گزارش تفصیلی به مناسبت روز جهانی کودک؛

«کوش‌تل‌له»‌هایی برای خنداندن همه کودکان + تصاویر

هر بار که امیر محمد می‌گوید «کوش‌تل‌له»، عمو پورنگ هم خودش را به سمت بچه‌ها پرت می‌کند تا صدای خنده بچه‌ها استودیو را بترکاند! البته همه عوامل برنامه در پشت صحنه هم همین وضع را دارند؛ با عمو و امیر محمد آواز می‌خوانند، با بچه‌ها می‌خندند و کارشان را هم انجام می‌دهند و از همه مهمتر، حواسشان به بچه‌های حاضر در استودیو هم هست؛ اصلا اینجا هر روز روز کودک است!
کد خبر: ۲۷۷۳۴۴
|
۱۷ مهر ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۳ 08 October 2012
|
105652 بازدید
|
شاید انتقادهای بسیاری به عملکرد صدا و سیما وارد باشد، ولی قطعا حق خواهید داد که کیفیت عملکرد این نهاد در حوزه کودک و نوجوان همیشه در سطح بسیار بالایی بوده و این اتفاق در حالی تکرار می‌شود که تقریبا رقیبی در سر راهشان نیست؛ اصلا هیچ اندیشیده‌اید که اگر تلویزیون برای این قشر جامعه تدارک نمی‌دید، چه می‌شد؟

به گزارش «تابناک»، به مناسبت روز جهانی کودک، فرصت را غنیمت شمردیم تا سری بزنیم به پشت صحنه برنامه‌ای که هر روز عصر، بسیاری از کودکان و حتی بزرگسالان را پای تلویزیون میخکوب می‌کند و بر پایه نظرسنجی های صورت گرفته به اندازه‌ای موفق بوده که توانسته با حدود 90 درصد، در صدر برنامه‌های کودک صدا و سیما قرار گرفته و همه توجهات را به خود جلب کند؛ برنامه‌ای که نامش برای خیلی‌هایمان خاطره انگیز است؛ «هزار و شصت و شونزده».

با هماهنگی قبلی با عوامل برنامه، بعد از ظهر نخستین روز هفته راهی دروس می‌شویم؛ محله‌ای در قلب تهران که سیما فیلم در آن واقع شده و عمو پورنگ و امیر محمد در یکی از استودیوهای آن به اجرای برنامه مشغولند.

دیدن ازدحام خانواده‌هایی در پشت یک در، یعنی راه را درست آمده‌ایم؛ دری که به حیاط کوچک و جمع و جور سیما فیلم باز می‌شود. برای ورود باید از قبل هماهنگ کرده باشید؛ بنابراین، از آقایی که لیست به دست، راه عبور را سد کرده و نام کودکان دعوت شده را یکی یکی می‌خواند، سراغ «خلیفه»، مدیر تولید برنامه را می‌گیریم که می‌گوید: خودم هستم!

گویا کار تولید از حیاط شروع می‌شود، چرا که بچه‌ها را از خانواده‌ها جدا کرده و به نکاتی مثل باز کردن دستبند، نبردن تلفن همراه (!)، ظاهر لباس و... دقت کرده و قطارشان می‌کنند تا به داخل ساختمان و استودیوی برنامه هدایت شوند. در همین حین عموپورنگ هم از راه می‌رسد تا سلام و علیک با خانواده‌ها و صحبت کردن با بچه‌های ذوق زده نشان بدهد که احتمالا در زندگی عادی‌اش هم وقت چندانی برای «داریوش فرضیایی» بودن نداشته باشد.

با ورود به ساختمان و عبور از یک راهرو کم نور، به سوله‌ای بزرگ می‌رسیم که دکور چند برنامه در آن برپا شده اما متفاوت ترینشان، دکوری است که از بلوک‌های درشت بازی کودکان (لگو) شکل گرفته و حالا پر از کودکانی است که برای شروع برنامه آماده می‌شوند؛ لباس‌هایش مرتب می‌شود و یاد می‌گیرند که نباید در طول برنامه عمو یا امیر محمد را صدا بزنند، از جایشان بلند شوند، بی‌موقع جیغ و داد راه بیندازند و خلاصه خرابکاری کنند اما مگر می‌شود پای بچه در میان باشد و همه چیز روی نظم پیش برود؟

امیرمحمد هم در پشت صحنه مشغول نصب میکروفنش است و به نظر گریم سلطان و جوجه تیغی هم تمام شده است و عمو پورنگ هم بادکنک به دست به سراغ بچه‌ها رفته تا گپی بزند، دستی به سر و رویشان بکشد، شوخی کند و حرف بچه‌ها را بشنود. تا پخش برنامه یک ربع زمان مانده و فرصت خوبی است که به وی گفت‌وگو کنیم.

