بیانات رهبر انقلاب در سالگرد ارتحال امام(ره) از زوایای گوناگون مورد توجه روزنامهها قرار گرفته است. روزنامههای اصولگرا بیشتر به خطر تحریف امام و منابع این خطر و روزنامههای اصلاحطلب بیشتر به جایگاه مردم نزد امام پرداختهاند. حواشی مراسم سالگرد امام(ره)، ادامه مذاکرات هستهای و وضعیت بازار نفت با توجه به اجلاس وزرای نفت عضو اوپک، دیگر مطالب مهم روزنامههای اول هفته هستند.
در ادامه، روایت تابناک از مهمترین مطالب روزنامههای شنبه شانزدهم خرداد را میخوانید.
جمهوری اسلامی با توجه به بیانات رهبر انقلاب، «تحریف شخصیت امام، تلاش برای منحرف کردن صراط مستقیم ملت ایران است» را تیتر نخست انتخاب و مانند روزنامههای اصلاحطلب از کلیدواژه مردم برای تحلیل بیانات رهبری در سرمقاله خود با عنوان «حفاظت از میراث امام مردم شناس» استفاده کرده و از جمله نوشته: مردم، امام خمینی را امام محرومین، امام مستضعفین، امام حامی فقرا و پابرهنهها و امام همراه و هم زبان با تودهها و دشمن مستکبران و طواغیت میدانند و به آن عزیز به دلیل برخورداری از این ویژگیها عشق میورزند بطوری که حتی 26سال پس از سفر آسمانی او با عشق و شور به زیارت حرمش میآیند. حفاظت از میراث این امام مردمشناس، کار کسانی است که اندیشههای او را به درستی بشناسند و با بینش صحیح و عزم راسخ از آن دفاع کنند.
جوان این هشدار رهبر انقلاب را که «راه امام را کنار بگذاریم، سیلی میخوریم» به عنوان تیتر نخست خود انتخاب و در یادداشتی با عنوان « بازخواني اصول خط امام» موارد هفتگانه بیان شده توسط رهبر انقلاب را خلاصه کرده است.
جوان در مطلبی با تیتر «کاسبکاری به اسم شهدا برای مجاز شدن» به مجوز دادن به کنسرت همای پرواز اعتراض کرده است و در پایان مطلبی با عنوان «رونمايي از اتحاد ضدايراني صهيون – سعودي» درباره علنیتر شدن رژیم اسرائیل و سعودیها نوشته است: عربستان سعودي كه با بحرانهاي مختلف دست و پنجه نرم ميكند براي سرپوشش گذاشتن بر اين بحرانها همواره سعي كرده با نشان دادن ايران به عنوان يك دشمن خطرناك افكار عمومي مردم اين كشور را از زوال آلسعود به سمت يك دشمن خارجي منحرف كند و همچنين آلسعود با اين سياست به دنبال اين است كه مسئله فلسطين و خطرهايي كه بيت المقدس از طرف صهيونيستها با آن مواجه است را كم اهميت جلوه دهد. بر اساس يك نظرسنجي كه توسط كالج «آي. ديسي» رژيم صهيونيستي انجام شده است و ناظران آگاه نسبت به اعتبار آن ايجاد ترديد كردهاند، شهروندان عربستان سعودي گفتهاند جمهوري اسلامي ايران را بيشتر از رژيم صهيونيستي دشمن خود ميدانند. خبرگزاري آسوشيتدپرس روز پنجشنبه ۱۴ خرداد گزارش داد كه اين نظرسنجي در دو هفته اخير، توسط مركز علمي هرتسليا و با همكاري دانشگاه امريكايي ويسكانسين - ميلواكي انجام و در آن از ۵۰۶ شهروند سعودي به وسيله تلفن نظرخواهي شده است.
