اظهارات قاضی مقیسه درباره بابک زنجانی و روند پرونده نفتی، سفر موگرینی به واشنگتن برای نجات برجام، پایان ماه عسل بارزانی با ورود نیروهای دولت عراق به کرکوک، بازگشت حسن روحانی به جلسات مجمع روحانیت مبارز، ادعای ممنوع التصویری شهردار تهران در صدا و سیما، اعلام حمایت اتحادیه اروپا و آفریقا از برجام و حواشی رفتار نماینده نیشابور و تحلیل هایی درباره آن محور گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز سه شنبه ۲۵ مهرماه، در حالی بر پیشخوان مطبوعات قرار گرفتند که بازگشت دوباره کرکوک زیر پرچم عراق و تخلیه پیشمرگههای کردستان عراق از آن یکی از اصلیترین محورهای خبری آنهاست.
روزنامه اعتماد خبر آزادسازی کرکوک را با عنوان «بازگشت قانون به شهر» روزنامه افکار با عنوان «کرکوک، کوک شد»، روزنامه ایران با عنوان «کرکوک دوباره زیر پرچم عراق»، روزنامه بهار با عنوان بغداد در کرکوک و روزنامه شروع با تیتر «پابان ماه عسل بارزانی» پوشش دادند.
کنفرانس خبری محمدعلی نجفی و ناگفته هایی از املاک نجومی و ممنوع التصویری خود، از موضوعات مورد توجه روزنامههای امروز بوده است. روزنامه شروع از کنفرانس خبری نجفی تیتر «فرمان ایست به زد و بندها» را انتخاب کرده و اعتماد با تیتر «با کسی معامله نکرده ام» به نقل از محمدعلی نجفی بخشی از گزارش کنفرانس خبری شهردار تهران را در صفحه نخستش پوشش داده است.
اظهارات قاضی مقیسه درباره این گفته بابک زنجانی که پول دارم و یک ریال هم نمیدهم نیز از موضوعاتی بود که در تعدادی از روزنامهها مورد توجه قرار گرفت. روزنامه آرمان امروز تیتر و تصویر اصلی صفحه نخستش را به همین موضوع اختصاص داد و «قلدری بایک زیر تیغ» را به عنوان تیتر این خبر برگزید. روزنامه قانون نیز با درج عنوان پایان باز! در کنار تصویر بابک زنجانی این خبر را منعکس کرد.
در ادامه برخی گزارش ها، یادداشتها و سرمقالههای روزنامههای امروز با موضوعات مختلف را مرور میکنیم؛
ممنوعالتصویری آقای شهردار!
نعمت احمدی حقوقدان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان نوشت: برخورداری از حقوق اجتماعی حق مسلم هر شهروندی است. اصل بر برائت بوده و همه در برابر قانون برابرند، مگراینکه مرجعی قضائی فردی را ازحقوق اجتماعی محروم کند. محرومیت از حقوق اجتماعی نیز راسا امکانپذیر نیست و باید به تبعیت از مجازاتی اصلی صادر شود. محرومیت از حقوق اجتماعی مجازات تکمیلی است؛ یعنی علاوه بر مجازات اصلی بهمنظور تادیب و مسائل دیگر مجازات تکمیلی برای متهم درنظر گرفته میشود.
برای نمونه متهمی که به حبس محکوم شده باشد، در صورت صلاحدید دستگاه قضا به مجازات تبعی مانند تبعید نیز محکوم میگردد. اما اگر فردی بدون اینکه پروندهای درمحاکم دادگستری داشته باشد، مجازات تبعی برای او در نظر بگیرند، مانند مورد اخیر که شنیده میشود شهردار تهران ممنوعالتصویر شده، اگر چنین خبری درست باشد، نمیتواند قانونی باشد؛ آن هم شخصی که شهردار کلانشهری مانند تهران است و پارلمان شهری سمت شهرداری را به او تفویض کرده است. در زمانی که آقایکرباسچی در شهرداری مسئولیت داشت، شهردار تهران بهعنوان یکی از اعضای هیاتدولت درجلسات کابینه شرکت میکرد؛ اخیرا نیز دکتر محمدعلی نجفی به کابینه دوازدهم دعوت شدهاند.