حالا نوبت امیر محمد شده که با همه عوامل پشت صحنه حال و احوال پرسی کرده و با معرفی تک تکشان به ما، به سراغ بچه‌ها برود. مدام هم تأکید می‌کند که همه تلفن‌های همراه‌شان را روی حالت سکوت بگذارند. نه خبری از متن هست و نه خبری از یادآوری دیالوگ‌ها و همه بیش از آنچه فکر می‌کنیم به کارشان اطمینان دارند.

شمارش معکوس برای شروع برنامه آغاز می‌شود:

می‌شماریم از یک تا ده
تا برسیم به پونزده
پونزده کمه، پس چند تا؟؟
 «هــــــزار و شــــصـــت و شــــونــــزده»

پس از تیتراژ، نوبت امیر محمد است تا در بخش اول روبه‌روی دوربین قرار گرفته و شعری برای شروع برنامه بخواند؛ ترانه‌ای که در پایانش یک ووله پخش می‌شود تا گروه دوباره آماده اجرای بخش زنده بعدی شده و در این فاصله برای بار چندم نکاتی به بچه‌ها گوشزد شود.

عمو پورنگ هم کارش را با پایین آمدن توسط بالن شروع می‌کند و با ذکر یک صلوات، شوخی‌های او و پورنگ این بار جلوی دوربین رقم می‌خورد؛ لباس قرمز عمو پورنگ از‌‌ همان آغاز برنامه با شوخی‌های امیر محمد مواجه شده و او را «گوجه‌ای» خطاب می‌کند و حتی در بخشی از برنامه، عمو را تهدید می‌کند که با یک «کوش‌تل‌له» (یعنی‌‌ همان زمانی که با تکان دادن بدنش «کوش‌تل‌له» گفته و موجی را روانه عمو پورنگ می‌کند) او را تبدیل به «گوجه‌ لِهیده» خواهد کرد؛ شوخی‌های به ظاهر بداهه‌ای که فرصت نشد بپرسیم آیا از قبل هماهنگ شده است یا پس از هفت سال همکاری این دو، ناگهان رو می‌شود!

هر بار «کوش‌تل‌له» گفتن‌های امیر محمد در نقش گلدون خان،‌‌ همان و صدای انفجار خنده بچه‌ها در استودیو، همان؛ دیالوگ‌های مجریان به اندازه‌ای خنده دار است که به نظر عوامل پشت صحنه در هر اجرا یک دل سیر می‌خندند، حتی «علیپور»، کارگردان هنری برنامه که متن به دست تماشاگر هنرنمایی آنهاست و هر از چندگاهی نکاتی را به ایشان یادآوری می‌کند.

البته برنامه کارگردان دیگری هم دارد؛ خانم مجیدی که در صحنه نیست و احتمالا در جایی مانند اتاق فرمان بر تدوین برنامه، انتخاب دوربین، پخش ووله‌ها و میان برنامه و... نظارت دارد.

صدای خنده بچه‌ها یک لحظه هم قطع نمی‌شود و اینقدر این اتفاق تکرار می‌شود که در پایان برنامه دیگر برای بسیاریشان رمقی نمانده؛ خندیده‌اند، دست زده‌اند، جیغ کشیده‌اند، با ماجراهای شیر تنبلی که سلطان نام دارد ریسه رفته‌اند و با جوجه تیغی زرگ، بازی جدیدی یاد گرفته‌ و مسابقه داده‌اند و یکی از بهترین روز‌هایشان را گذرانده‌اند و در آخر با عمو و امیر محمد دعا کرده و چند سی دی عمو پورنگ را هدیه گرفته‌اند.