در روزنامه کیهان، مطلب مهم بخشی از یادداشت روز این روزنامه با تیتر «اهداف پروژه تحریف» به قلم حسین شمسیان است که در آن آمده: پیش از بررسی چرایی تحریف امام ضروری است بدانیم چه کسانی در پی این کار هستند. صرفنظر از اینکه مجری پروژه معرفی امام غیرحقیقی چه کسی یا کسانی هستند، میتوان در معرفی تحریف کنندگان امام گفت؛ افزون بر دشمنان خارجی و آنها که عقدهای دیرینه از سیلی جانانه امام در دل دارند،کسان دیگری هم هستند که میکوشند نسخه دیگری از امام ارائه کنند! آنها کسانی هستند که روزگاری با انقلاب همراه بودهاند اما به تدریج به تعبیر رهبر عزیز انقلاب «چرب و شیرین » دنیا را چشیدهاند و از زی ساده سابق خود فاصله گرفتهاند، تدریجا ارتباطات بیمار و بعضا آلودهای برای خود فراهم ساختهاند و برای حفظ موقعیت و جایگاه خود، متوسل به روشهای ناصواب و ناروایی شدهاند! این افراد نمیتوانند با همان امام اصیل به رفتار کنونی ادامه دهند! پس چاره را در ساختن امامی ساختگی و معرفی او به جامعه میبینند. حال هر یک از این دو گروه، دست به تحریف امام بزنند، نتیجهای یکسان دارد و مطلوب هردو طرف حاصل است. گرچه به لحاظ منطقی، دشمن بیرونی میکوشد حرف خود را از زبان برخی افراد آلوده داخلی بزند.
خراسان بیانات رهبر انقلاب را با تیتر «خطرتحريف امام» همراه با تصویری در صفحه نخست خود پوشش داده است. سرمقاله این روزنامه را مهدی حسنزاده با عنوان «اوپک و پادشاهاني که در يک اقليم نمي گنجند» نوشته که به طور خلاصه در آن آمده: پرسشي جدي که خصوصا پس از انفعال سال گذشته اين سازمان در برابر سقوط وحشتناک قيمت نفت، مطرح شده است درباره روند تداوم فعاليت اوپک مطرح شد اين بود که آيا مي توان اوپک را همچنان يک سازمان اثرگذار در معادلات جهاني نفت دانست؟ اين سوال در شرايطي قابل طرح است که بدانيم بين اعضاي اوپک 3 گرايش سياسي و اقتصادي نسبت به نفت وجود دارد.
گرايش نخست که به رهبري عربستان و با همراهي کويت، امارات و قطر دنبال مي شود، هم اکنون درگير چالش هاي سياسي جدي در منطقه از جمله حمله به يمن، حمايت از تروريست ها در سوريه و عراق و تنش هاي ديپلماتيک با جمهوري اسلامي ايران است. اين کشورها به دليل درآمدهاي نفتي سرشار و جمعيت اندک، توان مقاومت بالايي در برابر نوسان هاي قيمت نفت دارند و حتي بخشي از جريان سقوط قيمت نفت در سال گذشته به دليل تلاش هاي اين جريان رقم خورد. جرياني که از يک سو نفت را به عنوان يک ابزار سياسي مورد استفاده قرار مي دهند و از سوي ديگر در برابر رقيب تازه وارد و قدرتمندي به نام نفت شيل قرار دارند و منافع اقتصادي بلند مدتشان اقتضا مي کند که قيمت نفت تا حدي که نفت شيلي که با هزينه تمام شده بسيار بالا توليد مي شود را از دور خارج کند.
گرايش دوم شامل کشورهايي نظير ونزوئلا و برخي اعضاي کوچک اوپک است که نياز فوري به قيمت هاي بالاي نفت دارند.
گرايش سوم شامل کشورهايي نظير ايران و عراق است که هم اشتراکات سياسي دارند و هم بيشترين چشم انداز افزايش توليد در بين کشورهاي اوپک را دارند چرا که برخلاف کشورهاي عربي که طي سال ها از حداکثر توان توليد نفت خود بهره مند بوده اند، ايران به دليل تحريم هاي دور و نزديک و عراق به دليل سال ها درگيري، فرصت افزايش توليد را نداشته اند و اکنون در تدارک استخراج هرچه بيشتر نفت هستند. عراق طي چند سال اخير توليد نفت خود را به سرعت افزايش داده است و هدف گذاري ايران براي توليد نفت، براساس برنامه اعلام شده از سوي وزارت نفت، با فرض تداوم تحريم ها رسيدن به توليد 5 ميليون و 700هزار بشکهاي تا 2 سال ديگر است.
