استعفای سعد حریری با چاشنی سعودی، تصمیم کمیته ویژه سران قوا درباره فرشتگان و کاسپین، جزییات جدید از خودکشی دختران اصفهانی، بیت کوین مجازی رقیب پول و ارز واقعی، حمایت دولت از نیروهای مسلح و پوشش خبری مراسم راهپیمایی ۱۳ آبان، از محورهایی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز یکشنبه ۱۴ آبان ماه در حالی بر پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که استعفای سعد حریری، یکی از مهمترین خبرهای روز آنها را شامل میشود.
روزنامههای ایران با انتخاب تیترهای مختلفی ارتباط استعفای حریری و نقش عربستان در آن را به عنوان فتنهای جدید معرفی کردند.
روزنامه جوان تیتر اول خود با عنوان «کوچ فتنه از اقلیم به لبنان» نوشت: به نظر میرسد استعفای حریری در چهارچوب تلاش برای ایجاد بهانه جهت هدف قرار دادن محور مقاومت صورت گرفته است.
بسیاری از سخنانی که حریری علیه ایران و حزبالله ایراد کرد پیشتر از سوی مسئولان سعودی مطرح شده است. این اظهارات همان حرف هایی است که چندی پیش از زبان محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی مطرح شده بود. حریری که به تازگی از عربستان به کشورش بازگشته بود، بعد از توقف کوتاهی در بیروت، روز جمعه بار دیگر به عربستان رفت و در همین کشور هم استعفایش را اعلام کرد. او حتی با میشل عون، رئیسجمهور لبنان که روی کار آمدن هر دوی آنها بر اساس یک توافق داخلی در لبنان بود، در این باره سخن نگفته بود.
روزنامه خراسان، «فتنه سعودی با مهره حریری» را تیتر گزارشش از این موضوع قرار داد. ابتکار این خبر را با عنوان استعفای حریری از پایتخت عربستان منتشر کرد و سیاست روز «خودکشی سیاسی حریری در ریاض» را عنوان گزارش خود درباره تحولات اخیر لبنان برگزید.
روزنامه شرق استعفای حریری در ریاض را نوعی پیام به تهران تلقی کرده و در این باره نوشت: استعفای سعد حریری همزمان با حضور علیاکبر ولایتی مشاور بینالملل مقام معظم رهبری در بیروت رخ داد. حریری که در سفر عربستان سعودی به سر میبرده، برای ملاقات با ولایتی به بیروت بازگشت و روز جمعه این دیدار انجام شد، اما او بار دیگر به ریاض بازگشت و روز شنبه خارج از مرز کشورش استعفا داد. استعفای او همراه بوده با ادعاهایی شدیدا ضد ایرانی که در مورد نفوذ ایران در منطقه و لبنان مطرح میشد.
در ادامه تعدادی از گزارشها و یادداشتهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چه کسی خاوری را فراری داد؟
اعتماد در بخشی از گزارش امروز خود با عنوان خاوریهای بالقوه نوشت: اگر اخبار مربوط به دادگاه مهآفرید امیرخسروی را جستوجو کنیم، به یک جمله تامل برانگیز دست خواهیم یافت. وکیل متهم ردیف اول این پرونده هنگامی که در جایگاه دفاع از موکل خود قرار گرفت، عنوان کرد: «دستهایی در کار بوده است تا خاوری را فراری دهد.» این جمله چقدر میتواند رنگ و روی واقعیت داشته باشد. آیا افرادی که در مناصب قدرت بودهاند پشت خاوری قرار گرفتند که او توانست پیش از به دام افتادن، ابتدا به بهانه شرکت در یک کنفرانس راهی لندن شده و با فکس استعفای خود، کانادا را به عنوان مقصد بعدی برگزیند.