برنامه زنده چندین بار با پخش آهنگ همراه بوده و خیلی از عوامل پشت صحنه هم شعر‌ها را با عمو پورنگ، امیر محمد و بچه‌ها زمزمه کرده‌اند و حالا تیتراژ پایانی حکایت از پایان آن دارد اما هنوز برخی از بچه‌ها حاضر به دل کندن از عمو نیستند و می‌خواهند با او حرف بزنند.

همه این‌ها برنامه هر روز اینجاست و برایمان جای تعجب دارد که عوامل برنامه چطور هر روز این همه انرژی صرف این کار می‌کنند، اما اطمینان داریم که همین انرژی‌های مثبت سبب می‌شود که استقبال از ۱۰۰۰ و ۶۰ و ۱۶ و برنامه‌های مشابه تا این اندازه زیاد باشد.

این هم نتیجه گفت‌وگوی ما با عمو پورنگ در فاصله باقی مانده تا اجرای برنامه:

* «پورنگ» یعنی چه و آیا گیلکی است؟

ـ پورنگ از ترکیب «پو» به معنی جستن، رفتن و گشتن و «رنگ» تشکیل شده و نه برخلاف آنچه برخی فکر می‌کنند، نه «پور» در آن وجود داشته و نه به قول شما گیلکی یا به زبان دیگری است.

* چند وقتی نبودید و حتی در این فاصله با رو کردن «شبکه کودک پورنگ»، دنیای جدیدی هم خلق کردید اما حالا هم به تلویزیون برگشته‌اید و هم عرضه سی‌دی‌هایتان متوقف شده؛ ماجرا چه بود؟

ـ ماجرایی نبود، چند وقت نبودیم و خوشحالم که این اتفاق رخ داد؛ پس از مدت‌ها اجرای برنامه زنده و کار مداوم، لازم بود تا مدتی از تلویزیون دور باشیم تا با طرح و ایده‌های نو دوباره به اجرای زنده برگردیم. این برنامه هم به نسبت گذشته، کیفیت بالاتری دارد که ناشی از همین وقفه است؛ اما هنوز هم راضی کننده نیست و به نظرم جا دارد که بسیار بهتر از این باشد.

سی دی‌ها هم در همین راستا تهیه کردیم، چراکه کاری جدید در آن‌ها انجام دادیم و از چند عروسک در آن‌ها استفاده کردیم که البته برای اجرای زنده ایده خوبی نیست. از طرفی، یکی از نقص‌های برنامه زنده، گذرا بودن و فراموش شدن آنهاست که سی دی از این نظر کاری ماندگار به شمار می‌آید و قابلیت بار‌ها و بار‌ها استفاده در زمان‌های مختلف را هم دارد.

* پس چرا متوقفش کردید؟

ـ گاه مردم هم در دیدن ما نسبت به این موضوع گلایه می‌کنند. راستش یکی از دلایل توقف موقتی این کار، مباحث مالی است و البته مشکلات دیگری هم داشتیم که در پخش این کار تاثیرگذار است، لذا در صدد رفعشان بر آمدیم و گمان کنم که به زودی و طی هفته‌های آتی بتوانیم سی دی‌های بعدی مجموعه شبکه پورنگ را راهی بازار کنیم.

* یکی از نکات جدید در این برنامه، استفاده از شخصیت‌های جدید مثل سلطان و جوجه تیغی است. این ابتکار مفید از آب درآمده است؟

ـ استفاده از عروسک‌های انسانی برای نخستین بار است که انجام می‌شود، به ویژه در یک برنامه زنده که بچه‌ها هم در آن حضور دارند. خوشبختانه این بخش کار خوب از آب درآمده و سلطان و جوجه تیغی به خوبی با بچه‌ها ارتباط گرفته و خیلی هم محبوب شده‌اند.

* برای تغییر در برنامه، نمی‌خواهید که امیر محمد را بیرون کنید؟

ـ نه، امیر محمد استثناست. من معتقدم که برخی اتفاقات تکرار شدنی نیستند و تنها یک بار رخ می‌دهند و استثنایی به شمار می‌روند. امیر محمد هم یکی از آن اتفاق‌هاست.

