روزنامههای آخرین روز تیرماه با بازتاب سخنان روز چهارشنبه حسن روحانی در جلسه هیأت دولت روی پیشخوان رفت. صحبت هایی همراه با انتقادهای او از تحریمهای جدید آمریکا و فراجناحی بودن کابینه دوازدهم که روزنامههای دو جریان سیاسی به فراخور سلایق سیاسی خود، بخشی از آن را در صفحه نخست خود برجسته کردند. دیگر موضوع مورد توجه روزنامههای امروز، شش گزینه نهایی منتخب اعضای شورای پنجم شهر تهران است که در بعضی از آنها با معرفی سوابق آنها به آن پرداخته شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز ۳۱ تیرماه سخنان چهارشنبه رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت را در صفحات نخست خود منعکس کردند. روحانی در این جلسه، ضمن انتقاد از تحریمهای جدید آمریکا گفته بود، باید در برابر آمریکا ایستاد.
برخی روزنامههای اصولگرا از جمله کیهان و جوان، بخشی از سخنان روحانی را که در آن از نقض روح و متن برجام گفته بود، برجسته کردند. سایر روزنامهها از جمله ایران و روزنامههای نزدیک به اصلاحات نیز تیتر خود را از گفتهها رئیس جمهور درباره کابینه آینده از جمله فراجناحی بودن کابینه دوازدهم و لزوم دوری از حاشیهها انتخاب کردند.
یکی از موضوعاتی که بر خلاف روزنامههای منتقد دولت مورد توجه روزنامههای اصلاح طلب قرار گرفته، انتخاب شش گزینه برای نهایی کردن گزینه شهرداری تهران در ماه آینده است. روزنامههای اعتماد، روزان و شهروند در گزارشی هایی به سوابق مدیریتی و خاستگاه سیاسی این شش گزینه پرداخته اند. برخی از آنها از نجفی و مهرعلیزاده به عنوان محتملترین گزینهها برای تصدی شهرداری تهران نام برده اند.
چالش دیپماتیک ایران و کویت و تغییر موضوع این کشور در روزهای اخیر، دیگر موضوعی است که برخی روزنامهها در یادداشتها و گزارش هایی آن را تحلیل کرده اند. وضعیت پادگانی بیت المقدس، حرفهای جنجالی پسر محمدرضا عارف و پشت پردههای خبر استعفای جهانگیری از دیگر موضوعاتی است که روزنامههای امروز درباره آن نوشته اند.
علاوه بر موارد یاد شده روزنامههای امروز در صفحات میانی خود نیز گزارشها و یادداشت هایی درباره موضوعات مختلف منتشر کرده اند که در ادامه به مرور بعضی از آنها میپردازیم.
دوئل نهایی و شهردار آینده تهران
قربانعلی قائمی در شماره امروز اعتماد ضمن تأکید بر اهمیت شهرداری تهران از دوئل نهایی گروههای اصلاح طلب برای تعیین گزینه نهایی شهرداری تهران در یادداشتی مینویسد: انتخاب شهردار آینده تهران که شانزدهمین کلیددار پایتخت خواهد بود، وارد مرحله جدیدی شده است.
پنجمین شورای شهر تهران که از آن با عنوان شورای منتخب نام برده میشود به ریاست مرتضی الویری که خود تجربه مدیریت عالی شهری تهران را دارد، سعی میکند قبل از آنکه فعالیت رسمیاش را آغاز کند، مقدمات و تمهیدات انتخاب شهردار آینده تهران را در فرآیندی مشخص، سادهسازی کرده و سرعت بخشد. قبلا این شورا درباره مسائلی مثل بایدها و نبایدهای انتخاب هیات رییسه شورای پنجم و حضور چهارساله یا خروج اعضای انتخاب شده توسط مردم تهران از شورا، تصمیمات مهمی را اتخاذ کرده بود. همچنین معیارها و روند انتخاب شهردار شانزدهم تهران را در جلسات متعدد مصوب کرده و مقرر شده بود که هر عضو منتخب شورا، سه نفر را به عنوان گزینه مدیریت شهر تهران به جلسه روز چهارشنبه ۲۸ تیر ۹۶ معرفی کند که لیست ۲۴ نفرهای که اخیرا درباره آنها رایگیری به عمل آمد، حاصل این تصمیم بود. از این ۲۴ کاندیدا، سه نفر از آنها به دلیل حضور در دولت یا دلایل دیگر، انصراف داده و لیست هفت نفرهای که انتخاب گردید از میان ۱۸ نفر کاندیداهای معرفی شده انتخاب شدهاند. بدینترتیب از ۱۴۷ انتخاب موجود، مشخص بود، کسانی که بیشتر از میانگین آرای اعضای منتخب شورا تعداد ۸ رای را کسب کنند، میتوانستند از این مرحله عبور کنند هرچند تناسبی بین آرای منتخبان وجود نداشت و برخی از کاندیداها حتی از سوی کسانی که معرفی شده بودند هم رایی نگرفتند و برخی دیگر با توافق مقطعی اعضا در بده بستان آرا در این مرحله، واجد رای حداکثری شدند. در شرایط فعلی و وجود ۶ کاندیدا، به نظر میرسد دو کاندیدایی که در دور بعدی بتوانند به صورت میانگین تعداد ۷ رای را کسب کنند، وارد رقابت نهایی خواهند شد.
