توسعه سیاسی یا توسعه اقتصادی؟!! اولویت با کدام است؟
• گفته می شود توسعه سیاسی بمعنای داشتن احزاب قوی، انتخابات آزاد و سالم، مطبوعات آزاد و غیر وابسته، NGO های مستقل و مانند آنهاست که اهداف نهایی داشتن چنین ساختارهایی نیز فراهم ساختن محیط اجتماعی مناسب و زندگی شرافتمندانه برای ساکنین یک مرز جغرافیایی است. ولی سوال اصلی این است: آیا دستیابی به چنین اهدافی بدون نیل به توسعه اقتصادی امکان پذیر است؟
• توسعه اقتصادی و افزایش درآمد سرانه باعث تحول در سطح و سبک زندگی انسانها، افزایش امید به زندگی و طول عمر، افزایش دانش آکادمیک و سواد عمومی و اجتماعی، ارتقای وضعیت سلامت بهداشت فردی و اجتماعی، کاهش خشونت ها و جرم و جنایت و تاثیرات بسیار دیگری می شود. مآلا، توسعه نیافتگی اقتصادی نیز بمعنای فقدان اتفاقات مطلوب یاد شده است.
• بر اساس نطریه مازلو، نیازمندیهای انسانها دارای سطوح اولویت بندی شده است و نیازهای اقتصادی مانند نیاز به خوراک و پوشاک و مسکن در اولویت اول تامین قرار دارند. برآن اساس، در صورت عدم تامین نیازهای اولیه انسانها، امکان فکر و اندیشه برای تامین نیازهای سطوح بالاتر بی معنی بوده و امکان پذیر نیست. بطور ساده می توان گفت از یک انسان گرسنه نمی توان انتظار داشت به نحوه حکومتداری یا سیستم رای گیری و یا آزادی مطبوعات کشور خود بیاندیشد و بدان حساسیت نشان دهد.
• به همین دلیل، گفته می شود "طبقه متوسط موتور محرکه توسعه است" و فقدان یک طبقه متوسط قوی و بزرگ در یک کشور، عملا امکان توسعه را از آن کشور سلب می کند. طبقه متوسط یک کشور، به دلیل رهایی از سطوح اولیه نیازمندیهای هرم مازلو و نیز داشتن انگیزه تحول و توسعه، برای دستیابی به توسعه سیاسی بسیار مهم و حیاتی است.
• این یک جمله معروف است: تورم، فقیر را فقیرتر و غنی را غنی تر می کند. تورم وحشتناک سالهای گذشته باعث فقیر تر شدن فقرا و ثروتمند شدن ثروتمندان طی سالهای گذشته در ایران شده و باعث کوچکتر شدن طبقه متوسط در کشور شده است. به عبارت ساده تر، در اثر تورم شدید سالهای گذشته، موتور محرکه توسعه سیاسی در ایران نابود شده است.
• در چنین شرایطی صحبت از توسعه سیاسی با واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی سازگاری چندانی ندارد. اگرچه توسعه سیاسی بسیار مهم است ولی بدون ایجاد شرایط لازم برای آن، نه تنهایی دستیابی به آن امکان پذیر نیست بلکه در صورت دستیابی نیز، پایداری آن وضعیت با تردیدهای جدی مواجه است. نمونه این موضوع، وضعیت کشور همسایه افغانستان است که درآن ساختارهای سیاسی مانند مطبوعات آزاد، احزاب و سازمانهای مردم نهاد از وضعیت کشورهای همسایه خود بهتر و مطلوبتر است ولیکن توسعه نیافتگی اقتصادی آن کشور، عملا اینگونه نهادها و تشکیلات را بازیچه اهداف گروههای سیاسی و قومی و حتی خارجی قرار داده است. به عبارت ساده، توسعه سیاسی بدون توسعه اقتصادی، باعث وابستگی مالی احزاب و روزنامه ها و سازمانهای مردم نهاد به افرادی و گروههایی می شود که اهداف آنها الزاما می تواند در راستای منافع ملی نباشد. دادن رای در مقابل چلوکباب و برنج و سیب زمینی در نتیجه چنین وضعیتی می تواند اتفاق بیفتد.
• چنانچه در انتخابات پیش روی مجلس، مردم به کسانی رای بدهند که تخصص و اولویت آنها توسعه اقتصاد کشور باشد نه مسائل پیش پا افتاده ای که همگان در این دوره شاهد آن بوده ایم، امیدواری به بهبود وضعیت اقتصادی و نتیجتا سیاسی کشور دور از انتظار نیست.
منبع: سخنان دکتر محمود افضلی