مطالب اصلی روزنامه جوان به مسأله هستهای اختصاص دارد. تیتر نخست این روزنامه «روحاني خطوط قرمز را كشيد» است که در ابتدای مطلب مربوط به آن آمده: رئیس جمهوردر تازه ترین اظهارات خود خطوط قرمز را كشيد و صراحتاً «حفظ غنیسازی، تداوم تحقیق و توسعه و لغو قطعنامهها و تحریمهای اقتصادی »را خطوط قرمز ایران در مذاکرات دانست . البته رئیسجمهور بلا فاصله تأکید کرد که « در مذاکرات هستهای هیچکس نباید شک کند که دولت و مذاکرهکنندگان، همه خطوط قرمز را رعایت کردهاند.»
جوان سخنان وزیر خارجه امریکا را همراه با تصویری از پای شکسته وی در صفحه اول خود در مطلبی با عنوان «روايت پاشكسته از امكان شكست مذاكرات» پوشش داده که در ابتدای آن میخوانیم: دو هفته مانده به مهلت دستيابي به توافق هستهاي بين ايران و 1+5، در تهران و واشنگتن كسي نميداند كه اين مذاكرات به نتيجه خواهد رسيد يا نه. روز دهم تير ماه 1394 ممكن است سه اتفاق بيفتد، ممكن است آنطور كه برخي منابع ديپلماتيك ميگويند، دو طرف به توافق جامع برسند يا اينكه آنطور كه رابرت آينهورن مذاكرهكننده سابق امريكايي گفته طرفين براي دستيابي به توافق نهايي چند روز ديگر هم مذاكرات را ادامه بدهند.
جوان همچنین در مطلبی با عنوان «صغریهای خیالی» به مجموعهای از سخنان اخیر مقامات دولتی و از جمله رئیسجمهور پرداخته و برخی استدلالهای دولتیها را از این زاویه مورد اعتراض قرار داده که مقدمه این استدلالها مشکل دارد. در ابتدای مطلب جوان در این باره آمده: «آنها كه ميگويند ما در برابر 1+5 با قامتي رشيد و با ديپلماتهاي كارآزموده نبايد حرف بزنيم و مذاكره كنيم،گويي از زندگي مردم بيخبرند.» (پايگاه اطلاعرساني رياست جمهوري- متن سخنراني رئيسجمهور در اجتماع مردم خراسانشمالي- يكشنبه 24 خرداد1394)
بخش اول اين جمله تا پايان «مذاكره كنيم» يك صغراي خيالي است كه براي بخش پاياني جمله يعني كبراي «گويي از زندگي مردم بيخبرند» چيده شده است. «صغري، كبري چيدن» در سخنرانيهاي سياسي، سريعتر از هر موضوع ديگر در انظار و اذهان عمومي لو ميرود. مردم اهل فهم سياسياند و اگر براي برخي صغريچينيها مصداق عيني پيدا نكنند، در صحت و سلامت سخن گوينده شك خواهند كرد. چه كسي در مملكت از اشخاص حقوقي تا حقيقي گفته است كه «نبايد با قامتي رشيد و با ديپلماتهاي كارآزموده مذاكره كنيم» كه ما بگوييم «آنها كه چنين ميگويند از زندگي مردم بيخبرند»! از همين جنس است اين سخن در همان سخنراني روز گذشته: «آنها كه ميگويند تحريم مهم نيست، گويي از جيب مردم بيخبرند.»
رسالت، دیگر روزنامه منتقد دولت هم سرمقاله خود را به اعتراض به سخنان اخیر رئیسجمهور اختصاص داده است. محمد کاظم انبارلویی که سرمقاله رسالت را با تیتر « فايده سياه نمايي گذشته چيست؟!» نوشته، ادعاهای رئیسجمهور و معاون اول وی درباره آمار واردات و حجم واگذاریها در قالب خصوصیسازی در دوره هشت ساله دولت قبل را با توجه به آمارهای رسمی خلاف واقع دانسته و در پایان آورده: مردم از خود سئوال ميكنند فايده اين سياه نماييها از گذشته چيست؟ آيا ميتواند آثار تلخ اعلام محكوميت مهدي هاشمي را كه در يك فرآيند دادرسي شفاف اعلام شده را بپوشاند؟ آيا ميتواند وعدههاي دولت در بهبود اوضاع و استفاده صحيح از كليد در قفل مشكلات كشور را واتاب دهد؟ كوچك كردن دولت گذشته با انتشار اخبار خلاف واقع، بررسي نشده و... دولت جديد را بزرگ نميكند. فايدهاي هم بر اين سياه نمايي مترتب نيست.