آن روزها که ناصر سراج، رییس فعلی سازمان بازرسی کل کشور قاضی این پرونده معروف بود، در یکی از جلسات در واکنش به جمله بالا، از درخواست خاوری برای استعلام از ممنوعالخروج بودن یا نبودن از مدیر حراست بانک ملی گفت که در نهایت، آقای پ، معاون ...، بلامانع بودن خروج خاوری را اعلام کرد و او موفق شد با تهیه بلیت به مقصد لندن از کشور بگریزد. با این حال این بزرگترین تجربهای است که نشان میدهد متهمان خود نیز به میزان جرم خود آگاه هسستند که پیش از هر تصمیمی از ممنوعالخروج بودن یا نبودن خود اطمینان حاصل کنند، حال چطور میشود که هیچ دستگاه نظارتی به فردی که خود نسبت به اعمالش مشکوک است، مشکوک نشود. اما موضوعی را که نباید در خصوص مورد محمود خاوری نادیده گرفت، نحوه رفتار دولتمردان آن زمان یعنی دولت محمود احمدینژاد در قبال فساد ایجاد شده از طریق او بود. محمود احمدینژاد که همواره انتخابهای خود را خط قرمز میدانست و همواره پشت آنها میایستاد، نسبت به شخص محمود خاوری به نوعی بیگانه رفتار کرد. او با طرح این سوال که «چه کسی خاوری را فراری داد؟»، تلاش کرد دولت دهم را در این پرونده، از اتهامات تبرئه کند و نهادهای دیگری را که به گفته او عامل فرار خاوری بودهاند، عامل و پشتیبان فساد بزرگ معرفی کند. اگرچه رییس دولت دهم در فرار به جلو شهره است، اما نباید از این ادعای او به سادگی گذشت.
هرچند در این مدت بسیار سعی شد که نحوه انتصاب محمود خاوری در دولت دهم مورد انتقاد قرار گیرد و شخص محمود احمدینژاد مسبب اصلی چنین فسادی نامیده شود اما، به نظر میرسد واقعیت در پاسخ به سوال رییس دولتهای نهم و دهم نهفته باشد. البته در طول تمام این سالها تنها موضوعی که در ارتباط با خاوری اعلام شد، همان تلاشهایی است که برای بازگشت او به کشور صورت گرفته است. مسوولان عالی کشور اگرچه بارها از رایزنیهای خود برای بازگشت این متهم خبر دادهاند و در پایان ناامیدیهای خود به تشکیل دادگاه برای رسیدگی غیابی به اتهامات او اکتفا کردند اما، هیچگاه به این سوال پاسخ نگفتند که با وجود شکلگیری فسادی در این حد گسترده، آیا نباید همه راههای خروج از کشور برای خاوری و خاوریها بسته شود؟ جالب اینجاست که مشکلی هم از لحاظ نقص قوانین وجود ندارد که بار فراری شدن متهمان را به گردن آن بیندازیم. آنهایی که موفق به فرار از کشور شدهاند در دسته مدیران دولتی و آنان که بپای میز محکمه کشانده شدهاند، وابستگان همان مدیران بودهاند که اتفاقا به حکم اعدام محکوم شدند. با این حال پرسش نهایی اینجاست که چرا همان رفتاری که با بابک زنجانی شده، در قبال سایر متهمان بهکار گرفته نشده است؟ آیا مدیریت در یکی از نهادهای حاکمیتی و مدیریت در بخش خصوصی برای متخلفان تفاوتی دارد که یکی راهی غرب و دیگری راهی بازداشتگاه اوین میشود؟
این گزارش به مواردی از فرار متهمان اقتصادی پرداخته که به صورت رسمی از سوی دستگاه قضایی اعلام شده است. خاوریهای بالقوهای هنوز وجود دارند که میتوانند در آیندهای دور یا نزدیک به فعلیت برسند.