شایان ذکر است مرجع رسیدگی به تخلفات قانونی دادگستری است و این نهاد درکنار شورایعالی امنیت ملی نیز حکم ممنوعالتصوری صادر میکند، اما گویا صداوسیما نیز برای خود چنین حقی را قائل شده است. صداوسیما تنها مجموعهای است که وضعیت خاصی بر آن حاکم است. در زمان انقلاب به خاطر اینکه از برخی از نهادها و سازمانها بد دیده بودیم، مدیریت برخی سازمانها برای جلوگیری از تمرکز قدرت در شرایط خاصی قرار گرفت و شیوه متفاوتی بر این مجموعهها برابر قانون حاکم شد. ازسوی دیگر اصل ۴۴ قانون اساسی اقتصاد ایران را به سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی تقسیم کرد. همچنین نمادهای تمدنی جدید مانند بانک، هواپیمایی، سدسازی مخابرات و صدا و سیما و... زیرمجموعه اقتصاد دولتی تعریف شدند. اما بعد از مدتی مسئولان به این نتیجه رسیدند که دولت بهعنوان کارگزار بزرگ نمیتواند همه امور را مدیریت کند. در نتیجه اقتصاد خصوصی به وجود آمد که برابر آن تمام موارد ذکرشده داری بخش خصوصی شدند، اما تنها محدودهای که دولتی باقی مانده صداوسیماست. درحالحاضر شورایی تحتعنوان شورای نظارت برصداوسیما وجود دارد و افراد مختلفی عضو این شورا هستند. حال در مورد ممنوع التصویری شهردار تهران باید مشخص شود جز دو نهاد ذکر شده، شورای نظارت برصداوسیما او را ممنوعالتصویر کرده است. البته نگارنده بهعنوان حقوقدان بعید میداند زمانی که مجازات اصلی در مورد شهردار تهران وجود نداشته، بتوان فردی در قامت شهردار تهران و با توجه به خصوصیاتش از جمله پاکدستی، سلامت و درستی، وی را ممنوعالتصویر کرد. در کمال تاسف در ایران سلیقهها بر برخی قواعد عمومی قانونی ارجحیت دارد.
نبرد کرکوک؛ پایان ماه عسل بارزانی
حامد رحیم پور در یادداشت روز روزنامه خراسان تحولات اخیر در شمال عراق را موضوع نوشته خود قرار داد و نوشت: کرکوک که در روزهای اخیر به نقطه جوش تنشها میان دولت مرکزی عراق و اقلیم کردستان عراق بدل شده بود در عملیاتی برق آسا وسریع دوباره تحت کنترل بغداد قرار گرفت تا رویاپردازیهای بارزانی به خوابی آشفته بدل شود. واقعیت این است که استقلال اقلیم کردستان عراق بدون الحاق کرکوک به آن، عملا امکانپذیر نبوده است و احتمالا حتی جذابیتی نیز برای مسعود بارزانی ندارد.
مهمترین علت این اهمیت را باید در منابع عظیم نفتی کرکوک جست که بارزانی به آن بهعنوان منبع اقتصادی استقلال اقلیم مینگریست. کرکوک همچنین بر اساس قانون اساسی عراق و تقسیمات سیاسی این کشور، جزئی از اقلیم نبود. پس از حمله داعش در سال ۲۰۱۴ به استان کرکوک و عقبنشینی نیروهای تیپ ۱۲ ارتش عراق از پایگاه نظامی تل الورد و دیگر مراکز نظامی منطقه الرشاد در ۲۵ کیلومتری جنوب غربی استان کرکوک، نیروهای پیشمرگه در این مناطق مستقر شده است و هیچگاه نیز حاضر به عقبنشینی و واگذاری این مناطق به ارتش عراق نبودند.
این تحولات همزمان با اوجگیری مواضع بارزانی در خصوص استقلال اقلیم بود بهگونهای که بارزانی وقتی کرکوک را در اختیار نیروهای نظامی خود دید، فریاد استقلالخواهی را بلندتر سر داد.