از این رو میتوان گفت که در این مرحله، کسی موفق خواهد بود که آرای ثابت بیشتری داشته باشد و روی آرای شناور نیز حساب نکرده باشد.
هرچند با شرایط پیش آمده در رایگیری قبلی بهتر آن است که اعضای شورا با دقت نظر بیشتری دو گزینه مورد نظر خود را با لحاظ کردن همه شرایط و به صورت اجماعی انتخاب کرده و رقابت در انتخاب شهردار آینده تهران را به پس از رسمیتیابی شورا موکول کنند.
باید منتظر ماند و دید که در مرحله بعد از فرآیند انتخاب شهردار تهران و مراحل بعدی که برنامههای شش کاندیدا به شورا ارایه خواهد شد، کاندیداهای ششگانه چه آرایی را به خود اختصاص خواهند داد و دوئل نهایی بین کدام دو نفر از کاندیداها انجام خواهد شد.
کلانشهر تهران که به نفس نفس افتاده است و هوایش، پاکیزگی، معابر سواره رو و پیاده روهای آن، ایمنی روانی و آسمانش، رنگ آبی را به انتظار نشسته است تا مدیری در اندازههای شخصیت ملی، متخصص، باتجربه در مدیریت شهری، مشورت پذیر، پاکدست و پاسخگو در دوئل نهایی انتخاب شهردار شانزدهم، به شهروندان فهیم تهران معرفی شود.
اپوزیسیون نوازی با صندلی کابینه
احمد غلامی سردبیر شرق در سرمقاله امروز این روزنامه در مطلبی با تیتر «اپوزیسیون نوازی با صندلی کابینه» به نقد اپوزیسیون نوازی از طریق تقدیم صندلی کابینه به مخالفان میپردازد. غلامی که در این سرمقاله به طعنه اصطلاح «افرادِ اصلاحطلبِ اصولگرایِ پایدارچی» را به کار میبرد، مینویسد: در روزگار قدیم که زندگی اجر و قُرب بیشتری داشت و رانندگی در جادهها، خاصه در جادههای خاکی روستایی پرخطر بود، مسافرانی که با اتوبوس به شهر سفر میکردند، بارها برای بهسلامترسیدن، صلوات میفرستاند. این صلواتها کارساز بود و به مسافران و راننده آرامشخیال میداد. لحظه پرالتهاب سفرها جایی بود که راننده اتوبوس را در سراشیبی جاده خاکی میراند، سکوت داخل اتوبوس را فرا میگرفت و معمولا شاگردشوفر برای غلبه بر ترس مسافران بلند فریاد میزد «در سراشیبیِ قبر مولا به فریادت برسد، بلند صلوات بفرست!» راننده و مسافران در این لحظه از ته دل صلوات میفرستادند. حالا این حکایت، حکایت ماشینِ دولت است. دولتهای ایران در چهارساله دوره دوم هم برای بهسلامترسیدن به مقصد نیاز دارند تا پیدرپی صلوات بفرستند و در جاهایی هم از ته دل. در این میان برخی هم تلاش میکنند، مسافران و راننده را وادارند تا برای منافع آنان دست به دعا و ثنا بردارند.