در اين ميان و به خصوص با توجه به شکاف هاي سياسي جدي بين گرايش هاي اول و سوم اوپک، شايد نتوان ديگر به حيات اين سازمان دلخوش بود چرا که مهمترين ويژگي يک کارتل اقتصادي که اوپک طي سال ها نمونهاي از آن بوده است، وجود اهداف مشترک است. اين در حالي است که نمي توان بين ايران و عربستان اهداف مشترکي در بازار نفت تصوير کرد. از سوي ديگر به دليل اين که سازوکار تصميم گيري در اوپک اجماع همه اعضاست و راي اکثريت در آن مطرح نيست نمي توان به يارکشي هاي درون اوپک اميدوار بود. نتيجه اين ساز و کار حاکم شدن فضايي شبيه شوراي امنيت سازمان ملل شده است که قدرت هايي با حق وتو تصميمات سايرين را ملغي مي کنند. در اوپک نيز عربستان با توان توليدي معادل يک سوم کل توليد اوپک و به مدد سازوکار اجماع اجازه نمي دهد اقدامي خلاف منافع خود و به نفع برخي اعضاي اوپک اتخاذ شود.
ابتکار سخنان سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات در آیین بزرگداشت سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) در حسینیه ثارالله کرمان را در مطلبی با عنوان «تمام قد علیه مخالفان داغ مذاکرات» برجسته کرده و سرمقاله خود با تیتر «پای شکسته کری و قلب شکسته ظریف! این کجا و آن کجا!» به قلم محمدعلی وکیلی را نیز به حمایت از مذاکرهکنندگان هستهای اختصاص داده است که در پایان آن میخوانیم: به هرروی سرنوشت روزهای آتی پرونده پر پیچ و خم هسته ای ایران با قدرتهای برتر جهـان به پای شکسته کری و قلب شکسته ظریف گره خورده است. با پای شکسته می توان مذاکره نمود ولی آیا با قلب شکسته نیز می توان مذاکره مفید انجام داد؟ در هیچ کجای عالم کسی سربازان جان بر کف خویش را در حین جنگ به خیانت متهم نمی کند و پشتشان را خالی نمی کنند!
در حالی که تیم نیازمند دعای خیر مومنین است، متأسفانه در روزهای گذشته شاهد بودیم که عده ای با پخش اطلاعیه فرصت دعا را هم از مردم ستاندند و با اتهامات ناروا و ظالمانه تیم را محروم از فیض دعای مومنین نمودند.
ابتکار برای بررسی ایجاد اختلال عوامل خودسر در سخنرانیها و مراسم سیاسی در بخشی از مطلبی با عنوان «تجدید حاشیهسازها در خرداد» نوشته: به نظر میرسد سلاح و حربه ایجاد اختلال و بر هم زدن سخنرانیها و برنامههایی که مطلوب برخی تندروها نیست، در سال انتخابات بیشتر و شدیدتر از گذشته به کار گرفته شود. جالب توجه است که اقدام این افراد حتی سالروزها و مناسبتهای ملی و مذهبی را هم بینصیب نمیگذارد و در هر فرصتی بروز میکند که این خود علاوه بر بیحرمتی به مراسم مربوطه، باعث دلزدگی عمومی از گرامیداشتهای مناسبتی خواهد شد. باید این نکته را در نظر گرفت که اقدام فراقانونی و غیرقانونی این گروهها، نه تنها دهن کجی به قانون محسوب میشود، بلکه باعث ایجاد احساس ناامنی و بیاعتمادی عمومی به دستاندرکاران امنیت عمومی خواهد شد. هرچند چنین اقداماتی شاید تاثیر منفی بر حضور مردم در انتخابات و حمایت از جریانهای موردنظر خود نداشته باشد و حتی مردم را در این زمینه مصممتر کند، اما به عنون یک عامل نامطلوب سیاسی و اجتماعی، برخورد جدی با عوامل این اقدامات و جلوگیری از تکرار آنها لازم و ضروری به نظر میرسد. باید دید دولت، قوه قضاییه و نهادهای انتظامی و امنیتی برای برخورد با این قبیل کارها چه عملکردی را در پیش میگیرند. عادی شدن چنین رفتارهایی به نفع هیچ کس نخواهد بود.