استعفا و فرار؛ حریری به دنبال چیست؟
روزنامه خراسان طی یادداشتی در شماره امروزش نوشت: سعد حریری نخست وزیر لبنان روز گذشته به صورت کاملا غیر مترقبه در شبکه العربیه حاضر شد و در خاک عربستان استعفای خود را اعلام کرد؛ استعفایی که فارغ از شکل کاملا عجیب و غریب و توهین آمیز آن، میتواند پیامدهای متعددی را هم برای لبنان و هم برای منطقه غرب آسیا به همراه داشته باشد. یک سال پیش بود که بعد از یک خلاء سیاسی طولانی مدت و در پی یک توافق میان جریانها و گروههای لبنانی حریری برای دومین بار به نخست وزیری لبنان رسید، اما حالا و در شرایطی که منطقه به دنبال افول گروههای تروریستی رو به سوی ثبات نسبی پیش میرود، عروسک خیمه شب بازی سعودیها ظاهرا به دنبال فتنهای جدید است.
شکست تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه و ناکامی ریاض و تل آویو در ایجاد یک بحران جایگزین در مناطق کردنشین به دنبال مدیریت کم نظیر سیاسی -نظامی فرماندهان مقاومت و دیپلماسی موفق منطقه ای، باعث شده تا اتحاد سعودی صهیونیستی، عجولانه به سراغ "پلان بی" به عنوان آلترناتیو داعش برود و تداوم بحران در منطقه را این بار در لبنان دنبال کند. نقشهای که دیگر این روزها برای بازیگران سیاسی در غرب آسیا تکراری شده است. بی دلیل نبود که نعیم قاسم معاون دبیرکل حزب ا... پیش از سفر اخیر حریری به ریاض در سخنانی اعلام کرده بود "پس از شکست عربستان در سوریه، مقامات این کشور به دنبال دخالت در لبنان هستند و تحولات در روابط میان ریاض و احزاب سیاسی این کشور این موضوع را تایید میکند. " پلان بی احتمالا از یک سو بر ایجاد نزاع داخلی در لبنان و از سوی دیگر بر راه اندازی یک جنگ جدید میان رژیم صهیونیستی و حزب ا... تدوین شده است که غایت آن فرسایش مقاومت و همچنین تداوم آشوب است.
با این حال تحلیل گران معتقدند در برههای که در منطقه شاهد تغییر فاز نظامی به سیاسی هستیم، این حرکت یقینا به تضعیف بیشتر عربستان در لبنان منجر خواهد شد. علاوه بر این تجربه گران سنگ مقاومت در سوریه و عراق و تمرین نبرد در دو سطح کلاسیک و پارتیزانی باعث شده توان رزمی نیروهای حزب ا... در سطحی ایده آل و به عنوان یک مولفه بازدارنده در مقابل هرگونه ماجراجویی سعودی صهیونیستی قرار بگیرد. سطح بین المللی؛ تلاش برای نگاه داشتن آمریکا در غرب آسیا در سطح بین المللی هدف اصلی تلاش برای نگاه داشتن ماشین عظیم جنگی واشنگتن در منطقه غرب آسیاست. آمریکاییها سال هاست که به دلیل نیاز نداشتن جدی به انرژی تولیدی در خاورمیانه از یک سو و حرکت به سمت تبدیل شدن به بزرگترین تولید کننده انرژی در دهههای پیش رو علاقهای به ماندن در این منطقه ندارند. هفته گذشته "جوزف نای"، استراتژیست معروف آمریکایی در یادداشتی برای "پروجکت سندیکیت" از تحول در ژئوپلیتیک انرژی در جهان به دنبال انقلاب نفت و گاز شیل خبر داد. علاوه بر این رشد سریع اقتصادی و نظامی چین باعث شده بیشترین توجه آمریکا معطوف به منطقه شرق آسیا شود. سفر اخیر ترامپ به این منطقه را میتوان در همین چارچوب تفسیر کرد. همین روند تحلیلی باعث شده تا هفته گذشته رابرت فورد سفیر پیشین آمریکا در سوریه در یادداشتی برای نشریه" فارین افرز" خواهان پرهیز از مداخله گری آمریکا در سوریه و منطقه غرب آسیا شود. خروج آمریکا از غرب آسیا باعث افول هم پیمانان این کشور میشود و بیش از همه ائتلاف سعودی صهیونیستی متضرر در خطر قرار میگیرد؛ بنابراین در بعد بین المللی هدف اصلی تلاشها برای تداوم بی ثباتی در منطقه حفظ موازنه قوا و جایگاه هم پیمانان آمریکاست. امری که با توجه به رویکردهای انزواگرایانه ترامپ و قرار گرفتن آمریکا در عصر افول بعید است تحقق پیدا کند.