البته بارزانی سرمست از قدرت، فراموش کرده بود که قمار همهپرسی تجزیه طلبانه نمیتواند با باخت بغداد و یا همپیمانان بغداد پایان یابد، زیرا عراقی که توانسته است بر داعشی که نزدیک بود در یک نصف روز بر کل کردستان عراق مسلط شود، پیروز شود، به راحتی میتواند بر مدافعان تجزیه طلبی درعراق پیروز شود. همپیمانان منطقهای عراق نیز که نمیتوانند به دلیل مخاطرات فراوان استقلال اقلیم ساکت بمانند، میدانند که چگونه این توطئه را از سر راه بردارند. کشورهای هم پیمان عراق به خوبی میدانند که جغرافیای کردستان عراق قابلیت تبدیل به یک کشور مستقل را ندارد و برای دست یابی به این قابلیت چارهای جز توطئه علیه همسایگان و تحریک دیگر اقوام ندارد تا با بزرگ کردن قلمرو خود به آبهای آزاد دسترسی داشته باشد. بنابر این طبیعی است که این کشورها برای جلوگیری از جنگهای شدیدی که این اقدام بارزانی منطقه را با آن درگیر خواهد کرد از همان ابتدا محکم بایستند و توطئهای را که ورای آن در حمایت رژیم صهیونیستی قرار دارد در نطفه خفه کنند؛ بنابراین بارزانی هم در محاسبه میزان قدرت عراق و هم درباره اندازه واکنش همپیمانان منطقهای عراق دچار خطا در محاسبه شده بود.
هرچند بایدگفت پس از آزادسازی کرکوک به نظر میرسد با توجه به تجربه جنگهای داخلی عراق و اقتضائات منطقه، شاهد شکلگیری یک نبرد تمام عیار، خونین و طولانی میان نیروهای عراقی و نیروهای پیشمرگه نباشیم. کما این که اولین مواجهه جدی دولت عراق با بارزانی نشان داد که کردها در درون خود نیز اختلافات جدی درباره طرحهای بارزانی دارند و از هم اکنون زمزمهها و اتهامهای خیانت را پس از نبرد کرکوک به همدیگر نسبت میدهند. دولت عراق هم احتمالا به توسعه نفوذ در کرکوک به خصوص مناطق نفتی و نظامی میاندیشد نه در اختیار گرفتن تمامی آن. نگاهی به اقدامات نظامی ارتش عراق و الحشد الشعبی طی ساعات اخیر، این امر را نشان میدهد. واقعیت این است که راهحل نهایی فتنهای که بارزانی با برگزاری همهپرسی در سوم مهرماه آغاز کرد، نظامی نیست.
دو طرف در نهایت باید دور یک میز بنشینند و با محوریت قانون اساسی (همانگونه که آیتا... سیستانی نیز به آن اشاره کردند) مشکلات را رفع کنند. مخصوصا اکنون که با آزادسازی کرکوک عملا مُشت بارزانی در مذاکرات بسته بوده و امکان پایان دادن به این فتنه فراهم شده است. این میتواند بارزانی را در مذاکرات تا حد قابل تاملی، خلع سلاح کند.
از طرف دیگر، دولت مرکزی و گروههای سیاسی عراق به ویژه در شرایط حساس کنونی باید مراقب باشند و فریب اقدامات تحریک آمیز و سیاستهای غرب در این کشور را که عمدتا برای دادن تنفس به گروههای تروریستی و تجزیه طلب صورت میگیرد، نخورند. در فضای غبار آلود شمال عراق میتوان رد پای برنامههای خارجی برای تنشآفرینی در این مناقشه را مشاهده کرد. همچنان که سفارت آمریکا در بغداد در اقدامی غیر معمول، از دولت عراق خواسته است پیشروی نیروهای خود را در کرکوک متوقف کند.
ارومیه در عطش آب
مژگان جمشیدی در گزارشی زیست محیطی از وضعیت دریاچه ارومیه در روزنامه ایران نوشت: حال دریاچه ارومیه خوب نیست، اما مسئولان میگویند حال دریاچه خوب است!» این را یکی از روستاییان روستای آغ زیارت از توابع شهرستان سلماس در حاشیه دریاچه ارومیه میگوید. مشاهدات خبرنگار «ایران» از پیکره خشک و شوره زارهای وسیع دریاچه و برخی مناطق پیرامونی آن نیز نشان میدهد که اوضاع دریاچه ارومیه رو به وخامت است. با گذشت چهار سال از تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه، اما حالا بر اساس اعلام این ستاد، تراز فعلی دریاچه با کمترین تراز ثبت شده برای آن در ۵۰ سال گذشته، تنها ۲۳ سانتیمتر فاصله دارد و در مقایسه با سال قبل در همین زمان حدود ۱۰ سانتیمتر هم کاهش داشته است. اوضاع به قدری نگران کننده است که مساحت دریاچه حدود ۲۷۰ کیلومتر نسبت به سال گذشته در همین زمان کمتر شده و میزان آب موجود در دریاچه نیز با کاهش حدود ۴۰۰ میلیون متر مکعبی نسبت به سال قبل به کمتر از یک میلیارد مترمکعب در حال حاضر رسیده است. دریاچه در عطش آب میسوزد، اما به رغم مصوبات دولت و ستاد احیا، برای ممنوعیت افزایش سطح زیر کشت، همچنان گزارشها از افزایش سطح زیر کشت اراضی زراعی و باغی در استان آذربایجان غربی حکایت میکند.
