در چند سال گذشته سعي کرده تا با ارايه يک چهره متعادل از خود، با همه جناحهاي سياسي کشور تعامل داشته باشد. تلاش وي براي ايجاد اتحاد ميان اصولگرايان - از تندروها تا ميانهروها و از جبهه پايداري تا مؤتلفه- و همچنين موضعگيريهاي سياسياش درباره برخي از مهمترين اتفاقهاي سياسي کشور در چند سال اخير، از وي به عنوان يک چهره اعتدالگراي سياسي رونمايي کرده است.
به نوشته ابتکار، باهنر در ابتداي اين گفتوگو تأکيد ميکند که با توجه به حجم بالاي مطالب منتشر شده درباره ائتلاف اصولگرايان در انتخابات آينده مجلس شوراي اسلامي، قصد ندارد در اين باره حرفي بزند و نبايد فضاي رسانهاي بيش از اين درگير بحث شکاف يا اتحاد اصولگرايان باشد.
گفتوگوی زير درباره ارسال دوباره نامهاي از سوي نمايندگان مجلس به عزت الله ضرغامي، رئيس سازمان صدا و سيما درباره انتشار نظرات منتقدان مذاکرات ژنو است که البته پيش از اين از سوي ضرغامي با مخالفت روبرو شد، زيرا به گفته وي فعلا چيزي که در دستور کار رسانه ملي قرار دارد حمايت همه جانبه از مذاکرات است. اما نمايندگان اين پاسخ رئيس رسانه ملي را ناديده گرفتند و با ارسال دوباره همان نامه بر نظر خود پافشاري کردند.
* آقاي باهنر شما به همراه بيش از يکصد نماينده ديگر مجلس براي دومين بار نامهاي را در تأکيد بر اين امر که نظرات منتقدان مذاکرات ژنو در رسانه ملي بايد پخش شود، نوشتيد و امضا کرديد. اما همين درخواست شما پيش از اين نيز از سوي رئيس سازمان صدا و سيما که گيرنده نامه است با موافقت مواجه نشد و استدلال آقاي ضرغامي اين بود که اولويت رسانه ملي حمايت از مذاکرات ژنو است، آيا اصرار بر ارسال دوباره اين نامه، به معني اين است که ميخواهيد اولويت سازمان صدا و سيما را تغيير دهيد؟نگاه کنيد يک سري از مسايل در کشور و به ويژه درباره مذاکرات ژنو وجود دارد که البته قابليت مطرح شدن در رسانهها و از جمله رسانه ملي را دارد. اين متفاوت از آن بخش مذاکرات است که طبيعتا بر اساس عرف ديپلماتيک، امنيت ملي و منافع ملي امکان انتشار عمومي ندارد؛ بخشي که بايد تا نهايي شدن مذاکرات و فرا رسيدن زمان مناسب اعلان عمومي محرمانه باقي بماند.ارسال دوباره اين نامه به اين معني است که آن بخش از تحليلها و نظراتي که پيرامون مذاکرات قابل انتشار است در رسانه ملي مطرح شود تا موازنه ميان نظرات موافق و مخالف در يک رسانه که نام ملي را بر پيشاني دارد، رعايت شود.
طبيعتا بسياري از مسايل درباره اين مذاکرات قابل نقد است و منتقدان خاص هم در جامعه سياسي کشور دارد اما رسانه ملي هيچ ميداني به منتقدان نميدهد تا صريح و مستقيم در مقابل چشم مردم انتقادات خود را مطرح کنند.
به نظر من نقدهاي علمي که درباره مذاکرات مطرح ميشود قابليت آن را دارد که در قالب يک برنامه توليدي و حتي به صورت پخش زنده در تلويزيون نشان داده شود و مردم بدانند که در ميان مدافعان و منتقدان مذاکرات چه ميگذرد و حرف اين گروه چيست.
* به نظر شما در يک برنامه زنده تلويزيوني ميتوان حساسيتهاي مذاکرات را در همه مباحث رعايت کرد؟اگر نقدها علمي باشد، بله! البته خداي نکرده قرار نيست مباحث يا نقدهايي خلاف منافع ملي در برنامه يا برنامههايي که ما با نوشتن اين نامه در صدد پخش آن هستيم، مطرح شود و البته کسي نيز چنين موضعي ندارد. هرچند که همه چيز حتي در يک برنامه زنده قابل کنترل است و طبيعتا نقدها بايد علمي باشند.
ما بايد اين روي سکه را هم در نظر داشته باشيم که اگر نقدها درباره مذاکرات در رسانه ملي پخش نشود، وجهه خوبي براي اعتداال در اين رسانه نخواهد داشت و اصولا من معتقدم که بايد کرسيهايي براي مناظره ميان منتقدان و مدافعان وجود داشته باشد و فضاي تک بعدي تلويزيون در اين باره تعديل شود.
