر دور داشت اين است که اينترنت به خاطر تنوع بي نظيرش غالبا خيلي زود جايش را با کاربر عوض ميکند به اين معنا که به جاي آنکه زمام اينترنت در دست کاربر باشد در واقع زمام کاربر در دست اينترنت قرار ميگيرد. پس از يک ساعت کار با اينترنت بد نيست گاهي با کليک روي Back، صفحاتي که در يک مدت کوتاه بازديد کردهايم مرور کنيم. ميبينيم با يک هدف اوليه به اينترنت مراجعه کردهايم اما بيش از آنچه به دنبالش بودهايم اينترنت ما را به دنبال خود از اين شاخه به آن شاخه پرانده است. اين امر يادآور انتقاد قرآن از شاعران است: مگر نميبيني که آنان در هر واديي سرگردان ميروند. (شعراء/ 225. شاعر در اصطلاح قرآن با شاعر به معناي امروز تفاوت دارد).
به کارگيري غير هدفمند اينترنت فرد را جوگير کرده، باعث ميشود ناخواسته ابزار ترويج رفتارهاي نادرست اجتماعي شود. فرض کنيد کسي که به دلايل روشن بايد از سمت خود استعفا دهد کنار نميرود و يا نميگذارند کنار رود. از اين نوع مشکلات که معمولا در دنيا چند روزه حل ميشود و در کشور ما چند ماهه هم حل نميشود کم نيست. مشکلات کوچک و بزرگ در همه جاي دنيا وجود دارد اما مشکل اصلي در ايران «نحوه رسيدگي به مشکلات» است و از اين جهت است که معضلات و پروندههاي به فرجام نرسيده در کشور ما کم نيست. طبيعي است که در اين موارد مردم براي رساندن اعتراض خود، به اينترنت و پيامک روي آورند.
اگر چه «اعتراض کردن» و «استدلال کردن» در مقابل ناعدالتيها کاملا به جاست اما هر قدر هم جانمان به لب رسيده باشد «مسخره کردن» فرد خطاکار ـ بر خلاف تنبيه و مجازات وي ـ درست نيست. به همين دليل مشارکت در ايجاد فضاي تمسخر و نيز فرستادن اين گونه لينکها و ايميلها و پيامکهاي دريافت شده به ديگران از نظر فردي و اجتماعي نادرست است. اشتباه، پارتي بازي، زد و بند يا يکدندگي را ديگران کردهاند چرا من بايد خودم را ـ آن هم به اين سادگي ـ به گناه تمسخر ديگران آلوده کنم؟
از نظر اجتماعي هم اين کار قابل دفاع نيست زيرا هر قضيهاي به هر حال تمام ميشود اما اثر کار ما در ترويج روحيه تمسخر و دست انداختن در جامعه ـ که متأسفانه يکي از مهمترين عيبهاي ما ايرانيان است ـ باقي خواهد ماند. شکي نيست که براي دفاع از حق بايد از هر طريق ممکن مجدانه کوشيد اما نه به قيمت ترويج يک رفتار ناحق. دنياي پر هياهوي اينترنت شتابان ما را وسيله اينگونه رفتارها قرار داده و کمتر به ما اجازه ميدهد در اين تفکيکها تأمل کنيم.
آنچه را گفته شد ميتوان چنين خلاصه کرد: تأثيرات منفي اينترنت در جوامعي که تظاهر در آنها زياد است به مراتب بيشتر است. حال که اينترنت با تقديم «هويت پنهان» به ما، «شرم از مردم» به عنوان يک عامل بازدارنده را منتفي کرده است توجه به چند عامل ميتواند در حيطۀ رفتارهاي نادرست اجتماعي در اينترنت تا حدي بازدارندگي داشته باشد:
اول آنکه خطاهاي اينترنتي اجتماعي آثاري جبران ناپذير دارد. دوم آنکه خطاهاي بزرگي که با يک کليک انجام ميشود به خاطر عوض شدن ظاهر و سهولت انجام، نبايد ما را از توجه به قبح آن اعمال منحرف سازد. سوم آنکه موجهاي اقيانوس اينترنت خيلي زود انسان را با خود ميبرد و باعث ميشود شخص مرزها را تفکيک نکرده از هر راه نادرست براي رساندن حرف خود استفاده کند.