در همین حال سخنگوی ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: وزرا مصوبات ستاد را اجرا نمیکنند. مسعود تجریشی دو روز قبل عدم همکاری دستگاهها و کمبود اعتبارات را عامل عدم موفقیت ستاد معرفی میکند و میگوید: «هم اکنون جمعبندی ما این است که آب مصرفی کشاورزی را با اقدامات مدیریتی میتوان کاهش داد، ولی بعد از آن تنش وارد میشود بنابراین وزارت جهاد کشاورزی باید با کشاورزان وارد مذاکره شود که چه الگوی کشتی انجام دهند، اما متأسفانه این بخش هم اکنون به عنوان یک چالش مطرح است. همین نقطه ضعف باعث شده طی دو سال، کشت چغندر قند از ۲۹ هزار هکتار به ۳۶ هزار هکتار برسد. سؤال این است که اگر جمعبندی حاکمیت این است که افزایش سطح زیر کشت محصولات آببر به ضرر مردم و اقتصاد منطقه و دریاچه است چرا این اتفاق میافتد؟ چه عاملی باعث میشود وزارت نیرو برود پایین دست حسن لو ۲۰۰ هکتار کشت آبی چغندر قند افزایش دهد؟»
تجریشی با بیان اینکه تاکنون فقط حدود ۲۶ درصد اعتبارات ستاد احیا پرداخت شده میگوید: اواخر سال گذشته در گزارش محرمانهای به آقای رئیس جمهوری اعلام کردیم که وزرای شما و دستگاههای اجرایی به تعهدات خود در قالب مصوبات ستاد احیا عمل نکرده و از آن تخطی کردند به طور مثال وزارت نیرو بر اساس مکانیزم خود وزارتخانه متعهد شده مقداری آب برای دریاچه اختصاص دهد، اما از سال گذشته هنوز آب را در سدها ذخیره نگه داشتهاند. آمارها نشان میدهد که وزارت نیرو نتوانسته حکمرانی خوبی داشته باشدبا وجود تشدید نگرانیها نسبت به وخامت اوضاع دریاچه ارومیه، اما فرهاد سرخوش مدیر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز به «ایران» میگوید: «میزان بارش در حوضه آبریز ارومیه در سال جاری فقط ۲۰۵ میلیمتر بوده که نسبت به سال گذشته کاهش ۳۶ درصدی را نشان میدهد و بنابراین، این حد افت تراز چندان هم دور از انتظار نبود، اما اگر عملیات انتقال آب سد سیلوه و حوضه زاب به ارومیه به اتمام برسد اوضاع بهتر میشود به شرطی که منابع مالی را بموقع تخصیص دهند.» او میگوید: باید این پروژهها سریعاً به بهرهبرداری برسد و مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش یابد، چون هر روزی که از برنامهها عقب میافتیم احیای دریاچه به تعویق میافتد و از نقشه راه بیشتر دور میشویم و بحران در حوضه آبریز دریاچه ارومیه تشدید میشود.