افشاگری تکاندهنده از فساد در رسانه شهرداری
آرمان در گزارشی مدعی افشاگری تکان دهنده از فساد در رسانه شهرداری شد و نوشت: خبرهایی در بهشت است؛ خبرهای تودرتو که برای درک آن باید وقت بیشتری گذاشت. بخشی از معاونان منصوب نجفی سن و سال بالایی دارند، چنانکه مهدی حجت متولد ١٣٢٨، پورسیدآقایى متولد ۱۳۴۰، حجت میرزایی متولد ١٣۴٩ و حسینىمکارم متولد ١٣٣٩ است. از سوی دیگر زنان دارای جایگاهی در انتصابهای مهم شهردار تهران نیستند و تنها فاطمه راکعی بود که مشاور شهردار در امور بانوان شد که حضور یک خانم در این جایگاه غیرقابل انکار است. انتصابات آقای شهردار چنان است که حجت نظری عضو شورای شهر تهران، مدد و کمک از بزرگان اصلاحات خواسته و جایی برای دفاع آقای شهردار قائل نشده است. وی در این ارتباط در کانال خود گفت: متاسفانه آقای دکتر نجفی تاکنون انتصاباتی داشتهاند که اگر اعضای شورا تا این لحظه در رسانهها اعتراض نکردهاند، بدین معنا نیست که کمتر از نقادان خارج از شورا به این انتصابات انتقاد دارند؛ نه تنها به انتصابات ایشان بلکه به برخی مناصبی هم که تغییر ندادهاند، انتقاد وجود دارد. من امیدوارم آقای نجفی صدای مردمی را که در انتخابات اخیر شورای شهر، میلیونی به لیست امید رأی دادند، بشنود، زیرا تاکنون به نظر میرسد که این صدا شنیده نشده است. همچنین محمد علیخانی عضو دیگر شورای شهر تهران در کانال تلگرامی خود در ارتباط با انتصابات گفته است: همکارانم در شورای شهر را به تامل و اقدامی شایسته فرامیخوانم.
مشکلات بهشت بیش از اینهاست، چنانکه مرتضی الویری، عضو شورای شهر تهران، میگوید: «عمدتا مشکل در مورد تامین منابع و درآمدهای شهرداری بوده است. تهران عادت به درآمدی به نام تراکمفروشی و ساختوسازهای غیرقانونی داشته است. نتیجه چنین حقیقتی پیشفروش کردن آینده شهر است. زندگی برای نسل آینده مشکل شده است تا ما مشکل روز خود را حل کنیم. عدم توفیق دیگر شهرداری هزینههای غیرمتوازن و غیرمنطقی و گران اداره کردن شهر است. در مورد نیروی انسانی شاغل در شهرداری نیز مشکلات جدی است. کارمندان رسمی شهرداری در سال ۸۴ که من شهرداری را ترک کردم ۲۵ هزار نفر بودند. در دوره دوساله آقای احمدینژاد این رقم دوبرابر شد و در زمان تحویل گرفتن شهرداری از سوی آقای نجفی این رقم به ۶۱ هزار نفر رسیده است. این اتفاقات زمانی صورت گرفته که هزینه برونسپاری نیز بر هزینه اداره شهرداری اضافه شده و نه تنها از تعداد کارکنان حقوقبگیر کم نشده که بر این تعداد افزوده شده و در عین حال کارها برونسپاری نیز شده است.» به گزارش «تیتر شهر»؛ وی در ادامه به موضوع پرداخت حقوق به افرادی بدون هویت اشاره کرد و افزود: «حقوقهایی پرداختشده که فقط نام هستند و هیچ کد شناسایی و مشخصات دقیقی ندارند.» الویری در پاسخ به این سوال که مرکز ثقل فساد در شهرداری تهران کجاست، گفت: «من فکر میکنم عمدتا در حوزه شهرسازی دارد اتفاق میافتد. بدهبستانهای غیرمنطقی، تصمیمات شوراهای توافق مناطق و دادن