هفتمین روز جشنواره سی و یکم فیلم فجر، با اکران آخرین ساخته داریوش مهرجویی آغاز شد تا انبوه بینندگانی که به انتظار یک فیلم جدی راهی کاخ جشنواره شده بودند، پس از یک ساعت و نیم با حسرت سالن اصلی برج میلاد را ترک کنند و جالبتر آن که داریوش مهرجویی ترجیح داد با برگزار نکردن نشست خبری برای این فیلم، نقدگریزی کرده و فیلمش را از گزند انتقاداتی که چشم انتظارش بود، حفظ نماید و با کمترین حاشیه، به اکران عمومی برساند.
به گزارش «تابناک»، در هفتمین روزِ مهمترین رویداد سینمایی کشور، یکی از سه فیلمی که انتظار میرفت، بالاتر از سطح فیلمهای تاکنون دیده شده در این دوره ظاهر شود، «چه خوبه که برگشتی» ساخته داریوش مهرجویی بود. وی پس از فیلم «نارنجیپوش» با نقدهای شدیدی از سوی منتقدان روبهرو شد؛ منتقدانی که نمیتوانستند ببینند یک فیلمساز مؤلف و توانمند در دوران کسوت و استادی چنین اثری را به خورد مخاطب خاص و عام دهد و اعتبارش دستخوش آسیبهای ماندگاری شود.
مهرجویی که در سالهای پیشین، مخاطب خاص و عام را با هم داشت، به نظر میرسد انگار دیگر حوصله صرف انرژی برای تولید آثار گزیده و ماندگار را ندارد و در شرایطی به پرکاری روی آورده، که گویا به لحاظ مضمونی با مشکل روبهرو شده است. او که با لشکری از ستارهها «چه خوبه که برگشتی» را از مرحله تولید گذراند و به جشنواره رساند، امروز جزو غایبین نشستهای مطبوعاتی مهمترین اکران جشنواره بود و شاید میدانست در برابر فیلمش چه بازخوردهایی را از افکار عمومی دریافت خواهد کرد.
آخرین ساخته داریوش مهرجویی، عملا فیلمنامه منسجمی نداشت و آنچه روی پرده نمایش داده شد، شبیه مجموعه شوخیهایی است که کارگردان ترجیح داده، از آن ثمرهای بگیرد و به رغم ترکیب حرفهای تولید فیلم «چه خوبه که برگشتی» را میتوان جزو ضعیفترین آثار به نمایش درآمده در جشنواره سی و یکم قرار داد. خالق «اجارهنشینها» که گفته میشد مضامین این فیملش قرابتهایی با همان اثر خاطره ساز دارد، عملا در چند فیلم اخیرش خوش ندرخشید.
بازیها نیز درنیامده بود و مهناز افشار مثل همیشه ظاهر شد و هیچ شخصیت خاص و متفاوتی را ترسیم نمیکرد. حامد بهداد نیز با یک گریم به شدت خنده دار و تصنعی در ناحیه شکم، بازیهایش به هر شخصی میخورد، به یک دندان پزشک از فرنگ برگشته، نمیخورد و یک بازی ادایی را ارائه کرده بود. حسن پورشیرازی نیز یک کاراکتر کمدی را بیش از حد با اغراق بازی میکند و اگرچه این اغراق بخشی از وجه کمیک اثر مهرجویی است اما بازی او نیز در نهایت شبیه بهداد، تا حدود بیرون از نقش است.
به احتمال فراوان، این اثر نیز به واسطه کستینگ و حضور ستارههایی چون حامد بهداد و به ویژه نقش آفرینی رضا عطاران به عنوان تنها نقطه قوت فیلم، به همراه نام مهرجویی که کارگردان اثر است، به فروش میلیاردی در گیشه خواهد رسید؛ اما اینکه مردم تا کجا برای نام مهرجویی بلیت بخرند و پشیمان سالنها را ترک کنند، پرسشی است که اگر وی اصرار بر ادامه همین رویه داشته باشد، در آیندهای نه چندان دور پاسخش را دریافت خواهد کرد.
«بزرگمرد کوچک» دومین اثر اکران شده به کارگردانی صادق دقیقی بود که روایت یکی از شهدای جنگ را به تصویر کشیده بود. فیلم در همه ابعاد فاقد کیفیت یک اثر فاخر است و متأسفانه ظرف کوچکی برای به تصویر کشیدن یک دلاورمرد ایرانی در نظر گرفته شد که دستکم بخشی از مخاطبان خاصِ حاضر در سالن جشنواره، این فیلم را پس زدند و ترجیح دادند سالن نمایش را ترک کنند. درباره «قضه عشق پدرم» اثر محمدرضا ورزی که در بخش از خارج از مسابقه اکران شد، نیز به طور کلی ضعف ساختار اثر کاملاً نمایان بود.