اینها همان کسانی هستند که این روزها دم از کابینه فراجناحی میزنند. این افرادِ اصلاحطلبِ اصولگرایِ پایدارچی که همواره در جمع اصلاحطلبان بوده و بهاصطلاح از سبد رأی آنان به مجلس و شورا راه یافتهاند، اینک نعل وارونه میزنند. گاه از رفع حصر میگویند و گاه از کابینه فراجناحی و دفاع از اصولگرایان که مگر چه اشکالی دارد که در کابینه هم اصولگرایان باشند و هم اصلاحطلبان! این اصلاحطلبان که دم از اصولگرایی میزنند نه دل در گروِ جناح خود دارند و نه اصولگرایان. آنان صرفا به منافع درازمدت خود در بدنه قدرت میاندیشند که در هر شرایطی از آن حذف نشوند. متأسفانه در چهار دهه بعد از انقلاب این افراد که اصول سیاسی نداشتهاند در شکاف جناحهای سیاسی بالیده و بالا رفتهاند و باید اعتراف کرد که تعداد ایندست چهرهها در میان اصلاحطلبان بیشتر از اصولگرایان است. به راستی کابینه فراجناحی دیگر چه صیغهای است که برخی از اصلاحطلبان و نمایندگان مجلس آن را دنبال میکنند! مگر مردم خودشان نمیتوانستند به اصولگرایان رأی بدهند که حالا عدهای دنبال احقاق حق آنها هستند.
مردم از روحانی که با ٢٤ میلیون رأی قاطع آنها روی کار آمده، انتظار دارند کابینهای تشکیل بدهد که چهره واقعی آرای آنان را نشان دهد. صدالبته که هر کابینهای با هر مرام و مسلکی باید رویکردی فراجناحی داشته باشد. همانگونه که روحانی، رئیسجمهور همه مردم است و تصمیماتی که میگیرد جنبه ملی دارد. این گفتهها هم بدیهیات است، اما اشکال از اینجا ناشی میشود که عدهای برای منافع خودشان نهتنها این بدیهیات را نادیده میگیرند، بلکه مفاهیم سیاسی را نیز قلب میکنند. ایده «کابینه فراجناحی» قلبِ این مفهوم است. اگر قرار باشد، کابینه فراجناحی شکل گیرد، باید تمام طیفهای سیاسی جامعه حضور داشته باشند. اینکه اصولگرایان توان آن را دارند تا چوب لای چرخ دولت بگذارند و ازاینرو باید آنان را در قدرت شریک کرد، دیگر بهمعنای دفاع از کابینه فراجناحی نیست! هر دولتی حق دارد کابینهای را شکل دهد که خواسته نهایی مردم است. در اینجا دولت نمیتواند با مخالفان و منتقدان خود با سعهصدر برخورد کند. چنین سعهصدری موجب میشود آرا، حق و سلیقه مردم مخدوش شود. مهمتر از همه اینکه جای منتقدان و مخالفان در کابینه دولت نیست و دولت یکدست و کارآمد میتواند انتظارات مردم را برآورده کند. اپوزیسیوننوازی با صندلی کابینه، مردم را از دولت روحانی دلسرد میکند. دولت روحانی یا دولتی «متوازن» است یا دولتی «توازنگر». دولت متوازن با چیدمان وزرای شایسته میتواند با کارایی، منتقدان و مخالفان خود را در ردههای پایینتر به مشارکت بگیرد و از نظراتشان بهره ببرد. توصیه به دولت فراجناحی توصیه به روش دولت توازنگر است. دولتی که آنقدر قوی است که میتواند طیفهای منزویِ سیاسی را حمایت کرده و آنان را در دستگاه دولت بالا بکشد.
آیا دولت روحانی اینقدر مقتدر است که توازنگری کند؟ اگر دولت روحانی توازنگر است، چرا ابتدا چهرههای کنارگذاشتهشده اصلاحطلبان را که بیش از هر طیفی مستحق برکشیدناند، بهکار نمیگیرد؟ و بر فرض محال اگر کابینهای فراجناحی شکل بگیرد، آیا این کابینه میتواند منویات رئیسجمهور منتخب را پیش ببرد؟ کابینه فراجناحی یعنی کابینهای فئودال که هرکس در حیطه اختیارات خود اربابِ رعایای خویش است. ناگفته پیداست که در چنین وضعیتی هر وزیری هرکجا که دستش برسد باید به جریان خود خدمت کند. این وزرا در لحظات بحرانی دولت به چه کار خواهند آمد؟ اگر آنها به استقبال شکست برنامههای دولت نروند، برای پیشگیری از شکست اقدامی عاجل نخواهند کرد. ازاینرو کابینه فراجناحی قلب یک مفهوم و در تضاد با رأی مردم است. دولت با رأی مردم و به واسطه اصلاحطلبان روی کار آمده است، مجلس نیز اینگونه است. اگر رئیس فراکسیون امید به روحانی رأی مردم را گوشزد میکند، به نمایندگانی که بر کابینه فراجناحی میاندیشند نیز باید گوشزد کند که مردم خود بهتر میدانستند به چه کسانی رأی بدهند. حسن روحانی نشان داده در چینش کابینه دوازدهم قصد دارد با اقتدار بیشتری عمل کند. این سرشت قدرت است، کسی که در قدرت قرار میگیرد، تبعات و نتایج تصمیمات او هرچه باشد به پایش نوشته میشود. روحانی پاسخگوی منشأ قدرت خویش است و منشأ این قدرت مردماند و ازقضا آنچه در میان دولتمردان شایع است، فراموشی این منشأ قدرت است.