مجوزهای غیرقانونی به متقاضیان، تفاهم متقاضی و شهرداری برای انجام تخلف به دو دلیل که هم مشکل شهرداری حل شود و هم مشکل فرد و... این اتفاقات بدهبستانهای نامشروعی را صورت داده که هنوز حل نشده است.» همچنین در موضوع دیگر، محمد سالاری عضو شورای شهر اظهار داشت: طی چند روز آینده طرح تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره کارکنان شهرداری تهران را برای بررسی کارشناسی اقدامات این صندوق امضا خواهیم کرد. علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران نیز با اشاره به سرانجام طرح تحقیق و تفحص از موسسه همشهری گفت: طرح به هیاترئیسه اعلام وصول شده و طبق روال قانونی، هیاترئیسه این موضوع را به کمیسیون اصلی و کمیسیونهای فرعی ارجاع داد. وی افزود: پیشبینی میکنم ظرف سه هفته آینده طرح تحقیق و تفحص مجددا به هیاترئیسه ارسال و در صحن علنی مطرح شود.
گزارشی از وضعیت هنرمندان ممنوع الکار
شهروند در گزارشی تحلیلی به بررسی وضعیت هنرمندانی پرداخت که اجازه کار ندارند و در بخشی از آن نوشت: «ممنوعالکار»! این عنوانی است که به آنها داده شده و گاهی هم به همین نام و به صورت رسمی اعلام میشود. همین چندی پیش بود که وقتی اسم یکی از هنرپیشههای تلویزیونی به میان آمد و از ممنوعالتصویریاش صحبت شد، این تأکید وجود داشت که او ممنوعالتصویر نیست، «ممنوعالکار» است.
حالا، اما موضوع توجه بیشتری را جلب میکند آن هم وقتی فردی مثل «حسین زمان» خواننده نامآشنای ایرانی صحبت از ممنوعالکاری خود به میان آورده و از اوضاع و احوال زمانه گلایه میکند. او گفته است که حتی از تدریس او هم جلوگیری کردهاند. «حسین زمان»ی که وقتی سوابقش را ورق میزنید اخراج از دانشگاه توسط ساواک و ترک تحصیل از دانشگاههای خارج از کشور برای حضور در جبهه و حتی فرماندهی مخابرات نیروی دریایی سپاه هم دیده میشود و این سوال را پیش میآورد که ممنوعالکاری، آن هم در این حد که حتی از تدریس او در پردیس دانشگاه شریف در کیش جلوگیری شود با چه استدلال و البته در چه چهارچوبی انجام شده است.
حسین زمان خودش گفته است: من تا چهارسال پیش عضو هیأت علمی پردیس دانشگاه شریف در کیش بودم و تدریس میکردم، اما از همان زمان تا امروز از تدریس من در این دانشگاه نیز جلوگیری کردند، پس میشود گفت که شانزدهسال است اجازه فعالیت هنری ندارم! در دولتهای یازدهم و دوازدهم، حدود ١٠ بار به وزارت ارشاد و اداره کل موسیقی مراجعه کردم تا فعالیت هنری خود را آغاز کنم. در چهارسال دولت یازدهم، پاسخ قانع کنندهای نگرفتم و در دوره جدید هم دوباره مراجعه کردم و با من گفتوگوهایی شد که هیچ نتیجهای نگرفتم. به من اعلام شد که نتیجه جلسه را به شما اعلام میکنیم، اما ماههاست که هیچ نتیجهای به من اعلام نشده است. همچنین از طریق خانم مولاوردی که دستیار ویژه رئیسجمهوری در امور حقوق شهروندی است، تقاضای رسیدگی به کارم را کردم و ایشان نیز قول دادند مسأله را پیگیری کنند، اما همچنان نتیجهای حاصل نشده است.
