چند هفته پس از انتشار مطالبی از زبان آیتالله سید محمد خامنهای درباره ماجرای مک فارلین، پاسخ دفتر رئیس مجمع تشخیص مورد توجه روزنامههای امروز قرار گرفته است. از این مهمتر شاید برداشت روزنامه ابتکار درباره چرایی مطالب منتشره علیه هاشمی رفسنجانی است. خانواده هاشمی کانون مطالب امروز روزنامه کیهان هم هست. سخنان فرمانده سپاه درباره مبارزه با آمریکا، دیگر مطلب مهم روزنامههای امروز است.
«اين تذهبون؟!»؛ پاسخ دفتر هاشمي به سيد محمد خامنهاي
اعتماد از جمله روزنامههایی است که در مطلبی با تیتر
««این تذهبون؟!» پاسخ دفتر هاشمی به سید محمد خامنهای» پاسخ روز گذشته دفتر هاشمی را مورد توجه قرار داده و نوشته است: اظهاراتی که آیت الله سیدمحمد خامنهای تأکید کرده نه از منظر سیاسی بلکه به دلیل ثبت آن در تاریخ است، توسط دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی و همین طور حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی تکذیب شد. تکذیبهایی که البته لحنی تند داشتند، همان قدر که لحن آیت الله سید محمد خامنهای در بیان خاطراتش از قضیه مک فارلین تند و گزنده بود. او البته گفته که حرفها و مستندات بسیار دیگری نیز دارد که اگر ضرورت ایجاب کند، آنها را نیز بازگو خواهد کرد. اما تا همین جای کار هم بازار حاشیهها بالاگرفته است. دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی دیروز در بیانیه یی بلند به اظهارات آیت الله سیدمحمد خامنهای واکنش نشان داد و این اظهارات را «سوءاستفاده از فضای غبارآلوده زمان» دانست که در آن «یاران و اهل بیت امام عزیز را به جرم وابستگیهای علمی و نسبی مینوازند و دیگران به تماشا نشستهاند و فعلاسکوت اختیار کردهاند».
در ابتدای این بیانیه اشاره مفصلی به برخورد حضرت امام با همفکران آیت الله سیدمحمد خامنهای در قضیه مک فارلین شده و در ادامه آمده است: «تعجب از رسانههای مدعی ارزشمداری و پیروی از امام و رهبری است که با ذوق و ولع تمام، هر مطلبی را ولو حاوی توهین به امام (ره)، رهبری و بزرگان انقلاب اسلامی، صرفا به خاطر اینکه توهین به آیت الله هاشمی رفسنجانی در آن برجسته است، منتشر میکنند و گویا هدف آنچنان وسیله را برایشان توجیه میکند که فراموش کردهاند مطالب نویسنده سراسر توهین به امام امت (ره)، رهبری نظام و نظام اسلامی است. فراموش کردهاند، آیت الله بهشتی اگر تمامیت خواه بود که به فرموده امام خمینی (ره) «مظلوم نمیزیست و مظلومانه به شهادت نمیرسید».