انتقاد در داخل، همبستگی در برابر تهدید خارجیها
کامبیز نوروزی، حقوقدان در سرمقاله امروز روزنامه شرق نوشت: بعد از اعلام تحریم سپاه از سوی وزارت خزانهداری آمریکا، حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور ایران و محمدجواد ظریف، به تمامی از سپاه پاسداران ایران دفاع کردند. آن تحریم و این دفاع، موجب بحثها و نقدهایی شده است. عدهای بهطور صریح یا ضمنی از تحریم سپاه از سوی آمریکا حمایت و ابراز خرسندی کردند و عدهای دیکر بر روحانی و ظریف خرده گرفتند یا تاختند که چرا از سپاه دفاع کردند. نقد هر دو گروه بالطبع ناشی از پارهای نارضایتیها از مسائل داخلی کشور است. بعضی از منتقدان نتیجه میگیرند که تحریم سپاه از سوی آمریکا، اقدامی مشروع و درست است و روحانی و ظریف نباید از سپاه اینگونه دفاع میکردند. اما چقدر این نقدها درست هستند؟
نوروزی در بخشی دیگر از یادداشت خود نوشته است: خرسندان و همراهان و حامیان تحریم سپاه از سوی ایالات متحده، دانسته یا ندانسته، از خطر تضعیف قدرت دفاعی کشور در برابر حمله احتمالی نظامی به ایران، غفلتی مرگبار دارند. اطلاعی از این ندارم و کار من هم نیست که بدانم که درحالحاضر چه مقدار از توان نظامی کشور در اختیار ارتش و چه مقدار در اختیار سپاه است؛ اما روشن است سپاه بخش مهمی از این توان نظامی را در اختیار دارد و ضعیفشدن آن به منزله ضعیفشدن کل قدرت نظامی کشور در منطقهای پرآشوب، ناامن و پرخطر است. انتقادات یا اختلافات داخلی نمیتواند توجیهکننده این باشد که برای رفع یا کاستهشدن از قدرت نظامی کشور آنها، امنیت و تمامیت ارضی کشور به خطر افتد. مسئله داخلی، مسأله داخلی است و با مکانیسمهای داخلی باید حلوفصل شود. در عرصه بینالملل و جایی که امنیت سرزمین در برابر دولت تهدیدگر مطرح است، باید از نیروهای نظامی کشور ازجمله سپاه، دفاع کرد؛ چون این دفاع به منزله دفاع از سرزمین است. به نظر میرسد بعد از موفقیتهای ایران پس از برجام، تحریم سپاه مصداق نعل وارونه است که دولت ترامپ برای تضعیف ایران بهویژه تضعیف قدرت دفاعی کشور به کار گرفته است. در هیچ کشوری، هیچ انسان میهندوست و مردمخواهی به راهی نمیرود که بیگانه برای کشورش خون و اشغال و مرگ ارمغان آورد. علاوه بر این، مداخله خارجی بدترین ضربهها را به دموکراسی و روند آزادیهای عمومی و توسعه جامعه مدنی وارد میکند و بیشتر به نفع جریانهای مخالف آزادی و پیشرفت تمام خواهد شد. اما بعد؛ حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور و محمدجواد ظریف، بهعنوان وزیر خارجه، حتما باید در برابر تهاجمات لفظی ترامپ به سپاه و تصمیم به تحریم این نیروی نظامی کشور، تمامقد از سپاه دفاع کنند. در ساختار حقوقی کشور، سپاه بخشی از سازمان دفاعی کشور است.
روحانی و ظریف یک رهبر حزبی یا یک روزنامهنگار یا یک فعال مدنی نیستند؛ آنها سمتهایی رسمیاند که وظایفی قانونی بر عهده دارند. این دو در برابر رئیسجمهور دولت بیگانهای به نام دونالد ترامپ، سخن گفته اند که مستمرا به تهدید و اقداماتی علیه ایران مشغول است و خشنترین و زشتترین سخنان را علیه ملت و دولت ایران به کار برده است. روحانی و ظریف بهدرستی به این توجه دارند که سخنشان، سخنی در عرصه روابط بینالملل و در برابر سخنان و رفتارهای مداخلهجویانه و بهشدت غیردوستانه یک دولت دیگر است؛ نه در جریان رقابتها یا اختلافات داخلی. روحانی که خودِ من در مسائل داخلی و بیتوجهی به حقوق اساسی ملت، انتقادات فراوانی به او دارم، در مقام رئیسجمهور، در مقام دفاع از نیروی نظامی دولت متبوعش سخن میگوید. این خیلی فرق میکند با زمانی که بهعنوان یک مسئله داخلی، او از سپاه بهخاطر برخی فعالیتهای اقتصادی یا سیاسی انتقاد میکند. در حقوق بینالملل، رئیس قوه مجریه و وزیر امور خارجه، نمایندگان دولت محسوب میشوند و سخنان آنها در تمام مجامع بینالمللی علیه همان دولت قابل استناد است و اگر چیزی علیه دولت متبوع خود بگویند، طبق قاعده معروف «استاپل»، انکار بعدی آنها در مجامع بینالمللی مسموع نیست.