دولتمردان نادری به این فراموشی دچار نشدهاند، زیرا دولتمردان گاه تصور میکنند که قیم مردماند و هر تصمیمی میگیرند به خیر و صلاح آنان است. دولت روحانی در دوره گذشته هرگز نه کابینهای فئودالی داشته و نه خود را قیم مردم دانسته است. آنچه مردم را واداشت تا با میل به پای صندوقهای رأی بروند و در کنار همه کمیوکاستیها دوباره به او رأی بدهند، احساس همدلی با دولتی بود که میبایست فرازونشیبهای بسیاری را برای موفقیت پشت سر میگذاشت. اینک مردم چشم دوختهاند به دوره آخر و سراشیبی دولت، تا ببینند این کابینه تا چهحد نشانگر چهره واقعی آنها خواهد بود. مردم نشان دادهاند انتخاب از سر ناگریزی را بهخوبی درک میکنند، اما انتخابهایی را برنمیتابند که هیچ تناسبی با رأی آنان نداشته باشد. دولت روحانی با نگاهی گذرا به سرنوشت دولتهایی که سعی کردند چهره آرای مردم را عوض کنند، درمییابد که این کار تاوان سنگینی برای دولت او و راهِ دموکراسی در ایران دارد. کسانی که پیش و بیش از همه موظف به صیانت از چهره آرای مردماند، مجلسیان هستند و انتظار میرود آنان با پرهیز از منافع شخصی تنها به باورهای مردم فکر کند، همین و بس.
روایت رد صلاحیت سابقهدارهای خوشنام!
آیتالله جنتی: سوابق برخی افراد خلاف وجهه اجتماعی آنهاست.
وطن امروز در گزارشی کوتاه روایت اخیر آیت الله جنتی از حواشی رد صلاحیتها در شورای نگهبان را با عنوان روایت رد صلاحیت سابقه دارهای خوشنام چاپ کرده است: یکی از موضوعاتی که همیشه در جریان رسیدگی به صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی موجب دغدغه جریان انقلابی بوده، پرهیز شورای نگهبان از اعلان دلایل اصلی ردصلاحیت کاندیداها و در نتیجه سوءاستفاده جریانهای مخالف نظام از این امتناع اخلاقی شورا است. به گزارش «وطن امروز»، یکی از مواردی که در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی از مصادیق این پرهیز اخلاقی شورای نگهبان شد، ابطال آرای مینو خالقی بود که پس از انتشار عکسهای او در شبکههای اجتماعی، دلیل رد صلاحیتش توسط شورای نگهبان آشکار شد.
مورد خالقی البته جزو معدود مواردی بوده که ماهیت تصمیم شورای نگهبان درباره او آشکار شده است. این در حالی است که هنوز موارد زیادی وجود دارد که شاید ابهامهایی درباره رد صلاحیت آنها توسط شورای نگهبان، در اذهان عمومی وجود دارد، اما شورای نگهبان به دلیل رعایت حدود شرعی و اخلاقی، واقعیت مربوط به رد صلاحیت افراد را فاش نمیکند. آیتالله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان روز چهارشنبه هفته گذشته برای نخستین بار درباره این موضوع اظهارنظر کرد. به گزارش خبرگزاریها، آیتالله احمد جنتی عصر روز چهارشنبه در همایش سیوهفتمین سالگرد شورای نگهبان با اشاره به نظارت بر انتخابات از سوی این شورا گفت: ما در بعد نظارت بر انتخابات همیشه با مشکل روبهرو بودیم، کم و زیاد و انتظارات و توقعاتی همواره از شورای نگهبان وجود داشته است. وی ضمن انتقاد از تعداد زیاد ثبتنامکنندگان در انتخابات مجلس که اخیراً به ۱۲ هزار نفر رسیده بود، اظهار داشت: اینهمه ثبتنامهایی که میشد، مشکلاتی را در بررسی صلاحیتها ایجاد میکرد، بالاخره هر کسی از ما توقع دارد مرادش را تایید و آن را که مرادش نیست رد کنیم، خیلی توقعات و خواستههای زیادی بود.