* به نقدهاي علمي اشاره کرديد، اما اخيرا نقدهايي مطرح ميشود که شايد داراي اين ويژگي نباشند، به طور ويژه صحبتهاي آقاي رسايي درباره روابط خصوصي ميان وزير امور خارجه و برخي طرفهاي مذاکرات هستهاي منظورم است از آنجا که ايشان هم از امضاکنندگان اين نامه هستند، به نظر شما ميشود از نقد علمي در اين برنامه يا برنامهها سخن گفت؟نگاه کنيد اين صحبتها حتي اگر از رسانه ملي پخش نشود، بالاخره از راديو که نشستهاي صحن علني را پوشش ميدهد پخش ميشود و مردم همه اين مباحث را ميشنوند، البته ترديدي نيست که ادبياتي که در نقدها مطرح ميشود هم بخشي از مناظرهها است و مردم که مخاطبان اين مناظرهها و انتقادها هستند خودشان همه اين موارد را در قضاوت نهايي لحاظ خواهند کرد. اما منظور ما از انتقادها نقدهايي است که متوجه محتواي مذاکرات و نتايج آن است نه ديگر مسايل.
هدف ما از نوشتن اين نامه اين نيست که فضاي مذاکرات را محدود يا مخدوش کنيم، بلکه بنا داريم تا موازنه تحليلها در اين موضوع مهم را در رسانه ملي ايجاد کنيم.
درباره اين نکتهاي هم که شما اشاره کرديد همانطور که گفتم ميتوان در يک برنامه زنده تلويزيوني هم مباحث را مديريت کرد. حتي با فرض انتشار چنين مباحثي با اين ادبيات خاص هم اين مردم هستند که در نهايت درباره مباحث مطرح شده قضاوت ميکنند و همانطور که گفتم اين ادبيات هم طبيعتا بخشي از نقدهايي است که مطرح ميشود.
* با اين شرايط براي نمونه ميخواهم بپرسم که نقد شما درباره مذاکرات چيست که ميخواهيد در رسانه ملي هم مطرح شود؟اگر صدا و سيما اين امکان را فراهم کند من هم صحبتهايم را همانجا مطرح ميکنم.
* اين که از کلمه «صحبت» به جاي «نقد» استفاده کرديد به اين معني است که احيانا نقدي در اين باره مطرح نميکنيد؟نگاه کنيد من الآن نميخواهم وارد جزئيات بيشتري شوم، اما امضاي آن نامه به اين معني نيست که حتما همه نمايندگاني که امضا کردهاند منتقد مذاکرات باشند، من هم شخصا اين نامه را امضا کردم و گفتم که هدف از امضاي آن، ايجاد موازنه در تحليلها است، لزوما به اين معني نيست که من هم منتقد مذاکرات باشم. چه بسا من که امضا کننده آن نامه هستم يا هر نماينده ديگري که جزو آن 110 نفر است، در صورت پخش چنين برنامهاي در مقام دفاع از مذاکرات و پاسخ به منتقدان حرف بزند.
* آيا در ديگر موضوعات غير از مذاکرات هستهاي هم قائل به موازنه مباحث مطرح شده در رسانه ملي هستيد، اگر بله، در آن صورت امکان دارد که درباره آن موضوع هم با رئيس صدا و سيما مکاتبه کنيد؟ منظورم خيلي از مباحثي است که در رسانه ملي مطرح ميشوند از موضوعات مربوط به هدفمندي يارانهها و نحوه انعکاس نظرات کارشناسان در اين باره تا موضوعات اجتماعي و فرهنگي.خطوط قرمز ما منافع ملي وامنيت ملي است، هر چيزي که در جهت حفظ و تقويت اين دو باشد، بايد به صورت متعادل و مناسب در رسانه ملي پوشش داده شود. در واقع منطق اين کار يا همه يا هيچ نيست که بگوييم در همه موضوعات بايد موازنه برقرار شود، رسانه ملي يک تريبون است که در آن بايد تضارب افکار وجود داشته باشد، چون يک رسانه ملي است و در ميان ملت هم تضارب افکار وجود دارد، پس انتشار و پوشش اين تضارب آرا در رسانه ملي نه تنها موردي ندارد بلکه لازم وضروري نيز است.
براي مثال در مورد همين نامه عرض کردم که بر اساس مصالح کشور و منافع و امنيت ملي بايد مدافعان و منتقدان مذاکرات نظرات خود را مطرح کنند تا شفافيت و موازنه اطلاع رساني درباره اين امر بيشتر وجود داشه باشد.
در همه مسايلي هم که شما در سئوالتان به آنها اشاره کردهايد منطق بايد اين نکته مهم باشد که عرض کردم و انعکاس بيشترين تضارب آرايي که در جامعه وجود دارد در رسانه ملي هم به صورت مناسب و رضايت بخش ديده شود.