بله! ما نیز انتقادهای متعددی داریم؛ اما اینها مسئلههای داخلیاند و با سازوکارهای داخلی و قانونی نظام در سرزمین خودمان و با ملت خودمان سعی در اصلاح و بهبود آن میکنیم؛ نه با توسل، تمسک و امید به دولت بیگانهای که بالطبع در اندیشه منافع خویش است، نه حقوق و منافع ملتها و برای منافع خود از عبور از جاده مرگ و خون و جنگ هم هیچ ابایی ندارد. در تمام تاریخ روابط بینالملل نمیتوان نمونهای یافت که در آن یک رئیس دولت یا وزیر خارجه، از نیروی نظامی خود در برابر کشورهای دیگر دفاع تمام و کمالی نکرده باشد. این نیز خطاست که همه منتقدان سخن وزیر خارجه یا رئیسجمهور در واکنش به ترامپ و دفاع از سپاه را در زمره طرفداران آمریکا قرار دهیم؛ چهبسا اکثریت بسیار بزرگ آنان مطلقا چنین نیستند و به امنیت و استقلال کشور و حفاظت از آن در برابر بیگانه پایبندند. همبستگی چیزی است که فقط در چنین وقایعی نمیتواند مختصر بماند. بخشی از توان دفاعی هر دولت و ملتی وابسته به میزان همبستگی داخلی و درونی همان جامعه است.
رفتارشناسی نمایندگان عصبانی
قانون در بخشی از گزارشی که به بهانه رفتار عجیب اخیر نماینده نیشابور در مجلس شورای اسلامی روی داد نوشت: منتقدان معتقدند فردی که موضوعات کوچک منطقهای را تبدیل به سوژه مطبوعات میکند، نه تنها کمکی به حل موضوعات مردم حوزه انتخابی خود نکرده بلکه با این رفتارش، آب در آسیاب دشمن میریزد. در این درگیری، نماینده معترض، سنگ شهرستان خود را برسینه میزند و به گونهای برخورد میکند که گویی ملت با یکدیگر درگیرند ولی مردم شهرستانهای سبزوار و نیشابور با پیشینه فرهنگی غنی در استان خراسان، چیزی جز دوستی را در تاریخ خود نداشتهاند.
این دو شهر، نزدیکترین اشتراکات زبانی و قومی را با هم دارند و در طول سالهای متمادی هیچگاه با یکدیگر بر سر موضوعات کوچک سیاسی، اختلافی نداشتهاند.
زمانیکه نمایندهای صحبت از اختلافی میکند که هیچگاه وجود نداشته، آیا از این موضوع آگاهی دارد که اظهاراتش میتواند بار روانی سنگینی را در پی داشتهباشد؟
به نظر، نماینده نیشابور بهتر است که بهجای ظاهرشدن اینچنینی در جلوی دوربینها، کمی خود را به مطبوعات در قبال مسائل منطقه نیشابور و همچنین وظایف نمایندگیاش، پاسخگو بداند. چنارانی که عضو کمیسیون امنیت ملی است، بیشتر از هر نمایندهای باید منافع ملی و مسائل امنیتی را که میتواند برای کشور دردسرساز باشد، تشخیص دهد ولی متاسفانه این عضو کمیسیون امنیت ملی در روزهای گذشته نشان داد که چندان شایستگی عضویت در این کمیسیون کلیدی مجلس را ندارد. نگاه منطقهای و برجستهنمایی آن در پیش چشمان رسانهها، گواه عدم پختگی این نماینده مجلس است.
ریشه مشکل و اعتراض هاجر چنارانی را میتوان در گفتوگویش با برنامه «حالا خورشید» مشاهده کرد؛ جاییکه در پاسخ به علت رفتارش، به مجری این برنامه گفت: چهار روستای رباطیشاهزاده، فرخار، چزگ و جمبرجوق از شهرستان فیروزه، جدا و به بخش خوشاب سبزوار اضافه شدند تا این بخش بتواند به شهر تبدیل شود.