در قسمتی از این بیانیه آمده است: «آقای سیدمحمد خامنهای در داستانهای تخیلی که برای ارضای نفسانیات خود ساخته، درباره ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی میگوید: «اطرافیان هاشمی او را به سمت ریاست جمهوری سوق دادند تا یک پله به رهبر شدن!! نزدیک شود و این یک توطئه امریکایی بود»، حال آنکه در مهرماه ١٣۶۶ که هنوز آیت الله هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس شورای اسلامی بود و آیت الله خامنهای رییس جمهور و امام (ره) در قید حیات بودند، وقتی از آیت الله خامنهای میپرسند: «نظر شما در مورد کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی برای آینده ریاست جمهوری چیست؟» میفرمایند: «البته این قضیه هنوز مطرح نشده ولی من آقای هاشمی رفسنجانی را برای همه مسئولیتها صد درصد میپسندم و تایید میکنم. من شخصی گیراتر، شیرینتر، محبوبتر و کارآمدتر از آقای هاشمی رفسنجانی در بین مسئولان جمهوری اسلامی ایران برای پست ریاست جمهوری و دیگر مسئولیتهای مهم سراغ ندارم». (روزنامه رسالت، ٢٧ مهرماه ١٣۶۶)
دفتر آیت الله هاشمی با یادآوری جریان انتخاب حضرت آیت الله خامنهای به رهبری بعد از رحلت حضرت امام (ع) آورده است: «آقای سیدمحمد خامنهای، احتمالادر روز رحلت امام و انتخاب آیت الله خامنهای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران، نبودند یا احتمالابه قول امام علی (ع) به عنوان... همگان میدانند که آیت الله هاشمی رفسنجانی چه نقشی در آن مقطع برای تعیین رهبری داشتهاند!! و خنده دار است که ادعا میکند: «ریاست جمهوری هاشمی مقدمه یی برای هماهنگ سازی امور و زمینه سازی برای ایجاد پایگاه قدرت و خیز به سمت آرزوی دیرینه پس از فوت امام بود ولی قدری دیر شده بود و با حکمت و عنایت اللهی و با تصمیم و رای ناگهانی و تقریبا بیمقدمه مجلس خبرگان، [آیت الله] خامنهای انتخاب شدند و کار از کار گذشت». امروز دیگر حتی دانش آموزان مقطع ابتدایی در ایران میدانند که ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی پس از انتخاب آیت الله خامنهای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی بود و این گونه سخن گفتن، مصداق همان جمله امام علی (ع) است...
در آخر این بیانیه هم تأکید شده، «و کلام آخر اینکه چرا کسانی که در جریان تصمیمات انقلاب، دفاع مقدس، توطئههای ریز و درشت ضد انقلابیون و منافقین در این کشور هستند، در این گونه موارد که بدیهیات انقلاب تحریف و تخریب میشود، سکوت کرده و برای دفاع از نظام اسلامی، سخنان سخیف و داستان سراییهای تخیلی گروهی بغض آلود را پاسخ نداده و تماشاچی شدهاند؟» در همین حال سید مهدی طباطبایی، استاد اخلاق هم توضیحاتی درباره ماجرای مک فارلین و اظهارات سیدمحمد خامنهای در این باره مطرح کرده است. او گفته که «بنده در آن زمان هم نماینده مجلس و هم عضو کمیسیون سؤالات بودم. کمیسیونی که تعیین میکرد چه سؤالاتی و چگونه از وزرا و مسئولان مطرح شود. همه آقایان میدانند که در آن زمان بنیانگذار جمهوری اسلامی عبارات مهمی فرمودند.
ایشان تأکید کردند که دو دستگی انجام نشود زیرا این خلاف اسلام، آموزههای دینی و خلاف انصاف است. حضرت امام (ره) تأکید کردند هیچ توقعی نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچند، لیکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر امریکا، فریاد میزنند سر مسئولان ما! چه شده است؟ شماها چهتان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تاثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحث تاثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک همچون مسأله مهمی که باید همه شما دست به دست هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم، وحدت ما این طور شده است و در روزی که هفته وحدت است چرا شماها میخواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چرا میخواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چرا میخواهید دودستگی ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید میروید؟ این تذهبون؟».
او گفته، «آقای سیدمحمد خامنهای یک انسان متدین و دین دار است اما در این قضیه چرا این گونه نظر دادند را نمیدانم». او همچنین درباره ادعای سید محمد خامنهای درباره تمایل آیت الله هاشمی رفسنجانی برای رهبر شدن بعد از رحلت حضرت امام (ره) توضیح داده است: «این موضوع اصلاکذب است. آقای هاشمی و تمام دلسوزان نظام دغدغه اصلیشان حفظ نظام و انقلاب بوده و خواهد بود. در آن زمان و پس از رحلت حضرت امام (ره) هیچ یک از بزرگان نظام نگاهی به جایگاه رهبریت نداشتند. خاطرم هست که آیت الله هاشمی صراحتا اعلام کردند که آیت الله خامنهای بعد از امام در جمع آن روز بهترین فردی است که میتواند در حفظ انقلاب و دستاوردهای آن بکوشد».