دستگاه قضائي به ويژه مدعي العموم براي تضمين سلامت افكار عمومي و نيز حقوق كساني كه در اين اتهامزنيها ضايع ميشود و حتي صحت و سقم بررسي ادعاها، وظيفه تعريفشده دارد. آيا به اين وظيفه عمل خواهد كرد؟
شرق «پاسخ اژهای» درباره ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات را به عنوان تیتر اول خود انتخاب کرده و در کنار آن با درج تصویری از رئیس مجمع تشخیص، نظر هاشمی در مورد نامزدی در خبرگان را در مطلبی با عنوان «اگر باید بیایم میآیم» مورد توجه قرار داده است. در بخشی از این مطلب به نقل از هاشمی آمده است: «در انتخابات مجلس شورای اسلامی به خاطر شرایط سنی نمیتوانم ثبتنام کنم، اما نظراتم را میگویم. یعنی ملاکهای خودم را برای یک نماینده مجلس میگویم. در انتخابات خبرگان هم اگر به این نتیجه برسم که باید بیایم، میآیم. در هر دو انتخابات به اسم از کسی حمایت نمیکنم، ولی معیارهایی را میگویم و مردم براساس تشخیص خودشان معیارها را در افرادی که ثبتنام کردهاند، میبینند و رأی میدهند. تصمیمات خبرگان طولانیمدت است. جان من هم با انقلاب آمیخته شده و هرجا که ببینم از آن ناحیه خطری متوجه انقلاب میشود، برای رفع آن خطرها در حد وسع و توان خودم وارد میشوم. نگاه باندی به انتخابات خبرگان خیانت به انقلاب است».
سهم دولت قبل از مطالب صفحه اول شرق، سخنان نجفی با عنوان «اولین کار دولت آواربرداری بود» گزارشی با عنوان «معمای واردات پورشه در کمیته امداد»، مطلبی با عنوان «وثیقه مرتضوی سه میلیارد اضافه شد» و نیز مطلبی با عنوان «بانکها در دولت احمدینژاد با نفت چه کردند» است.
سرمقاله شرق را محمدتقی فاضلمیبدی با عنوان «نکاتی پیرامون سخنان رئیسجمهور» نوشته که در ابتدای آن آمده: نشست خبری در آستانه دومین سالگرد انتخابات ٢٤ خرداد ٩٢، در روز شنبه و سخنرانی در جمع مردم بجنورد در سالروز انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، دو فرصتی بود که دکتر روحانی در مقابل افکار عمومی، درباره عملکرد دولت و کامیابی و ناکامیهای آن سخن بگوید. قضاوت اولیه نگارنده، براساس پاسخهایی که به سؤالات خبرنگاران داده شد و همچنان سخنان نسبتا صریحی که در سفر استانی به خراسان شمالی بیان شد این است که رئیسجمهور همچنان بر اصول و شعارهایی که دو سال پیش در چنین روزهایی بیان کرد، ایستاده و از مواضع بحق خود که خواست عمومی جامعه نیز بود، عدول نکرده است.
محمد میرزایی نیز در پایان یادداشتی با عنوان «قالیباف در برابر یک انتخاب» پس از مرور فراز و فرودهای مواضع شهردار تهران نوشته: در انتخابات ٩٢ هم در نتیجه این رویکرد با آن هزینه سنگین انتخاباتیاش، تلاش هشتساله قالیباف در شهرداری تهران برای اخذ کرسی ریاست جمهوری بینتیجه ماند. در واقع این اشتباه استراتژیک او به جایی رسید که نتوانست هیچ جناحی را صددرصد در جلب حمایت خود حفظ کند.پس از دو سال او امروز نیز ظاهرا سری پرسودا برای انتخابات آتی دارد. این را بهخوبی میتوان از حملات هفته گذشتهاش به دولت روحانی فهمید. شهردار تهران از یک سو با اصلاحطلبان شورا رابطه خوبی برقرار کرده است، بهطوریکه مخالفت جدی با وی در شورای شهر دیده نمیشود و از طرفی هم با رأی اصولگرایان شورای شهرف شهردار تهران شده است و طبیعتا حمایت تام آنها را دارد. با این اوصاف به نظر میرسد اگر قالیباف بخواهد برای بار سوم بخت خود را به محک آرای مردم بگذارد، یک بار برای همیشه باید خط خویش را از این حرکت مارپیچی به جادهای یکدست هرچند کمطرفدار منتقل کند.