این فرض، زمانی رنگ واقعیت به خود میگیرد که بدانیم خانم چنارانی خود متولد فیروزه نیشابور است و مشکل او با همسایه غربی نیشابور، ریشه دراین اتفاق دارد.
در همین رابطه و برای بررسی دلایل روانشناختی این نوع کنشها و واکنشها از طرف نمایندگان به سراغ مجید ابهری، آسیبشناس و رفتارشناس اجتماعی رفتیم. وی در این زمینه به «قانون» گفت: بحث تنوع قومی و زبانی در هر کشور، در قالب یک ملت و یک قانون قابل توجه است.
با توجه به کثرت قومیت در کشور ما مبنای قدرت وحدت ملی، مقام معظم رهبری و قانون اساسی هستند که بهعنوان میثاق ملی از آنها یاد میشود. تنوع قومیت و تکثر زبانی، هیچگاه نتوانسته صف متحد مردم را از یکدیگر جدا کند و درمواقع ضروری و لزوم ترک، کرد، لر، بلوچ، گیلک و فارس دست در دست یکدیگر قدم به میدان گذاشتهاند، اما متاسفانه گاهی اتاق فکر جنگ نرم و ناتوی فرهنگی با توطئهها و ترفندهایی، قصد تضعیف این اتحاد مقدس را داشته و در قالب جوک، داستان، حکایت و شایعه به تضعیف بافتهای فرهنگی پرداختهاند.
مجید ابهری ضمن اشاره به آنکه مسئولان الگوهای جامعه هستند، افزود: از نگاه رفتارشناسی، گروههای مرجع رفتاری به عنوان یکی از الگوهای اصلی اخلاق در جامعه باید حساسیت موضوع و ظرافت حرکت خود را درنظر بگیرند و با احترام به چارچوبهای امنیت ملی اجازه ندهند بحث و گفتوگو آنها به شکلی ادامه پیدا کند که دستمایه رسانه بیگانه شود. در اینجا ضرورت آموزش مهارت مدیریت رفتاری و هیجانات خلقی، قبل از هرگونه پذیرش مسئولیت خودنمایی میکند.
این رفتار شناس اجتماعی در ادامه سخنان خود گفت: مدیریت خشم و کنترل هیجانات رفتاری از طرف همه، یک ضروریت فرهنگی و اجتماعی است و آثار منفی عدم رعایت این اصول، نهتنها خدشه بر امنیت ملی و وفاق اجتماعی وارد میکند بلکه امیدواری دشمنان به نفوذ در جامعه را منجر خواهدشد.
وی درباره نقش قومیت در طول تاریخ کشور نیز گفت:: قومیتها هوشیارانه در جهت حفظ استقلال حرکت میکنند و در مواقع حساس، پایمردی و وفاداری خود را به اثبات رساندهاند. در دفاع مقدس خونهای اقوام ایرانی در هم آمیخت، اما اجازه نفوذ به دشمن دادهنشد.
ابهری افزود: باید مطبوعات با میدانداری صادقانه اینگونه حرکتها را خنثی ساخته و حقایق را به اطلاع مردم برسانند و مسئولان و دولتمردان نیز بهدور از شایبه قومیتگرایی در راستای وحدت ملی و حفظ امنیت، محکم و استوار گام بردارند.
ترامپ دیوانه، عاقلانه رفتار میکند؟
محمدعلی مسعودی طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز سخنان و رفتار اخیر ترامپ در قبال ایران را از زاویهای دیگر تحلیل کرد و نوشت: اکنون دیگر واضح شده دونالد ترامپ استراتژی بلندمدت آمریکا در قبال ایران را که در دوران ریاستجمهوری اوباما البته شکیلتر دنبال میشد دنبال میکند.
به طور مشخص در ۱۰ سال اخیر راهبرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر ۲ بال اصلی بوده است؛ یک بال افزایش تحریمها و به تبع آن افزایش فشارهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی و بال دیگر پیشنهاد و انجام مذاکره و ایجاد محدودیت که نتیجه آن مذاکره و پذیرش محدودیت از سوی ایران بوده است. این دو بال اصلی سیاست خارجی آمریکا در اسناد رسمی آمریکا به صورت کاملا شفاف بیان شده است.