پیشبینی روزنامه ابتکار از آینده سیاسی هاشمیامروز هم سرمقاله روزنامه ابتکار به دفاع از هاشمی رفسنجانی اختصاص دارد. مصطفی داننده در این باره و در مطلبی با تیتر
«مخالفان به کدام هاشمی حمله میکنند؟» نوشته است: از گوشه کنار بازهم صدای مخالفت با هاشمی رفسنجانی شنیده میشود. یکی میگوید که تهرانیها در نماز جمعه مواضع هاشمی رفسنجانی را نمیپسندند و دیگری نیز گفته که هاشمی رفسنجانی از ابتدا دنبال رابطه با آمریکا بوده است. جنس این حملات از همان سخنان و تحلیلهای گذشته است اما سؤالی که در این میان مطرح میشود این مسئله است که چرا امروز دوباره حمله به هاشمی رفسنجانی در دستور کار قرار گرفته است؟ آیا قرار است هاشمی بازهم در صحنه سیاست ایران تاثیرگذار باشد که چنین حملاتی به او آغاز شده است؟
پاسخ به این سؤال آری است. صحنه سیاست ایران طیها سال و ماههای آینده دچار تحولات گستردهای خواهد شد و قطعا هاشمی رفسنجانی نقش اول این تحولات را برعهده دارد. اولین گام در اسفند امسال اتفاق خواهد افتاد و آنهم انتخاب رئیس جدید مجلس خبرگان رهبری پس از درگذشت آیتالله مهدوی کنی است. برهمگان واضح است که نفوذ کلام آیتالله هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان بسیار بالاست و نخبگان کشور برخلاف برخی از چهرهها، آیتالله را در مسیر انقلاب و نظام میدانند و معتقدند که تصمیمات او موجب خیر برای کشور خواهد شد.
ترس بزرگ جریان مخالف هاشمی رفسنجانی رسیدن او به کرسی ریاست مجلس خبرگان است. این جریان فکری که نشان داده است دیگر حاضر نیست هاشمی رفسنجانی را در مقامی به غیر از ریاست مجمع تحمل کند تمام تلاش خود را انجام میدهد تا به هر شکل ممکن تصویر رئیس جمهور سابق ایران را میان خبرگان ملت و مردم خراب کنند. این درحالی است که هاشمی رفسنجانی خود بارها و بارها اعلام کرده است که اگر افراد مورد نظر او مانند آیتالله هاشمی شاهرودی یا آیتالله واعظ طبسی برای ریاست مجلس خبرگان نامزد شوند، برای پست ریاست مجلس خبرگان نامزد نخواهند شد. این افراد تصور میکردند که هاشمی رفسنجانی به پایان رسیده است و حملات احمدینژاد به او را آخرین تیرها به پیکره آیتالله میدانستند و تصور میکردند که دیگر او توان برخاستن از این میدان جنگ را نخواهد داشت. انتخابات سال ۹۲ و نتیجه آن اما حکایت دیگری داشت و هاشمی نشان داد هنوز هم کارکشتهترین مرد صحنه سیاسی ایران است. رسیدن حسن روحانی یار دیرین هاشمی به قدرت، پایانی بود بر آرزوی محوکردن آیتالله از عرصه سیاسی کشور.
در حالی که مخالفان اصلی هاشمی هنوز در شوک باخت در انتخابات ریاست جمهوری بودند، بحث ریاست هاشمی رفسنجانی بر مجلس خبرگان شوک دیگری را نیز برآنان وارد کرد.
در کنار این مسأله، بحث انتخابات مجلس دهم نیز مخالفان را بر آن داشته است تا همچنان ساز مخالفت خود با هاشمی را کوک نگه دارند. آنها میدانند که مثلث هاشمی، خاتمی و ناطق نوری و همراهی احتمالی حسن روحانی در انتخابات مجلس نیز تکرار خواهد شد و محبوبیت و مشروعیت این چهار تن میتواند برگ برنده جریان اعتدال در جریان انتخابات مجلس باشد.
برخی میخواهند فتیله مبارزه با امریکا را پایین بکشند
جوان روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران تیتر اول خود را به سخنان فرمانده کل سپاه اختصاص داده که گفته است: «برخی میخواهند فتیله مبارزه با امریکا را پایین بکشند».