آرزو فرشید هم در شروع گزارشی از زوجهای سیاسی ایران با عنوان «وصلت در کوچه سیاسیون» نوشته: از آنجایی که میگویند: «کبوتر با کبوتر، باز با باز...» هم که شروع کنیم، ازدواج درون یک طیف اجتماعی، فرهنگی و حتی شغلی کاملا منطقی بهنظر میآید. بههمیندلیل است که بسیاری از افراد جامعه درباره انتخاب همسر با همین رویکرد اقدام میکنند. بسیاری از پزشکان، مهندسان، کارمندان بانک، روزنامهنگاران و... همسران همکار را ترجیح میدهند، اما به دنیای سیاست که میرسی، اوضاع اندکی فرق دارد. در ایران زوجهای سیاسی زیادی نداریم، اما بهجای آن تا دلتان بخواهد ازدواج سیاسی صورت گرفته است؛ ازدواجهایی که اغلب نقش ائتلاف را ایفا کرده و خانوادههای برجسته در عالم سیاست را به هم پیوند میدهد و اینطور است که سیاست علاوه بر پدر و مادر، همسر و فرزند و خانوادهدار هم میشود.
اعتماد در صفحه اول خود سخنان هاشمی را مهمتر دانسته است. این روزنامه، سخنان رئیسجمهور در بجنورد را در مطلبی با تیتر «شادي ملت را مي خواهيم» و با طرح این سؤال از زبان رئیسجمهور مورد توجه قرار داده که «موسيقي بنوازند تا مردم شاد شوند چه اشكالي دارد!؟». در برشی از سخنان رئیسجمهور در روزنامه اعتماد امده: ما ملتي مي خواهيم كه ارزش هاي اسلام، ايمان، معنويت و اخلاق را پاس بدارد، ما ملتي شاد و سرزنده هستيم. مگر اشكالي دارد كه شما مردم در اين ورزشگاه وقتي نام مقدس امام هشتم (ع) را مي شنويد روح تان پرواز كند و وقتي هم قطعه موسيقي محلي نواخته مي شود، شاد شويد. ما مگر با شادي و نشاط مردم مخالفيم، ما در ١٥ رمضان شاد مي شويم و براي ١٩ و ٢١ رمضان نيز اشك مي ريزيم. ما ملتي رشيد، شاد، بزرگ و با فرهنگ و باهنر هستيم و روحيه شاد از بجنورد و كشور ايران به آسياي مركزي و قفقاز رسوخ پيدا كرده است. ما با نشاط، اشتغال، رونق اقتصادي و رفاه اجتماعي مردم موافق هستيم، ما براي حقوق ملت به پا خاسته ايم.
اعتماد از جمله روزنامههای اصلاحطلبی است که خبر «تكذيب بازداشت فعالان سال ٨٨ در مراسم بزرگداشت امام» را با توجه به اطلاعیه استانداری تهران مورد توجه قرار داده است. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: در زمان سخنراني رييس جمهوري عده اي با سردادن شعارهاي تفرقه انگيز سعي در ايجاد اختلال داشتند كه مردم انقلابي و عاشقان امام خميني (ره) با سردادن شعارهاي وحدت بخش خامنه اي زنده باد، روحاني پاينده باد و ياد امام زنده باد، روحاني پاينده باد مانع از اين حركت شدند. براساس گزارش برخي خبرگزاري ها در بين دستگيرشدگان نام فردي ذكر شده كه از فعالان فتنه و بازداشتي حوادث ٨٨ بوده كه با بررسي هاي انجام شده اين خبر صحت نداشته و خلاف واقع است. در برخي خبرگزاري ها، سايت ها و مطبوعات محتواي بازجويي هاي انجام شده از دستگير شدگان منتشر شده كه از جمله اطلاعات طبقه بندي شده است و انتشار آن خلاف موازين قانوني است. اداره كل روابط عمومي و امور بين الملل استانداري تهران در اطلاعيه خود عنوان كرد كه زواياي مختلف حادثه مذكور توسط مجاري قانوني در حال بررسي و پيگيري است كه متعاقبا از سوي مراجع ذي صلاح اطلاع رساني خواهد شد.