روزنامه قانون که حضور وزیر نفت در اجلاس اوپک را با تیتر «زنگنه در جست وجوي بازارهاي ازدست رفته» به عنوان مطلب اصلی صفحه اول خود انتخاب کرده است، در پایان مطلبی با عنوان «با رئیس جمهور چنین می کنند با دیگران چه خواهند کرد؟» به قلم سامان صابریان نوشته: البته از يك ديد ديگر نيز بايد به اتفاقات اخير مرقد مطهر بنيانگذار كبيرانقلاب نگاه كرد. نوبتي هم اگر بود، نوبت روحاني بود. در زماني كه به راحتي به نمايندگان مستقل مجلس و روشنفكران حمله فيزيكي و شخصيتي ميشد ولي آقاي روحاني عكسالعمل ويژهاي نشان نميدادند، بايد منتظر چنين روزهايي نيز ميماندند.روزهايي كه كارشناسان هشدار داده بودن زياد دور نيست و همگان در مرقد امام(س) شاهد اين بازخورد سكوت بودند. اگر رئيس جمهور محترم كه در اين مدت براي آرامش جامعه و حفظ ارزشهاي كشور با اين عده خاص مماشات كرد و در برابر تاخت و تازهاي آنها سكوت ويژهاي داشت،بازهم بيتفاوت از كنار اين قانونشكنيها بگذرد، بايد منتظر حوادث ديگر در ادامه مسير اعتدال باشيم.
نگاه يا بهتر بگوييم نقد ديگري كه به اتفاقات مرقد ميتوان داشت نسبت به رويكرد و روند روحاني است.به نظر رئيس جمهور فراموش كرده كه راي جامعه مدني در سبد او واريز شد و حال به گونه اي برخورد ميكند كه انگار كانونهاي قدرت او را براي رسيدن به رياستجمهوري همراهي كردند.روحاني امروز با مماشات بياندازه در مقابل قانون شكنان اقدامات گاه ناخواستهاي را انجام ميدهد كه سبب سرخوردگي و دلخوري بدنه اجتماعي طرفداران او و پايكوبي مخالفان اعتدال ميشود.
رئيس جمهور بايد بداند اين رأي كه در 24خرداد 92 در سبد روحاني واريز شد، تنها متعلق به شخص روحاني نيست و تمام 18 ميليوني كه او را انتخاب كردند به دنبال«نه»گفتن به توهين،افترا و اتهام بودند و كمترين انتظاري كه از روحاني دارند، برخورد با سبكهاي دولت قبل در برخورد با افراد و جامعه مدني است تا در آينده ديگر شاهد اين قبيل اتفاقات نباشيم و بهتر است از قبل از وقوع اين حوادث تلخ، از زمينههاي وقوع آن پيشگيري كنيم.
روزنامه دولتی ایران با توجه به سخنان رهبر انقلاب و رئیسجمهور در مراسم بزرگداشت ارتحال امام (ره)، به ترتیب از تیترهای «امام(ره) به رأی مردم اعتقاد واقعی داشت» و «روحانی: اعتدال و امید را از امام(ره) آموختهایم» در صفحه نخست خود استفاده کرده است.