جوان در بخشهایی از این مطلب نوشته: سرلشکر جعفری به نقش تعیینکننده سپاه در حفاظت از انقلاب و دفاع از ارزشهای انقلاب و تمامیت ارضی کشور اشاره کرد و گفت: این نقش سپاه برای دولت و دشمن آشکار و تعیینکننده است، چون سپاه در عرصههای فرهنگی، سازندگی، امنیتی و دفاعی ماموریت مصوب و ابلاغی دارد و هدف اصلی و نقش اصلی سپاه در حفظ انقلاب و دستاوردهای انقلاب است.
وی گفت: آنچه دشمنان به ویژه آمریکا و اسرائیل غاصب از آن ناراحت هستند همین انقلاب اسلامی است.
فرمانده کل سپاه تصریح کرد: مواضع انقلابی مردم ما و نظام اسلامی و پایبندی به اصول انقلاب و آرمانها و ارزشهای انقلاب و اصول و عقاید دینی ما که سپاه در آنها پیشتاز است دشمنان را نگران کرده است.
وی گفت: این تهمتها طبیعی است و زمینه یکی از این تهمتها، حضور سپاه در عرصههای اقتصادی است.
فرمانده کل سپاه تأکید کرد: حضور سپاه در عرصه سازندگی کشور با حضور در عرصههای اقتصادی متفاوت است، چرا که سپاه به هیچوجه در فعالیتهایی چون داد و ستد بازاریابی، تجارت و صادرات و واردات فعالیت نمیکند.
سرلشکر جعفری تصریح کرد: سازندگی با فعالیت اقتصادی متفاوت است و سپاه هم ماموریت دارد که در عرصه سازندگی حضور داشته باشد.
وی گفت: محرومیتزدایی، فعالیت عمرانی در بخشهای مرزی و امنیتی کشور و نقاط ناامن، آبرسانی در نقاط ناامن عرصههایی است که فقط سپاه میتواند حضور داشته باشد.
جعفری افزود: طبیعی است که دشمنان برای تشدید مخالفتهایشان عرصه دیگری را بهتر از حضور سپاه در عرصههای سازندگی نمییابند و حرکتهای برنامه ریزی شده صورت میدهند.
وی گفت: به همین دلیل است که وقتی مسئلهای در کل کشور مطرح میشود رسانههای گسترده ضد انقلاب به سرعت آنرا دامن میزنند و در صورتیکه مسئولان که این موارد را مطرح میکنند اقرار میکنند که منظورشان سپاه نیست.
جعفری افزود: دشمنان تلاش میکنند که تقابل بین دولت را با سپاه مطرح کنند و این جزیی از عملیات روانی و فضاسازی دشمنان ماست.
کیهان و ادامه مسیر جلسه دانشگاه تهرانکیهان که روز گذشته درگیری و حواشی جلسه سخنرانی مدیر آن حسین شریعتمداری مورد توجه بیشتر روزنامهها قرار گرفته بود، امروز هم مسیر سخنان شریعتمداری را در مطالب خود ادامه داده است.
محمد ایمانی در بخشهایی از یادداشت روز کیهان با تیتر
«چه کسانی نمیخواهند تحریم لغو شود؟» نوشته: این تعبیر تکاندهنده از امیر مؤمنان است که «هرکس معروف را نیک و منکر را زشت نشمارد، چنان وارونه میگردد که اسفل او اعلای او و اعلای او اسفل وی میشود» (کلمه قصار/ ۳۷۵ نهجالبلاغه)؛ به تعبیری رذیلتهایش رو میآید و برجستگی پیدا میکند و فضیلت در او به زیر کشیده میشود. چنین جماعتی تاب بیعت با علی و حسین (علیهماالسلام) را ندارند اما حاضرند با دست و پای بوزینهها در اردوگاه اموی بیعت کنند. حاضرند لعنت یک ملت را در روز ۹ دی به جان بخرند اما نازکتر از گل به آمریکا و انگلیس و اسرائیل و گروهکهای نفاق نگویند. حاضرند با توهینکنندگان به امام و ولایتفقیه همپیاله شوند و هیزم کش آشوب باشند اما زمزمه در خلوت را به جلوت نیاورند که «تقلب دروغ بود و من باور ندارم در انتخابات تقلب شده است». درد این جماعت همان درد بیدرمان یاران پیمانشکن امیرمؤمنان در سپاه جمل است که به عار همجبههگی ولید و مروانبنحکم تن دادند و مقابل حق ایستادند. کار به جایی میرسد که لسآنجلس تایمز مهر ماه ۸۸ مینویسد «نمایندگان رهبران جنبش سبز در نشست مشترک با سران اپوزیسیون در اروپا گفتند تحریمها باید تشدید شود اما نه به صورت تدریجی که مثل واکسن عمل کند بلکه باید فلج کند» و مجله تایم آذر ۸۸ با اشاره به اینکه سبزها تهدید علیه نظام را فرصت برای خود میدانند، خبر میدهد «سبزها خواستار اعمال تحریمهای جدی و مؤثر علیه ایران هستند».! آنها متخصص تبدیل فرصتهای بزرگ به تهدید هستند.