در میان مطالب روزنامه اطلاعات، دو مطلب درباره سیاست خارجی و تاریخ ان اهمیت دارند. محمدکاظم سجادپور در دهمین مطلب از سلسله مطالبش در باره پوستاندازی خاورمیانه به «تركيه و بازي منطقهاي» پرداخته و از جمله نوشته: حزب عدالت و توسعه و نظريهپرداز سياست خارجي آن يعني داود اوغلو با طرح ايدههاي «به صفررساندن تنش با همسايگان» و «پيوند زدن عمق استراتژيك تركيه با منطقه خاورميانه»، بيترديد نگرش خاورميانهاي تركيه را دگرگون كردند. روابط با كشورهاي عربي ماهيت نوين و دگرگونشدهاي يافت. مثال بارز اين تغيير روابط تركيه و سوريه بود كه از احتمال برخورد نظامي به همكاري اقتصادي و سياسي عميق تبديل و اردوغان دوست خانوادگي بشاراسد شد. تركيه، در كنار قدرت اقتصادي خود، از ابزارهاي قدرت نرم از جمله سريالها و فيلمهاي تلويزيوني، فصل جديدي را در مناسبات با منطقه گشود. مواضع تركيه در قبال رژيم صهيونيستي هم با گذشته متفاوت شد. اما در پي تحولات دنياي عرب در 2011 كه با خيزش تونس آغاز شد، رابطه نوين تركيه و منطقه، وارد مرحله جديدي شد. مرحلهاي كه آغاز پايان دوران درخشش تركيه در خاورميانه بود.
رفتار تركيه در تحولات دنياي عرب از 2011 تركيبي از ذوق زدگي، توسعه منافع استراتژيك، همراهي با غرب، گزينشي عمل كردن و در مواردي عميقاً احساسي عمل كردن بود. تركيه فكر ميكرد كه ميتواند الگوي قابل تقليد دنياي عرب باشد. در اين زمينه تركيه صريح سخن گفت و در كنار سخن، حلقه و زنجيره اخوانالمسلمين را جدي ميديد. توضيح آن كه حزب عدالت و توسعه به گونهاي شاخه تركي اخوانالمسلمين محسوب ميشود و لذا با به قدرت رسيدن مرسي در مصر و درخشش سياسي گروههاي وابسته به اخوانالمسلمين در ساير كشورهاي عربي و همراهي قطر با تركيه در حمايت از اخوانالمسلمين به شكاف و گسست قابل ملاحظهاي بين تركيه و بازيگران منطقهاي انجاميد. و مهمتر اين كه كلام و سخنان تركها، پژواك خاطرات تاريخي عثماني قلمداد شد و واكنشهاي مختلفي را عليه تركيه در جهان عرب برانگيخت. در اين خصوص رفتار تركيه پرچالشترين مورد است. البته سرنگوني دولت مرسي نيز چالشهاي فراواني فراروي آنكارا قرار دارد.
در مورد سوريه، رفتار تركيه خشن شد. تركيه همراه با بازيگران عرب خليج فارس خواهان درگيري نظامي قدرتهاي فرامنطقهاي در سوريه است. موضع تند تركيه در سوريه، دولت اردوغان را دچار مشكلاتي كرد كه پرتو آن را ميتوان در انتخابات اخير ديد. تركيه در مسئله مصر روبروي عربستان قرار گرفت. در مسئله ليبي به همراه قطر در مقابل مصر و عربستان قرار دارد. در قضيه سوريه، عليرغم روابط دوجانبه خوب با ايران دچار چالش شد. فراتر از منطقه، كارآيي سياسي تركيه در منطقه در سطح جهان با پرسش روبرو شد. تركيه از مدل بودن تلفيق دموكراسي و اسلام خارج شد. آنچه ذكر شد روشن كرد كه تركيه در پوستاندازي جديد در خاورميانه، نقش دارد. اما اين نقش كه ميرفت سازنده و الگو باشد، تبديل به نقشي جناحي، جزئي و فردي شد. تركيه نه فقط نتوانست عمق استراتژيك خود را افزايش دهد، بلكه بعضاً از پختگي استراتژيك برخوردار نشد. ولي هر چه هست آينده خاورميانه بيترديد متأثر از بازي تركيه خواهد بود.
