هشتمین روز جشنواره فیلم فجر را شاید بتوان روز فیلمهای خوشِ ساخت اما کلیشهای دانست تا برگرفته از چنین فضایی، در جمع بندی از این روز، «کلاس هنرپیشگی» آخرین ساخته علیرضا داودنژاد ـ که به مانند همیشه با بازی اعضای خانواده داودنژاد ساخته شده بود ـ نمود بیشتری داشته باشد.
به گزارش «تابناک»، جشنواره فیلم فجر روز هشتم خود را با اکران «کلاس هنرپیشگی» علیرضا داودنژاد آغاز کرد. داودنژاد در شانزدهمین فیلم بلندش به سراغ طیف وسیعتری از اعضای خانوادهاش رفته بود و در یک خانه برای آنها یک کلاس بازیگری میگذارد و داستان با این شیوه آغاز میشود. فیلم به واسطه آن که به نوعی مستندداستانی بود، مراحل فنی پیچیدهتری نسبت به آثار سینمایی معمول داشت، ولی خروجی به نمایش درآمده تا اندازهای رضایت بخش بود.
ریتم فیلم کند بود و با توجه به داستان فیلم، فیلم حتی تا پانزده دقیقه امکان تقطیع دارد تا مخاطب به خصوص از نوع عامش با فیلم همراه شود و در همان دقایق نخست با خمیازه، از محیط فیلم جدا نشود. کیومرث پوراحمدی که در تدوین نهایی فیلم نقش اساسی داشته تا حدودی به بهبود اثر کمک کرده بود اما فیلم همچنان جای برش دارد و بسیاری از دیالوگها و صحنهها بیش از اندازه کش داده شده و هیچ خدمتی به داستان فیلم نمیکند.
دکوپاژهای فیلم نیز شلخته است و به اذعان داودنژاد در نشست خبری بسیاری از برداشتها اصولاً بدون دکوپاژ ضبط شده است. در کنار این موضوعات، صدابرداری همزمان این تعداد بازیگر بسیار دشوار است و تصور میشود، در این حوزه یک کارکرد فوق العاده را شاهد بودهایم، هرچند با اندکی خلاقیت بیشتر، میشد از صداها نیز بازی گرفت و بخشی از صداهای برخی سکانسها، جایگزین بخشی از تصاویر و فیلم نیز بدین ترتیب کوتاهتر میشد.
بینندگان پیگیرِ فیلمهای داودنژاد، با دیدن ساخته تازه او که باورپذیری بالایی نزد مخاطب دارد، شاید گمان کنند به دیدن یک سریال نشستهاند، چرا که کاراکترهای فیلمهای داودنژاد در سریالهای گوناگون، عمدتاً نقشهای مشابهی داشتهاند و این فضای ذهنی شاید منجر به ناکامی فیلم در گیشه شود.
هرچند شاید با عدم فروش این فیلم داودنژاد آنچنان متضرر نشود، چرا که فیلم از پشت تا جلوی دوربین عمدتاً عضو خانواده داودنژادها هستند و چنین اثری طبیعتاً هزینه نسبتاً کمی برای تولید برده و با یک فروش سیصد میلیون تومانی نیز هزینه تولیدش که شامل حق الزحمه اعضا خانواده نیز میشود، بازگشته است.
صحنه ای از فیلم تاج محل
«تاج محل» به کارگردانی دانش اقباشاوی، دومین فیلمی بود که در روز هشتم به نمایش درآمد و دومین فیلمی بود که در جشنواره سی و یکم با تهیهکنندگی رضا میرکریمی اکران میشد و البته این فیلم نیز همچون فیلم «خسته نباشید» با نقش آفرینی میرکریمی به عنوان یک تهیه کننده مؤلف همراه بود و تأثیرات نگاه میرکریمی در هر دو فیلم انکارنکردنی است.
این فیلم تقریباً بومی و دارای گروه تولید کوچکی است که با بودجهای محدود ساخته شده بود و روایتگر شرایط مردی آبادانی است که پس از بازخرید، با سرقت از منزلش مواجه میشود و او در ادامه در پی سارقی میگردد که میان آشنایش است و در ادامه بر گرههای داستان با وقوع یک اتفاق افزوده میشود.