سؤال مهمی در این میان وجود دارد. روزنامهها و رسانههایی که یکشنبه گذشته در صفحات اصلی خود اربعین ۲۰ میلیونی را به تیغ سانسور سپردند و خودشان را به راه دیگر زدند، چگونه است که به طور متواتر عکس کلوزآپ ـ نمای نزدیک ـ برخی سیاسیون خاص را در صفحه اول خود جای میدهند؟ یعنی مثلاً شور و شعور ۲۰ میلیونی اربعین حسینی، ارزش خبری ندارد و تصویر سخنران مراسم سومین یادبود امام جمعه فقید رفسنجان باید به جای آن بنشیند؟! آیا این نقابداران ژورنالیسم احترام ویژهای برای نوه امام خمینی (ره) قائلند در حالی که همین چند هفته پیش وقتی مدیرکل مطبوعات داخلی دولت اصلاحات ـ حامی بهائیت و همکار فعلی گروهکهای نفاق ـ گفت «اغلب اصلاحطلبان دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند و باید با اصلاحات ساختاری، ولایتفقیه را حذف کرد» کوچکترین اعتراضی نکردند؛ یا آن هنگام که پیشقراولان همین مطبوعات ادعا کردند خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت، سکوت اختیار کردند؟ اگر ولایتفقیه ثمره و عصاره ۷۰ سال مجاهدت بینظیر امام بود، آیا جز این است که همین طایفه «بدمسلک» مجال هجمه و هتاکی علیه میراث بزرگ او را فراهم آوردند و به نیابت از جبهه استکبار نسبت به اسلام و انقلاب و رهبری عقدهگشایی کردند؟! آنان را چه به احترام نسبت به نوه امام و حمله از زبان وی به «تازه از راه رسیدهها»؟!
وقتی گزارش سقیفه را به امیرمؤمنان دادند، امام پرسید منطق قریش چه بود. گفتند «یاعلی قریش گفتند ما از درخت و شجره نبوّتیم»! امام فرمود «به شجره نبوت احتجاج میکنند اما میوه این درخت را که ما هستیم ضایع کردند». میوه درخت امام، ولایتفقیه و جمهوری اسلامی است و همین جماعت بیچشم و رو در حوزه رسانه و حزب، مجال بیسابقهای برای دشمنان انقلاب فراهم کردند که هم به تصویر امام اهانت کنند، هم بر روی جمهوری اسلامی خط بکشند و تصریح کنند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و هم «مرگ بر اصل ولایتفقیه بگویند تا معلوم شود مشکل آنها فراتر از شخص رهبر معظم انقلاب، اصل ولایتفقیه بهعنوان عصاره و خلاصه و حقیقت و هویت مکتب امام خمینی (ره) است. اگر در این قطببندی بزرگ و اصلی با جبهه نفاق و استکبار، چهرههای سیاسی حرمت و اعتباری داشته باشند صرفاً آنجاست که به دفاع از امام و رهبری و ولایت فقیه و جمهوری اسلامی در برابر مهاجمان بیسر و پا قدعلم کنند. اما آنها که چنین دافعههای خط امامی در تراز ولایت و برائت عاشورایی داشته باشند، نزد بد مسلکهای نقابدار ژورنالیسم محترم نخواهند بود. اینجاست که میانه ایستادن ناممکن میشود و باید از بین «اسلام و انقلاب» و «قاب رسانههای زرد سیاسی»، یکی را برگزید. نامت و عنوانت هر چه میخواهد باشد؛ آن روزنامهها و سایتها، تابلوی اردوگاهی هستند که با برترین ارزشها و معرفتها و محبتها و باورهای یک ملت کینهتوزانه و مغولوار مواجه شدند.
