روزنامه آرمان با معاون توانبخشی سازمان بهزیستی به گفتوگو پرداخته است:
وقتی صحبت از توانبخشی میشود، اولین چیزی که به ذهن میرسد وضعیت معلولان است. قبل از اینکه به مشکلات معلولان بپردازیم، طبق برآوردهای سازمان بهزیستی درحال حاضر، نرخ معلولیت در کشور چقدر است؟واقعیت این است که ما نرخ دقیق معلولیت در کشور را در اختیار نداریم و تا بهحال مطالعه کلانی در این مورد صورت نگرفته است. در حال حاضر، طرح جامع برای شناسایی معلولان را به سازمان بهزیستی ارائه دادهایم که در اولویت سازمان قرار گرفته است. البته سازمان آمار کارهایی در اینباره انجام داده که زیاد قابل استفاده نیست.
چرا؟ سازمان آمار چه ملاحظاتی را رعایت نکرده است؟چون اطلاعاتی که ما لازم داریم در آمار بیان نشده است. ضمن اینکه نرخ بروز معلولیت در جامعه را هنوز نمیدانیم. اما بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت الان 15 درصد افراد جامعه را معلولین تشکیل میدهند که از بین این 15 درصد میتوانیم بگوییم 3 تا 4 درصد معلولان شدید و خیلی شدید محسوب میشوند که نیاز به خدمات مستمر ما دارند.
قبول این مساله که سازمان بهزیستی آمار دقیقی از تعداد معلولان ندارد، سخت است. دقیقاً منظور شما از طرح جامع برای شناسایی معلولان چیست؟ببینید! سازمان بهزیستی بهعنوان متولی امور معلولان بارها از معلولان حتی از افرادی که معلولیت خفیف دارند خواسته به این سازمان مراجعه کنند، کمیسیون پزشکی تشکیل شود و کارت معلولیت دریافت کنند تا سازمان بهزیستی بداند نرخ معلولیت چقدر است. من چندین ماه است که پیگیر این موضوع هستم الان بعضی از استانها خود برنامه شناسایی معلولان استان را انجام دادهاند. برای مثال در ایلام آمار تمام معلولان استان برآورد شده است. اما برای آمار کلی کشور نیاز به همکاری استانها داریم تا برآورد و برنامهریزی دقیقتری داشته باشیم.
همانطور که گفتید، تا زمانی که آمار دقیق وجود نداشته باشد، برنامهریزی سخت است اما، معاونت توانبخشی خدمات خود را به چه شکل و در چه قالبی به معلولان ارائه میدهد؟در سالهای اخیر، ما روند برنامه توانبخشی را نسبت به گذشته تغییر دادهایم و سعی کردهایم از توانبخشی مبتنی بر مراکز خارج شویم و روشهای فعال را در پیش گرفتهایم. بهطور مثال، طی این سه سال جلوی گسترش مراکز توانبخشی را گرفتیم. البته به افرادی که میخواهند مرکز تاسیس کنند با تعهد عدم یارانه که امکاناتی از ما نخواهد مجوز دادهایم. ضمن اینکه، توانبخشی مبتنی بر خانواده را پیریزی کردیم که الان در سطح کشوری درحال اجراشدن است و به دنبال گسترش آن هستیم. بر اساس این طرح، افراد تحصیلکرده و آموزشدیده ما در خانوادهها حضور پیدا میکنند و افراد معلول را تحت مراقبت و توانبخشی قرار میدهند. یعنی خدمات توانبخشی را بهصورت رایگان ارائه میدهند. درحال حاضر، چهارهزار و 500 نفر تحت پوشش ما هستند که این تعداد امسال به هفت تا 9 هزار نفر افزایش پیدا میکند. ویژگی مثبت این روش این است که معلول در دل خانواده است و خانواده خود آموزش میبیند و به همکاران ما کمک میکند. دومین تغییر رویکرد مربوط به حق نگهداری معلول در خانواده است که اغلب به لحاظ معیشتی بار مالی به خانوادهها تحمیل میشود.
امسال رقمی حدود دو میلیارد تومان برای هزینه نگهداری معلولان در خانه اختصاص دادیم. به خانوادههای واجد شرایط ساکن در نقاط محروم مبلغی حدود 100 هزار تومان پرداخت میکنیم تا راغب شوند فرد معلول را در خانواده نگهداری کنند. البته باید تاکید کنم این مبلغ به خانوادههای ساکن در نقاط محروم تعلق میگیرد. مورد آخر هم طبق قانون جامع که تا بهحال چندان به آن عمل نشده و امسال عزم جدی برای انجام آن داشتهایم بحث ترخیص از مراکز است. بالغ بر 100 هزار فرد معلول با معلولیتهای مختلف در مراکز توانبخشی و مراقبت شبانهروزی و مراکز توانبخشی روزانه ما حضور دارند و متاسفانه میزان خروجی آنها از مراکز بسیار اندک است. طبق قانون جامع آن دسته از معلولان که به توانایی لازم رسیدهاند و میتوانند به خانه برگردند، میتوانند از مراکز خارج شوند. ما هم در بحث ترخیص حدود 100 تا 150 هزار تومان براساس نقاط محروم و کلانشهرها اختصاص دادهایم تا آن دسته از معلولین که به توانایی رسیدهاند و خانوادهها هم راضی هستند ترخیص شوند و به جای آن افراد پشت نوبتی را جایگزین کنیم.
