مطمئنا در دنیای پرتلاطم امروزی، یکی از موضوعاتی که می تواند جوامع بشری را از اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، «آشنایی با حقوق متقابل افراد با یکدیگر و قانون» است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را می توان در پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ بنابراین، امروز تلاش داریم تا موضوع «عسر و حرج» را بررسی کنیم.
بیشتر ما عبارت طلاق بهواسطهی عسر و حرج را زمانی که از انواع طلاق صحبت میشود، شنیدهایم و ممکن است این سؤال در ذهن ما ایجاد شود که عسر و حرج تحت چه شرایطی منجر به وقوع طلاق خواهد شد؟ اینکه قانونگذار به زوجه حق داده است در صورت حدوث عسر و حرج برای طلاق اقدام کند به چه معناست؟ به چه شرایطی عسر و حرج اطلاق میشود؟ چرا قانونگذار بهواسطهی عسر و حرج اجازهی طلاق داده است؟ و از همه مهمتر آیا عسر و حرج فقط در خصوص طلاق کاربرد دارد؟
دو واژهی عُسر و حَرَج بهگونهای مترادف هم و به معنای سختی و مشقت در زندگی هستند. هر دو واژه در قرآن کریم به معنای سختی و مضیقه آمده است. در قرآن کریم میخوانیم: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»،یا «سَیَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً». بدین ترتیب، معناى عسر عبارت از صعوبت، مشقت و شدت است که در فارسى از آن به دشوارى و سختى تعبیر مىشود. واژه حرج نیز به معناى ضیق، تنگى، و سختى به کار رفته است، «… ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ »
بنابراین عسر و حرج به معنای سختی و مشقت است برای مثال روزهگرفتن بیمار موجب سختی و مشقت وی است در اینجا روزهگرفتن بهواسطهی قاعدهی فقهی «نفی عسر و حرج» از دوش فرد بیمار برداشته میشود این مثال را مطرح کردیم که بگوییم عسر و حرج فقط در خصوص طلاقگرفتن مصداق ندارد و اینکه قانونگذار بهواسطهی عسر و حرج اجازه داده است که زوجه به زندگی مشترک پایان دهد بهخاطر همین قاعدهی «نفی عسر و حرج» است.
مطابق قوانین جاری امکان تقاضای طلاق توسط زوجه، محدود به شرایط مقرر در قانون (مواد ۱۱۱۹ و ۱۱۲۹ و ۱۱۳۰ قانون مدنی) است. بحث عسر و حرج همان چیزی است که در مادهی ۱۱۳۰ به آن اشاره شده و احراز آن برعهدهی دادگاه است.
قانونگذار ما در تبصرهی مادهی ۱۱۳۰ از قانون مزبور، عسر و حرج را اینگونه تعریف کرده است: «بهوجود آمدن وضعیتی که ادامهی زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد» در واقع عسر و حرج دارای مفهومی عرفی است و به همین دلیل قانونگذار به ذکر مصادیق تمثیلی آن پرداخته است، مانند سوءِمعاشرت شوهر که میتواند از مصادیق سوءِرفتار وی تلقی شود. مواردی که در قانون بهعنوان مصادیق تمثیلی از مفهوم عسر و حرج نام برده شده است، عبارتند از:
ترک زندگی خانواده توسط شوهر حداقل به مدت شش ماه متوالی یا ۹ ماه متناوب بدون عذر موجه؛
اعتیاد شوهر به مواد مخدر یا ابتلای او به مشروبات الکلی و امتناع زوج از ترک آنها یا عدم امکان الزام شوهر به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است؛
محکومیت قطعی شوهر به حبس پنج سال یا بیشتر؛
ضرب و جرح یا فحاشی یا هرگونه سوءِرفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زن قابل تحمل نباشد؛
ابتلای شوهر به بیماریهای صعبالعلاج روانی یا مسری یا هر عارضهی صعبالعلاج دیگر که زندگی مشترک را مختل کند مثل بیماری سارس یا ایدز.
اثبات عسر و حرج
نکتهی مهمی که برای تقاضای طلاق بهواسطهی عسر و حرج باید بهیاد داشته باشیم، اثبات مصادیق عسر و حرج و احراز آن در دادگاه است تا قاضی را برای صدور حکم طلاق بهواسطه عسر و حرج مجاب کنیم برای مثال اثبات «ترک انفاق» که موجب تنگدستی و قرار گرفتن زن در وضعیت عسر و حرج میشود،با ادلهی متعدد (حکم قطعی مبنی بر الزام بر تأدیهی نفقه، حکم قطعی کیفری مبنی بر ترک انفاق توسط زوج به استناد مادهی ۵۳ قانون حمایت از خانواده) امکانپذیر است. یا در خصوص موضوع عسر و حرج بهواسطهی اعتیاد همسر که در بند دیگری ذکر شده است، چنانچه در این رابطه حکمی مبنی بر محکومیت زوج صادر یا پروندهی قضایی مطرح باشد یا استناد به سوابق بستری شدن زوج در کمپهای ترک اعتیاد، تمامی این سوابق ادلهای برای اثبات عسر و حرج به خاطر اعتیاد خواهد بود. در خصوص اثبات عسر و حرج بهواسطهی سوءِرفتار زوج، سوابق شکایت از زوج توسط زوجه یا احکام صادره در این خصوص احراز عسر و حرج توسط دادگاه سهلتر خواهد بود. زیرا برعهدهی مدعی (زوجه) است تا با تمسک بر ادلهی اثبات دعوی به اثبات امور موضوعی بپردازد و بتواند عسر و حرج خود را در دادگاه ثابت کند و در این بین وجود احکام قضایی و کیفری راه را برای اثبات عسر و حرج هموارتر میکند.
در پایان باید اضافه کنیم که در طلاق به دلیل عسر و حرج لازم نیست که پول یا مبلغی از جانب زن به مرد پرداخت شود (طلاق زن بهواسطهی کراهت از شوهر با دادن مبلغی پول، طلاق خلع نام دارد) و این طلاق یعنی طلاق بهواسطهی عسر و حرج از جانب مرد قابل رجوع نیست.