نام و عنوان یا سابقه و سمت هیچ یک نمیتواند جای معرفت و نسبت اکنونی افراد با سر فصلهای انقلاب اسلامی و خط امام را پر کند. اسامهًْبن زید جوان بود و پیامبر (ص) او را بالاتر از برخی صحابه قدیمی، امیر لشکر جبهه اسلام کرد. در مقابل، برخی سابقهدارها بودند که تمکین نکردند و فتنه سقیفه را با برخی جدیدالاسلامها ـ و حتی به زور مسلمان شدهها ـ پدید آوردند. هیچ کس سابقهدارتر از ابلیس نبود که ۶ هزار سال عبادت خدا را کرده بود اما چون آدم تازه به دوران رسیده (!) را دید، رگ حمیت و عصبیت و تکبر او چنان بالا آمد که حاضر شد لعنت الهی را الیالابد به جان بخرد. البته که دارندگان سابقه محترم و ارجمندترند اما همه حرمت آنها مشروط به حرمت داشتن اصول نزد آنان و ماندن در صراط مستقیم اسلام و انقلاب است.
و سرانجام اینکه بدمرامها و بدمسلکها بودند که گرا و آدرس تحریمها را برای فلج کردن و آزار دادن ملت ایران به مستکبران دادند. رئیس جمهور محترم درست میگوید که کسانی ناراحت میشوند از اینکه تحریمها برداشته شود. اما این جماعت اتفاقاً همانها هستند ـ که البته به دروغ و از سر بیصداقتی ـ ادعا میکنند که حامی دولت و رئیسجمهور هستند و آقای روحانی با حمایت آنها توانسته رای بیاورد! آنها به اراده خود تا حضیض ورشکستگی و سرشکستگی در فتنه سال ۸۸ فرو رفتند و اکنون میخواهند با گم کردن رد خود و ایجاد قطببندیهای دروغین، از موضع اتهام خارج شوند. آنان را باید همچنان خوار داشت، اگر که قصد ناامید کردن دشمن و برداشتن تحریمها درمیان است. به راستی تحریمها را همانها وضع نکردند که داعشیها را در دنیای سنی و سبزها را در مهد تشیع بسیج و حمایت کردند؟ اگر این چنین است ـ که هست ـ آیا نباید لبه دوم قیچی تحریم و دشمنی را شکست؟ آقای روحانی بسمالله! این تبرّا عین تولّای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است.
این روزنامه در یکی از خبرهای ویژه خود با تیتر
«شاهد بودم که حامی موسوی چگونه پیگیر تشدید تحریمها بود» نیز نوشته: همکار سابق مهدی هاشمی در سازمان بهینهسازی مصرف سوخت، برخی از پیگیریهای وی برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران را بازگو کرد.
نیکآهنگ کوثر کاریکاتوریست نشریات زنجیرهای، در داخل و خارج کشور با مهدی هاشمی در ارتباط نزدیک بود به نحوی که در دوره اصلاحات و در زمان مدیریت مهدی هاشمی بر سازمان بهینهسازی مصرف سوخت ۹۰ میلیون تومان از وی گرفت تا سایت این سازمان را راهاندازی کند.
کوثر با اشاره به سخنان مدیر مسئول کیهان در دانشگاه تهران که گفته بود؛ سران فتنه به آمریکا پیشنهاد افزایش تحریمها را داده بودند، مینویسد: من شخصاً در سال ۱۳۸۹، شاهد تلاش مهدی هاشمی برای تشدید تحریمها بودهام. اتفاقاً او را زیر سؤال بردم که چطور میتواند با وجود اینکه پدرش رئیس مجلس خبرگان و یکی از پایههای نظام است، به دنبال ارتباط با وزارت خزانهداری آمریکا برای این کار باشد. درست در همان محدوده زمانی هم یکی از دوستان ایرانی عضو یک اتاق فکر معتبر واشنگتن به من گفت که فرزند رئیس وقت مجلس خبرگان با او تماس گرفته تا عاملی برای انتقال اطلاعات به دولت اوباما علیه احمدینژاد برای اعمال تحریم شود. او هم تعجب کرده بود.