تأکید زمان بر این بود که «صدای من نباید در قالب یک اثر هنری منتشر شود البته برای این مسأله هیچ حکمی از جانب مراجع قضائی صادر نشده و هیچ توضیحی نیز به من داده نمیشود که دلیل این مسأله چیست. فقط گفته میشود از بالا دستور داده شده که شما اجازه فعالیت ندارید».
این «دستورات از بالا» هر چند ظاهرا در همه حوزههای هنری وجود دارد، اما در تلویزیون بهطور اخص وجود داشته است! تخصیصی که باعث شده اسامی زیادی را در این زمینه بشنویم. اسامیای که گفته شده یکی برای حضور در یک ستاد انتخاباتی ممنوعالکار شده و دیگری به دلیل حضور در عکس آن هم با شلوارک! اسامیای که هر کدام در مقاطعی ممنوعالکار بودهاند یا ممنوعالکاری آنها ادامه دارد: فاطمه معتمدآریا، سحر قریشی، مهران مدیری، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، جواد یحیوی، مهراب قاسمخانی، پیمان قاسمخانی، بهاره رهنما، فرزاد جمشیدی و دهها تن دیگر که حتی برای سازمانی با طول و عرض تلویزیون زیاد است.
کریمی که مسئولیتهایی در شبکه دو داشته است، هرچند در آغاز بحث، اثری از مسافرت در او دیده نمیشد، اما با تأکید بر اینکه «ممنوعالمصاحبه است»! از پاسخ به سوالات به بهانه سفر طفره رفت. او در پاسخ به این سوال که «آیا ممنوعالکاری در تلویزیون و بهصورت کلی در مجموعه صداوسیما، تابع قانون خاصی است؟» گفت: از این موضوع اطلاعی ندارم.
در همین حال عضو شورای نظارت بر صداوسیما هم با «شهروند» به گفتوگو نشسته و از چندوچون ماجرای ممنوعالکاری در حوزه فرهنگ و هنر بهویژه در صداوسیما بحث به میان آورده است. سیداحسان قاضیزاده وقتی با این سوال که «آیا در صداوسیما قانونی به نام ممنوعالکاری وجود دارد یا خیر؟» گفت: این سوالات حاشیه به وجود میآورد. در ادامه از عضو شورای نظارت بر صداوسیما سوال شد: خارج از صداوسیما آقای حسین زمان به عنوان فردی که سوابق مختلفی در انقلاب دارد، ممنوعالکار است؛ در صداوسیما هم چنین مواردی وجود دارد؛ شما چطور با این موارد برخورد میکنید آیا شورا شأن ورود به این موضوعات را دارد؟» گفت: ما راجع به اشخاص و افراد حرف نمیزنیم؛ بلکه کلیت ماجرا را مورد بحث قرار میدهیم. در پاسخ به این بخش از سوال که شورا چطور وارد موضوعات مربوط به این حوزه میشود، باید گفت: در صورتی که فرد چنین وضعی داشته باشد و به شورا شکایت کند، ما وارد موضوع میشویم. عضو کمیسیون فرهنگی در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون سابقه داشته که فردی شکایت کند و موضوع منتفی شود، گفت: تاکنون چنین موردی نداشتهایم!