* جانشین چطور؟ مثلا یک دختر بچه را به جایش به کار بگیرید؟

ـ فعلا که قصدی برای اینکار نداریم چون به خوبی با همدیگر کنار آمده‌ایم و شناخت خوبی بینمان به وجود آمده است. تجربه چند ساله‌مان هم ثابت کرده که کار کردن با دختر بچه‌ها سخت‌تر از کار کردن با پسر بچه هاست و امیر محمد هم از یک طرف تبحر زیادی کسب کرده و از طرفی از سن و سال کودکی در آمده و توانسته به بچه‌ها بقبولاند که با آن‌ها متفاوت است.

* یک خاطره جالب از پشت صحنه، به ویژه مرتبط با این برنامه دارید که برایمان بگویید؟

ـ روز دوم، سوم اجرای این برنامه بود که بالن در حین اجرای برنامه بالا گیر کرد و من هم در آن بودم. چون برنامه زنده بود، کاری هم از دست کسی برنمی‌آمد؛ مجبور شدم به روی خودم نیاورم و برنامه را جوری ادامه بدهم که کسی متوجه نشود. با شوخی و خنده از همه حلالیت طلبیدم و دعا کردم و برنامه را ادامه دادم. [می‌خندد]

* به تازگی و برای آغاز سال تحصیلی جدید، سفری داشتید به آذربایجان شرقی و مناطق زلزله زده اخیر؛ حس و حالتان چه بود و آیا این سفر را تکرار خواهید کرد؟

ـ سفر خوبی بود و خوشحالیم که این فرصت نصیبمان شد. هم مایه تأسف بود و هم مایه شادی؛ دیدن سختی این بچه‌ها در شرایطی که فصل سرما آنجا زود‌تر از سایر نقاط کشور آغاز می‌شود تلخ بود اما جالب اینجاست که خودشان به هم روحیه می‌دادند و هوای همدیگر را داشتند. روحیه خوبی آنجا وجود داشت. شاید این سفر را در فرصتی دیگر تکرار کنیم اما قطعا قصدمان این نخواهد بود که تنها چند بچه را ببینیم و بخندیم، بلکه باید بیش از این حرف‌ها به فکرشان باشیم.

* نمی‌خواهید که سیاست مدار شوید؟

ـ اصلا سیاست بلد نیستم و هرگز تمایلی برای ورود به آن نداشته و ندارم؛ این کار در تخصص من نیست.

* بازنشسته چطور؟

 [در حالی که لبخند می‌زند و همزمان چپ چپ نگاهمان می‌کند] آن هم فعلا فکرش را نکرده‌ام و البته دلیلی برای فکر کردن درباره‌اش نداشته‌ام. مگر اینکه شما از دیدن من خسته شده باشید. [می‌خندد].

* آخرین باری که عصبانی شدید کی بود؟

ـ کم عصبانی می‌شوم؛ اما به گمانم آخرین بار آن پریشب بود که موضوعی ناراحتم کرد و عصبانی شدم.

* واکنشتان چیست؟

ـ در این مواقع نخستین کاری که می‌کنم، مخفی می‌شوم؛ چهره عصبانی من جایی برای دیده شدن ندارد و به ویژه نباید بچه‌ها با آن روبه‌رو شوند. خودم را جایی مخفی می‌کنم تا با گذشت یکی دو ساعت، آرام‌تر شده و عصبانیتم فروکش کند.

* برنامه‌ای برای سفر به شهرستان‌ها ندارید؟ مثلا تصمیم داشته باشید ماهی یک بار به یکی از نقاط کشور سفر کرده و در جمع کودکان و مردم آنجا حاضر شوید؟

ـ برای این برنامه زحمت زیادی کشیده شده و تنها این نیست که بیاییم و برنامه‌ای بسازیم. من اعتقاد دارم که سفر به شهرستان نیازمند یک برنامه ریزی دقیق است و تا این اتفاق رخ نداده باشد، انجام این کار اشتباه محض است. پشت این دکور‌ها، متن‌ها و... کلی برنامه‌ریزی وجود دارد و با اینکه همه عوامل سال‌ها سابقه داشته و در کارشان از مهارت بالایی برخوردارند، همه این‌ها برای بردن برنامه به شهرهای دیگر کافی نیست، چراکه اینکار مسئولیت سنگینی خواهد داشت.