در کنار خبر «مذاکره غولهای نفتی با زنگنه در اروپا»، اغتشاش در حرم امام و تحولات منطقه سهم زیادی از مطالب اصلی ایران را به خود اختصاص داده است. جمال کاظمی در شروع سرمقاله ایران با عنوان «بحران نیرو در اردوی افراط» نوشته: اقبال نسل تحول خواه ایران آنقدر بلند بود که روزگار تلخ زوال تندروها را خودش ببیند نه نوادگانش. باد موافق که به بادبان تقدیر کسی بوزد همین میشود: میدان داران افراط گرایی را شاهد خواهد بود که تنها مانده اند؛ نام شان از دهانها افتاده و رونق از بازارشان رفته است. سرنوشت به تندروها مجال نداد تا مکافات محکمه تاریخ را به تعویق بیندازند و ترکه افراطگریهای پدران را بر دست پسران بزنند. تندروهای دهه هفتاد که گزاره برگ روزانهشان بر همزدن تجمعات و محافل فرهنگی و علمی بود، هنوز عمرشان به دنیاست؛ گیرم با روی و مویی چروکیدهتر و جوگندمیتر. همیشه اما اینطور نبودهاند. روزی روزگاری در تقویم جیبی تندروها ساعت قرارهای تخریب، یکی پشت دیگری تیک میخورد؛ وعده مکرر تجمع پشت تجمع، زمانبندی میشد؛ فرقی نداشت دانشگاه باشد یا سینما یا انتشارات. در این سال ها مسجد و حسینیه و حرم هم از فهرست تندروها غایب نبود. همه جا میتوانست میدان قدرتنمایی برای کسانی باشد که واقعیت انقلابیگری را از توهم تخریب و اغتشاش تمیز نمیدادند. وقتی صدای اعتدال در صحن سیاست ایران طنین انداخت، تندروها یکجا از اصل و اسب افتادند. سران و بزرگان بر میانهروی و اعتدال پای فشردند؛ فعالان حوزه سیاست برای تصاحب سکوی پیشکسوتی در اعتدال، مسابقه گذاشتند و حتی رقیبان جبهه میانهروی، شناسنامه سیاسی خود را عوض کردند و المثنای اعتدال درخواست کردند. از این ساعت بود که تندروها به هوس بازنشستگی افتادند. نه رسانه به نیروی ناتوان افراطی اقبال داشت، نه دانشگاه و فرهنگ پیش پای پیشوایان تندروی قربانی کرد؛ و نه مردم، دوش و گوششان را در اختیار پیام زمخت و تلخ افراطیان قرار دادند.
14 خرداد و مراسم عظیمی که هر ساله در مرقد امام راحل برگزار میشود نامزد و نشان تندروها برای ابراز وجود بود. حضور انگشت شمار افراطیون که این مراسم را به صحنه نمایش خشونتهای زبانی خود مبدل میکنند، در کنداکتور برنامههای مراسم چندبار تکرار شده است. حرفه این جماعت، جنجال است حتی وقتی نهیب بزرگان نظام را هم در کارنامه داشته باشند. امسال هم تقویم جیبی تندروها از مدتها پیش یک تاریخ و یک مکان را تیک زده بود: 14 خرداد/ حرم امام راحل.
علی بیگدلی هم در یادداشتی با تیتر «معمای مذاکره تل آویو – ریاض» با معرفی آمریکا، اسرائیل و عربستان به عنوان اضلاع مثلث مخالفت با تواناییهای هستهای ایران، نوشته: با سست شدن ضلع نتانیاهو – اوباما، اسرائیل سعی کرد از ضلع دیگر یعنی ارتباط با عربستان برای پیگیری خواستههای خود بهرهگیری کند و جبهه واحدی علیه ایران تشکیل دهد و ایران را به مثابه یک دشمن مشترک تل آویو - ریاض تعریف کند. البته رابطه پنهانی میان اسرائیل با عربستان و برخی شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس، سابقه طولانی تری دارد چنانکه سال هاست افشا شده که اسرائیل با تغییر نام برخی شرکتهای خود در بعضی کشورهای عربی سرمایه گذاری پنهانی کرده است. اما در حال حاضر، شدت اشتراک منافع در مخالفت با ایران (به عنوان دشمن مشترک)، طرفین را مجاب کرده تا مذاکرات خود علیه ایران را علنی کنند. هدفگذاری این تعامل ضد ایرانی؛ هم افزایی برای ناکام گذاردن مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 است و از تمام ابزار و نفوذ آشکار و نهان خویش استفاده خواهند کرد تا رؤیای به هم خوردن میز مذاکره و نهایی نشدن توافقها، جامه عمل پوشد و اینجاست که کار تیم ایرانی مذاکره، دشوارتر از پیش خواهد شد زیرا باید برای مقابله با تأثیر و ترفند تل آویو – ریاض، آمادگی و هشیاری بیشتری داشته باشد.