دبیر شورای نگهبان اضافه کرد: برخی مقامات بالا در تایید صلاحیتها اصرار میکردند البته نظر سوئی نداشتند، اما ما تحت تأثیر هیچ کدام از آنها قرار نگرفتیم. ناراحتیها و کدورتهایی هم که پیدا میکردند ما تحمل میکردیم. وی با تأکید بر اینکه همیشه در انتخابات مشکلات زیادی بوده است، گفت: بعضی افراد در سوابقی که پیش ما داشتند دارای مشکل بودند، اما در ظاهر مردم آنها را بخوبی میشناختند، ما ناچار بودیم اینها را رد صلاحیت کنیم، معلوم است که آبرویشان حفظ نمیشود و وقتی کسی صلاحیتش رد میشود، حیثیتش مخدوش میشود، بعضی وقتها مصلحتی این کار را میکردیم و به آنها میگفتیم «برای اینکه میخواهید آبرویتان حفظ شود، از انتخابات انصراف دهید» البته برخی قبول میکردند، برخی هم قبول نمیکردند، این شرایط خیلی سخت است و گاهی دشمنتراشی میشود و ممکن است حرفهای تندی بزنند، اما چارهای نداریم و باید تحمل کرد.
گشت زنی برای ترویج حجاب
شماره امروز روزنامه قانون در گزارشی از راه اندازی گشت حجاب موتوری در قم خبرداده و آن را مورد نقد قرار داده است. قانون مینویسد: راه اندازی گشت حجاب موتوری در قم و تصاویری که از فعالیت این گشت در فضای مجازی منتشر شد، هیچ نکته جدیدی جز القای بیشتر اجبار و استفاده از روشهای ناکارآمد در توسعه حجاب با خود به همراه نداشت. متذکران این گشت سوار بر موتور هستند و پشت کاوری که به تن دارند، عبارت «چادر، حجاب برتر است» و «تذکر لسانی، وظیفه همگانی» به چشم میخورد. در جامعهای که مانتو، پوشش اول است و حتی بسیاری از بانوان مذهبی از پوشش مانتو استفاده میکنند، شاید اصرارها کمی بدسلیقگی باشد. حتی اگر مقصود واقع توسعه حجاب است، فکر مناسبی پشت این طرح نیست و تفکیک کردن چادر و مانتو و گوشزد کردن آن نیز سوار بر موتور، به مردمی که گروه زیادی از آنها، چادر را حجاب برتر نمیدانند، نتیجه عکس خواهد داشت. حقیقت این است که هیچ یک از طرحهای توسعه حجاب در ایران تا کنون موفق نبوده و اجبار و تحکم، این دو عنصر جدا نشدنی از فعالیت آمران به معروف، دید مردم نسبت به این موضوع را عوض کرده است. بارها دیده شده که دختران جوان و ماموران گشت در حال یکه به دو کردن هستند. دختران اعتراض دارند که پوشش من چه ایرادی دارد؟ مأموران به جای پاسخ هر لحظه خشنتر میشوند. این روزها دیگر نمیتوان منکر برخوردهای غلط ماموران طرح توسعه امنیت و اخلاق شد وقتی با یک جستوجوی ساده در فضای مجازی، تعداد زیادی فیلم از این برخوردها به دست میآید. اگر اسم این طرح توسعه امنیت است، چرا زنان و دختران ما با دیدن این ماموران احساس نا امنی میکنند؟ زنان و دخترانی که نه فقط ایرانی که اتفاقا مسلمان هستند، آنها نیز نماز میخوانند روزه میگیرند، ایام محرم و فاطمیه و شب قدر و احیا دارند با این حال مانتو میپوشند نه چادر، استفاده از رنگها را دوست دارند و روسری را قاب صورتشان نمیبندند. بسیاری از آنها نسل جوان و نوجوان جامعه هستند.