***
زمان تنگ است و عمو پورنگ باید آماده اجرا شود، امیرمحمد هم در این فاصله آماده شده و منتظر شروع برنامه است؛

* کدام یک سخت‌تر است؛ کار زنده با حضور بچه‌ها یا کار با عروسک‌های پلنگ، قشنگ و ملنگ؟

ـ هر برنامه‌ای حال و هوای خاصی دارد اما اگر بخواهم برنامه زنده را با کار عروسکی قیاس کنم، برنامه زنده با حضور بچه‌ها را بیشتر دوست دارم. البته در برنامه عروسکی، کار خیلی سخت‌تر است، چون صدا و عروسک گردانی در دو جای مختلف هستند و در آوردن حس و حال کار مشکل می‌شود.

* هزار و ۶۰ و ۱۶ چطور از آب درآمده و خودت کدام برنامه را بیشتر دوست داشتی؟

ـ خیلی برنامه خوبی شده و به نظرم بچه‌ها هم خوششان آمده، من هم همه کارهایی که در این هفت سال با عمو اجرا کرده‌ایم، دوست دارم اما یک برنامه داشتیم که جز من و عمو، محمد متین و سهند هم در آن بودند و برنامه خوبی شده بود؛ ما سه تا هم سن بودیم و سازمان [صدا و سیما] هم حریفمان نمی‌شد!

وقت زیادی تا آغاز برنامه نمانده و امیر محمد هم باید برود و فرصت نیست که پرسش‌‌های بیشتری از وی بپرسیم؛ تنها می‌گوید جایمان خالی بود که در یکی از برنامه‌ها عمو پورنگ با بالن آن بالا گیر کرده بود و همه کلی خندیده‌اند.
































اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۶۲
انتشار یافته: ۳۳
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
برنامه جمعه به جمعه و فتيله و عمو پور نگ و عمو مهربان و گل آموز بهترين برنامه ها براي فرزندان مان هستند

اما در برنامه خاله شادونه با يد حتما بازنگري بشه بچهه اي من از اين برنامه زياد خوششان نمي ايد
بعذد از بررسي هاي كه خودم داشتن
به غير جيق و داد چيز اموزنده اي در اين برنامه ديده نمي شود

