وداع اساتید موسیقی با عالم خاکی در سه سال اخیر، آنچنان شدت گرفته و رو به فزونی نهاده که اهالی موسیقی را نگران کرده، زیرا پختهترین نسل موسیقی ایران در حال از دست رفتن است و جایگزینهای محدودی برای بسیاری از این چهرههای برجسته موسیقی سنتی کشورمان وجود دارد و چه بسا برخی از ایشان دیگر تکرار نشوند. در این میانه، پرسش اساسی اینکه در ازای این اتفاق تلخ چه باید کرد؟
به گزارش «تابناک»، محوطه مجموعه رودکی در دو سال اخیر، بارها آکنده از جمعیتی شده که برای تشییع اساتید موسیقی در صبحگاهی گرد هم آمده بودند و میگریستند؛ سرنوشت اجتنابپذیر برای همه انسانها، مشمول اهالی موسیقی نیز میشود؛ اما آنچه در این زمینه شوکآور بود، افزایش شمار درگذشتگان برجسته موسیقی ایران در سه سال اخیر است و آنچه شواهد نشان میدهد، شتاب رخت بر بستن ایشان بیشتر و بیشتر میشود و این نگرانیها را دوچندان میسازد.
در این میان، سوای آنکه باید ملاحظات جدی برای حمایت و تأمین سلامتی و آرامش بزرگان و چهرههای برجسته موسیقی که بسیاریشان را عموم مردم به خوبی نمیشناسند، انجام داد، باید درصدد بود تا میراثی که در دل این اساتید است، حفظ شود و قطعات و خلاقیتهای موسیقیایی اساتید برجسته کشورمان که همچنان بخشهایی از آن سینه به سینه نقل میشود، پیش آنکه این هنرمندانمان چهره بر خاک نهند، برای نسلهای آینده موسیقی ثبت شود و این گونه مانایی این هنرمندان در تاریخ موسیقی نیز تحقق یابد.
شاید اگر روزگاری کلنل خان وزیری سراغ زنده یاد میرزاعبدالله فراهانی نرفته و دستگاهها و ردیفها را به نگارش درنیاورده بود، امروز ردیف میرزاعبدالله به عنوان زیربنای موسیقی ایران وجود نداشت یا اساساً سرنوشت دیگری در این سالها برای موسیقی سنتی ایران رقم میخورد و شاید ذکر همین مصداق برای درک میزان اهمیت آغاز چنین پروژهای کافی باشد.
زندهیاد روحالله خالقی در جلد دوم از کتاب خود به نام «سرگذشت موسیقی ایران» داستان نوشتن ردیف میرزا عبدالله را چنین نقل میکند که کلنل علینقی (وزیری که با ابراهیم آژنگ، رئیس یکی از دستجات موزیک آشنایی داشته) موضوع به نت درآوردن ردیف میرزا عبدالله را با وی در میان میگذارد. ابراهیم خان هم که علاقه داشته، ردیف یکی از استادان معاصر خود را بنویسد استقبال کرده و قرار میشود با هم نزد میرزا عبدالله بروند.
وزیری میگوید: «همراه ابراهیم خان به خانه میرزا عبدالله رفته و خدمت استاد رسیدیم. من مقصود خود را اظهار داشتم و یکی از دوستان استاد که مرد سالخوردهای بود، شگفتزده شد و پرسید، مگر چنین کاری ممکن است؟ میرزا عبدالله با نهایت مهربانی خوشحال شد اما نسبت به اصل موضوع شک داشت که شاید این کار مقدور نباشد! من گفتم امتحان فرمایید.
استاد پذیرفت. تار را برداشت و شروع به نواختن شور بالا دسته کرد. من هم شروع به نوشتن کردم تا حدود یک صفحه شد. من از استاد درخواست کردم اگر اجازه بفرمایند، هفتهای یکی دو مرتبه این کار را ادامه بدهیم. ایشان قبول کرد اما گفت حالا معلوم نیست چیزی که شما نوشتهاید همان باشد که من زدهام.
من هم تار را برداشتم و نوشتههای خود را دقیقاً نواختم و چون با تار آشنا بودم، مضرابها را هم نوشته بودم و حتی چپ و راستها را هم همان طور که استاد زده بود نواختم. وقتی نواختن صفحه تمام شد، استاد و بیانالممالک که آنجا حضور داشت، تحسین کردند و مقرر شد این کار ادامه یابد. به علاوه استاد از من پرسید که غرض شما از نوشتن ردیف چیست؟ عرض کردم منظور این است که آثار شما حفظ شود و اگر شرایط فراهم بود به نام خود شما چاپ شده و دیگران استفاده کنند.
میرزا عبدالله از آنجا که مرد پاک سرشت و بیحسادتی بود، پذیرفت در حالی که میدانستم اساتید دیگر این رویه را ندارند. در نهایت این کار تقریباً هجده ماه طول کشید و من همه ردیف هفت دستگاه میرزا عبدالله را بدین شکل نوشتم».
اگر بضاعت ایجاد بسترهای آرام و تأمین آتیه بزرگان موسیقی فراهم نیست، دستکم میتوان دستاوردهای موسیقیایی ایشان را ثبت و ضبط کرد و موسیقی ایران را با این دستاوردها که حاصل یک عمر کوشش ایشان در این عرصه بوده، غنای بیشتری بخشید. فراموش نکنیم این نسل کنونی همچون کوه یخ با همه بزرگی و شکوهش در حال از دست رفتن است و اگر کاری نکنیم و آثارشان ثبت نشود، در آینده درک عمق موسیقی ایرانی دشوار خواهد شد.