نسل کنجکاو و جسوری که نبض آینده را در دست دارد و آینده، چنین برخوردهایی را از یاد نخواهد برد. آنچه این روزها به عنوان طرحهای توسعه حجاب از آن نام برده میشود، به نظر تکرار طرحهای شکست خورده قبلی است که نه تنها اثر منثبت فرهنگی در اصلاح پوشش نخواهد داشت، بلکه نوعی لج بازی رفتاری را میان مردم ایجاد خواهد کرد. چنانچه در تجربههای قبلی نیز اینچنین شد و آنجا که اجبار به پوشیدن مانتوی بلند بود، اجبارها کار را به آنجا کشاند که پوشش هایی، چون مانتو جلو باز و شیشهای و ... عرف شود. متاسفانه اجرای طرحهای اجتماعی در ایران همواره با اشکال در نوع اجرا، منجر به آن شده که نتیجه مطلوب همراه نداشته باشد و موضوع مهمی، چون امر به معروف و نهی از منکر جایگاه واقعی خود را نداشته باشد. باید پذیرفت که گروهی از مردم آمران به معروف را جدا از خود و جامعه خود میدانند و این دیدگاهی است که مسئولان با طرحهای نامناسبی که هر سال بدتر از سال قبل اعمال شده به آنها القا کرده اند. مشکل از مردم نیست، تفکر نیازمند اصلاح است.
آیتالله سیستانی: اسرای داعش نباید شکنجه شوند
روزنامه جمهوری اسلامی با انتشار خبری در صفحه اول خود توصیه آیت الله سیستانی درباره چگونگی برخورد با اسرای داعش را منتشر کرد: مرجع عالیقدر شیعیان عراق اعلام کرد که اسرای داعش و همدستان آن که در عملیات آزادسازی موصل به اسارت گرفته شدند، به هیچ وجه نباید شکنجه و آزار و اذیت شوند.
آیتالله سیستانی مرجع عالیقدر شیعیان عراق اعلام کرد که نباید داعشیها و همدستان آنها که در موصل به اسارت نیروهای عراقی درآمدند، مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار بگیرند.
به گزارش النشره، وی با تاکید بر اینکه شکنجه اسرای داعش جنایت شرعی و قانونی استف گت: تحویل آنها به دستگاه قضایی عادلانه و حفاظت از جان شهروندان ضرورت دارد.
در عملیات آزادسازی موصل شمار زیادی از عناصر داعش به اسارت نیروهای عراقی درآمدند.
ابراز خشم رئیس سازمان سیا از برجام
روزنامه جمهوری اسلامی همچنین در گزارشی که عنوان آن را تیتر اول صفحه نخست خود انتخاب کرده است، از ابراز خشم رئیس سازمان سیا از برجان خبر میدهد. در گزارش جمهوری اسلامی نوشته شده است: رئیس سازمان جاسوسی آمریکا "سیا" بشدت از توافق هستهای با ایران انتقاد کرد و افزود: برجام منافع محدودی برای آمریکا داشته است و برای همین دولت آمریکا درحال برنامهریزی برای مقابله با ایران هم در زمینه هستهای و هم در زمینههای دیگر است.
مایک پمپئو با انتقاد از توافق هستهای گفت: برجام منافع محدودی مانند افزایش نظارت و توقف تعدادی سانتریفیوژ را به همراه داشت؛ اما چالش اصلی اینجاست که این توافق در کوتاه مدت، این قابلیت را در اختیار ما قرار نمیدهد که تمامی فعالیتهای احتمالی ایران را رصد کنیم. برجام تنها بخش بسیار محدودی از نمودار مخاطره ایران را شامل میشود.
رئیس سیا ادامه داد: این موضوعی است که دولت روی آن متمرکز شده است. ما پیوسته در تلاش هستیم تا ببینیم که چطور میتوانیم ایران را نه تنها در زمینه هستهای که در تمامی دیگر زمینهها عقب برانیم.
پمپئو ادعا کرد: موضوع پایبندی ایران به برجام مثل یک مستاجر بد است. یک روز چک آنها پاس نمیشود، یک روز چرخ کهنه ماشینشان در حیاط افتاده است. میگویید برش دارید و با اکراه آن را بر میدارند. آنها کارها را آهسته، حداقلی و محدود انجام میدهند.