اطلاعات همچنین از زبان مهدي بشارت؛ كاردار پيشين ايران در بغداد، هفتمین بخش از مطلب «ناگفتههاي40 ماه حصر در سفارت» را منتشر کرده است.
در روزنامه وطن امروز، مطلب قابل توجه گفت و گویی با پرویز امینی، جامعهشناس سیاسی با عنوان «ایده دولت شکست خورد» است که در بخشی از آن آمده: این نتیجه «دوپینگ» خطرناک برای خود و کلیت نظام سیاسی و مردم است. دولت همه مسائل کشور حتی آب خوردن را به تحریمها و تحریمها را به توافق گرده زده است. این یک دوپینگ در دولت است. یعنی جامعه به طور خواسته یا ناخواسته با این احساس همراهی میکند که با توافق، مشکلات حل خواهد شد و چون تکلیف توافق روشن نیست، حالت جامعه، حالت تعلیق و انتظار است. اینجا بحثی که مطرح است، این ایستگاههای مختلفی است که دارد در مسیر توافق به وجود میآید. ما هر سری تا مرز توافق میرویم، دولت مارش پیروزی میزند اما بعد از یک مدت هیچ اتفاقی نمیافتد؛ یک حس سرخوردگی در جامعه است...
از من بپرسید، جمعبندی من این است که ایده دولت برای اداره کشور شکست خورده است اما آیا این شکست به صحن اجتماعی مردم وارد شده؟ میگویم هنوز وارد نشده، چون این دوپینگ مانع ظهور واقعیت است. ایده همگرایی با غرب مساوی با حل مشکلات کشور و ایجاد توسعه، ایده شکستخوردهای است. محدود به تجربه این دولت هم نیست. پهلویها بالاترین سطح همگرایی را با غرب داشتند که حالا حالا برای این دولت در حکم رویاست اما توسعهای در پی نداشت بهرغم اینکه چیزهای زیادی از جمله استقلال کشور از دست رفته بود. نمونه دیگر مصر است که در حداکثر همگرایی با غرب در همه مسائل بغرنج آنها مثل مساله اسرائیل بود و سالانه 3 میلیارد دلار کمک بلاعوض از آمریکا میگرفت اما بهرغم تحمل همه این هزینهها، چیزی عاید کشور مصر نشد.
سرمقاله کیهان با تیتر «روحانی و لیبرالهای مغرور» به قلم محمد ایمانی، سرنوشت بدی را برای دولت یازدهم پیشبینی کرده و در پایان آورده است که: آقای روحانی میتواند حجابی برای غفلت و ندیدن حلقههای آلوده، تجدید نظرطلب، امتیازطلب، بد عمل و معارض با اصول انقلاب شود، همان گونه که هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد شدند. این طیف چندلایه یا مستقیم در خدمت دشمن هستند و یا بد عملیهای آنان خانههای جدول دشمن را پر میکند و به ناکارآمدی، فساد، دلسردی و بیاعتمادی مردم دامن میزند. روحانی اما هنوز فرصت جبران دارد، اگر که بتواند خویشتن را از آسیب خودرأیی، نقد ناپذیری و حسن ظن به بیگانه صیانت کند.