شما به قانون جامع حمایت از حقوق معلولان اشاره کردید. این قانون در سال 83 تصویب شد اما در عمل مسکوت ماند. در چند ماه اخیر هم اظهارنظرهایی درباره بازنگری در این قانون شنیده شد. ممکن است کمی درباره بازنگری در قانون حمایت از معلولان توضیح دهید؟ واقعیت این است که قانون جامع حمایت از حقوق معلولین 15 ماده داشته که ماده شانزدهم پاشنهآشیل قانون بود و تحقق تمام مواد را منوط به تخصیص اعتبار کرده بود که هیچکدام از ارگانها اعتباری برای اجرای آن نگذاشتند. این باعث شد که اجرای قانون با مشکل مواجه شود. در چند ماه اخیر قانون جامع حمایت از حقوق معلولان با کمک متخصصان و انجمنهای معلولان بازنگری، به وزارت رفاه و تامین اجتماعی ارسال و در دایره حقوقی وزارتخانه بررسی شد. در ادامه این قانون به کمیسیون اجتماعی دولت فرستاده شد. در کمیسیون اجتماعی دولت هم پس از جلسات متعدد و فشردهای که هر هفته چهارشنبه برگزار میشد قانون بازنگریشده مورد بررسی قرار گرفت و پس از تغییرات در اختیار هیات دولت قرار گرفت تا پس از بررسی به مجلس تقدیم شود. من فکر میکنم پس از تصویب این طرح در مجلس حدود 70 تا 80 درصد مشکلات معلولان حل خواهد شد. اینجا دیگر بحث تکلیف بر وزارتخانهها و ارگانهاست که نمیتوانند از آن شانه خالی کنند و موظف به عمل به قانون هستند.
فکر میکنم اگر مصداقی به این قانون بپردازیم، بهتر است. یکی از مشکلات معلولان که بارها از سوی آنان و انجمنهای حمایت از معلولان گفته شده این است که شهرهای ما برای معلولان ساخته نشده چراکه رفتوآمد برای بخشی از معلولان اگر غیرممکن نباشد، مطمئناً خیلی سخت است. در این قانون الزامی برای رعایت اصول شهرسازی متناسب با وضعیت معلولان وضع شده است؟من میخواهم فراتر از آنچه شما میگویید بروم و بپرسم آیا اگر شهر مناسبسازی شده بود معلولان ما میتوانستند بهراحتی در شهر رفتوآمد کنند؟ آیا افراد سالم زمانی که چراغ راهنمایی قرمز است با اطمینان خاطر از خط عابر پیاده عبور میکنند یا موقع حرکت از پیادهرو خیالمان راحت است که موتوری از پیادهرو رد نمیشود؟ ما متاسفانه فقط به مناسبسازی میپردازیم اما به نظر من لازم است تا فرهنگ تردد در شهر را اصلاح کنیم. در کشورهای پیشرفته وقتی فرد معلول با ویلچر از خیابان رد میشود یک ماشین از 50 متری او ترمز میکند اما، این فرهنگ رانندگی در کشور ما دچار اشکال است. اگر شهری مناسب معلولان نباشد و آنها نتوانند در شهر تردد کنند آن شهر دارای معلولیت است نه معلولان. بههر حال، معلولان 15 درصد جامعه را تشکیل میدهند و بهعنوان شهروندان در جامعه حضور دارند و مالیات پرداخت میکنند. از اینرو لازم است تا امنیت آنان برای رفتوآمد تامین شود.
حرف شما درست است اما نمیتوان موضوع مناسبسازی شهر برای معلولان را انکار کرد. درحال حاضر، معلولی که از ویلچر استفاده میکند امکان استفاده از وسایل حملونقل عمومی را ندارد یعنی، هرساله به خطوط متروی تهران اضافه میشود اما نقص آن درمورد استفاده معلولان همچنان بر جای خود باقی مانده است. لازم است اما ما نباید انتظار داشته باشیم که تغییر فرهنگی و نگرش یکباره انجام شود. در طول چندین سال ما گفتیم آمدورفت معلولان در شهر به عهده شهرداریهاست چون ناوگان حملونقل توسط شهرداریها اداره میشود. خوشبختانه شهرداری سال گذشته بالاخره ورود جدی به این مساله کرد و سامانه حملونقل معلولان را راهاندازی کرد. البته در ابتدا مبلغ 15هزار تومانی برای رفت و برگشت معلولان دریافت میشد که اگر فرد معلول این مبلغ را داشت با آژانس رفتوآمد میکرد. خوشبختانه با تغییری که الان صورت گرفت این میزان هزینه به هزار تومان کاهش یافت. پس نمیتوان انتظار داشت که یکشبه تغییری اتفاق بیفتد. ضمن اینکه شهر نسبت به سالهای پیش خیلی مناسبسازی شده است. معلولان به خیلی از پارکها، مغازهها و بانکها وارد میشوند. 20 سال پیش چنین چیزی اصلاً ممکن نبود. در نتیجه نمیتوانیم بگوییم که تغییری صورت نگرفته است اما آنچه تا بهحال اتفاق افتاد ایدهآل ما نبوده است.