دنیای اقتصاد حضور زنگنه در اجلاس اوپک را در مطلبی با تیتر «آمادهباش ایران به اوپک» پوشش داده است و در کنار مطالبی در باره تحولات منطقه و همگرایی اسرائیل و عربستان، در سرمقاله خود با عنوان «تحریم، تعلیق و بدهی» به قلم حمید قنبری تلاش کرده به این پرسش پاسخ دهد برای کاهش امکان بازگشتپذیری تحریم در صورت توافق احتمالی چه باید کرد و از جمله نوشته: یکی از مهمترین راهکارها برای این امر، ایجاد بدهیهای خارجی است. اگر کشوری به سایر کشورها بدهکار باشد، طلبکاران تمایل خواهند داشت که کشور بدهکار، آنقدر تولید و توانایی مالی داشته باشد که حداقل بتواند بدهیهای خود را پرداخت کند؛ بنابراین هر چه کشور بدهکارتر باشد، وضع تحریم علیه او – یا در اینجا بازگرداندن تحریمهای سابق علیه او – پرهزینهتر خواهد بود.
در این استدلال، رگههایی از حقیقت وجود دارد که نمیتوان آن را انکار کرد؛ اما این همه ماجرا نیست. نخست اینکه برخی از طلبکاران، با توجه به تجربههای گذشته آموختهاند که چگونه حتی در شرایط تحریم نیز مطالبات خود را دریافت کنند و ساختار تحریمها نیز عملا به نحوی طراحی میشود که امکان دریافت مطالبات در شرایط تحریم را باز بگذارد. بیشک تعهداتی که از این پس و در دوران بعد از توافق جامع برای کشور ایجاد میشود، با در نظر گرفتن امکان وضع مجدد تحریمها ایجاد خواهند شد و طرف مقابل، تضمینات خاصی برای دریافت مطالبات خود در آینده در نظر خواهد گرفت؛ بهگونهای که با بازگشت احتمالی تحریمها نیز متضرر نشده و مطالبات خود را دریافت کند. همین امر، موجب خواهد شد که بدهیها آنگونه که در ابتدای کار به نظر میرسند هزینههای وضع تحریم را افزایش ندهند. دوم اینکه ایجاد بدهی برای کشور، باید بر اساس ملاحظات اقتصادی و تجاری انجام گیرد. ایجاد بدهی اگر بر اساس ملاحظات سیاسی و به مثابه ابزاری برای بازدارندگی از تحریمهای آتی باشد، نه تنها کشور را در آینده دچار بار گران اقساط بازپرداخت نشده خواهد کرد، بلکه زمینه سوءاستفادههای داخلی و خارجی را نیز فراهم خواهد ساخت و اگر طرفین تجاری کشور احتمال دهند که ایران بدهیها را برای مقاصد سیاسی ایجاد میکند، نهایت استفاده را از این وضعیت خواهند برد.
شرق بیانات رهبر انقلاب را با تیتر « امام(ره) برای تشخیص و انتخاب مردم احترام قائل بود» پوشش داده و واکنش نمایندگان و شخصیتهای سیاسی به اغتشاش در سخنرانیهای حرم امام را در گزارشی با عنوان «اخلال در حریم حرم» طرح کرده است.