در پایان اینکه مطلب قابل توجه در روزنامه دولتی ایران یادداشتی با تیتر «تحریم ظلم است، نه موهبت» به قلم مصطفی ایزدی است که در آن آمده: در صحنه سیاست خیلی از حرفها نیاز به تحلیل و نقد و احیاناً پاسخ ندارد، به این دلیل که گوینده آن افراد صاحب نفوذ نیستند و سخن آنها تأثیری بر دیگران ندارد. اما در این میان اشخاصی هستند که دامنه فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی آنان گسترده است. اینها میتوانند بر ذهن و رفتار طرفداران خود اثر بگذارند و حتی برخی از نیروهای جامعه را به سمت و سویی که میخواهند، سوق دهند. لذا نمیتوان از آنها در قبال نظراتی که به افکار عمومی منتقل میکنند، پرسش نکرد. به عنوان مثال، اخیراً یکی از چهرههای سیاسی- مذهبی طی سخنانی گفته است: «تحریمها نیز یک نعمت برای ما محسوب میشود. متأسفانه رفع تحریمها نه تنها سازنده نیست، بلکه موجب افزایش اسراف و اشرافیگری و ورود اجناس و کالاهای لوکس به داخل کشور میشود.» پیرامون این سخنان که طرح آن از طرف کسی که اطلاع کافی از فقر و مشقات بسیاری از مردم پس از تحریمهای تحمیلی دارد، تعجبانگیز است. چند نکته سؤال گونه قابل طرح است:
1- گفتهاند «تحریمها نیز یک نعمت برای ما محسوب میشود.» بدیهی است تحریمها حاصل یک جنگ سرد است که طی آن جبهه مقابل از حربه اقتصادی علیه ملت ایران استفاده کرد، لذا همان بلاهایی که جنگ مسلحانه با خود بر سر ملک و ملت میآورد، جنگ اقتصادی نیز بر معیشت و زندگی مردم میآورد. پس تحریمها هرگز نعمت نیست. بلکه به تعبیر دقیق روحانی، یک ظلم آشکار است. نعمت اصولاً یک لطف خدایی است که اعطای آن به بندگانش، پیامدهای مثبت دنیایی و اخروی فراوانی دارد. از حامیان اصل سازنده بودن تحریم میتوان پرسید که تحریمها چه پیامدهای مثبتی داشته است؟ ممکن است آنها پاسخ دهند که وابستگیهای ما- بخصوص در امر فناوری- کم شده است. اما روشن است که پیشرفت مقولهای است که به 3 پارامتر بستگی دارد: 1- خودباوری و حس اعتماد به نفس 2- چشم انداز امیدبخش به آینده 3- برخورداری از لوازم و امکانات پژوهشی و تحقیقاتی و... حال میتوان دریافت اگر در تحریم نبودیم، چه اندازه هر سه پارامتر برای خیز علمی ایران و قطع وابستگی مهیا بود. در این مدت فشارهای ناشی از تحریمها، بسیاری از فرصتها و امکانات را از مردم گرفت و ایران برای تأمین بسیاری از نیازهای اولیه اقتصادی و فنی و حتی بهداشتی و دارویی خود دچار تنگناهای شدید شد.
2- گفتهاند: «متأسفانه رفع تحریمها نه تنها سازنده نیست، بلکه موجب افزایش اسراف و اشرافیگری و ورود اجناس و کالاهای لوکس به داخل میشود.» سخنران در واقع به این واقعیت اعتراف میکند که تحریم منشأ و عامل «کمبود» است و رفع تحریم به رفاه و رونق میانجامد اما به جای عبارت رفاه و رونق واژه اسراف را به کار میگیرد. اساس چنین نگاهی به رفتار اقتصادی مردم بدبینانه است که میپندارد وقتی مردم ایران از «نداری» به در آیند و پولدار شوند، اسراف خواهند کرد. به راستی آیا با رفع تحریمها به صورت کامیونی پول بین مردم توزیع خواهند کرد که فقرا و مستمندان به اسراف دست زنند و به روش اشرافیگری روی آورند؟ از طرفی واقعیتهای اجتماعی ایران بویژه تجربه آن هشت سال گذشته میگوید چه تحریم باشد، چه تحریم نباشد، کالاهای لوکس وارد ایران میشود. در دوره تحریم این کالاها به صورت قاچاق و از طریق غیررسمی وارد میشود. وانگهی به یمن بیثباتی در خط مشی اقتصادی دولت پیشین، آنان که همانند اشراف و ثروتمندان زندگی میکنند، از تحریم نه تنها هیچ ضربهای نخوردهاند، بلکه فربهتر و پولدارتر هم شدهاند. گزارشهای استفاده از ارز مبادلهای برای وارد کردن پورشه، فقط یکی از موارد فربهی رانتخوارها و اشراف خاص از برکت تحریم است.