نقش اين مهمان در «رفتار اجتماعي» ما از جنبههاي بسيار ديگري هم نياز به واکاوي دارد که خارج از حوصله اين مقاله است. روشن است که رفتار اينترنتي از جنبه فردي نيز قابل بررسي است. اين مقاله را با ذکر چند نکته کوتاه مربوط به «رفتار فردي» در اينترنت به پايان ميبرم.
1. سه عاملي که در انتهاي بحث آورده شد با اين حقيقت که هيچ عاملي مانند تقويت ايمان و تقوي نميتواند انسان را کنترل کند منافاتي ندارد. بنابراين آنچه درباره فاصله داشتن کاربران بهاندازه يک کليک با سايتهاي معلوم الحال گفته شد بسته به افراد، متفاوت است. در مورد افراد خودساخته، عبور از اين کليک به صعوبت شکستن يک دژ استوار است و براي افراد سست ايمان به سهولت خراب کردن خانه عنکبوت.
2. اين خصيصه اينترنت که به افراد امکان فعاليت با هويت پنهان را ميدهد راهي را براي هر شخص براي شناخت باطن خود فراهم کرده است. هر کس ميتواند با کنار هم گذاشتن آنچه تا کنون در فضاي اينترنتي انجام داده به برخي زواياي پنهان وجود خود واقف شود. به تعبير ديگر، اينترنت از همه جا براي ما خبر ميآورد، اما شايد خبر غير مستقيمي که از باطن هر کس به او داده و ميدهد از هر خبر ديگري براي فرد اهميت بيشتري داشته باشد.
3. در اينترنت هر روز هياهويي برپاست. معلوم نيست پر کردن روزانۀ ذهن و قلب با دهها خبر و مطلب جنجالي و غير جنجالي، مجالي براي انسان براي آنکه به خودش فکر کند باقي ميگذارد يا خير. قدماي ما در زماني که هيچيک از زرق و برقهاي تکنولوژي آنان را مشغول نکرده بود دائما از غفلت از احوال دل خويشتن شکايت داشتند.
4. در فضايي که حتي اگر فرد به دنبال ضلالت نباشد ضلالتها از طريق دريافت ايميلهاي ناخواسته و برخي لينکدونيها و غير از آن به انسان هجوم ميآورد براي نيفتادن به دام «خلاف شرع»ها بايد پرهيز از «خلاف شأن» را جدي گرفت.
5. اينترنت سکوي پرتابي به سوي ملکوت است، البته براي کساني که تلاش ميکنند مصداق آيه شريفه «الذين يخشون ربهم بالغيب» - کساني که در نهان از خداوند بيم دارند- باشند. هيچگاه براي بشر مانند زمان ما زمينهاي براي شرکت مکرر در اين آزمايش آن هم در برابر اغوا کننده ترين دامهاي شيطاني فراهم نبوده است.
از هر مطلب ناگفتهاي درباره اينترنت که بگذريم از اين مطلب نميتوان گذشت که برخي کوتاهيها از قبيل اهمال در رسيدگي به پارهاي تخلفات و اطلاع رسانيهاي ناقص و مصلحت جويانه در کشورمان، زمينه ساز بعضي از گناهان اجتماعي اينترنتي شده است گر چه هيچکس نبايد رفتار نادرست خود را با استناد به اين سياستها توجيه کند. به نظر ميرسد حضور اينترنت در ميان مردم از سوي برخي متوليان امور به خوبي درک نشده است. اين مطلب بايد در فرصتي ديگر بررسي شود.
muhammadmotahari@gmail.com