با این حال توقعات از دو فیلم «دهلیز» و «دربند» تا اندازهای برآورده شد و بینندگان در هفتمین روز توانستند فیلمهای جدی را نیز در میان اکرانها ببینند. «دهلیز» ساخته بهروز شعیبی با محوریت یک بازیگر کودک که بازی به اندازهای ارائه کرده بود، در سایر نقشهای محوری رضا عطاران و هانیه توسلی را به عنوان نقش آفرینان داشت. کودک این فیلم شاید حتی بهتر و حرفهایتر از کودک فیلم «تنهای تنهای تنها» نقش آفرینی کرده و به نوعی ستاره روز هفتم بود. رضا عطاران در این ملودرام به گونهای بازی کرد که مخاطبان متأثر از فضای ذهنی کمیکی که از او دارد، از صحنههای جدی «دهلیز» نخندند و فضای قصه را جدی بگیرند. هانیه توسلی در نقش یک زن شکسته و مستاصل بازی متفاوتی ارائه داده و مخاطب او را پس نمیزند.
فیلمبرداری به خوبی در این اثر دیده نمیشود و دکوپاژها در خدمت اثر است و نه تحمیلی. شعیبی در نخستین ساخته سینماییاش نشان داده استعدادش در کارگردانی بیش از بازیگری است و طبیعتاً در صورت تقویت نگاهش در مسیر تازهای که گام گذاشته، میتواند جزو چهرههای شاخص این حوزه باشد. دهلیز ظرفیت فروش در گیشه را دارد اما اینکه آیا دارای فروش بالایی خواهد شد یا تنها هزینههای تولیدش را بازخواهد گرداند، موضوعی است که تحقق پارامترهای کارآمد در یک اکران موفق بستگی خواهد داشت و به واقع نمیتوان خیلی محکم از فروش این فیلم در سال ۹۲ سخن به میان آورد.
پرویز شهبازی پس از «نفس عمیق» و «عیار چهارده»، این بار «دربند» را ساخته که روایت همخانه شدن یک دختر شهرستانی دانشجوی پزشکی با یک دختر اهل تهران است که در این راه، دختر دانشجو دچار چالشهای جدی به واسطه کمک به دختر اهل تهران میشود. شهبازی پس از فیلم تشریح کرد که شیوه متفاوتی برای فیلمسازی دارد و به رغم وجود فیلمنامه که در همان آغاز به گروه تصویربرداری، نورپرداری و طراحی صحنه داده میشود، فیلمنامه صحنه به صحنه به بازیگران داده میشود و بازیگران آثار شهبازی بدون مطالعه فیلمنامه قرار بستهاند که البته این سبک قرارداد بستن، ریسک بزرگی است.
شهبازی در این اثر به جز پگاه آهنگرانی، دیگر بازیگرانش را از میان غیربازیگران برگزیده و به نوعی معرفی چهرههای تازهای از سینما را میبینیم که بیشتر نقش آفرینان توانسته بنا بر ویژگیهای کاراکتری که به آنها سپرده شده، ظاهر شوند، هرچند در فیلم کمترین اطلاعات درباه شخصیتها داده میشود و مخاطب به دید کاملی نسبت به بازیگران ـ به استثنای بازیگر نقش اول ـ نمییابد و شاید این از ضعفهای اثر تازه شهبازی باشد که محتوا را فدای ریتم کرده است. در عین حال با فیلم سرپایی روبهرو هستیم که در گیشه وضعیتی شبیه به «دربند» دارد و به واسطه حضور تنها یک بازیگر شناخته شده، ریسک فروش مدنظرِ تهیه کننده بالاست.
از حواشی جالب روز هفتم نیز حرکت اعتراضی یک خبرنگار به پر شدن صندلیها توسط اشخاص غیرمنتقد و غیررسانهای بود که با فرزندان و کودکشان به نمایشها میآیند. این خبرنگار با نشستن مقابل پرده سالن اصلی نمایش بزرگ برج میلاد، به اتفاقی اعتراض کرد که باعث شده بسیاری از خبرنگاران یا در نقاطی با دید بسیار بد و بسته به دیدن آثار بنشینند یا آن که ایستاده یک فیلم را ببینند و واقعاً چنین اتفاقی منصفانه نیست. اعتراض این خبرنگار، اعتراض بحقی بود که امیدواریم پاسخ مناسبی از روز هشتم به این خواسته داده و سالنهای نمایش و به ویژه نشستهای خبری خالی از اشخاص غیرحرفهای شود.
در مجموع روز هفتم، جزو روزهای خوب جشنواره بود که کارکرد مهرجویی تحت تأثیرش قرار داد و ای کاهش مهرجویی روی سناریوی قویتری وقت میگذاشت و یک اثر سردستی را به اکران نمیرساند!
اما روز هشتم شاید از روز هفتم نیز جذابتر باشد. «کلاس هنرپیشگی» ساخته داودنژاد در نخستین سانس روز هشتم و سپس «تاج محل» که گفته میشود از فیلمهای جدی جشنواره است، اکران خواهد شد. در سانس سوم «بشارت یک شهروند هزاره سوم» ساخته محمد هادی میرکریمی به نمایش درمیآید و «استرداد» از علی غفاری، آخرین فیلمی است که منتقدان روی آن به یک اثر سبک فاخر تمرکز خواهند کرد. «به خاطر پونه» نیز فیلم خارج از بخش مسابقه روز هشتم خواهد بود.