در پايان از دوستا ن برنامه هاي خوب كودكانو ونوجونان تشكر مي نمايم

كارشناس روانشناسي كودكان
ابراهيمي
پاسخ ها
پویا
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
برعکس نظر دوستمان که تقریبا تمام برنامه هایی که مجری آنها مرد است را به عنوان برنامه های خوب معرفی نموده و یکی از نادر برنامه هائی که به وسیله یک خانم اجرا میشود را مورد ایراد قرار داده است من معتقدم که بچه های کوچک با خانمها بسیار بهتر ارتباط برقرار میکنند که چنانچه توچه کنید اکثر قریب به اتفاق مربیان کودک از مهد کودک گرفته تا دبستان همه خانم هستند.
در مورد محتوی نیز فکر میکنم سطح آموزشی همه برنامه ها تقریبا در یک سطح است.
و بیشتر مجریان به جنبه خنده دار بودن کار توجه دارند تا آموزشی بودن آن.
در مورد فتیله که بعد از تغییرات کلی آن حلاوت خود را از دست داده و برنامه ها آنقدر بیش از حد آموزشی شده اند که گوئی نویسنده فراموش کرده برای بچه ها آن را مینویسد و باید بسیار زیر پوستی تر از اینها پیام خود را القا کند.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
بنده خدا گفت به نظر بچه من. اما شما نظر خودتون که بزرگ سالی رو دارید می‌"گید. اگر برنامه کودکانه باید بچه‌ها نظر بدن
مصطفی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
من خودم 20 سالمه و اگر فرصت کنم حتما برنامه عمو پورنگ رو نگاه میکنم.به نظر من بهترین برنامه کودک برنامه عمو پورنگه.علاوه بر تفریح و سرگرمی بسیار بسیار اموزنده هم هست.در صورتی که سطح اموزشی برنامه های دیگه خیلی پایین تر از این برنامه است.بچه ها برای تفریح براشون فرق نمیکنه که مجری زن باشه یا مرد مهم اینه که کی بیشتر شادشون کنه.اما برای اموزش چرا.
حجارزاده
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
برنامه فیتیله از زمانی که از آقای قناد جدا شدند بسیار افت کرده و بر عکس جمعه به جمعه جای اون رو گرفته.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۶:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۸
بچه ی ما برنامه ی خاله شاهدونه رو هم دوست داره و 5 سالشه، به نظرم مشکلی نیست! هر چند از نظر اموزندگی برنامه ی فیتیله از همشون سرتره
ناشناس
|
Kazakhstan
|
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
یکی از دلایل موفقیت برنامه های کودک سیما این است که بازیگران تا آنجا که مقدور است می خواهند خودشان باشند فلذا برای من و شمای بزرگسال هم جذاب است و دیدنی ست.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
بی انصافیه! چون برنامه خاله شادونه جذابیت ها و قشنگی های خودشو داره. در ضمن تنوع برنامه های کودک در ساعات مختلف موجب جذب کودکان در سنین مختلف با سلایق مختلف می شود.
دانشجوی دکترای تعلیم و تربیت
پاسخ ها
آرش حسینی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
با شما مخالفم، شخصیت عای عرسکی این مجموعه مانند گربه با لحن بسیار بدی (لحن لاتی) صحبت می کند و در اکثر مواقع شخصیتها سر هم داد می زنند. لطفا اگر دانشجوی دکتری هستید با اطلاع سخن بگویید.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
وقتی میگویم مدرکهای این دور زمونه دیگه خاصیت نداره همینه ...
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۶:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۸
اون قضیه ی کشته شدن کودکان روی نظرات تاثیر زیادی داشته و نکات منفی براشون بیشتر نمود داره الان
lila
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
برنامه ی خاله شاهدونه پر از آموزش بی ادبی و بدرفتاری و نکات منفی اخلاقی ست، ضمن این که چهره های کارشناسی نشده ی عروسک ها که بی اندازه ترسناک و چندش آور است، بیش تر باعث وحشت و انزجار بچه ها می شود تا جذبشان و خاله شاهدونه هم طرز حرف زدنش آن قدر لوس و بی نمک است که قابل توجیه نیست. من خودم صاحب سه بچه در سنین مختلف هستم که هر سه آن ها از این برنامه فراری و بیزارند و برعکس به عموپورنگ به شدت علاق نشان می دهند. فتیله هم با این جدایی غیرمنتظره ی عموها از آقای قناد جایگاه خودش را بین بچه ها از دست داد.
کارشناس ارشد فلسفه
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
خیلی هم خوبه
دانشجوی فوق فوق دکتری پرفسوری
بشرویه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
متاسفانه در سری جدید عمو پورنگ شاهد تفکییک جنسیتی هستیم... چرا؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
مصطفی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
چه اشکالی داره؟فرق زیادی نمیکنه که مختلط باشه یا جدا.
ناشناس
| Germany |
۰۰:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۸
اشکال داره آقا...خیلی فرق میکنه.توجه بچه به اون سن و سال نباید به جنسیت و تفاوتها جلب بشه.وقتی دخترو از پسر جدا کنیم کم کم میپرسه که چرا؟!و در اون سن و سال جواب این چرا رو نباید پیدا کنه.
امین
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
بچه هایی که به برنامه مخصوصاً عمو پورنگ دعوت میشن, در یک گروه سنی 3 الی 6 ساله که نیستن در بعضی برنامه ها تا بچه های دبیرستان هم بوفور دیده شدن
حدیث
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
من به عنوان یه خانم ۲۹ ساله عاشق برنامه عمو پورنگم
با شعراو اهنگاش شاد میشم۰۰۰
مرسی عمو پورنگ۰۰۰
ناشناس
|
Netherlands
|
۱۶:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
همشون خوبن
مهندس راه و ساختمان
رفتگر سر کوچه
دانشجوی دکترای
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
برنامه ساختن برای کودکان نیاز به فکر و برنامه ریزی دارد
نه اینکه 2 تا ادم رو بیاورید که هی حرف بزنند و حرف بزنند
بچه های زبان بسته هرچی بخوردشان بدهی قبول می کنند
محمد
|
Germany
|
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
راستي چرا بزرگترها بيشتر عموپورنگ مي بينن؟!
اون قسمتي كه بچه ها ميان ميگن عمو دستشويي داريم خيلي باحاله!
بهناز
|
-
|
۱۹:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
من عمو پورنگو خیلی دوس دارم.مر30 از عکسای قشنگتون
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