طرح روزنامه قانون
جزییات جدید از خودکشی دختران اصفهانی
قانون در گزارشی به خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی و واکاوی آن پرداخت که گفته میشد، مربوط به چالش نهنگ آبی است. قانون نوشت: در حالیکه رئیس پلیس استان اصفهان مدعی است دو دختری که چندی پیش دست به خودکشی زدهاند، تحت تاثیر چالش نهنگ آبی قرار گرفتهبودند، تحقیقات و گفت و گو با نزدیکان دختر نجاتیافته نشان میدهد آنها بهخاطر مشکلات روحی و روانی دست به این کار زدهاند. یکی از بستگان دختر نجاتیافته در گفت و گوی اختصاصی با قانون گفته است که نیلوفر قصد خودکشی نداشته و میخواسته مانع از خودکشی دوستش شود. برای هماهنگی به منظور تهیه گزارش از «نیلوفر»، دختر نوجوانی که در اقدام به خودکشی موفق نبود به سراغ روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان رفتیم تا در صورت امکان شرایط حضور در بیمارستان محل بستری او را فراهم کند. اما به دلیل شرایط خاص بیمار و اینکه در بخش (ICU) بستری بود، امکان ملاقات میسر نشد. تلاش شده اسم بیمارستان محل بستری نیلوفر فاش نشود. با پذیرش بیمارستان مذکور نیز اگر تماس بگیرید، از بستری بودن چنین بیماری اظهار بیاطلاعی میکند. دکتر کیانوش جهانپور، رییس روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان دراینباره به «قانون» میگوید: «مریض تحت مراقبت ویژه قرار دارد و تاکنون دو عمل جراحی روی آن انجامشده است. از طرف دیگر، والدین او بهشدت نسبت به ورود خبرنگاران به این مساله واکنش نشان دادهاند». وی در پاسخ به این پرسش که آیا «نیلوفر» - دختر نجات یافته- تاکنون حرفی درباره اقدام به خودکشی زده است، خاطرنشان میکند: «مریض هوشیاریاش را به دست آورده، اما پاسخ واضحی نمیدهد. ما هم به خاطر والدین او و اینکه اولویت، درمان جسمی اوست وارد این موضوع نشدیم.
از سوی دیگر، چون در (ICU) بستری شده، دسترسی به وی محدود است». از وی در خصوص ورود آموزش و پرورش به این موضوع سوال میکند که پاسخ میدهد: «معلمان آموزش و پرورش و گروههای خودجوش از این سازمان، برای ملاقات آمده بودند که با توجه به محدودیتها امکان ملاقات نبود. آموزشوپرورش در حوزه مشاوره نیز اقدام کرده و بهطور حتم با نیلوفر مشاوره خواهند داشت، ولی در شرایط فعلی این کار عملی نیست. بیمارستان نیز بعد از اقدامات درمانی و توصیههای پزشک، از مشاوران مرکز علوم پزشکی دانشگاه اصفهان برای بررسی ابعاد روانشناسی این اتفاق استفاده خواهدکرد».
در مسیر تهیه گزارش، موفق میشوم همکلاسی سال گذشته نیلوفر را پیدا کنم. «ه-ح» دختر ۱۵ سالهای است که به گفته خودش تا کلاس هشتم با نیلوفر همکلاس بوده و از طرف دیگر با او نسبت فامیلی نیز دارد. اومیگوید: «نیلوفر قصد خودکشی نداشت. من از اقوام شنیدم که با اینکه کامل به هوش نیامده، گفته نمیخواسته خودش را از پل پایین بیندازد و رفته دست دوستش را بگیرد که خودش را نیندازد پایین که پایش سر خورده و او هم پایین افتاده. میگویند پاهایش خرد شده و دو مهره گردنش هم شکسته است. توی فامیل میگویند احتمال میدهند فراموشی کامل بگیرد». او ادامه میدهد: «نیلوفرتک فرزند است و تا پارسال که باهم همکلاس بودیم، خبر داشتم که رابطه خوبی با پدرش نداشت؛ یعنی رابطهشان دوستانه نبود. ولی میگویند به خاطر بازی نهنگ آبی دست به خودکشی زده نه به خاطر رفتارهای پدرش. تا پارسال که باهم همکلاس بودیم، ندیده بوم چنین بازی را انجام بدهد. مرداد هم که خانهشان رفته بودم، چیزی دراینباره نگفت. مادرش هم از این موضوع بیخبر است». از خانواده «عسل» - دختر جانباخته- هیچ اطلاعی ندارم. شنیدم مادرش فوتشده و او هم تک فرزند است. الکی خودشان را انداختهاند پایین. در فیلمی که بهتازگی از آنها منتشر شده است، آنها با هم شوخی میکنند و انگار نه انگار قرار است خود را از بلندی به پایین پرت کنند. شاید در لحظات ابتدایی این فیلم هیچ بینندهای تصور نکند قصد خودکشی دارند، ولی آنها این کار را انجام میدهند.