محمدتقی فاضلمیبدی نیز در پایان یادداشتی با تیتر «راه منزوی ساختن تندروها» در این باره نوشته: پیشنهاد نگارنده به اکثریت جامعه ایران، نیروهای تحولخواه، اصلاحطلب و اعتدالگرا این است که ابتدا با آگاهیبخشی نسبت به اهداف و منافع این جریان، هر روز بیش از گذشته نیات سوء آنان را به اطلاع عموم مردم برسانند و هیچگاه از شیوههای مشابه برای مواجهه با تندروها استفاده نکنند. دوم اینکه مسئولان دولتی، بهویژه ریاستجمهور و وزیر کشور به طور شفاف و روشن، از مقاصد طراحیشده این جریانات و حمایتهای احتمالی صورت گرفته از آنان، با مردم سخن بگویند. تا اطلاع ثانوی، این بهترین شیوه برای مواجهه با رفتار و عملکرد به دور از ادب اسلامی و انسانی تندروهاست.
سرمقاله امروز شرق با عنوان «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» و به قلم احمد غلامی باز هم به احمدینژاد پرداخته است. بهانه این حمله اعتراضات به هزینههای ساخت حرم امام(ره) است و در پایان آن آمده: «کانونیکردن نگاه مردم» در روزنامهنگاری هم کاربرد فراوانی دارد. مثلا هر مخاطب عادی که به این تیتر و نوشته در روزنامهای اصولگرا برمیخورد که «این مرقد امام مستضعفین است یا قصری باشکوه؟»، به یکباره در کانون نوری از واقعیت قرار میگیرد که قوه قیاس خود را از دست میدهد. و نهتنها جسارت نویسنده به بنیانگذار انقلاب را نمیبیند بلکه خیانت به حقیقت را درک نمیکند. حقیقت صحنه، کاخ خاوری در کانادا، و اختلاسهای بابک زنجانی و پرونده سعید مرتضوی است. پولهای بهیغمارفته در دولت احمدینژاد است و هزینه جاهطلبیهای فرهنگی- هنری یاران احمدینژاد در بنیاد ایرانیان. دیگر با کانونیکردن نگاه مردم و با ذم شبیه به مدح سخنگفتن درباره بازماندگان امام نمیشود حقیقت را که چون دمخروسی بیرون زده است پنهان کرد و خود را دلسوز امام و انقلاب نشان داد. مردم میدانند پولی که برای بازسازی مرقد امام خرج میشود حداقل ثمره آن، یادمانی است شکوهمند از انقلاب و فرهنگ انقلاب.
و در پایان اینکه، یادداشتهای «هتاکان زیر سایه قانون» به قلم بهمن کشاورز، «تیر بیشناسنامهها به سنگ نشست» به قلم غلامعباس توسلی و «آسیاب به نوبت» به قلم صادق زیباکلام بخشی از مطالب روزنامه اعتماد در باره حواشی برگزاری سالگرد ارتحال امام(ره) هستند.
زیباکلام در بخشی از یادداشت خود نوشته: متأسفانه مسئولان اجرايي عملا با سكوت خودشان اين گروه اقليت را تشويق ميكنند تا به اين رفتار غيرقانوني و توهينآميزشان ادامه دهند اما اشتباه بزرگ اين است كه برخي فكر ميكنند اينها چون هميشه عليه مخالفان و منتقدان سياسي آنها هستند، اين رفتارشان اشكالي ندارد درحالي كه نميدانند اين جريان كه به هيچ قاعده و قانونی تن نميدهد يك روزي هم ممكن است دامن خود آنها را بگيرد همچنان كه ما شاهد بوديم اين جريان در ابتداي انقلاب مرگ بر بازرگان گفت و به بسياري از بزرگان توهين كرد و درحالي كه ميتوانستند جلوي اينها را بگيرند، نگرفتند لذا ما در سالهای اخیر شاهد بوديم نوبت به هاشمي رسيد. ما نبايد به صرف اينكه اينها عليه ما هستند دلشاد باشيم و بگوييم به ما كاري ندارند اين جريان به دنبال منافع سياسي خودش است لذا اگر لازم باشد و منافعشان ايجاب كند به هركس ديگر هم توهين خواهند كرد.