پیشتر به هزینههایی که به خانواده معلولان تحمیل میشود اشاره کردید. بهطور تقریبی هزینه نگهداری هر معلول ماهانه چقدر است؟من شاید بگویم 12 درصد از 15 درصد معلولان هزینهای که پرداخت میکنند بسیار کم است زیرا، افرادی که بهطور مثال، دو تا از انگشتانشان قطع است یا کوتاهی قد دارد هزینه آنچنانی را پرداخت نمیکنند. هزینهها را باید بر اساس نوع معلولیت تقسیم کنیم. درحال حاضر معلولان ضایعه نخاعی بیشترین هزینه را پرداخت میکنند که شامل هزینه مناسبسازی منزل، ویلچر معمولی، ویلچر حمام، تشکهای مواج و ... میشود. بعد از آن بیماران روانی مزمن که ما جزو معلولیتها آوردهایم بیشترین هزینه را دارند. درحال حاضر 23 هزار بیمار روانی مزمن در مراکز توانبخشی شبانهروزی بهزیستی حضور دارند که این افراد همه نیاز به دارو دارند و متاسفانه داروهایشان بسیار گران تمام میشود.
با توجه به بالابودن هزینه نگهداری معلولان ضایعه نخاعی و شرایط سخت خانواده، آیا سازمان بهزیستی از خانوادههای این افراد حمایت میکند؟بله. تا سال گذشته به خانواده 9هزار فرد ضایعه نخاعی 105هزار تومان حق پرستاری پرداخت میکردیم که امسال این مبلغ به 120هزار تومان رسیده است. درحال حاضر، حدود 13هزار معلول ضایعه نخاعی تحت پوشش ما قرار دارند و ما امیدواریم تا پایان سال تمام افراد ضایعه نخاعی که در بانک اطلاعات سازمان بهزیستی قرار دارند را تحت پوشش قرار دهیم. این مورد را هم باید اضافه کنم که تمام افراد ضایعه نخاعی در کشور اگر فاقد ویلچر هستند و در سازمان بهزیستی پرونده دارند برای دریافت ویلچر به سازمان بهزیستی مراجعه کنند. امسال، سالی است که هیچ فرد ضایعه نخاعی بدون ویلچر نمیماند.
بخشی از معلولیتها اگر در زمان مناسب مورد توجه و رسیدگی قرار بگیرند به شرایط حاد تبدیل نمیشوند. آیا برای پیشگیری اقدام خاصی انجام دادهاید؟ ما در زمینه اوتیسم وارد عمل شدیم و طرح غربالگری اوتیسم را برای بچههای 2 تا 5 سال شروع کردهایم تا با ورود به موقع توانبخشی در سالهای آینده این بچهها وارد مدارس عادی شوند. در مورد افراد کمبینا هم وارد عمل شدیم تا با اقدامات توانبخشی به افراد کمبینا از نابینایی این افراد جلوگیری کنیم. علاوه بر این، قرار شد تا بیمارستانها هر فردی را که دچار ضایعه نخاعی میشود سریعاً به ما اطلاع دهند تا ما فرد را تحتپوشش قرار دهیم و با ارائه خدمات بهنگام فرد را به جامعه بازگردانیم.
شما به بچههای مبتلا به اوتیسم اشاره کردید. مشکل حلزون گوش هم از مواردی است که بهدلیل هزینه بسیار بالا به یکی از مشکلات بچهها و خانواده تبدیل شده است. چندین خیریه در این زمینه فعالیت میکنند اما پرداخت کل هزینه حتی برای خیریهها هم ممکن نیست. طرحی برای حمایت از این بچهها در دست دارید؟قرار است برای بچههای زیر سه سال که نامزد کاشت حلزون هستند هزینهای را که در این مورد بهعهده سازمان بهزیستی است، پرداخت کنیم. سال گذشته سه میلیارد تومان پرداخت کردیم امسال هم بودجه کافی برای این مورد در نظر گرفته شد.
بودجه امسال چقدر است؟امسال چهار میلیارد تومان در نظر گرفتیم.
فکر میکنید این مبلغ کافی است؟ بله، چون سال گذشته همه افرادی را که پشت نوبت بودند تحت پوشش قرار دادیم. احتمالاً امسال نیازمان از این مقدار کمتر خواهد بود. ضمن اینکه امسال 35 میلیارد برای تامین تجهیزات و وسایل کمک توانبخشی اختصاص دادیم که خوشبختانه با تدابیری که اندیشیدهایم 18 میلیارد از این مبلغ را در چهار ماهه اول سال برای اولین بار در تاریخ سازمان بهزیستی به استانها ابلاغ اعتبار کردیم تا مسئولان استانی پیش از آنکه تجهیزات گران شود، آنها را خریداری کنند.