در فاصله هفده روز تا آغاز رسمی بیستوهفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، پافشاری بر برگزاری این رویداد در مصلایِ تهران، منجر به یادآوری مصائب دوره پیشین این رویداد شده و این پرسش را پیش روی آورده که آیا هیچ گزینهای برای جایگزینی پیش روی تصمیمگیران این حوزه در معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبود؟
به گزارش «تابناک»، نخستین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال ۱۳۶۶ و در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران برگزار شد و این محل تا سال ۸۵ ظرفیت برگزاری چنین نمایشگاهی را داشت؛ اما به دلیل ترافیک شدید و مشکلات متعدد ناشی از آن، از سال ۸۶ به مصلای امام خمینی (ره) منتقل شد تا بخشی از مشکلات مرتفع شود، ولی چنین نشد و حتی مشکلات ترافیکی به خیابان شهید بهشتی و ضلع جنوبی و شرقی مصلی نیز منتقل شد.
از همان ابتدای انتقال نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از محل دائمی برگزاری نمایشگاههای بینالمللی به مصلایِ تهران، قابل تشخیص بود که مصلایِ تهران، حداقل استانداردهای لازم برای میزبانی رویدادی با این وسعت را ندارد؛ رویدادی که هرچند گفته میشود به لحاظ وسعت، جایگاهی پس از نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت دارد، ولی به لحاظ کیفیت و شاخصههای فرهنگی میان چهل نمایشگاه بینالمللی، جایگاهی ندارد و این تحلیل نه از سوی منتقدان دولت که از سوی مسئولان دولت ارائه شده است.
مجید صحاف، مدیر کمیته فعالیتهای جنبی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، گفته است: «
در قیاس و نظرسنجی که با ۴۰ نمایشگاه برتر دنیا انجام دادهایم، در بخش شاخص فعالیتهای فرهنگی و فعالیتهای جنبی دارای رتبه خوبی نیستیم. از این رو برای نمایشگاه بیست و هفتم کتاب تهران کمیته مستقل فعالیتهای جنبی تشکیل شده است... در نظر سنجی مشخص شد که درصد زیادی از مردم ۳ بار در نمایشگاه کتاب حاضر میشوند و یکی از انگیزههای مردم از این حضور قرار گرفتن در یک محیط فرهنگی است...».
نمایشگاه بینالمللی کتاب به عنوان مهمترین رویداد حوزه کتاب، همچنان با کمترین ایدهآلها نیز فاصله دارد و بخش چشمگیری از این فاصله به محل برگزاری نمایشگاه ارتباط مستقیمی مییابد که با حداقلهای برگزاری نمایشگاههای اینچنینی نیز تطابق نداشته و اساساً انعطاف عمل برای تصمیمگیری در این حوزه را از مخاطب میگیرد.
پس از شش سال چانهزنی وزارت ارشاد و شهرداری تهران بر سر مکان ایدهآل برای نمایشگاه کتاب تهران، وزیر ارشاد پیشین گزینههای باغ کتاب و شهر آفتاب را کنار زده و اعلام کرده بود که نمایشگاهی را با بیست هکتار در شمال بزرگراه رسالت راهاندازی خواهد کرد.
این طرح مشخص بود فضایی است و با سرعت ساخت پروژههای عمرانی در کشورمان، طی پانزده تا سی سال توسط نهادی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد قابلیت ساخت دارد و عملاً یک طرح زودبازده و رافع مصائب محسوب نمیشود. از این حیث، همچنان جدیترین گزینه، «باغ کتاب» بود که البته تا سال ۱۳۹۲ و نمایشگاه بیست و ششم نیز این پروژه که در کنار کتابخانه ملی در تپههای عباس آباد در حال ساخت بود، به مرحله بهرهبرداری نرسیده بود اما پس از آن ظرفیت بهرهبرداری از آن، به مراتب کاملتر از مصلای تهران شد.
در نخستین اقدام، بخشی از پروژه ۲۰۰ میلیارد تومانی «باغ کتاب» افتتاح و نمایشگاه «یاد یار مهربان» در اسفندماه ۱۳۹۱ برپا شد و مشخص گشت تا تکمیل این پروژه راه طولانی پیش روست؛ اما اکنون با گذشت بیش از سیزده ماه و کشمکشهایی که به واسطه کمبود بودجه این پروژه پیش آمد، اشعری مدیر این پروژه از پیشروی این مجموعه تا ۹۰ درصد سخن به میان آورده و مأموریتش را پایان یافته اعلام کرده است.
به گفته او، «باغ کتاب» تنها چند ماه زمان برای تجهیز نیاز دارد و وقت مشخص شدن هیأت امنا، هیأت مدیره و مدیرعامل «باغ کتاب» است.
در شرایطی که پروژه هشتصد میلیاردی «شهر آفتاب» را در نزدیکی حرم مطهر امام (ره) نتوانست تحقق یابد و مصلایِ تهران با آفتاب سوزان پایتخت که در نیمه دوم اردیبهشت ماه تا ۲۸ درجه میرسد، شاید انتقال نمایشگاه کتاب به فضای ۳۲ هزار متری «باغ کتاب»، منطقیترین شیوه برای کاهش فشار بر مردمی است که برای خرید کتاب، دشواریهای عجیبی را تجربه میکنند و از کمترین امکانات نیز بیبهرهاند؛ مکانی که حتی قرار است پس از تجهیز مبله (بنا بر اعلام مدیر پروژه) نیز شده باشد و خریدار کتاب در میان فشار جمعیت و گرمای شدیدی که هر ساله در سالنهای مصلی تجربه میکند، مجبور به خرید کتاب نشود و پیش از خرید، لااقل امکان تورق و مطالعه سرفصلهای کتاب را داشته باشد.
«باغ کتاب» که علاوه بر برگزاری نمایشگاه کتاب، شبکه اطلاعات کتاب (شبکه اطلاعرسانی گستردهای برای جستو جو و سفارش کتاب)، عرضه کتاب الکترونیکی، نمایشگاه فناوریهای نوین نشر، موزه کتاب و درمانگاه کتاب (ارائه کتبی برای درمان)، استودیو و کافه کتاب هم در آن در نظر گرفته شده، ظرفیت بهرهبرداریاش برای نمایشگاه سی و دوم به مراتب فراهمتر از مصلای تهران بود و متأسفانه این امکان مورد بهرهبرداری قرار نگرفت و بار دیگر مصائب میزبانی مصلی برای مردم تحمیل ش؛د اما شاید بتوان برای سال ۹۴ تجدیدنظر کرد و اجازه داد در فضایی مناسبتر، زمینه تبادلات عرصه کتاب فراهم شود.
اما فعلاً باید مصائب دالانهای طراحی شده نمایشگاه کتاب و همه دردسرهای تکراری و البته شیرین نمایشگاه کتاب را یک بار دیگر تجربه کرد و خود را برای چند روز کوشش جهت خرید محصولات فرهنگی ورزیده ساخت و امیدوار به آیندهای بود که این نمایشگاه در شأن مردم ایران برگزار شود و کمترین امکانات برای خریداران مهجورترین محصول فرهنگی این سالها در این رویداد فراهم شده باشد.