وی افزود: پایبندی ایران به توافق کاملا از روی بیمیلی و به صورت حداقلی و موقت است. تهران قصد اجرای آن چیزی را ندارد که توافق در اصل برای آن طراحی شده بود.
با این حال رئیس سیا در پاسخ به اینکه به جای برجام چه چیزی را پیشنهاد میکند، گفت: نمیدانم. ولی می دانم که برجام خوب نیست!
مایک پمپئو از چهرههای راست افراطی آمریکا است که پس از روی کار آمدن ترامپ به ریاست سازمان جاسوسی آمریکا تعیین شد. وی پیش از ریاست این نهاد نماینده کنگره بود و با برجام شدید مخالفت کرده بود.
رئیس سیا همچنین با اشاره به قرارداد نفتی که به تازگی میان ایران، فرانسه و چین به امضا رسید، اینگونه مراودات تجاری را چالشی دیپماتیک در مسیر اجرای سیاستهای آمریکا توصیف کرد.
پمپئو در پاسخ به سوالی در خصوص مراودات تجاری تهران با کشورهای اروپایی گفت: قراردادهایی مانند آنچه که اخیرا میان فرانسه، چین و شرکت ملی نفت ایران به امضا رسید، چالشی دیپلماتیک به حساب میآید. این قرارداد پنج میلیارد دلار ارزش دارد و با شرکتی منعقد شده است که مورد تحریمهای آمریکاست.
کویت گزینه جدید پازل عربی- آمریکایی
وقایع اتفاقیه در یادداشتی به قلم مهدی مطهرنیا، کارشناس سیاست خارجه به چالش جدید دیپلماسی کویت در رابطه با ایران پرداخته و کویت را گزینه جدید پازل عربی –آمریکایی معرفی میکند. مطهرنیا در این یادداشت نوشته است: نخست باید بدانیم که کویت در کجای پازل تحرکات علیه ایران قرار میگیرد. نباید فراموش کرد که کویت جزء کشورهای عربی و یکی از مهمترین ارکان موجود در میان کشورهای عربی از لحاظ تاریخی محسوب میشود. کویت کشوری است که سعی کرده بدون حاشیه باشد و در مرزهای منطقهای و بینالمللی موجودیت خود را پس از ضربهخوردن در جنگ دوم خلیجفارس حفظ کند. پیامدهای ناشی از آن جنگ تأثیر بسزایی در ساختار قدرت در کویت داشت. این تجربه موجب شد که کویتیها در سالهای بعد از جنگ خلیجفارس موضعگیریهای معتدلانه و دور از بازیهای سیاسی را در منطقه دنبال کنند. از طرفی دیگر موضعگیریهای کویت تحتتأثیر عربستان است که از نظر کلاسیک و سنتی در موضعگیری دیگر اعراب نقش دارد.
همچنین خود عربستان در عین حال که سعی میکند خود را مستقل نشان دهد، در پرتوی سیاستهای ایالاتمتحده آمریکا و پیوستگی با این سیاستها حرکت کرده است. هرچند در دوره باراک اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریکا، عربستان تلاش کرد تا از آلترناتیو نزدیکشدن به روسها در جهت گرفتن امتیاز یا ایجاد هراس برای آمریکا استفاده کند ولی اکنون بعد از روی کارآمدن دونالد ترامپ و پست نومحافظهکاران در این کشور، از عربستان بهعنوان بروکسل منطقه یاد میکنند و از طرفی دیگر در دیدگاه آمریکا، عربستان از جایگاه ویژهای در منطقه در جهت کنترل، مهار و حتی تغییر رژیم در ایران برخوردار است.
آمریکا در دوران ترامپ بحث محدودسازی همکاریهای بینالمللی با ایران در چارچوب بازتعریف برجام را در پیش گرفته است؛ ازسویدیگر، تلاش دارد تا به محاصره منطقهای ایران نائل آید و این محاصره منطقه بیتردید به دیدگاهی بازمیگردد که آمریکا در آن عربستان را عامل اجرایی و پشتیبانی میداند و این خود در یک سپهر گستردهتر از رهبری امنیتی جهان توسط آمریکاییها نشأت میگیرد.