دولت آمریکا و شخص ترامپ هم در این مدت بر همین اساس پیش رفته، یعنی در مسیر افزایش تحریمها گام برداشته و از طرفی این فشار را بهانه یا اهرمی برای مذاکره در حوزههای ... ستهای قرار داده است تا مذاکراتی را که منجر به محدودیت میشود آغاز کند. این همان حرکتی است که دولت اوباما هم آن را دنبال میکرد که منجر به مذاکرات هستهای شد و در نهایت برجام اتفاق افتاد.
دولت اوباما فردای ۲۶ دیماه ۹۴ -یعنی یک روز بعد از اجرایی شدن برجام- دور جدید تحریمها علیه ایران را آغاز کرد و تحریمهای ... ستهای را افزایش داد. اینها بدان معناست که مسیر ترامپ در سیاست خارجی علیه ایران همان مسیری است که اوباما نیز طی میکرد و از نظر اقدام عملی نه تنها تفاوتی بین این دو وجود ندارد، بلکه مکمل هم و در یک مسیر هستند، اما اتفاقی که در دوره ترامپ افتاده، شدت پیدا کردن اعمال فشار علیه ایران است که آن هم طبق قانون جدید تحریمی است که کنگره مردادماه آن را با عنوان قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم تصویب کرد و بر این اساس دولت ترامپ این اجازه را پیدا میکند شدت عمل را علیه ایران افزایش دهد.
آنچه در روزهای گذشته رخ داد استفاده ترامپ از اختیاری بود که کنگره به او داده بود تا تحریمهای جدیدی را علیه ایران اعمال کند و دستور داد این مسیر به طور جدی دنبال شود.
ترامپ در سخنان خود بر این راهبرد تاکید کرد: «ما میخواهیم تحریمهای جدیتر و محکمتری را علیه ایران اعمال کنیم و برای اعمال این تحریمها هم با اتحادیه اروپایی و متحدانمان به اشتراک نظر و جمعبندی رسیدهایم.» این گزاره بدان معناست که وجود یا گسترش این فهم که «ترامپ بدون انجام محاسبات راهبردی دست به اقدام زده است» خیلی صحیح نیست.
رفتار ترامپ نشان میدهد در همان مسیری گام برمیدارد که هیات حاکمه آمریکا در این ۱۰ سال علیه ایران دنبال کرده است، لذا در این فضا به هیچوجه به دنبال از بین بردن چارچوب برجام نیست، بلکه برجام تا مادامی که محدودیتهای هستهای ایران در آن پایدار باشد و آمریکا نیز همزمان به تعهدات خود عمل نکند، بلکه تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال کند، باقی میماند؛ به عنوان چارچوبی محکم و محدودکننده برای ما و به جهت نقض مکرر متن توافق، کاغذپارهای برای آمریکا. پس سیاست ترامپ و به طور کلی آمریکا در قبال ایران و برجام سیاستی مبتنی بر استفاده حداکثری از ظرفیتهای برجام مانند قضیه بازرسیها و گلوگاههایی که در حوزه تحریمها ایجاد شده و کنترلهایی که به دست آوردند و افزایش فشار در خارج از چارچوب برجام از طریق اعمال تحریمهای جدید بوده است.
آمریکا در نهایت میخواهد ایران را برای موضوعات باقیمانده به میز مذاکره برگرداند که شامل موضوعات موشکی، منطقه و بحثهای حقوق بشر است. این فهم اگر بدرستی در کشور اتفاق نیفتد مطمئنا تصمیمسازیهای غلطی رخ میدهد و بر اساس آن هم تصمیمات غلط گرفته میشود.
ما اگر بخواهیم به درستی با ترامپ مقابله کنیم، در قدم اول باید درست او را بفهمیم و در قدم دوم باید بدانیم دعوا و اصل مبارزه در صحنه اقتصادی است و ما تا مادامی که در صحنه اقتصادی معادلات را تغییر ندهیم این مسیر؛ مسیر مناسبی برای ما نیست. ما بدون کار جدی در حوزه اقتصاد نباید به فکر مذاکره باشیم. پس راه درست در مقابله با ترامپی که ظاهرش دیوانه است، اما کاملا عاقلانه رفتار میکند، تقویت درونزایی اقتصادی است تا بتوانیم در مواجهات دست پری داشته باشیم و مجبور به تصمیمگیری بر اساس ضرورتها و فشارها نباشیم.