«تاج محل» البته در سطح «خسته نباشید» یا «تنهای تنهای تنها» نبود اما فیلم قابل تأملی از یک کارگردان فیلم اولی بود؛ اما درباره امکان تحقق این فیلم به شکل وسیع باید اندکی اندیشید. میشد با اندکی صبر بیشتر و زمان گذاشتن برای فیلم از بازیگران حرفهایترین به عنوان آبادانی نیز بازی گرفت و فیلم را برای فروش در گیشه ارزشمندتر ساخت اما اینک چنین شرایطی درست نیست.
«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» ساخته محمدهادی کریمی، مشخصاً یک اثر سفارشی و متأسفانه جزو آثاری بود که نتوانسته بود، حق مطلب را در مورد مضامینی چون توسعه شیطان پرستی میان جوانان ایرانی بیان کند و کریمی به شدت به کلیشهها نزدیک شده بود. هنگامه قاضیانی در نقش یک معلم اخلاق و حوزه نقشش را به خوبی بازی نموده و نیکی کریمی نیز تا حدودی انتظارات را به عنوان مدیر مدرسه برآورده کرده بود اما فرخنژاد در این اثر کمتر از آنچه تصور میشد، نقش آفرینی کرد.
البته از این کارگردانی تجاری ساز، انتظار نمیرفت در چنین موضوع حساسی داستانی پیچیدهتر را به تصویر بکشد؛ اما بیشک فیلم با ریتم کند و فاصله گرفتن از سینمای قصه گو، مخاطب عام را کلافه میکند، کما اینکه حتی مخاطب خاص را هم کلافه کرد و حین نمایش فیلمها، بارها شاهد سوت و کف به نشان اعتراض بودیم. با این اوصاف برای این فیلم باید قید گیشه سینماها را زد و البته بعید به نظر میرسد چنین فیلمی دغدغه گیشه نیز داشته باشد.
به جز «به خاطر پونه» که در بخش خارج از مسابقه اکران شد، «استرداد» تنها فیلم باقی مانده از جدول اکران روز هشتم بود. «استرداد» که سومین فیلم بلند علی غفاری است، روایتگر پیچ و خمهای دریافت خسارت جنگ جهانی دوم از متفقین است که یک سرهنگ ایرانی با چند تن دیگر مسئول این مأموریت میشوند؛ فیلم که جزو فیلمهای فاخر محسوب میشود، با هزینه چند میلیارد تومانی در ایران و روسیه ساخته شده که البته هزینه تولید چند میلیارد تومانی آن اعلام نشده است.
جدای از مباحث تاریخی درباره اصالت تاریخی داستان، فیلم با گروهی حرفهای تولید شده و در بخش فیلمبرداری، محمود کلاری، بخشی از بار اصلی را از روی دوش کارگردان برداشته و انصافاً تصویربرداری متفاوتی را به ویژه در سکانسهای قطار شاهد هستیم. موسیقی فیلم نیز که ساخته ستار اورکی است، روی تصاویر به خوبی نشسته و جلوتر از تصاویر نیست.
فرخنژاد بر خلاف «بشارت به یک شهروند هزاره سوم»، در فیلم «استرداد» بازی طبیعی ارائه کرده و در کنار دیگر بازیگران فیلم توانسته بود، به اندازه بازی کند و مخاطب او را در جایگاه یک سرهنگ جوان ارتش دوران شاه میپذیرد.
«استرداد» هرچند در فینال داستان به ورطه نگاهی شعاری گرفتار میشود و داستان که میبایست با ردگذاری در طول فیلم، در پایان تکمیلش کرد، به یکباره بیان میشود و به سمت برخورد کلیشهای با تاریخ گرایش مییابد، اما در مجموع میتوان میگفت آبرومندترین فیلم فاخر تولید شده توسط نهادهای دولتی است که شانس فروش در گیشه را نیز دارد.
در روز جمعه بیستم بهمن ماه نیز چهار فیلم اکران خواهند شد. «فرزند چهارم» ساخته وحید موسائیان، «جیببر خیابان جنوبی» به کارگردانی سیاوش اسعدی، سر به مهر کاری از «هادی مقدم دوست» به همراه ساکن خانه چوبی حسینعلی لیالستانی، آثار به نمایش درآمده در روز نهم جشنواره خواهد بود.