ترامپ در کمپین انتخاباتی خود و سیاستهای اعمالی خویش هماکنون به دنبال گرفتن امتیازهای مالی و اقتصادی از کشورهایی است که حمایت ایالاتمتحده آمریکا را در جغرافیای مناطق تحت بحران طلب میکنند و عربستان یکی از این کشورها بوده که در جغرافیای خاورمیانه (منطقه بحرانی) قرار دارد. در همین راستا، قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری میان آمریکا و عربستان که ۱۱۰ میلیارد دلار آن خرید اسلحه و تهاجمی بوده، قابل ارزیابی و تحلیل است.
در کنار اینها، بحران قطر قرار دارد. سناریوهایی را که دراینباره مطرح کردم میتوان در چارچوب مفاهیمی، چون شاهماهی قرمز خلیجفارس یا گوی سیاه یا اسب تروا نام برد. در این جغرافیای زمانی که بحران قطر موجب انباشت بیشتر تسلیحات در منطقه و انتقال بحرانها از خاورمیانه عربی به فلات ایران میشود، ماجرای کویت برجسته میشود. این بحران براساس آنچه دستگیری چند عامل نفوذی ایران در ساختار قدرت کویت گفتهاند، مطرح است. این اتهام اکنون ابزاری شده است که روابط ایران و کویت به حداقل برسد. در آینده باید منتظر باشیم تا روابط ایران و عمان و نزدیکی عمان به تهران نیز مورد خدشه وارد شده و بهاینترتیب آرامآرام محاصره منطقهای تهران تکمیل شود زیرا باید هر کدام از این بازیگران بهویژه در شورای همکاری خلیجفارس و حاشیه عربی نقش خود را در ارتباط با آینده تحرکات بر ضد ایران پذیرا باشند که آیا متحد عربستان در نظام اصطکاک بینالمللی خواهند بود یا اینکه به اردوگاه ایران نزدیک خواهند شد؟
این عملیاتی بوده که هماکنون آمریکا به دنبال آن است و عربستان آن را اجرا میکند. به عبارت دیگر رهبری این عملیات با آمریکا، مدیریت آن با اسرائیل و اجرایش بر عهده عربستان است، اما در این رابطه ایران سناریوی تقابلی خود را باید بر مبنای گفتمان سلام در درون و گفتمان صلح در برون دنبال کند. در مرحله نخست اتحاد ملی باید شکل بگیرد و در درون تعارضهای موجود به سمت و سوی ایجاد یک اتحاد پیش رود؛ اتحادی که در پرتوی آن جمهوریاسلامی ایران در درون همه سازوکارها و سازمانهای فعال خود را از منظر اجتماعی و قدرت سیاسی داشته باشد.
رویکرد اتحاد در میان نیروهای اجتماعی و قدرت سیاسی با گفتمان همسویی در درون دنبال شود و در بیرون باید ایران پرچمدار گفتمان صلح باشد؛ تلاش کند که تعارضها، تناقضها و تقابلها با دیگر بازیگران و کنشگران منطقه و بینالمللی را به حداقل برساند. در چارچوب تئوری جنگهای نامتعادل بر ضدایران، قدرت ایران همواره بهعنوان تهدید به نمایش گذاشته شده است، درحالیکه قدرت ایران باید بهعنوان وجه تکاملی و نه بهعنوان سنتزی در برابر تز حرکت قدرتمدارانه جهان اسلام مطرح شود، به گونهای که ایران و جهان اسلام در تلهای تحت عنوان تله توسیدید نیفتند زیرا در منطقه تلاش میشود ایران بهعنوان یک قدرت رو به گسترش مسلط معرفی شود که قدرتهای موجود در منطقه را با تعارض و سرکشی روبهرو خواهد کرد و لذا قدرت مستقر سعی میکند قدرت نوظهور از منظر آنها از پس از انقلاب اسلامی را کنترل کند که لاجرم به ایجاد جنگ منتهی خواهد شد. این تله توسیدیدی است و ایران نباید در این تله گیر بیفتد.
برای رهایی از این تله بود که ایران کد نرمش قهرمانانه را پذیرفت و وارد برجام شد. اکنون نیز جهتگیری ایران باید به سوی تعامل با نظام بین الملل برای حل بحرانهای منطقهای و ایجاد فضای صلح در منطقه بین ایران و دیگر کنشگران نظام بین الملل و گسترش ثبات و صلح در نظام بینالملل باشد. این به معنای عدول از اصول و مواضع بحق ایران و اصول و اندیشههای انقلابی نیست بلکه استفاده از روشی کمهزینه برای استقلال بیشتر و تأمین این اصول در نظم بینالملل است.